شاید عنوان این یادداشت برای شما کمی عجیب به نظر برسد اما کمی همدلی لازم است تا مفهومی را که در ذهن پرداختهام به طور دقیق منتقل کنم و از یکی از آفات نظام سیاسی ایران پرده بردارم. برای این منظور ابتدا لازم است دو واژه «بیت» و «بورو» را تعریف و تشریح کنم.
بیت کلمهای عربی و در لغت بهمعنای خانه است که از مشتقات آن واژههایی مانند «بیتوته» بهمعنای شب را در جایی منزل کردن و «بیات» به معنی غذای ازشب مانده و همچنین فعل«بات» بهمعنای شب را به روز رساندن مصطلح است. جمع این کلمه «بیوت» و جمعالجمع آن «بیوتات» است. البته این واژه ریشه قدیمیتر نیز دارد و فیالواقع ریشهاش آرامیست. بهعنوان مثال حزب آقای آویگدور لیبرمن در اسرائیل «بیتنا» نام دارد که به«خانه ما» ترجمه میشود. علاوه بر این در میان آسوریها نیز نامهای خانوادگی مانند «بت کلیا» و «بت اوشانا» وجود دارد که در این دو ترکیب «بت» مرادف خاندان به کار رفته است.
بورو ریشهای فرانسوی دارد و بهمعنای میز کشودار یا دراور است که بعضاً بهمعنای دفتر (office) هم به کار میرود. معنای دیگر این واژه بخشی از سازمان بزرگتری است که وظیفه خاصی را انجام میدهد. مثلاً وقتی میگوییم پلیتبورو یعنی بخشی از حزب که وظیفه انجام امور سیاسی را بر عهده دارد. لازم به ذکر است که کلمه «بوروکراسی» هم از کلمه بورو گرفته شده که آن را به «دیوانسالاری» ترجمه کردهاند.
چنانکه مشاهده کردیم این دو واژه بار معنایی متفاوتی دارند و در عین متفاوت بودن گاه بهلحاظ معنایی بر یکدیگر منطبق میشوند لذا باید دقت داشت که مرز میان «بیت» و «بورو» در هم نریزد. من ذیلاً به پارهای از این مرزها اشاره میکنم:
- بیت میتواند مقدس باشد مانند بیتالمقدس. یا حرمت داشته باشد همچون بیتالله الحرام و یا چون اهلبیتالطاهرین مطهر باشد. ولی بورو هیچکدام از این ویژگیها را ندارد. نه مقدس است نه مطهر و نه حرمت دارد. بورو مانند دستگاه است یعنی آپارات یا ماشین است؛ مثلاً میگوییم فلان فرد وارد دستگاه شده یا دستگاهی شده است. ما از ماشین چه انتظاری داریم؟ مشخص است؛ انتظار ما این است که کارایی، راندمان و دوام داشته باشد ولی با مجموع این توقعات آن را تقدیس نمیکنیم چرا که دائماً در حال تحول و روزآمد شدن است.
- بیت متعلق به عرصه خصوصی (private) است. چنانکه میدانیم مسکن اساساً به محل تسکین و استراحت انسان اطلاق میشود و بیشتر معطوف به شب است. اما بورو متعلق به عرصه عمومی (public) است؛ مثل بانک یا اداره ثبت احوال که هر شهروندی میتواند بدون محدودیت به آن تردد کند. این نکته را ارسطو قرنها قبل متذکر شده بود که در حکمت عملی «تدبیر منزل» از «سیاست مدینه» متمایز است. یعنی وی متوجه بود که باید این دو عرصه را از یکدیگر تفکیک کرد و «فضیلت مدنی» و «فضیلت عائلی» را متفاوت دانست.
- در بیت میزان تقرب افراد به سرپرست خانواده -که معمولاً پدر است- به حُب و ارادت آنها بستگی دارد ولی در بورو شایستگی و کیفیت و نقش در دستگاه مطرح است مانند قطعهای که ممکن است در ماشینی به کار برود یا کنار گذاشته شود.
- در بیت نمیتوان زن و بچه را تغییر داد چون آنها جزء شالوده خانواده هستند اما در بورو بهدلیل غیرشخصی (depersonalize) بودن، مکان از مکین جداست. یعنی پست از صاحب پست قابل تفکیک است. قدما میگفتند شرف المکان بالمکین؛ این گفته درباره بیت صادق است اما در بوروکراسیها کمتر محلی از اعراب دارد.
