اشاره: تحزب در ایران با چالشهای بسیاری روبرو است. نمیتوان به امام خمینی و به مفاهیمی چون جمهوریت، اسلامیت، توسعه و... اندیشید و از تحزب غافل ماند. چرا تاریخ تحزب در ایران، تاریخ درخشانی نیست؟ حزب ایرانی پس از انقلاب، چگونه حزبی است؟ رهبر انقلاب چگونه به حزبگرایی می نگرد؟ مردان حزبی ایران چه قامتی دارند؟ سپهر سیاست در ایرانِ بعد از انقلاب چه رویکردی به تحزب داشته است؟ در شرایط فعلی چه موانعی بر سر راه تحزب وجود دارد؟ اچگونه می توان ضمن عنایت به "مصلحت" حق تجمع و تحزب شهروندان را احقاق کرد؟این سوالات و سوالاتی از این دست را ، در میزگردی با حضور حسین کاشفی، رییس خانه احزاب ایران و حجت الاسلام و المسلمین رسول منتجب نیا عضو حزب اعتماد ملی در میان گذاشتهایم. با توجه به طولانی بودن گفتارها، میزگرد در دو بخش، تقدیم میشود. بخش دوم که به تحلیل مفهومی_تاریخی و آسیب شناسی تحزب اختصاص داشت، پیشتر منتشر شد و بخش دوم آن به تبیین دیدگاه های امام و جایگاه قانونی تحزب در جمهوری اسلامی اختصاص دارد که در زیر می آید:
آقای منتجب نیا، بصورت اجمالی و در یک نگاه کلی، بفرمایید، آیا امام به حزب اصالت می دهند یا اینکه یک سری افراد علاقمند فعالیت سیاسی هستند که می خواهند حزب هم تشکیل بدهند حالا امام یک امضایی می کنند که شما هم بروید و حزبتان را تشکیل بدهید.
منتجب نیا: من قبل از پرداختن به فرمایش حضرت عالی این نکته را در رابطه با فرمایش آقای کاشفی عرض کنم که واقعا ما باید روشن کنیم که چه نظامی را می خواهیم داشته باشیم اگر نظامی را که امام پایه گذاری کرده جمهوریت و اسلامیت دو رکن تفکیک نا پذیر آن است نظام مردم سالاری دینی است که اگر این است که اقتضای این نظام وجود احزاب متعدد و متکثر و قدرتمند است و باید مسئولان فضا را به گونه ای فراهم کنند و اولا فرهنگ سازی بشود که مردم به عنوان ضرورت به حزب نگاه کنند و ثانیا هر فردی خودش را موظف بداند که عضو یک تشکیلات و عضو یک حزبی بشود و فعالیت سیاسی را به صورت قانونمند انجام دهد. من در رابطه با آن استدلال اول بحثم این را تکمله عرض می کنم که اگر ما حزب تشکیل ندهیم یا باید نظام را یک نظام دیکتاتوری و استبدادی تعریف کنیم که مسئولان با زور و با تحمیل بر مردم حکومت کنند و مردم هم ناچار بشوند که تبعیت بکنند و دیگر آزادی و قانون اساسی و این ها کلا رخت بر می بندد یا اگر که نظام جمهوری اسلامی است با آن مقدماتی که عرض کردم اگر حزب نباشد ،رفته رفته نظام و اربابان قدرت به طرف استبداد و دیکتاتوری حرکت می کند و مردمی که علاقمند به فعالیت های سیاسی هستند فعالیت های سیاسی زیر زمینی را آغاز می کنند. یعنی ما هر یک مدتی باید شاهد باشیم که گروهک یا گروهک های متعددی به وجود بیاید و جلوی نظام بایستد در حالیکه حزب می آید این انگیزه ها را و روحیه های سیاسی را منسجم می کند و تحت اداره مسئولان قرار می دهد. بنابراین ما باید اول مشخص کنیم که چه نظامی می خواهیم واقعا آن نظامی که امام تعریف کرده با وجود احزاب نه تنها هیچ مغایرتی ندارد بلکه جزو ضرورت های این نظام هم است چون جمهوریت است وقتی که امام می گویند جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد جمهوریت را رکن اول نظام قرار می دهد تحزب لازمه این جمهوریت است همانطور که عرض کردم نمی شود مردم در سرنوشتشان دخالت بکنند فقط وقت رای دادن. رای که دادند بروند دیگر سراغ کارشان تا چهار سال دیگر تا هشت سال دیگر بعد رها کنند مسئولان را هیچ نقدی هیچ نظارتی هیچ چیزی در کار نباشد. احزاب عصاره انتقاد ها و نظارت های مردم اند یعنی فریاد های مردم منعکس می شود در احزاب. مردم به صورت فردی نمی توانند،احزاب هم که می آیند سازمان یافته می کنند به صورت نقد قانونی و منصفانه ارائه می دهند. اما راجع به حضرت امام:
در رابطه با نگاه حضرت امام این اولین مساله یک مساله بسیار مهم است و تشکیلات شما هم هرچقدر روی این مساله کار کند جای کار دارد این تشکیلاتی است که تنها و تنها متولی حفظ و حراست از فرمایشات حضرت امام و آثار حضرت امام است و جا دارد شما بیایید روی این قضیه کار کنید و من هم اگر بحث می کنم این یک سرآغازی برای این بحث است خوب است که شما یک سلسله نشست ها گفتگوها بحث های متعدد بگذارید. !S1!
