پایگاه خبری جماران- اگر تا مدتی قبل تغییرات در حکومت عربستان سعودی محدود به سیاست خارجی آن دانسته می شد، تحولات غیرمنتظره اخیر در هیأت حاکمه این کشور به ما نشان می دهد که این دولت محافظه کار منطقه در حال یک پوست اندازی واقعی است که جهت و هدف تغییرات آن برای تحلیلگران فعلا مکشوف و مشخص نیست؛ گویی همه در حالت انتظار قرار دارند تا نتیجه این تغییر لحن ها و جابجایی های قدرت در سال های اخیر را ببینند و سپس رفتار خود در قبال عربستان را بر اساس آن، تنظیم کنند.
در راستای تغییرات ذکر شده، چند روز قبل پس از برکنار ناگهانی ولیعهد اول عربستان، محمدبن سلمان ولیعهد دوم و 31 ساله این کشور که به مواضع تند مشهور است، بر جای او نشست و سوالات فراوانی را در میان ناظران موجب شد.
در همین زمینه با مشاور عالی وزیر امور خارجه و معاون عربی-آفریقایی وزارت خارجه در دوران اصلاحات گفت گویی انجام دادیم؛ وی در این مصاحبه ضمن ترسیم نمایی کلی از تحولات در عربستان، استراتژی ایران در قبال این تحولات را تشریح کرد.
آنچه در ادامه می آید متن گفت و گوی خبرنگار جماران با سید محمد صدر است:
ولیعهد جدید عربستان تقریبا جوان ترین کسی است که تاکنون به این سمت منصوب شده است. با توجه به اظهارات تندی که او پیش از این داشته، فکر می کنید او (مخصوصا اگر پادشاه عربستان شود) به طور ویژه در قبال ایران چه مواضعی خواهد داشت؟
در ابتدا نکته ای را در مورد این تغییرات بگویم و آن این است که تغییراتی که الآن در عربستان در حال وقوع است شبیه تحولات اواخر دوران شوروی است. در زمان شوروی هم رهبران دارای سن های بالا بودند که از جمله آنها برژنف و آندروپف هستند. در واقع حکومت شوروی از پیر بودن رهبرانش رنج می برد و در نهایت حزب کمونیست به این نتیجه رسید که باید از نسل اولی ها دست بردارد و فرد جوان تری به نام گورباچف را بیاورد که نقطه ضعف پیر بودن حاکمیت شوروی را از بین ببرد. البته گورباچف با اقداماتی که انجام داد در نهایت خود شوروی را از بین برد.
موقعیت الآن حکومت عربستان شبیه همان حزب کمونیست شوروی است و چون وصیت عبدالعزیز (پایه گذار عربستان سعودی) این بوده که پسران من به ترتیب سن پادشاه شوند، این موضوع تا قبل از اتفاقات اخیر رعایت شده بود. خود این پیشنهاد باعث شده بود که همچنان دولت عربستان با مشکل پیری حاکمان مواجه شود که الآن ظاهرا تصمیم گرفته اند این روند را قطع کنند و در این راستا ملک سلمان آخرین فرزند عبدالعزیز را کنار گذاشت و اول محمد بن نایف را ولیعهد گذاشت تا مسائل خانوادگی را حل کند و در نهایت محمد بن سلمان را به عنوان ولیعهد اول منصوب کرد که اگر روند عادی طی شود ایشان پادشاه خواهد شد.
اما اخباری هم هست که شورای بیعت و شاهزادگان و محمد بن نایف که ولیعهد اول و وزیر کشور بوده و الآن از هر دو سمت کنار گذاشته می شود، در میان هم یک سری اختلافات داخلی دارند. برای اینکه بدانیم آنها می توانند به صورت مسالمت آمیز این اختلافات را حل کنند و یا کار به خشونت کشیده شود، باید منتظر باشیم. البته سابقه قتل و ترور هم در خانواده آل سعود هست و یکی از شاهزادگان (ملک فیصل) ترور در این اختلافات خانوادگی ترور شد. یعنی چنین سابقه ای هم در داخل این خانواده هست.
در فیلم های مراسم بیعت با ولیعهد جدید هم رگه هایی از این اختلافات دیده شد.
خیلی طبیعی است. یعنی وقتی یک نفر را از دو سمت بالا عزل می کنند، مخصوصا اینکه این آقا را برای همین گذاشته بودند که خانواده سدیری ها با دیگران اختلاف پیدا نکنند، به وجود آمدن چنین اتفاقاتی قابل پیش بینی است اما برای دیدن اینکه چگونه آن را حل می کنند باید منتظر آینده بود.
