یک استاد حوزه و دانشگاه گفت: هر چه آرمان ها و آرزوها بزرگتر باشد، امید به آینده سرنوشت سازتر است. به این دلیل است که انسان با امید به آینده، زندگی می کند و در مبارزه با ستم ها و کج روی ها، اگر دورنمایی خوش نداشته باشد، نه تنها خسته می شود، که از کار دست می کشد.
به گزارش جماران، حجت الاسلام و المسلمین سید محمدعلی ایازی در شصت و یکمین نشست گوهر معرفت نگارستان امام خمینی (س) اصفهان با بیان اینکه یکی از پرسش های مهم در جهان بینی انسان، نگرش از آینده بشریت و جهان است، گفت : این مسأله در فلسفه تاریخ و سنت های اجتماعی قرآن مطرح می شود و شاید از مهمترین آنها پرسش از چگونگی آینده در شکل خوب و بد آن است. از سوی دیگر شیوه برخورد فعال و یا منفعل به وضعیت جامعه و نقش انسان معاصر است.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: در این باره میان عالمان مسلمان ما شاهد دوگونه تفکر هستیم، تفکری که قائل به انتظار کشیدن درعین انزوا و گوشه گیری و نوعی نوامیدی است و تفکری که نشستن و یأس را گناه می شناسد و معتقد به مسئولیت شناسی و امید به آینده و در نتیجه تحرک و فعالیت برای اصلاح اندیشه و جامعه است.
وی در مورد اهمیت این موضوع اظهار داشت: امروز از سوی عالمان اجتماعی همچون امام خمینی (س) نظریه نخست نقد شده است، زیرا انسان با امید به آینده زندگی می کند و در مبارزه با ستم ها و کج روی ها، اگر دورنمایی خوش از آینده نداشته باشد، نه تنها خسته می شود، بلکه از کار دست می کشد، یأس و افسردگی به سراغ او می آید و اگر اضطراب و سرخوردگی باعث تسلیم به دشمن نشود، دست کم موجب انفعال و تن دادن به پلشتی ها خواهد داد.
وی تأکید کرد: تنها با امید به آینده و اعتقاد به پیروزی، می توان با سختی ها و فشارها مبارزه کرد و آنها را به خوبی و نشاط تحمل کرد. این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوش بینی نسبت به جریان کلى نظام طبیعت و سیر تکاملى تاریخ و اطمینان به فردا و طرد عنصر بدبینى نسبت به پایان کار بشر است. در این باره قرآن سخن های بسیار دارد و با ذکر داستان های امت های پیشین یادآوری می شود و قوانین اجتماعی حرکت تاریخی را بیان می کند. امام خمینی (س) که نظریه نخست را نقد کرده بارها سخن از نشاط و امید و مسئولیت شناسی کرده و همان مسیر قرآنی را دنبال کرده است .
ایازی با بیان اینکه در بحث مهدویت سه اصل مبنایی نیازمند روشن شدن است، گفت: یکی مبنای قرآنی سنت های تاریخی و اجتماعی این کتاب است که بر اساس آن هرگونه تحول و تغییر در جامعه را وابسته به کنش انسان می داند. مبنای دیگر تصور غلط از سنت خداوند و مسئولیت انسان است. بحث دیگر اهمیت و ضرورت ترسیم آینده برای انسان و نقش آن در حیات و پیشرفت او است و در نهایت تحلیل شرایط آینده است.
وی ادامه داد: آیا آینده از گذشته بدتر است و روز به روز به ستم و جنایت بیشتر علیه انسانیت پیش می رود، یا جامعه جهانی در حال توسعه و بهبود زندگی مادی و معنوی و تغییر معیارها و سنجش او از جامعه جهانی است؟ آنچه امروز بشریت را رنج می دهد و آینده را از گذشته متمایز می سازد، آگاهی او از ستم ها و رنج ها است؟ درگذشته برده داری و قتل و کشتار و انواع بی عدالتی وجود داشته، اما در بسیاری از مواقع مردم بدی و زشتی و رنج آوری آن را برای خود درک می کردند، اما برای دیگران چنین رنجی نداشتند. بردگان گاه خود داوطلب بردگی می شدند. حقوق بشری وجود نداشته و وجدان بشریت از جنایت علیه بشریت رنج نمی برده است.