مساله اول در رابطه با تحزب از دیدگاه امام، این است که ممکن است برخی ها به یکی از کلمات حضرت امام در فلان تاریخ اشاره کنند وبگویند امام با حزب مخالف است، امام هم حزب را قبول نداشت، لذا این است که ما باید خیلی گسترده به این مبحث نگاه کنیم. لذا من معتقدم بزرگترین ظلم به امام تجزیه کردن فرمایشات و سیره ایشان است. ما بیاییم تطهیر بکنیم همانطوری که نعوذبالله در مورد قرآن و حدیث و این ها گفته می شود که نومن ببعض و نکفر ببعض ما بیاییم آنچه به نظرمان خوب است را برقرار بکنیم و آنچه به ضررمان است کنار بگذاریم. اما بهترین و منصفانه ترین کاری که می توان انجام داد این است که همه فرمایشات حضرت امام را در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب ما بیاییم و سیره عملی امام را هم ضمیمه اش کنیم چون بسیاری از گفته های امام را عمل امام مفسرش است اگر امام یک جمله ای یا یک کلمه ای در یک سخنرانی یک ساعته یا بیشتر یا کمتر بیان فرموده اند عمل ایشان مبین آن است که تفسیر این جمله چه بوده است بحمدالله امام قبل از انقلاب ۱۵ سال ۱۶ سال هدایت می کرد این مردم و این انقلاب را ده سال هم کشور را اداره کرده است و سیره عملی امام به عنوان اسوه است برای ما. ما نمی توانیم بگوییم امام اینجوری گفته است و برخلاف عمل امام باشد. ببینید حضرت امام در بعضی از سخنرانی هایشان که من هم یادداشت کرده ام در رابطه با تحزبی ابراز نگرانی می کنند در سخنرانی ۱۵تیز ۵۸ خطاب به احزاب مختلف قریب به این مضمون می گوید ای احزاب مختلف،ای گروههای مختلف! اگر شما برای کشور خودتان دلسوز هستید و برای ملتتان دلسوز هستید، باید بدانید که ایجاد گروه های مختلف برای ملت سم قاتل است و کشور شما را باز ، به حال اول خدای ناخواسته برمیگرداند. (صحیفه امام جلد هشتم صفحه ۴77). در یک سخنرانی در ۳دی ۵۷ در پاریس این گونه می فرمایند: که من باید حالا عرض کنم که اصل این احزابی که در ایران از صدر مشروطیت پیدا شده است آنکه انسان می فهمد این است که این احزاب ندانسته به دست دیگران پیدا شده است و خدمت به دیگران بعضی از آن ها کردهاند. من این طور احتمال می دهم که در سایر ممالک که آن وقت مطیع انگلستان بوده است آن ها یک احزابی درست کردند برای به دام انداختن ممالک عقب افتاده و ممالکی از آن ها استفاده می خواستند بکنند. احزاب در آنجا این طور نبوده است که دو حزب مثلا با هم به حسب واقع یک اختلافی بکنند و یکی از آن ها به نفع دولتشان یا مملکتشان یکی آنها به خلاف او یک چیزی بگوید لکن احزاب را به نظر می رسد که درست کرده اند برای اینکه دیگران هم به آن ها اقتدا کنند در درست کردن احزاب. که در ادامه بحثشان اشاره می کنند که اختلاف نباشد و وحدت داشته باشید و روی وحدت بسیار تاکید دارند.(صحیفه امام،ج5،ص274و275) در سخنرانی ۱۱ آبان ۵۷ باز هم در نوفل لو شاتو باز هم در باره حزب فراگیر رستاخیر تاکید می کنند : وضع ما اینطوری است که الفاظ خیلی جالب اصلاحات ارضی. چه بساطی، مثل حزب رستاخیز دیگر، حزب رستاخیر فراگیر که در آنجا هم همان اولی که این حزب را به پا کردند ما حرف هایمان را زدیم حالا راجع به این است که این فراگیر بودنش محتوا نداشت. با زور یک عده ای از خودشان از «سازمانیها» و این ها بودند که مردم قبول نکردند، «بله» نگفتند. (همان،ج4، ص 275و276). از این قبیل فرمایشان در سخنان امام داریم حالا ممکن است یکی بگوید که امام کلا با مساله تشکل و تحزب مخالف بود ممکن است کسی یک همچین استنباطی هم بکند و الا واقعیت قضیه اینگونه نیست ببینید امام یک سری محورهایی را برای اندیشه و فکر و خط مشی خودشان در نظر داشتند و به عنوان یک اسلام شناس به عنوان یک رهبر بزرگوار بی بدیل در تاریخ غیبت یک سری محور هایی در صحبت هایشان هست و هر کجا که امام می دیدند که این محورها دارد لطمه می بیند هشدار می دادند ممکن است این هشدار ها به افرادی باشد که سازمانشان هم سازمان خوبی باشد و لی هشدار ایشان به عنوان یک آسیب شناسی است به عنوان یک اعلام خطر است یکی از محورها این است مساله بازگشت استبداد و دیکتاتوری بعد از انقلاب است که امام به شدت از این مساله نگران بودند که کشور ما باز برگردد به استبداد و دیکتاتوری لذا دائما امام روی این مساله تاکید می کردند منیت و انیت داشتن این تکیه کلام امام بود در زمان بنی صدر ،بعد از بنی صدر روی این مساله تاکید می کردند و می گفتند «من» از شیطان است. چون این من عاملی می شود برای این استبداد و استکبار. وقتی این من، «ما» شد دیگر خطر استبداد و استکبار وجود ندارد لذا بارها می فرمودند که من کاری نکردم برای این مردم و مملکت، مردم کردند خدا کرد اصلا نگویید فلانی، بگویید مردم بگویید خدا. خوب حزب رستاخیز یک حزبی بود که حزب وابسته به شاه بود و رسما به اینجا رسیده بود که یا باید افراد عضو آن حزب باشند یا به قول شاه این ها را گذرنامه بهشان بدهید از این کشور بروند. هر کسی که می خواهد یعنی کار به اینجا رسیده که یک حزبی که می خواهد به مردم آزادی بدهد و از حقوق مردم دفاع کند می گوید باید بیایید در این زندان قرار بگیرید اگر نمی خواهید باید از این کشور بروید خوب امام از این روند احساس خطر می کنند.