اما حکومت عربستان از بدو تأسیس تا به حال، فارغ از اینکه چه کسی پادشاه بوده، در سیاست خارجی کاملا محافظه کار و از همان ابتدا از متحدین درجه یک آمریکا در منطقه خلیج فارس بوده است. قبل از انقلاب هم شاه و عربستان متحدین آمریکا در منطقه بودند که آمریکا شاه را انتخاب کرد و به همین دلیل ژاندارم منطقه شد. البته به این معنا نبود که عربستان را کنار گذاشت؛ ولی متحد درجه دو او در خلیج فارس شد.
الآن با توجه به تحولات یکی دو ساله اخیر و قدرت گرفتن محمد بن سلمان کاملا تغییرات جدی دیده می شود. البته این تغییرات تا حدی در آخر حکومت ملک عبدالله هم در رابطه با ایران دیده می شد که مربوط به دوران آقای احمدی نژاد بود که عملکردش باعث شد روابط خوبی که دولت اصلاحات با حکومت عربستان داشت، به مرور زمان کمرنگ شده و از بین برود و کار به جایی برسد که، طبق اسناد ویکی لیکس، به آمریکا پیغام داده دادند که «سر مار را بزنید» و منظورشان ایران بود.
بنابراین، تغییراتی در اثر سیاست های دولت آقای احمدی نژاد در رابطه با عربستان به وجود آمده بود؛ یعنی اصلا دوستی زمان اصلاحات میان دو کشور وجود نداشت اما در عین حال اختلافات به شدت فعلی هم نبود. یک سری تغییر و تحولات به صورت تدریجی شروع شد و الآن افزایش پیدا کرد.
الآن در واقع حکومت عربستان در سیاست خارجی کاملا از لاک محافظه کارانه خارج شده و این قضیه نه تنها در ارتباط با ایران است، بلکه شما می بینید حکومتی که همیشه مراقب بوده کوچکترین حرکت غیر عادی در سیاست خارجی انجام ندهد، به بحرین لشکرکشی می کند؛ یا شروع به بمباران و نیرو وارد کردن به یمن می کند. خیلی عجیب است که هیچ موقع ارتش عربستان چنین کاری را انجام نمی داد و الآن بیش از دو سال است که خودش را درگیر این قضیه کرده است.
از آن مهم تر این است که سازمان های تروریستی را سازمان دهی می کند که اوج آن داعش است. اول طالبان و بعد القاعده را مورد حمایت قرار دادند و حالا حامی داعش شده اند. فعالیت طالبان با این نیت شروع شد که می خواهد با کفر شوروی بجنگد ولی الآن می بینیم داعش را با کمک کشورهای دیگر درست کردند.
البته در این حمایت فقط عربستان در کار نبود و در قضیه تروریست های افراطی که تحت نام اسلام عمل می کنند عربستان، ترکیه، آمریکا، امارات و قطر همه دخیل بودند و هرکدام هم وظیفه ای بر عهده داشتند؛ یکی تأمین مالی، یکی تأمین اسلحه و یکی تأمین مسیر را بر عهده داشت و در واقع همه دخیل بودند. در واقع این هم از اقدامات دولت عربستان بود که نشان می داد از قالب محافظه کاری خارج شده و به یک دولت رادیکال تبدیل شده است.
رابطه آنها با ایران هم غیر از خروج از این لاک نیست؛ آنها رابطه قبلی با دولت ایران را کنار گذاشتند و الآن برخوردهای رادیکال و حتی غیر دیپلماتیک و افراطی و تندروانه را در پیش گرفته اند. تا قبل از سفر ترامپ به ریاض تبلیغات علیه جمهوری اسلامی را یا وزیر خارجه و یا محمد بن سلمان انجام می دادند، اما متأسفانه در سفر ترامپ به ریاض شخص ملک سلمان حرف های تند و غیر دیپلماتیک علیه ایران زد و به امام خمینی(س) و سایر افراد اهانت کرد.
چرا این مواضع تند را اتخاذ می کنند؟
دلیل اینکه این کارها را می کنند این است که اولا تحلیل غلطی دارند که گسترش نفوذ منطقه ای ایران باعث عقب افتادن عربستان سعودی شده، در حالی که ایران به هیچ وجه چنین هدفی را دنبال نمی کند که بخواهد عربستان سعودی را عقب بزند یا پایمال کند. جمهوری اسلامی ایران نه تنها برای کشورهای همسایه و اسلامی خطر امنیتی ندارد، بلکه به دنبال شعار امنیت منطقه ای و اخراج آمریکا از منطقه است. بنابر این آنها با تحلیل های غلط شروع به تبلیغات علیه ایران کرده اند.
