لیله القدر یک ظرف زمانی خالی نیست بلکه از پیامبر (ص) جوشید است اما جامعه ما اصرار دارد، رمز و رازی در این شب درست کند درحالی که لیله القدر رمزگونه نیست. اگر قبل از اینکه مسلمان باشیم انسان باشیم و انسان خوبی باشیم از مسلمانی حظ می بریم و مسلمانی باعث می شود انسانیت خود را افزایش دهیم.

مراسم احیای شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در مجموعه خیریه شند آباد طرشت به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی، کانون نشان و بنیاد امید ایرانیان  و با سخنرانی مقصود فراستخواه و ناصر مهدوی برگزار شد.

  به گزارش جماران، در این مراسم  مقصود فراستخواه در ابتدای سخنرانی خود با تشریح چند آیه از قران کریم، اظهار کرد: تمام داستان لیله القدر از قدر وجودی پیامبر برخواسته، ما راوی داستانی هستیم که خود داستان پیامبر(ص) است.

این جامعه شناس دینی با طرح این سوال که باید دید در متن قرآن، قدر به چه معناست؟  گفت: واژه «قدر» از مفاهیم پراستعمال در سراسر قرآن است. مفاهیم انسان شناختی و هستی شناختی دارد. معنای متفاوتی دارد. قدر در لغت به معنای اندازه است  و هرچیز و هرکس در عالم و آدم اندازه ای دارد. هرکس یک قدر وجودی دارد و ارزش هر چیز و هر کس در این عالم به همان اندازه وجودی اش و به اندازه عملش است. قدر هر کس به اندازه کردار، پندار و درک او شکل می گیرد. مراقب قدر وجودی خود باشیم. در قرآن آمده بهترین کار در شب قدر تلاوت قرآن است. شب قدر برای اندیشیدن در این معانی است که سعه وجودی ایران، نهادهای اجتماعی، سعه روحیات، افکار و عقلانیت ما چقدر است؟ به همان اندازه که این مهم در هستی جاری است می توانیم آن را در خودمان جاری کنیم.

وی در ادامه گفت: هر چیزی در عالم هستی به اندازه است. قدرت الهی هم بر اساس اندازه است و خداوند قدیر است. ما عادت داریم خدا را در تمثال حاکمان مطلق بنشانیم درحالی که قدرت خداوند قانونمند است. درک هر کس از خدا هم به اندازه وجود خودش است. رسیدن انبیاء به نبوت هم براساس قدر است. به این ترتیب نزول قرآن بر پیامبر(ص) مطابق قانون عمومی اندازه است. شب قدر حقیقتاً نقطه عطف سیر و سلوک و تمناهای درونی پیامبر است. پیامبر(ص) 40 سال از کودکی دغدغه و تامل داشته، در ادامه و در نقطه عطف او لیله القدر پیامبر(ص) روی داده است.

این دین پژوه با بیان اینکه تمناهای وجودی انسان به زمان ها ارزش می دهند، اظهار کرد: زمان ها و مکان ها به خودی خود ارزش ندارند. درواقع زمان ها مستقل از انسان ها ارزش ندارند و این انسان ها هستند که به زمان ها ارزش می دهند. لیله القدر از وجود پیغمبر(ص) نشات گرفته است. لطف حق بر اساس این قابلیت های وجودی پیامبر در او جاری شده است. درحقیقت لیله القدر جوشش برکت خود را از پویش پیامبر(ص) گرفته است. در وجود امین مکه چه اتفاقی افتاد که وی را به چنین انسان موثری تبدیل کرد؟

وی در ادامه با به طرح پرسش دیگری مبنی بر این که به راستی  واقعه معرفتی پیامبر چه بود؟، ابراز داشت: برای فهم این معنا به متن قرآن مراجعه  می کنیم. محمد(ص) عمیقاً تحت تاثیر قدرت الهی بود.  در این باره قرآن به یک فعل مرکزی دلالت می کند که آن فعل از جنس ندا بود. به پیامبر خطاب و از ایشان دعوت شد. این برانگیختن وی را رسولی اثرگذار کرد. کانون این فعل در قرآن یک هستی متعال است که از او به نام الله نام برده شده است.

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی خاطرنشان کرد: قرآن با همان زبان از این وجود کبریایی می گوید و تصویری از او در حد فهم و درک مخاطبانش نشان می دهد. خدا نه درون اشیاست نه بیرون آن بلکه نزدیک شدن به حقیقت هستی باعث شده که این ندا را پیامبر(ص) دریافت کند این گونه است که وجود الهی در پیامبر و ذهن او جلوه می کند. بنابراین او پیامبری می شود که همه  دنیا را دگرگون می کند و برای تعالی اخلاقیات وارد جریان زمان می شود. 

وی ادامه داد: آنچه که در متن قرآن متوجه می شویم این است که واقعه نزول قرآن یک باره نبوده است. تمناها و تقلاهای پیامبر(ص) از کودکی وی آغاز شده است، دقیقا همانطور که صفت پیامبر(ص) سال ها قبل از بعثت امین بود. یکی از مرکزی ترین فعل ها ندایی از اوج هستی خود پیغمبر و اوج هستی کائنات بود که بر گوش جان او نشست. این ندا پیامبر را یک سره هوش و گوش کرده بود. این ندا از جنس دل آگاهی بود. با اینها بود که چشم پیامبر عالم را جور دیگری دید. در مکه قبل از اینکه پیامبر اسلام به بعثت برسد، آیینی در میان مردم بود اما پیامبر(ص) گفت این دین نیست و درک شما از دین آشفته است. دین برای شما صورتی از تعصب و مناسبات ستمگرانه شده است.