مساله دومی که امام خیلی رویش پافشاری دارد پرهیز از اختلاف و چند دستگی است و آسیب رساندن به وحدت ملی است امام تاکید دارند که به هیچ بهانه ای وحدت بین عامه مردم خدشه دار نشود حتی تحت عنوان حزب. اگر احزاب بتوانند با حفظ وحدت ملی همانطور که در کشورهای دیگر هست در کشورهای پیشرفته این جوری است اگر در امریکا در انگلیس حزبی روی کار می آید این جوری نیست که منافع ملی را زیر سوال ببرد. آن ها یک چیز را تعریف کردند به عنوان منافع ملی و وحدت ملی و همه باید مدافع آن باشند با سلیقه های مختلف. ما چون با فرهنگ تحزب فاصله داریم فکر می کنیم اگر من روی کار آمدم باید همه را جارو کنم بگذارم کنار و بگویم همه خیانت کردند و فقط من هستم که آمده ام تا خدمت کنم. امام از این مساله نگران هستند که این وحدت ملی خدشه دار شود و از ببن برود و لذا همین جا من در پرانتز عرض کنم و اگر لازم شد تشکیل مجمع را جداگانه عرض می کنم. وقتی ما نامه نوشتیم که آقا در مورد مجمع بعضی می گویند تشکیل مجمع روحانیون به معنای به اختلاف انداختن روحانیون است امام نوشتند از نظر اینجانب تشکیلات جدید به معنای اختلاف نیست. اختلاف آن است که افرادی به هم چنگ بزنند به هم پرخاش کنند حساب علمای اسلام بالاتر از این مساله است. پس بببنید امام اختلاف و چنگ زدن به صورت همدیگر را با رقابت سیاسی،با فعالیت های مختلف با ساحت های مختلف سیاسی از هم جدا کرده است.
سوم. امام درباره استفاده احزاب از رانتهای قدرت در زمان شاه که وابسته به قدرت بودند، سخنان جدی دارند. امام وقتی که بعد از انقلاب حزب تشکیل می دهد اجازه نمی دهد که حزب جمهوری اسلامی وابسته به قدرت باشد. گاهی خودشان کمک هایی می کردند ولی اینکه از امکانات دولتی بخواهند استفاده کنند بخواهند رانتخواری بکنند امام به شدت مخالفت می کردند. این مسائل مربوط به حکومت است. خود مردم باید بیایند و تامین کنند. به خصوص در رابطه با نیروهای مسلح. در این مساله یک فصل مبسوطی دارد که خود من کارشناس این قضیه هستم و در این قضیه ما با حضرت امام خیلی هم شفاها خدمتشان و هم کتبی هم در قانونگزاری نیروهای مسلح بحث داریم من در جای دیگر این مصاحبه را داشتم تا به حال. امام به شدت روی این مساله نگران بودند و من چند تا جمله را عرض می کنم ما قانون سپاه را که تصویب کرده بودیم خدمت ایشان رسیدیم صحبت مفصلی که راجع به حزب و انجمن حجتیه و این ها کردند اسم حزب جمهوری را بردند هنوز حزب جمهوری تعطیل نشده بود امام فرمودند حتی حزب جمهوری اسلامی سپاه و نیروهای مسلح حق ندارند در آن عضو بشوند با اینکه در راس حزب جمهوری اسلامی آقای خامنه ای و آقای هاشمی است ولی معلوم نیست همیشه این ها باشند شرعا جایز نیست آن ها وارد تحزب و گروه های سیاسی بشوند و این احساس نگرانی ایشان که احزاب بروند وابسته به قدرت شوند و رانت خواری را شروع کنند و یک جمعی را اختصاص به خودشان بدهند .
