پایگاه خبری جماران، روزبه علمداری: یکی از شاگردان امام خمینی(س) و عضو فعلی مجلس خبرگان رهبری ضمن بیان خاطراتی از کلاس درس اخلاق امام راحل در حوزه علمیه قم، تأکید کرد: این کلاس به قدری در روح ما اثر می گذاشت که ساعت شماری می کردیم تا هفته دیگر شود و باز در این کلاس شرکت کنیم.
لازم به توضیح است که ایشان در دوران تحصیل، در درسهای خارج فقه و اصول آیتالله بروجردی(ره) و در درس خارج اصول امام خمینی(س) شرکت کرد؛ بعدها که درس خارج فقه امام نیز تشکیل شد، در آن شرکت میجست.
در تاریخ 13 خرداد 1396 در آستانه بیست و هشتمین سالروز رحلت جانسوز امام خمینی(س)، گفت و گوی کوتاه خبرنگار جماران با آیت الله ابراهیم امینی منتشر شده بود که امروز به مناسبت رحلت ایشان مجددا منتشر می شود:
اگر خاطره ای از اولین ملاقات با امام یا سال های بعد از انقلاب خاطره ویژه ای دارید برای ما بفرمایید.
من از شاگردان امام بودم و تقریبا اولین ملاقاتم در درس امام و در مدرسه فیضیه قم بود. در یکی از حجره های مدرسه فیضیه قم نزدیک حجره شهید مطهری، ایشان درسی می گفتند که شاگردهایش هم خیلی کم بودند؛ یعنی تعداد شاگردان آن حجره حدود 12 نفر بودند. اکثر این شاگردان اهل نجف آباد بودند و شهید مطهری هم در آن کلاس بود.
درس امام را چطور می دیدید؟
درس ایشان بسیار خوب و خوش بیان بود. ما پیش از آن با برخی از دوستان، درس یکی دیگر از آقایان می رفتیم، اما من دیگر درس ایشان را نرفتم و به درس امام آمدم. آقای سبحانی پرسید که چرا استاد را عوض کردی؟ گفتم امام خیلی بهتر درس می دهد.
خاطره دیگر هم اینکه من تقریبا سال 1321 بود که به قم آمدم و طلبه شدم که در زمان متفقین بود و وضع طلبه ها هم خیلی بد بود. آن وقت امام در مدرسه فیضیه هفته ای یک مرتبه درس «اخلاق» می گفت و اکثرا بازاری ها و طلبه ها در این کلاس شرکت می کردند و من هم شرکت می کردم. آن زمان چون اول طلبگی من بود، برای من خیلی جالب بود و صحبت های ایشان بسیار در روح من اثر گذاشت که شاید مقداری از اثر آن هنوز هم باقی است.
گفته شده که طلاب در کلاس امام منقلب می شدند. شما شاهد این امر بودید؟
سخنی که از «دل» برآید بر دل می نشیند. این کلاس به قدری در روح ما اثر می گذاشت که ساعت شماری می کردیم تا هفته دیگر شود و باز در این کلاس شرکت کنیم.
نکته اثر گذار این کلاس ها چه چیزی بود؟
به نظرم چیزی که بیشتر اثر می گذاشت همین بود که سخن امام از «دل» بر می آمد و به همین دلیل بر دل می نشست. ما یک هفته ساعت شماری می کردیم که این جلسه مجددا تشکیل شود و شرکت کنیم. البته من سال 1321 تازه آمده بودم و سه ماه بیشتر قم نبودم. چون بعد از آن هوا گرم شد و به اصفهان رفتیم و مدتی نتوانستیم برگردیم.
جمله و یا نکته ای از آن کلاس های درس اخلاق به خاطر شما مانده است؟
جمله ای از آن زمان یادم نیست. دفعه دوم که آمدم دیگر ایشان درس اخلاق نمی گفت. من خیلی ناراحت شدم که چرا امام درس اخلاق را نمی گوید. در نهایت، امام کتاب اخلاقی نوشت که همین کتاب «چهل حدیث» است. ایشان نسخه خطی این کتاب را به ما داد و من دو سه دوره آن را خواندم. آن خط ها هم در روح من اثر می گذاشت و سبک خط من هم مقداری شبیه امام شد.
وقتی این سؤال را پرسیدید، این کتاب را به شما دادند؟
بله. ایشان آن وقت شروع به تدریس فقه و اصول کرده بود.
از دوران مبارزات امام خاطره ای دارید؟ شروع مبارزات شما در قم بودید؟
بله. از آن دوره خیلی خاطره دارم. ولی وقتی امام پاریس بود به اتفاق بعضی از دوستان به دیدن امام رفتیم. وضع ایران آن وقت خیلی آشوب بود و من به امام گفتم کاش شما به ایران می آمدید؛ البته این سخن را با احتیاط می گفتم. یعنی چون ایران خرمن آتش بود این پیشنهاد را خیلی با احتیاط گفتم. ایشان فرمود در اولین ساعتی که بدانم وجودم در ایران نافع است، خواهم آمد. اتفاقا همین طور هم شد و ما تازه آمده بودیم که امام به ایران آمد.