وی با اشاره به حساسیت امروز جامعه جهانی و نظام های پیشرفته، بیان کرد: در گذشته حکومت های استبدادی بدون رأی و انتخاب مردم سال های سال حکومت می کردند و مردم زشتی آن را نمی فهمیدند و درخواستی هم برای اصلاح آن نداشتند، اما امروز حکومتی بر سرکار می آید و آرای جمعی قابل اعتنا را هم در اختیار دارد، اما در کسب موفقیت تقلب کرده و یا شائبه دست کاری در آرای آنان شده، اعتراض می کنند.
این استاد حوزه و دانشگاه تأکید کرد: آنچه زندگی امروز را با دیروز متمایز می سازد، شناخت حق و خواستاری انسان برای دستیابی به آن است. هر چه جامعه دسترسی به اطلاعات داشته باشد و توسعه فرهنگی و سیاسی و اقتصادی بیشتری داشته باشد، حساسیت او نسبت به وضعیت خود و جهان بیشتر خواهد شد، طبعاً خواستهها و توقعات او هم بیشتر خواهد شد.
وی تصریح کرد: در اینجا خواسته های انسان به دو صورت تبلور پیدا می کند، اما آن را دسترس پذیر می داند و امید به آینده ای بهتر دارد، یا نسبت به خواسته های خود ناامید و درنتیجه مأیوس است. امید به آینده، یکی از عوامل حرکت انسان برای رسیدن است. روان شناسان می گویند تا امید نباشد، انگیزه هم نخواهد بود. امید به آینده، عامل نشاط، و شادابی برای مبارزه با سختی ها و نامرادی ها است. انسان با امید زنده است و در صورتی اعتماد به نفس پیدا میکند که راه آینده او روشن باشد؛ و در صورتی راه های حل مشکلات را جستجو می کند که بداند کار او دارای فایده است. خوشبینی موجب شوق و علاقه میگردد. بسا امکانات برای مبارزه ندارد، اما چون امید به پیروزی دارد، منتظر فرصت می ماند و یا در جستجوی وسایل جدید می رود.
وی افزود: گاهی انسان در اثر نداشتن امید به آینده دست از کار می کشد و یأس و افسردگی به سراغ او می آید و دچار اضطراب می شود. در شرایط نامساعد روانی و هنگامی که در بهبود اوضاع نگرانی دارد، حتی انسان نمی تواند درست فکر کند.
ایازی گفت: اهمیت این موضوع جایی بیشتر می شود که دایره خواسته ها گسترده شود. هر چه آرمان ها و آرزوها بزرگتر باشد، امید به آینده سرنوشت سازتر است. به این دلیل است که انسان با امید به آینده زندگی می کند و در مبارزه با ستم ها و کج روی ها، اگر دورنمایی خوش نداشته باشد، نه تنها خسته می شود، که از کار دست می کشد. یکی از روش های ستمگران ایجاد یأس در مبارزان است. در زندان ها بازجوها سعی می کنند تا زندانی را با اخبار ناامید کننده بشکنند. چه بسیار مبارزانی که تسلیم دشمن نشده اند، اما چون مأیوس شده اند، تن به هر کاری داده و دشمن را خشنود کرده اند. وقتی که یأس و افسردگی به سراغ انسان می آید، دچار اضطراب و سرخوردگی میشود، تا جایی که اگر باعث تسلیم به دشمن نشود، موجب انفعال و احساس بیهودگی خواهد شد. تنها با اعتقاد به پیروزی، می توان با سختی ها و فشارها مبارزه کرد و آنها را به خوبی و نشاط تحمل کرد.