چهارم. تکیه گاه امام پرهیز از احزاب وابسته به استعمار و بیگانگان است که در این عباراتی که خواندم به صراحت امام فرموده اند که برایشان حزب تشکیل می دهند که این ها... آن ها حزب را تشکیل می دهند . فرق است که دیگران بیایند و حزب تشکیل دهند یا اینکه مردم با انگیزه های مردمی بیایند دور هم جمع شوند و بگویند ما همفکر هستیم می خواهیم تشکیلاتی درست کنیم براساس قانون اساسی و بروند پروانه حزبی بگیرند و بروند و کار کنند . پنجم این که بخصوص این احزاب فراگیری که اینجا تعریف کردند موجب سلب آزادی مردم می شود در حقیقت حزب حکومتی بشود و در حقیقت نقض غرض بشود حزبی که می خواهد مردم را ناقد ونقاد بار بیاورد این ها را در چنگال حکومت قرار بدهد و آزادی هایشان را سلب کند و آخرین مساله اینکه امام ترسشان این است که افراد و احزاب به جای خدا محور بودن و مردم محور بودن تشکیلات محور بشوند . یک آسیبی است در آسیب شناسی احزاب که یک وقت است که ما تشکلات را وسیلهای قرار می دهیم برای تحقق اهداف یک وقت هست که نه نفس تشکل برای ما محور است این خاصیت در وجود نوع انسانها هست که وقتی در یک نهادی هست در یک اداره ای هست تمام هم و غمش آن اداره و آن مقام بشود و از آنجا دفاع کند و اگر از آنجا برود جای دیگر آنجا هم همینطور و در احزاب هم همینطور است و اگر انسان به اینجا برسد که تشکیلات برای او هدف و محور بشود اینجا جای خدا را می گیرد جای مردم را می گیرد و روی این چند نکته است که امام احساس نگرانی کردند و الا امام به دلایلی که ابنده دریافت کردهام به شدت رفتار حزب و تشکیلات را قبول داشتند:
امام از سن جوانی روحیه تشکیلاتی داشتند، ببینید ما روحانیون نوعا تشکیلاتی نبودیم و هنوز هم نیستیم هنوز بعضی ها سختشان است که بگویند یک روحانی حزبی است من در این رابطه خیلی بحث کردم. شهید بهشتی که حزب تشکیل داده بود خیلی ها او را سرزنش می کردند. بعد از شهادت شهید بهشتی حزب جمهوری اسلامی آن شاخه روحانیت اش را که شهید بهشتی اداره می کرد، آیت الله خامنه ای از من خواست که شاخه روحانیت را شما اداره کن. من شدم مسئول شاخه روحانیت حزب. ما آمدیم روحانیون را جمع کردیم در تهران و استان های مجاور برنامه ریزی کردیم. یکی از بزرگان سخنرانی کرد به شدت این مساله را تقبیح کرد و گفت برخلاف مرام روحانیت است و روحانی نباید وارد احزاب شود و هنوز برخی این جوری فکر می کنند و هنوز برخی تشکیلات که کاربرد حزبی دارند و کار حزبی می کنند،وقتی به آنها گفته میشود پروانه حزبی چرا نگرفته اید؟ می گویند روحانیت که نباید پروانه بگیرد. ببینید عملا حزب هستند اما مجوز فعالیت حزبی نگرفتهاند و نمی گیرند و باورشان هم این است که روحانیت نباید حزبی باشد، خوب اگر نباید پس چرا فعالیت انتخاباتی می کنید؟ چرا فهرست می دهید؟ چرا حمایت می کنید؟ بنابراین امام این روحیه را داشت. نه خیر شما حساب کنید در زندگی امام در دوران جوانی در مجلس می بینید بحث های مدرس بحث های کاشانی همه این ها را دقیقا تحت نظر دارد و حمایت می کند. شما کتاب کشف اسرار حضرت امام را نگاه کنید علیه کسروی نوشته شده ولی کتاب شدیدا سیاسی است. تیترش رضاخان لایق سلطنت نبود حالا بحث کسروی است. بحث های الحادی را دارد رد می کند ولی یک آدم سیاسی به تمام معنا و تشکیلاتی. دوم تز جمهوری اسلامی را برای اولین بار در زمان غیبت معصوم حضرت امام دادند درست است مرحوم آیت الله نایینی کتاب ها نوشتند، تحقیق ها کردند ولی هیچ کدام نتوانستند به صورت سازمان یافته از دل آیات و احادیث این نظام را تعریف کنند این نشان می دهد که امام به تشکیلات فوق العاده اهمیت می دادند برخلاف نظر بعضی از آقایان علما می گفتند که آقا مراجع هستند، فقها هستند، اداره می کنند، مردم اطاعت می کنند نیازی به نظام نیست
از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی حضرت امام همانطور که آقای کاشفی اشاره کردند قبل از آن تبعیدشان از کشور در رابطه با تاسیس حزب نظر داشتند حمایت کردند تقویت کردند و حتی من اطلاع دارم کمک هایی کردند امام و رابعا در رابطه با مجمع روحانیون مبارز که فصل مبسوطی دارد جامعه روحانیون مبارز قبل از انقلاب فعالیت های گسترده ای داشتند و نقش هم داشته و بزرگان هم در آن بوده اند رفتند خدمت امام که ما یک مجموع هستیم که تفکر مان با بقیه آقایان تناسب ندارد با دانشگاه ها و جوان ها و غیره ما بیشتر می توانیم ارتباط برقرار کنیم یکی از آن آقایانی که بین آن سه نفر که رفتند خدمت حضرت امام برا ی کسب تکلیف می فرمودند که ما وقتی این پیشنهاد را مطرح کردیم امام گفتند که حتما بروید و تشکیل بدهید می گفت که ما شروع کردیم بهانه جویی کردن که ممکن زمان جنگ است اختلاف ایجاد شود و چه و چه و امام فرمودند که هیچ اختلافی نیست بروید تشکیل بدهید خوب این