این جامعه شناس دینی با تاکید بر اینکه لیله القدر برای این است که چراغ ذهن و ضمیر ما روشن شود، گفت: عالی ترین شدت هستی در خداست. هرچه انسان به خدا نزدیک می شود به همان میزان نورانیت پیدا می کند و در نور پیامبر، تاریخ پیدا شد. درون مایه وحی نور است. بر همین اساس پیامبر(ص) فتح وجودی پیدا کرده است و از تصلب درآمده است.

وی صفت دیگر پیامبر اسلام را صفت «کفایت» دانست و گفت: پیامبر(ص) کفایت درونی پیدا کرده است. انسان ها باید این حس را در جامعه پیدا کنند. در این مراسم شب های قدر باید تامل کنیم تا دریابیم اندازه وجودی ما چگونه است؟  اندازه اخلاقی، معرفتی و حس اجتماعی ما چقدر است. وگرنه تنها با تکلف و دعا اتفاق خاصی نمی افتد. دعا و نیایش بخشی از این قدر وجودی است. اعتلای اندازه وجودی برای شهروندان و حکمرانان ایرانی را باید در شبهای قدر جست و جو کنیم. انسان ها را بی دلیل دوست داشته باشیم. اگر دل ما پر از نفرت باشد از باران رحمت حق چیزی در وجود ما جاری نمی شود. لیله القدر یک ظرف زمانی خالی نیست بلکه از پیامبر (ص) جوشید است اما جامعه ما  اصرار دارد، رمز و رازی در این شب درست کند درحالی که لیله القدر رمزگونه نیست. اگر قبل از اینکه مسلمان باشیم انسان باشیم و انسان خوبی باشیم از مسلمانی حظ می بریم و مسلمانی باعث می شود انسانیت خود را افزایش دهیم.

 

مهدوی: در منظر علی(ع) حق نظارت نیز جزو ادب اخلاق سیاسی است

ناصر مهدوی نیز در این مراسم به سخنرانی پرداخت و گفت: آموزه های دینی برای گشودگی انسان است. اگر نگاهمان را نسبت به انسان ها عوض نکنیم و به این نتجیه نرسیم که خدا انسان ها را دوست دارد، نمی توانیم یک زندگی آزاد بسازیم.

وی ادامه داد: در رنج تاریخی ما فقط کودتای شاهان و حمله مغول ها باعث عقب ماندگی نشد هرچند بر رشد نظام عقلانی ما لطمه وارد کرد و مانع از رشد بلوغ انسانی شد. اما حال این سوال پیش می آید که چرا باید در سرزمینی که تمدن حدود 14 قرن پیش در آن آغاز شده تفکر مشکل باشد،  آیا شهامت اندیشیدن از جای دیگر ضربه نخورده است؟

این دین پژوه ابراز داشت: آموزه های دینی برای گشودگی انسان است، تا مردم خود را از چاه درماندگی بیرون آوردند و تجربه های درخشان کسب کنند اما اگر مسیر را اشتباه طی کنیم به جای بیرون آمدن از چاه بیشتر در چاه درماندگی فرو می رویم.

مهدوی با اشاره به ژرفای معنوی در نهج البلاغه عنوان کرد: سطح کلام نهج البلاغه به قدری بالاست که نمی توان کسی را چون علی(ع) در این حد یافت. این همه حکمت بسیار قوی است. اما به نظر می رسد مسلمانان به خصوص شیعیان هیچ راهی از علی(ع) را تجربه نکرده اند. حرف او در صدر اسلام تصاحب قدرت نبود بلکه می خواست راه رسالت معنوی قرآن را ادامه دهد تا تنها صورت دین باقی نماند. امیرالمومنین(ع) سیاست را علم حقیری نمی دانست. 

وی با بیان اینکه نمی توان به انسان ها ابزاری نگاه کرد، اما به نظام های دموکراتیک فکر کرد، گفت: نباید انسان را به خاطر اعتقادش از زندگی ساقط کرد. بحث من نگاه علی(ع) به انسان هاست. ذهن انسان باید به تفکر اما علی(ع) شباهت داشته باشد. ما چاره ای نداریم جز اینکه در انسان شناسی به تفکر علی(ع) بازگردیم. تفکر تفاوت، بالا و پایین بودن و تقسیم کردن انسان ها را کنار بگذاریم. تو انسانی و اگر می توانی اندیشه من را نقد کنی باید این کار را بکنی! باید بلند شد ایستاد و دید که همه زیبا هستند. وقتی یاد گرفتیم انسان ابزار است نه هدف، نمی توانیم با هم مشارکت کنیم. تمام زندگی ما شده مرگ و لعنت چون هرچیزی که غیر از ماست مرگ است. این موضوع نه در دین بلکه در جامعه ما نیز رخنه کرده است.

ناصر مهدوی در مراسم شب بیست و یکم به دو دغدغه مهم از منظر حضرت علی(ع) پرداخته بود، سومین ویژگی در منظر امیرالمومنین را  مهم بودن دیگری نامید و گفت: علی(ع) غم خود را بیشتر می کند تا غم دیگری کاهش یابد. عدالت در منظر او تامین حقوق انسان هاست. چهارمین ویژگی امام علی این بود که به اعتقاد او احکام باید خادم اخلاق باشد. این راهی بود که ما آن را نرفتیم. حق نظارت نیز جزو ادب اخلاق سیاسی است که در نهج البلاغه به آن پرداخته شده است.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.