قطر بعنوان کشوری فاقد عمق استراتژیک و در کسوت یک ریز دولت در تنگنای همسایگانی قدرتمند واقع است که با برخی از آن ها نظیر عربستان اختلافات فکری، ارضی حل نشده ای دارد.
این کشور ظرف سال های گذشته با اتخاذ دیپلماسی چند جانبه فعال از طریق چانه زنی در حل بحران های منطقه، برندسازی، بهره مندی از ثروت حاصل از فروش نفت و گاز، اتکا ب دیپلماسی رسانه ای و ...سعی در تعدیل تنگناهای ژءوپولیتیکی خود و ظاهر شدن بعنوان یک بازیگر تنش ستیز، با الگوی رفتاری مسالمت آمیز داشته تا نگاه مثبت جامعه بین الملل را به سوی خود جلب نماید.
از این رو رسالت منطقه ای قطر ظرف تقریبا سه دهه گذشته ، هدایت و تدبیر منازعات منطقه ای از طریق مداخله آشکار و پنهان در بحران های اریتره ، سومالی، دارفور، سوریه ، فلسطین ، یمن و. ..بوده که از طریق اتکا به دیپلماسی رسانه ای الجزیره نشان دهنده نقش افرینی قابل ملاحظه این کشور در پوشش بحران های جهان عرب است.
با این حال از سال 2011 به این سو همچون همتای اخوانی خود، ترکیه دیپلماسی این کشور از عنصرتنش زدایی و تنش صفر دچار چرخش محتوایی شد و در سیاست خارجی اقدام به حمایت های پشت پرده و اشکار از اخوان المسلمین کرد .
زوایای تیز فکری این کشور با ایران به جهت درگیری هردو در جنگ های وکالتی سوریه و یمن و حمایت از اخوانی ها مانع از این نشد که این کشور در توافق با ایران اقدام به انتقال پنهانی و حمایت از حامیان اسد نداشته باشد .
تلاش این کشور برای تقویت اخوانیسم در سطح منطقه و کوشش برای تغییر وضعیت موجود به گونه اجتناب ناپذیری در تعارض با مشی محافظه کارانه و سیاست خارجی مبتنی بر ثبات وضع موجود عربستان قرار میگرفت که از جهاتی با ایران فصول مشترکی داشت.
بعلاوه اینکه ناسزاواری سیاست خارجی قطر با همسایگان عرب ، اختلافات مبنایی ایدئولوژیک با همسایگان و پاسخ منفی به شکل گیری اءتلاف ضد ایرانی با حمایت کاخ سفید و مقابله با تهدید بنیاد گرایی مهدویت ( شیعه گری ) پس از توافق نظامی آمریکا و عربستان، موجب شد تا امیر قطر اظهارات تندی برعلیه جریان فوق و تلاش برای بهبود رابطه با ایران و بویژه تعاملات مضاعف با آنکارا داشته باشد.
درمجموع تحلیل بحران قطر بیش از هرچیز با اظهارات اوغلو پس از تصویب طرح احداث پایگاه نظامی در قطر در ژوءن 2014 در پارلمان ترکیه قابل فهم است آنجا که اوغلو اظهار داشت ثبات دوکشور با گرایشات فکری مشابه (اخوانیسم) کاملاً وابسته به یکدیگر است. مشکل عربی عربی اخیر که پیوست های فرامنطقه ای چشمگیری دارد دربردارنده چالش ها و فرصت های چشم گیری برای کشورهای منطقه از جمله ایران است که بدون شک علاوه بر تاثیر گذاری بر موضوع انرژی میتواند فرصت های همکاری میان ایران را بعنوان تنها کشوری ک قادر ب خروج قطر از تنگنای ژءوپولیتیکی است بهمراه داشته باشد اما از سوی دیگر تمایلات دیرینه قطر با همسایگان عرب خود و وابستگی های این کشور به همتایان عربی خود مانع از دیرپا بودن فرصت ها برای ایران خواهد بود چرا که قطر ن تنها در میان مدت، بلکه در کوتاه مدت نیز قادر به ادامه شرایط کنونی نخواهد بود و به ناچار تسلیم قیمومیت طلبی همسایگان قوی تر خواهد شد.
نساء زاهدی عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید قم،