مجمع و بعد هم که ما شرکت کردیم در انتخابات سوم مجلس و آن پیروزی بزرگ را در سایه پیام امام که به طرفداران اسلام ناب محمدی رای بدهید و به طرفداران اسلام امریکایی رای ندهید آن پیروزی را به دست آوردیم بعضی ها می آمدند می گفتند که این ها آمده اند و درواقع در سلسله روحانیت انشعاب ایجاد کرده اند ما یک نامه ای نوشتیم به عنوان شورای عالی مجمع خدمت حضرت امام که سیر قضایا را ما از شما سوال کردیم استفتا کردیم و شرکت کردیم در انتخابات چنین و جنان ولی بعضی از بزرگان این را می گویند اگر باز هم حضرت عالی موافق نیستید و احتمال می دهید اختلاف بشود ما تشکیلات را جمع می کنیم و امام در حاشیه همان نامه مرقوم فرمودند که ایجاد تشکیلات جدید اختلاف نیست و همانطور که عرض کردم پس در مجمع نه تنها خودشان نشان دادند که امام نه تنها طرفدار تشکیلات هستند بلکه دو تا تشکیلات را در یک صنف ضروری می دانند. یک تشکیلات در یک صنف نمی تواند نماینده تمام افکار آن ها باشد ممکن است اگر تشکیلات سومی هم بود امام موافقت می کردند یعنی علاوه بر اصل تشکیلات نشان می دهد که با تکثر تشکیلات هم امام موفقند، یعنی امام از تشکیلات انحصاری که منجر به استبداد می شود فوق العاده احساس خطر می کردند و لذا طرفدار تکثر تشکیلات بودند. پنجم در انتخاب دولت موقت ببینید همه شخصییت ها بودند چهره های زیادی بودند می آیند مرحوم بازرگان را انتخاب می کنند بازرگان را انتخاب کردند که بازرگان هم تشکیلات داشته است پس امام تشکیلات را قبول داشتند و ششم در برخورد با گروه های الحادی و التقاطی اول انقلاب امام نمی فرمود تشکیلاتتان را تعطیل کنید، می فرمود اسلحه ها را کنار بگذارید زمین بگذارید و بروید فعالیت سیاسی بکنید آزادی آری توطئه نه. ما فراموش نکردیم مناظره تلویزیونی شهید بهشتی را با بابک زهرایی و بعضی از این منافقین و چهره ها این ها نشسته بودند بهشتی با صبر خودش حرف های چرندیات آن ها را گوش می داد. آقای زهرائی می گفت که کشور را به ما بدهید ما ظرف دو سه روزه کشور را آباد می کنیم ایشان می خندید و می گفت آخر نمی شود اینجوری یعنی فضا اینجوری بود و حتی به گروه های الحادی که علیه اکثریت توطئه می کردند یا مجاهدین. و هفتم اینکه اغلب یاران و نزدیکان امام در حزب جمهوری اسلامی موثر بودند از آقای بهشتی، موسوی اردبیلی و مقام معظم رهبری و آیتالله هاشمی رفسنجانی که حیات دارند همه این ها جزو نزدیک ترین افراد بودند و اگر امام ذره ای مخالف بودند این ها می دانستند و اگر هر کدام از این ها ذره ای احساس می کردند که امام علاقه ای ندارند هیچ کدام مبادرت نمی کردند و آخرین نکته اینکه قانون اساسی که اصل یبست و ششمش در مورد احزاب است و قانون فعالیت احزاب مصوب سال ۶۰ و حتی آیین نامه اجرایی این قانون که در زمان آقای میر حسین موسوی تصویب شد و من آن موقع نماینده مجلس بودم این ها همه در زمان حیات حضرت امام بود. امام این قدر دور اندیش هستند و در قانون اساسی همه چیزها را آوردند. در قانون اساسی هم حزب را آوردند آزادی و فعالیت های سیاسی را آوردند،مجلس آمد،مدتی بحث کردیم که چه طوری باشد در دولت بحث شد همه و حزب تشکیل شده و کسی تصور اینکه ذره ای امام با تحزب مخالف باشد و این مسائل بنابر این من معتقدم از مجموع فرمایشات حضرت امام و سیره حضرت امام استنباط می شود که حضرت امام یک اصل را به عنوان تحزب و تشکل ضروری می دانستند ولی ممکن است یک نفر بگوید چرا خود حضرت امام دخالت نمی کردند و این نکته مهمی است امام چون رهبری را فوق احزاب می دانستند و چون چتری می دانستند که همه باید زیر آن چتر باشند به هیچ وجه حتی اگر خودشان نزدیکی به حزبی داشتند به هیچ وجه عنوان نمی کردند نه تنها خودشان بلکه حاج احمد آقا من یادم هست گاهی با دوستانمان آن موقع خط امام می گفتیم می رفتیم خدمت حضرت امام با ایشان جلسه داشتیم یا با حاج احمد آقا جلسه داشتیم ما می رفتیم فکر می کردیم که حالا دیگر فضا فضای طرفدار امام است و ما هم یکی از آن ها. ما وقتی که وارد می شدیدم می دیدیم که این چهره هایی مثل آقای اسداللهی از آنجا دارند می آیند بیرون و با چهره خندان انگار از خانه خودشان دارند بیرون می روند یعنی امام عملا نشان می دادند همه در نظر او یکسان اند تمام افراد و تمام احزاب اعضای یک خانواده هستند و لذا اگر امام خودشان شخصا وارد قضیه نمی شد به خاطر این بود که نباید اصلا وارد می شد بنابراین حد و مرز مشخص است سخن امام ،خط مشی امام، سیره عملی امام. امام نه تنها با حزب گرایی و تحزب نه تنها موافق است بلکه با تکثر در احزاب هم موافق هستند و باز بر می گردیم به این نکته که عرض کردم تحزب به عنوان یک اصل ضروری و اجتناب ناپذیر برای کشور ما و برای ملت ما است اگر ما بپذیریم که نظام ما نظام جمهوریت و اسلامیت است.
