یک خطیب برجسته دینی با بیان اینکه روایات زیادی داریم که حاصل تفقه در دین انحراف از دین و سوء استفاده از دین است، تصریح کرد: تقریبا همه جوامع تروریست زده داعش را با لا اله الا الله می شناسند. آنها لا اله الا الله را مستمسکی برای مطامع خودشان قرار داده اند. بنابر این یکی از مؤلفه های تفکر یا فرهنگ داعش، که خوارج زمان امیرالمؤمنین هم نمادی از تفکر داعش زمان ما هستند، عدم تفقه در دین است.
متن گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین اکبر حمیدزاده را در ادامه می خوانید:
آقای حمیدزاده! به نظر شما چه رابطه ای بین طرز تلقی داعشی ها از دین و متحجرین زمان امیرالمؤمنین وجود دارد؟
متأسفم که افراط گری، غلو و یا تندروی به دور از عقلانیت بیشتر در حوزه دین و دین باوران خودش را نشان می دهد. مثلا برخوردی که با نیوتن یا دانشمندان دیگر کردند و به نام کلیسا در مقابل علم و پژوهش بشری ایستادند، یک نمونه است که متأسفانه افراط گرایی بیشتر در حوزه دین و دینداری آشکار می شود.
در طول تاریخ، حتی جنگ های صلیبی که مسیحیت آن روز با تکیه بر تیزی شمشیر و نیزه در مقام این بر آمد که تمام رقبای خودش را قلع و قمع کند. حتی جنگی که امروز در دنیا وجود دارد بیشتر ریشه در مذهب و گرایش های مذهبی دارد.
متأسفانه در اسلام هم همین طور بود است. اگر به عصر پیامبر (ص) برگردیم، افراط گرایی در چهره نفاق و منافقین خودش را نشان می دهد؛ برای اینکه به دنبال کسب منافع و دفع ضررهای خودشان هستند تمام برداشت های درست و علمی را نادیده می گیرند و با چشم بسته گام در وادی نفسانیت می گذارند و در مقابل پیامبر خدا می ایستند.
امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه می فرماید، با توجه به اینکه مردم به سراغ من آمدند و به هواداری مردم رأی آنها را پذیرفتم، سه جریان در مقابل من موضع گرفتند. اول گروهی که پیمان شکنانه به میدان آمدند (منظور طلحه و زبیر بود)، دوم گروهی که سیاستمدارانه رو به روی من ایستادند؛ (یعنی معاویه و حکومت شام) و سوم گروهی که به عنوان خوارج در برابر من قد علم کردند.
به اعتقاد من بر اساس آیات قرآن و روایات امیرالمؤمین، بدترین دشمنان خوارج هستند. علتش این است که خوارج در عین ادعای دینداری، بی دین ترین انسان ها هستند.
امروز وقتی صحبت از داعش می شود، متأسفانه دولت اسلامی با پرچم لا اله الا الله و شعار توحید است. تقریبا همه جوامع تروریست زده داعش را با لا اله الا الله می شناسند. آنها لا اله الا الله را مستمسکی برای مطامع خودشان قرار داده اند. ممکن است افرادی بگویند تنها به خاطر عدم تفقه در دین است. ولی بعد از این همه روشنگری هایی که در دنیا پیش آمده، بدیهی است که خود آنها هم فهمیده اند که دارند راه را خطا می روند.
امیرالمؤمنین می گوید کسی که دین شناس نباشد و ادعای دینداری کند مثل چهارپایی است که او را به دنبال هدفی می کشند، بدون اینکه قدرت تشخیص داشته باشد. روایات زیادی هم داریم که حاصل عدم تفقه در دین انحراف از دین و سوء استفاده از دین است. بنابر این یکی از مؤلفه های تفکر یا فرهنگ داعش، که خوارج زمان امیرالمؤمنین هم نمادی از تفکر داعش زمان ما هستند، عدم تفقه در دین است.