- در بیت معمولاً برتری جنسی (sexism) و افتراق جنسیتی (Sex Segregationism) برقرار است و این از همان درِ خانه قابل مشاهده است. اگر درهای کلوندار قدیمی را دیده باشید متوجه شدهاید که به جای زنگ، حلقه و کوبه دارند. روال این است که اگر صدای حلقه بهگوش برسد نسوان پشت در میآیند و اگر صدای کوبه بیاید آقایان در را باز میکنند. علاوه بر این بیت بیرونی و اندرونی دارد که اولی نشان افتراق جنسیتی و دومی نشان برتری جنس مذکر است. اما در بورو چنین سازوکاری حاکم نیست چنانکه میبینیم در بیمارستانها یا ادارات نه تفکیکی وجود دارد و نه تفاوتی لذا بیت خصلتی مذکر دارد اما بورو فاقد جنسیت است.
- در بیت امور مستندسازی (documentation) نمیشوند یعنی پدر دستورات خود را به خانواده ابلاغ نمیکند و همه چیز شفاهی است. در حالی که در بوروکراسی جزئیات مکتوب و مستند میشوند و سالها در بایگانی میمانند و اکنون هم که در عصر نظام کامپیوتری هستیم همه این اطلاعات قابل جستجو شدهاند. این عادت از گذشته به ارث رسیده است؛ بهگونه که میبینیم قدما بهجای بوروکراسی از ترکیب قرطاسبازی استفاده میکردندکه معنای کاغذبازی میداد.
- تفاوت بعدی بیت و بورو در تنبیه و تشویق است. در بیت دستمزدی در کار نیست و سازوکار پاتروناژی است؛ هبه و هدیه و ارث و تیول و امتیاز وجود دارد که پدر خانواده به هر که خواست میبخشد و از هر که خواست دریغ میکند اما در بوروکراسی سازمان مخصوصی برای تعیین حقوق و دستمزد وجود دارد که افراد را بر حسب کفایت و کاردانی و تحصیلات و تخصص دستهبندی میکند و دستمزد در قالب قرارداد تعیین و پرداخت میشود و طبعاً در این میان مسأله مالیات و بازنشستگی و این قبیل امور نیزبه میان میآید. یعنی مکانیزم کاملاً شفاف است بهطوری که همگان میتوانند از وضعیت مطلع شوند.
بهجز بیت، مقامها و مکانهای دیگری هستند که بیتی اداره میشوند مانند آستانهای مقدسه، بقاع متبرکه، عتبات عالیات و خانقاهها. سیستم اداره همه اینها چنانکه توضیح داده شد مانند خانه و بیت است. حتی مهمترین آنها که مسجد الحرام باشد حکم خانه را دارد؛ یعنی مسافر میتواند بدون قصد عشره، نمازهایش را تمام بخواند گویی که به خانه خود رسیده است. برای توضیح بحث یکی از این مکانها که آستان باشد را در نظر گرفته و به توضیح آن میپردازم. کلمه آستان بهمعنای قسمت پایین در است که باید آن را بوسید و وارد شد که این عمل به «آستانبوسی» مشهور است. این کلمه مرادفات زیادی مانند رَحبه، کِریاس، حضرت، جناب، عَتبه و وصید دارد که همگی شرف و کرامت یک مکان را نشان میدهند. در مقابل، کلمه استان را در نظر بگیرید؛ استان بخشی از بوروی دولت است و استاندار در چارچوب بوروکراسی دولتی وظایف و شئوناتی را بر عهده دارد که نمیتواند از آنها تخطی کند لذا میتوان گفت آستانداری سوای استانداری است. حافظ میگوید «نه هر که سر بتراشد قلندری داند» با تعمیم گفته او باید گفت مشخص نیست آستاندار خوب لزوماً استاندار خوبی هم باشد...
لذا اگر کسی که به سیستم آستانی عادت کرده است را بر رأس نظام دیوانسالاری بگماریم قطعاً اختلاطی پیش میآید که در سطور ذیل به آثار و تبعات آن میپردازم:
1) نخستین پیشامد این خواهد بود که سیستم اداری به دو لایه رویین و زیرین تقسیم میشود؛ لایه رویین بهصورت بیتی اداره شده و لایه زیرین -که بوروکراسی است- سعی میکند ماهیت بورویی خود را حفظ کند اما به هر حال از ریخت میافتد.