آقای کاشفی، در ادامه صحبت های حاج آقا شما حتما صحبت هایی دارید که از شما می خواهم این ها را مطرح بفرمایید و در ادامه با توجه به اینکه دو تا سوال کوچک مطرح شد و دوست دارم که آن ها را شما مطرح کنید یکی اینکه حاج آقا فرمودند که امام قبول نداشت که قدرت در احزاب دخالت کند من می خواهم یک سوال را مطرح کنم که آیا امام این را هم قبول داشتند که نهادها نیایند حزب تشکیل دهند همان چیزی که شما خودتان گفتید حزب دولت ساخته. آیا امام این را رد می کردند؟ صحبت دیگر این که حاج آقا فرمودند که اگر این گروه های به اصطلاح چپ کار مسلحانه نمی کردند امام اجازه می دادند که این گروه ها هم بیایند و کار سیاسی بکنند الآن من می خواهم ابن را بگویید، که آیا اگر گروهی کار مسلحانه نکند حق دارد که قانونا بیاید و درخواست مجوز حزب بکند و فعالیت کند از گروه های مارکسیستی یا الحادی؟
حسین کاشفی: ببینید همانطور که اشاره کردند هیچ کجا دیده نمی شود که حضرت امام با حزب و یا تشکلهای سالم مردمی نظر مخالف داشته باشند عکسش دیده می شود که نظر مثبت داشتند که این کار بشود لیکن با احزاب و تشکلهای وابسته به خارج مخالف بودند. برای اینکه با دیدگاه های حضرت امام بهتر آشنا شوید به پاره ای از نقطه نظرات ایشان در پیام های ارسالی به اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا وکانادا اشاره مینمایم . در سال 1348 اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان اروپا گزارشی را از فعالیت های خودشان _چون اتحادیه انجمن های اسلامی اروپا یک ارتباط تنگاتنگی را با حضرت امام داشتند _خدمت ایشان ارسال می نمایند پاسخی که حضرت امام به این نامه ،طبقه تحصیل کرده را سفارش میکنند که به احکام مقدسه اسلام به خصوص قوانین تشکیلاتی و اجتماعی و اقتصادی آن توجه کنند.(صحیفه امام،ج2،ص255). و در پیام خود به نشست ششم بدین مضمون سفارش می فرمایند که از طریق فشرده کردن صفوف خود فجایع حکومت های ضد انسانی آن ها و عمال آن ها را بر ملاء نمایید(همان/438) و در نامه دیگری اشاره می فرمایند که باید کوشش کنید مفاسد فرهنگ حاضر را بررسی کرده و به اطلاع ملتها برسانید و با خواست خداوند متعال آن را عقب زده به جای آن فرهنگ اسلامی _ انسانی را جایگزین کنید تا نسل های آینده با روش آن که انسانسازی و عدل پروری است تربیت شوند(همان/346). در بخشی از پیامی که امام به کنگره انجمن های اسلامی دانشجویان در امریکا و کانادا می دهند می فرمایند مهذب و مجهز شوید، متحد و متشکل شده و صفوف خود را فشرده تر سازید، هر چه بیشتر همفکر و انسان فداکار بسازید(همان/438).این بحث نیرو سازی مهم ترین مساله ای است که امام در آن سال ها به انجمن های اسلامی مطرح می کنند و بعد ادامه می دهند: به وحشی گری ها، آدم کشی ها، قانون شکنی ها و دیگر جنایاتی که پیوسته در ایران جریان دارد اعتراض نمایید. باشد که به یاری خداوند، موجبات استقلال و آزادی ملت اسلام و دفع ظلم دستگاههای جبار و نوکران استعمار فراهم آید و خطراتی که امروز متوجه اسلام و مسلمین می باشد برطرف گردد (همان) . امام در پیام دیگری به مناسبت انتشار مکتب مبارز شماره 20 و گزارش هیئت مدیره در تاریخ 29 شهریور 1354 می فرمایند: من امیدوارم که اتحادیه اروپا و امریکا به سایر دانشجویان که در ممالک دیگر از قبیل هند و پاکستان و بلاد عربی و غیرهابه سر می برند بپیوندند و دامنه فعالیت خود را توسعه دهند و کوشش کنند اسلام و عدالت اسلامی را به همه طبقات برسانند تا اشتباهاتی که در طول چند قرن پیش آمده و چهره نورانی اسلام را به دست عمال استعمار پوشانیده است بزدایند (همان،ج3/111) . خوب بینید این ها همه دیدگاه حضرت امام را می رساند که ایشان در رابطه با توسعه تشکیلات چنین نظراتی دارند که پیام می دهند باز به هفتمین کنگره انجمن اسلامی امریکا و کانادا می فرمایند:نقطه روشنی که در این اواخر عمر برای من امید بخش است، همین آگاهی وبیداری نسل جوان و نهضت روشنفکران است که باسرعت در حال رشد است و با خواست خداوند تعالی به