وی ادامه داد: به این دلیل یکی از انتظارات از دین، روشن کردن آینده بشریت است. این پرسش که اسلام نسبت به آینده بشریت و جهان چه سخنی دارد، پاسخی فلسفی می طلبد. اما در مباحث جدید قرآنی در این چند دهه اخیر از سوی متفکران مسلمان مسائلی تحلیلی و تفسیری مطرح شده و دسته ای از آیات قرآن را ناظر به این مسأله دانسته اند. کتاب هایی که درباره جامعه و تاریخ و یا سنت های تاریخی و یا فلسفه تاریخ نگاشته شده، این موضوع مطرح می شود و شاید از مهمترین آنها پرسش از آینده و چگونگی آن است. این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوش بینی نسبت به جریان کلى نظام طبیعت و سیر تکاملى تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینى نسبت به پایان کار بشر است.
وی افزود: در برابر این نظریه، کسانی که برای جهان خدایی و نظامی قائل نیستند، سردرگم هستند و جهان را رو به بدی می بینند و یا آینده را تاریک و مبهم می شمارند، از سوی متفکران مسلمان معاصر سنت الهی، بر مبنای آینده روشن و نویدبخش ترسیم شده است و این امید داده شده که حرکت جهان به سوی خوبی است و این کار به دست منجی ای از آل محمد تحقق خواهد یافت. البته اندیشه آمدن منجی، اختصاصی به جهان اسلام ندارد و در تمام ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی اعتقاد به منجی وجود دارد. اما امید و آرزوى تحقق این نوید کلى جهانى-انسانى، در زبان روایات اسلامى «انتظار فرج» خوانده شده و عبادت، بلکه افضل عبادات شمرده شده است.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: اصل «انتظار فرج» از یک اصل کلى اسلامى و قرآنى دیگر استنتاج مى شود و آن سنت پیروزی حق بر باطل و اصل حرمت ناامیدی یا به تعبیری «حرمت مأیوس شدن از رَوح اللَّه» است. اما در عمل این اعتقاد همانند بسیاری از اعتقادات اسلامی دستخوش تحریف و سوء استفاده گروهی قرار گرفته، تا جایی که موجب بدبینی به اصل اعتقاد به مهدویت شده و برای کسانی کسب مشروعیت و عده ای دکان و دستگاه شده است.
وی با اشاره به جملات از امام خمینی (س) در مورد انتظار فرج گفت: بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، حسینیه و منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان (عج) را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و امر به معروف و نهی از منکر هم می کردند، لکن همین، غیر از این کاری نمی کردند. دستۀ دیگری می گفتند انتظار فرج این است که ما به اینکه در جهان و حتی ملت ما چه می گذرد کار نداریم و به تکالیف خودمان عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند إن شاءاللّه، درست می کنند؛ دیگر ما تکلیفی نداریم. اینها هم مردم صالحی بودند. همه منتظر وجود مبارک ایشان هستیم لکن با انتظار تنها نمی شود و وضعی که بسیاری دارند انتظار نیست. ما باید ملاحظه وظیفه فعلی شرعی ـ الهی خودمان را بکنیم و باکی از هیچ امری از امور نداشته باشیم.
وی اظهار داشت: فرج یعنی گشایش پیدا کردن و انتظار یعنی نگاه کردن به آینده که بر اثر از خوش بینی به آینده شکل میگیرد و با اعتقاد به انتظار گشایش در کارها و بسط عدالت از سوی منجی تشخص پیدا می کند. انتظار فرج را به دو گونه می توان تفسیر کرد؛ انتظارى که سازنده، نگه دارنده، تعهدآور، نیرو آفرین و تحرک بخش است، به گونه ای است که مى تواند نوعى عبادت و حق پرستی شمرده شود؛ و انتظارى که به تعطیلی فعالیت و تلاش و کنار گذاردن مبارزه با ستم، و فرصت دادن به ظالم می انجامد، که چنین اعتقادی گناه، ویرانگر، اسارت بخش، و فلج کننده و نوعى «اباحی گرى» محسوب می گردد.