علی بن ابیطالب (ع) از ابن عباس خواست که با داعشیان زمان (خوارج) صحبت کند و وقتی که می رفت به او فرمود که در مواجهه با آنها از قرآن استفاده نکن؛ برای اینکه آیات قرآن وجوهی دارد که به نتیجه نمی رسید. حضرت بعد فرمود که سعی کن از حدیث استفاده کنی. شاید حدیث پیامبر (ع) که یک بُعد بیشتر ندارد آنها را متقاعد کند. ابن عباس وقتی برگشت گزارش داد که پیشانی، زانو و پاهای همه آنها مانند زانوهای شتر پینه زده بود و اهل ذکر مدام بودند. اما تفکر آنها اصلا نمی فهمد معنای دین چیست.
یکی از علما تعبیر «جهل مقدس» را به کار برده است. نظر شما در این مورد چیست؟
جهل مقدس به اعتبار برداشت غلط آنها است. خوارج برای اینکه راه را اشتباه می رفتند و فکر می کردند که پیشانی پینه بسته و قیافه هایی که برای خود درست کرده بودند ترجمان دینی برای آنها است؛ در حالی که اشتباه است.
ابن ملجم قصد عبادت کرد تا ضربتی که می زند رنگ الهی بگیرد. جهل، جهل است و ما جهل مقدس نداریم. جهل سراسر سیاهی و تباهی است و هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد.
به هر حال وقتی انسان در وادی منافع شخصی افتاد و نتوانست منافع شخصی خود را از راه علم، آگاهی و کمال کسب کند به هر راهی می زند تا منافع خود را کسب کند و از جمله راه ها شورش علیه حق است. جریان داعش یک حرکت آنارشیستی علیه حق و حقمداری است؛ ولی ریشه آنها غلوّ است. از تفکری که می گوید حضرت علی (ع) چهار هزار سال پیش از پدر خود به دنیا آمده داعش بیرون می آید. غلوّ باعث جدا کردن ائمه معصومین از مردم می شود. افتخار علی بن ابیطالب و ائمه این است که پیشوای مردم هستند. اگر علی بن ابیطالب (ع) و خاندان پیامبر را با تعابیری که خودمان هم نمی فهمیم از مردم جدا کردیم، زمینه پیدایش نوعی انحراف داعشی در تفکر شیعی است.
اینکه گفته می شود ابن ملجم اهل درس و تحقیق بوده، با عملی که انجام داده سازگار است؟
داعشی های الآن هم در کشورهایی که حامی آنها هستند کلاس دارند. کلاس داشتن که معیار تعالی و معرفت خواهی نیست. در نوع سازمان های تروریستی، مخصوصا داعش، یکی از اولین اقداماتی انجام می شود شست و شوی مغزی است. اول سعی می کنند که زشتی خونریزی را از ذهن جوانان و نوجوانان بزدایند و بعد کشتن انسان ها را به عنوان یک ارزش برای رسیدن به پیروزی و موفقیت تقدیس کنند.
ابن ملجم مقدسی بود که علی بن ابیطالب (ع) را اهل نماز نمی دانست؛ مقدسی بود که فرق علی بن ابیطالب (ع) را در محراب می شکافد. این نتیجه کلاسی است که امثال ابن ملجم و متحجرین دیدند و می بینند. ما باید به آیه «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» عمل کنیم. قرآن با شست و شوی مغزی و بستن دریچه مغز انسان ها مخالف است. بستن دریچه تفکر انسان ها به معنای ایجاد زمینه تفکر داعشی است.
اگر ما قلم را شکستیم و مانع نشر افکار و اندیشه های بلند شدیم و هنر را در نگاه تنگ نظرانه خودمان زندانی کردیم و تمام آزادی های بشری را بر اساس الگوهای تنگ نظرانه خودمان شکل دادیم، اگر در مسیری حرکت کردیم که دریچه فهم بشری را مسدود می کند در واقع به تفکر داعشی کمک کرده ایم. اصلا بخش اعظم پیدایش جریان داعش برخورد توأم با سانسور و شست و شوی مغزی است.
وقتی که یک نظام و یک سیستم فکری آنقدر فرد را در فشار بگذارند که دریچه جان او به روی همه مسائل بسته شود، بر علیه همه ذهنیت های قبلی خود شورش می کند. این یکی از زمینه های پیدایش داعش و تفکر داعش است.