2) دومین مسأله به منبع مشروعیت باز میگردد. لایه رویین تلاش میکند با کمک مقدسات به خود مشروعیت ببخشد و این در حالی است که لایه زیرین تلاش دارد مشروعیت خود را با کارایی و بهرهوری نشان دهد. مصداق این مسأله ماشینی است که یک قدیس راننده آن است در حالی که راننده باید زبان ماشین را درک کند.
3) پیامد بعدی آن است که ارتباط لایه رویین و زیرین به دلیل اینکه هر یک در فضای خاص خود هستند، ناممکن میشود. یعنی اصل لاقیاسیت (incommensurability) بین آنها حکمفرما میشود و امکان گفتگوی بالا و پایین از بین میرود. به این ترتیب هرگونه فسادی که در پایین رخ دهد بهپای لایه بالا که میخواهد کماکان مقدس بماند نوشته میشود و لایه بالا اینگونه در معرض سرزنش و ملامت شهروندان قرار میگیرد.
4) مشکل دیگر مربوط به ماهیت امر مقدس است؛ امور مقدس معمولاً خود را در زرورقی از اسرار و رازها میپوشانند که به همین دلیل مسئولیتها لوث میشوند. یعنی ماشین دولت (لایه پایین) مسئول است اما مختار نیست و لایه بالا مختار است ولی مسئول نیست که در این دوگانه لایه بالا سعی میکند عدم توازن را در زرورقی از مقدسات بپوشاند.
5) آخرین اختلاط قدری عیانتر است؛ هماکنون بیتالمال و خزانهداری کل به یک معنا بهکار میروند که این نشانگر اغتشاش دو ساحت بیت و بورو است. در صورتی که در غرب اینگونه نیست و نظامات قدیم رها شده است چرا که آنها در عین متصل بودن به سنتها بهتدریج مدرنیزه شدند و کمتر با این معضلات مواجهاند. ولی در مورد کشور ما چون تنها آوار تجدد بر سر ما ریخته است نتوانستهایم سنت را آنچنان که باید و شاید تجدید کنیم.
موخره:
هم اکنون علائمی در انتخابات میبینیم که اگر به منصه وقوع برسند بهکلی سازمان اداری را بر هم خواهند ریخت. کسی که در کمپین انتخاباتی خود خدام حرم را به امر سیاست میگمارد و دیدگاهش نسبت به هنر از کاشیکاری و نقارهخانه فراتر نمیرود و سیستم صدقهدهی را بهصورت گسترده رواج داده و اساساً با سیستم بیتی و هیأتی و آستانداری خو کرده است معلوم نیست اگر به قدرت برسد با نظام پیچیده اداری چه خواهد کرد و ممکن است این نظام که بعد از چهارسال کمکم دارد جان میگیرد و بهسامان میشود را دوباره به قهقرا ببرد یا حداکثر نظامی دو لایه تشکیل دهد که در لایه بالا مدیریت آستانی حاکم باشد و در لایه پایین یک بوروکراسی فشل و ناکارآمد تحت انقیاد بالا.
از این گذشته نظری به افراد حلقه اول این کاندیدا نیز چنین پیامی را به ما منتقل میکند. این افراد در دولت گذشته تفکری مشابه آنچه گفته شد داشتند و دیدیم چگونه سرمایه ملی را بیحساب و کتاب به هدر دادند؛ نمونه مشخص آن دو وزیر سابق نفت هستند که کارنامه آنها معروف خاص و عام است.
در پایان باید گفت در امر کشورداری که ریاستجمهوری یکی از نمادهای آن است بوروکراسی حاکم است و کسی که عادت به کار بیتی داشته نمیتواند بر فراز بورو فعالیت کند چرا که فعالیت و تفکر او در واقع بورو را دفرمه میکند. البته برعکس این حالت نیز اتفاق افتاده است؛ چرا که امروزه میبینیم سازمانهای جدید اسلافشان را به شکل خود درآوردهاند یعنی نظامات هیأتی را تا آنجا که میشده بوروکراتیزه کردهاند.