وی تأکید کرد: این دو نوع تفسیر از انتظار فرج، معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدى موعود است؛ و این دو نوع برداشت به نوبه خود از دو نوع بینش درباره تحولات و انقلاب های تاریخى ناشى مى شود. یکی این انتظار را در ظرف مهیا کردن خود و دیگران برای آمدن شخص نجات دهنده می داند و همه انسان ها را در بسط عدالت و دگرگون کردن شرایط مسئول می داند، و بینشی که می گوید، از ما کاری ساخته نیست و باید کاری کنیم که او زودتر بیاید و وسیله ظهورش با دعا فراهم شود. در این باره از دو جهت، مسأله در قرآن مطرح شده است، یکی از این جهت که حق پیروز است و باطل ماندنی نیست و به کسانی که از حق پیروی می کنند، نوید می دهد که آینده از آن شما است. زیرا از قوانین مهم اجتماعی قرآن پیروزی حق بر باطل به عنوان سنت الهی با شرایط خاص است. دیگری آنکه خداوند وعده پیروزی را به کسانی داده که در ظرف خاص عمل کنند.
ایازی در مورد اهمیت اعتقاد به نجات دهنده، گفت: اهمیت بیان این موضوع از دو جهت برای انسان قابل توجه است که اولین آن «سمت و سوی جهان و انسان» است. اولاً، حرکت جهان و انسان بهسوی تکامل و تحول است و این حرکت برای مبارزان حق اهمیت دارد که بدانند حرکت جامعه در جهت پیروزی و مرهون موفقیت است. ثانیاً، اهمیت آن در جهت ایجاد امید به آینده و دچار یأس نشدن رهروان حق است. این معنا در آیات فراوانی گاهی به صراحت و گاهی به تمثیل تأکید شده است.
وی گفت: امید به آینده یکی از تعلیمات ادیان الهی و اعتقاد به آن در جهان بینی موحدان و تأثیرگذار در زندگی انسان مؤمن است. به همین دلیل انتظار فرج کشیدن یک عمل مثبت و موجب نشاط و تلاش جمعی می گردد و همین تلاش جدی زمینه بهبود و فراهم کردن فرصت های بهتر می گردد. از سوی دیگر در این تعلیم افسردگی، ناامیدی و به کنار نشستن با انتظار قرآنی سازگار نیست.
وی تأکید کرد: از نظر قرآن مجید، حرکت جامعه حرکتی تکاملی و در مجموع تخلف ناپذیر است. مردم مى توانند با استفاده از سنن جاریه الهیه در تاریخ، سرنوشت خویش را نیک یا بد گردانند و مسئولیت تاریخى خود را ایفا نمایند. از نظر قرآن مجید، از آغاز جهان همواره نبردى پیگیر میان گروه اهل حق و گروه اهل باطل، برپا بوده و هیچگاه این حرکت متوقف نمی شود.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: هرچند در مجموع، حرکت تاریخ حرکتی تکاملى و موفقیت حق مرحله به مرحله است، ولى این سیر تکاملى در هر مرحله تاریخ جبرى و لایتخلف نیست، یعنى چنین نیست که هر جامعه در هر مرحله تاریخى لزوماً نسبت به مرحله پیش از خود کامل تر بوده باشد. نظر به اینکه عامل اصلى این حرکت انسان است و انسان موجودى مختار و آزاد و انتخابگر است. یک جامعه همچنان که تعالى مىیابد، اگر قوانین و سنتهای خدا را رعایت نکند، انحطاط و سقوط پیدا مىکند.
وی اظهار داشت: عامل اصلى حرکت تاریخ، فطرت تکامل جو و قناعت ناپذیر و تلاش و برنامه ریزی انسان است که به هر مرحله اى برسد مرحله بالاتر را آرزو و جستجو مى کند. نبردهاى پیشبرنده که تاریخ و انسانیت را به جلو برده و تکامل بخشیده، نبرد میان انسان متعالىِ وارسته از خودخواهى و منفعتپرستى و وابسته به عقیده و ایمان، با انسان بى مسلک خودخواه منحطّ حیوان صفت و فاقد حیات عقلانى و آرمانى بوده است. سنت الهی بر پیروزی حق بر باطل در صورتی است، که خود طلب حق کنند، تلاش کنند و مجاهده نمایند. انتظار فرج کشیدن یک عمل مثبت و همراه با جدیت و تکاپو برای یافتن بهترین راه ها برای رسیدن به مقصد است.