آقای دکتر! ایران در برابر این سیاست و تحولات عربستان چه واکنشی خواهد داشت؟
استراتژی کلی جمهوری اسلامی ایران گسترش روابط با همسایگان و گسترش روابط و تنش زدایی و تشنج زدایی با کشورهای عربی و اسلامی است که طبیعتا این استراتژی تغییر نمی کند، اما چون روش برخورد طرف مقابل تغییر کرده یک سری از برخوردهای ایران هم تغییر خواهد کرد؛ ایران به صورت جدی تمام تحولات داخل عربستان و تمام موضع گیری ها را رصد می کند و ضمن اینکه به هیچ وجه نمی خواهد پیام دشمنی برای هیچ کشوری، مخصوصا عربستان بفرستد، به صورت غیر مستقیم هشدارهایی می دهد، زیرا سیاست خارجی مرکز مقابله به مثل است. یعنی کسی که یک سری اقدامات تند تبلیغاتی، دیپلماتیک یا سیاسی را شروع می کند باید توقع برخورد متقابل را هم داشته باشد.
اما چون حکومت ایران از حکومت عربستان عاقل تر، بالغ تر و پخته تر است طبیعتا برخوردهای آن به نابالغی حکومت عربستان نخواهد بود اما در عین حال عملکرد و برخوردهای آن حکومت را زیر نظر دارد.
تا چه زمانی این رویکرد و سیاست ادامه پیدا می کند؟ آیا ممکن است در کوتاه مدت تحولات شگرفی را در عربستان شاهد باشیم؟
این هم به تحولات داخل خانواده آل سعود و هم عملکرد آنها در سیاست خارجی بستگی دارد. الآن عربستان در بحرین، یمن، سوریه و قطر درگیر است. حکومت قطر شبیه حکومت عربستان است و فرقی هم که قطر با دیگر کشورهای عربی خلیج فارس دارد این است که آنها هم مثل حکومت عربستان وهابی هستند. وقتی با قطر این طور برخورد می کند در واقع یعنی سفره چالش بزرگی را در تمام زمینه ها برای خودش پهن کرده است. ضمن اینکه قطر در خود خلیج فارس تنها نیست و عمان و کویت هم سیاست های عربستان را تأیید نمی کنند. یعنی عربستان در جاهای مختلف مشکل دارد.
از آن مهمتر، استقبالی که آنها از ترامپ کردند و اینکه هر کاری که می شد برای جلب نظر ترامپ انجام دادند، در توده های مردم عرب و مردم مسلمان اثر منفی دارد. علت اینکه القاعده، که خود عربستان یکی از به وجود آورندگان آن بود، به طرف خود عربستان برگشت و عربستان را مورد هدف قرار داد این است که هواپیماهای آمریکایی از عربستان بلند می شدند و عراق را بمباران می کردند. آنها گفتند کشور اسلامی که با کشور کفر همکاری می کند تا یک کشور اسلامی دیگر را مورد حمله قرار دهد، کافر است. نتیجه این شد که القاعده ی ساخته دست خودشان، علیه خودشان به کار گرفته شد؛ داعش هم همین طور است.
این سیاست فعلی عربستان یعنی قرار گرفتن در کنار ترامپ و رژیم صهیونیستی که مردم عرب و مردم مسلمان از آن تنفر دارند هم به مرور زمان اثر منفی خود را خواهد گذاشت و یک چالش بسیار جدی برای عربستان ایجاد خواهد کرد که می تواند یکی دیگر از عوامل تغییر این سیاست های نابخردانه باشد.
سفر ترامپ هم می تواند یکی از عوامل مؤثر در تغییرات اخیر باشد.
بله. مردم عرب و مردم مسلمان از رژیم صهیونیستی متنفر هستند از آمریکا هم خوششان نمی آید. اصلا یکی از دلایلی که دولت های عربی در کشورهای خودشان پایگاه مردمی ندارند همین است و این تنفر خیلی هم تشدید شده است. یعنی الآن بحث هایی که در مورد همکاری مخفی عربستان با رژیم صهیونیستی همکاری علنی با آمریکا، پاشنه آشیل این حکومت خواهد بود.