نتیجه قطعی که قطع ایادی اجانب و بسط عدالت اسلامی است خواهد رسید. شما جوانان پاکدل موظف هستید با هر وسیله ممکنه ملت را هرچه بیشتر آگاه کنید و از نیرنگهای گوناگون دستگاه پرده بردارید و اسلام عدالت پرور را به دنیا معرفی کنید. از خداوند تعالی توفیق همه را در این امر خواستارم(همان،ج3/114) پس ببینید در قبل از انقلاب کاملا دیدگاه حضرت امام در رابطه با کار جمعی روشن است و به مطلبی هم که آقای منتجب نیا اشاره فرمودند کاملا درست است چون یک جاهایی حضرت امام بحث داخلی را دارند مطرح می کنند یک جا در صحنه بین المللی . امام یک جا بحث حزب مستضعفین را مطرح می کنند یک جا حزب الله و حزب شیطان را مطرح می کنند. ببینید یک جایی هست که شما با یک دید اسلامی می گویید که آقا ما می خواهیم امت واحده ای تشکیل بدهیم در سراسر جهان همه کسانی که اعتقاد به اسلام دارند و می خواهند عدالت را حاکم کنند می شود امت واحده این است که حضرت امام چنین مطرح می کنند خوب بله این طرف حق است و آن طرف هم خوب باطل است یک طرف حزب الله و یک طرف شیطان . اما در در داخل کشور امام همان جایی که بحث حزب مستضعفین را مطرح می کنند می گویند اینجا منظور من این نیست که احزاب در داخل نباشند اشاره می نمایند به احزابی که در گذشته در داخل داشتیم که بعضا یا دولت ساخته بوده و یا وابسته به خارج بودند تا از آن از طریق بخواهند به قدرت برسند و دست به غارتگری بزنند این احزاب را نفی می کردند و الان هم اگر چنین حزبی باشد باید نفی بکنیم بنا بر این چنانچه حاکمان و مسئولان با استفاده از امکانات دولتی و یا عمومی که در اختیار دارند حزب تشکیل بدهند تا خودشان در قدرت بمانند خوب این طبیعی است که امام این شیوه عمل را مدام نفی می کردند و قانون اساسی و قانون احزاب هم با چنین عملی مخالف است. صراحت امام در عدم دخالت سپاهیان و نیروهای نظامی و انتظامی و بسیج در مسائل سیاسی و ورود در احزاب در همین رابطه است که با حضور قدرت ها در احزاب مخالفندو به آن صراحت منع می کنند چون اگر احزاب به شکل قانونی و توسط آحاد جامعه شکل نگیرند طبیعتا منجر به استفاده از رانت خواری و فساد خواهند شد و چنانچه گروهها در اوائل انقلاب کار مسلحانه نمی کردند و در چارچوب قانون عمل می کردند می توانستند به فعالیت خود ادامه دهند و همه گروه هائی که طبق قانون اساسی و قانون احزاب فعالیت می نمایند می توانند در کشور فعالیت داشته باشند .آئین نامه اجرائی فعالیت احزاب جمعیتها انجمنهای سیاسی وصنفی و انجمنهای اسلامی و اقلیتهای دینی مربوط به قانون مصوب7/6/1360 مجلس شورای اسلامی در جلسه مورخ 30/3/1361 هیئت وزیران به تصویب می رسد بنا بر این همه گروه ها بر اساس این آئین نامه می توانند فعالیت نمایند . اکنون همه هم و غم احزاب فعلی این است که چرا قانون پیاده نمی شود و چرا قانون احزاب و آئین نامه اجرائی آن بدرستی اجرا نمی گردد . در سال ۶۰ مگر چند سال بعد از انقلاب است که قانون احزاب و در سال 61 آئین نامه اجرائی آن تصویب می شود حالا همه حرف این است که چرا این ها اجرا نمی شود الان دغدغه احزاب این است که چرا بستر برای فعالیت احزاب وجود ندارد ؟چرا پرداخت یارانه به احزاب قطع می گردد؟ و چرا در یک اقدام خلاف اخلاق و شئون اداری با خانه احزاب به شیوه ای که بیان گردید رفتار می گردد؟ آیا جز این است که اعتقادی به اجرای اصل ۲۶ قانون اساسی وجود ندارد؟ وقتی که همه کانالهای ارتباطی با مردم قطع است چگونه احزاب می توانند مواضع دیدگاه ها و برنامه های خود را با مخاطبین خود که مردم هستند در میان بگذارند؟ این درست است که در مقاطعی با توجه به آن پیشینه ای که از احزاب اشاره شد مردم نسبت به حزب نظر مثبتی نداشتند ولی امروز با توجه به احساس نیازی که به احزاب و نهاد های مدنی در کشور می شود باید در اجرائی نمودن کامل اصل 26 قانون اساسی صورت پذیرد. مردم ما هم می دانند اگر آنچه در کشورهای پشرفته نسبت به فعالیت های حزبی اتفاق افتاده است اگر واقعا بستر سازی نشود و احزاب قدرتمندی اجازه فعالیت پیدا نکنند اداره کشور همواره با مشکل روبرو خواهد بود وکشور از مجلسی کارآمد و بر خوردار از پشتوانه برنامهای و کار شناسی نخواهد بود کسانی که می خواهند اداره کشور را به عهده بگیرند باید از تخصص ودانش وتجربه لازم بر خوردار باشند همانطوری که می بینید همین افرادی که قبلا در انجمن های اسلامی فعالیت داشتند و با کارجمعی و اجرائی آشنائی داشتند پس از پیروزی انقلاب در پاره ای از مسئولیتها از آنها استفاده گردید . همانطور که آقای منتجب نیا به شادروان مرحوم مهندس بازرگان و دوستانشان با توجه به صبغه تشکیلاتی که داشتند اشاره نمودند . بالاخره اگر حزب وجود داشته باشد و در کمیسیون های تخصصی حزب روی موضوعات کار شده باشدو این جمعبندیها در اختیار آن نماینده قرار داده شود آن نماینده می تواند آن نظر را آنجا ارائه کند و مجلس مجلسی باکیفیت می شود و مستقل می شود حضرت امام اشاره کردند که مجلس در راس امور است ولی امروز می بینیم که رئیس دولت می آید می گوید که مجلس در راس امور نیست و مجلس هم برخوردی شایسته در این زمینه نمینماید یعنی از این بیشتر قانون شکنی شود؟ علی ایحال بدون حزب نمی توانیم شاهد رشدو شکوفایی در کشور باشیم و باید احزاب باشند منتها احزاب کاملا با برنامه نه احزابی که فقط اسم باشند و فقط زمان انتخابات حضور داشته باشند. احزابی که واقعا حضور فعال داشته باشند کار انجام دهند آموزش دهند در زمینه های مختلف افراد را پرورش دهند در همه زمینه ها برنامه داشتنه باشند معلوم باشد برنامه اقتصادیشان چیست، سیاست خارجی شان چیست؟ سیاست داخلی شان چگونه است. خوب اگر احزاب اینگونه باشند به نفع کشور خواهد بود چون برنامه دراز مدت و کوتاه مدت از کیفیت تخصصی و کار شناسی مناسب تری بر خوردار خواهد شد . به همین خاطر من تشکر می کنم از سایت جماران و بقیه دوستان شما و بقیه هم باید در این زمینه اگر دل در گرو پیشرفت کشور دارند و اگر می خواهند کشور رشد و شکوفائی داشته باشد و از این وضعیتی که دارد در بیاید، راهش این است که این فضاها باز شود و افراد بتوانند با هم وارد گفتگو بشوند و ظرفیت و سطح تحمل را بالا ببریم و قبول کنیم که این کشور متعلق به همه مردم است و متعلق به یک گروه خاص نیست یعنی تا زمانی که فکر شود کشور متعلق به یک گروه خاص است یا دولت خودش را مالک این مملکت بداند اوضاع به همین وضع خواهد بود باید بدانیم که ایران یک ملک مشاع است و متعلق به همه مردم است و همه هم باید خودمان را در توسعه ورشد وآبادانی کشور مسئول بدانیم . !S2!
آقای منتجب نیا، با توجه به اینکه زمان جلسه پایان یافته، می خواهم آخرین صحبت هایتان را بفرمایید البته من سوالاتی داشتم درباره مساله تحزب و نظام پارلمانی که این روزها مطرح می شود، که فکر نمی کنم، مجال طرح نداشته باشیم.
منتجب نیا: نقشی که احزاب در جامعه و وظایفی که در جامعه به عهده دارند به نظرم مهم است. ببنید ما احزاب در قبل از انقلاب در بعد از انقلاب تا چند اندازه توانستند این توفیق را به دست بیارند این قضاوتش با خود مردم است خوب اولین نقش آن ها شناسایی نیروها و مردم است و ایجاد انسجام و ارتباط بین آحاد مردم در واقع سازماندهی مردم است. نقش دوم یعنی بعد از جذب و سازماندهی کردن به دست آوردن و ارائه و تجزیه و تحلیل کردن اخبار و اطلاعات و بیان کردن برای کادر ها است که کادرها همیشه در متن قضایا و جامعه باشند به صورت قضاوت و سوم تربیت و پرورش نیروهای کارآمد و نیروهای بالقوه. نیروها را تربیت کنند همانطور که اشاره کردم برای استفاده در مقاطع مختلف چهارم نظارت و نقد قدرت نظارت مستمر به عنوان چشم بینا و تیزبین مردم بر عملکرد ارباب قدرت و نقد آن ها پنجم استفاده از نیروهای بالفعل در مقاطع مختلف وقتی پرورش دادند آن ها را به کار بگیرند ششم تهیه برنامه های جامع و همه جانبه برای مدیریت کشور در زمینه های سیاسی فرهنگی اقتصادی در واقع احزاب همینطور که اشاره کردند دولت در سایهاند دولت بالقوهاند که می توانند در کنار دولت بالفعل با خیال راحت کارهایشان را انجام دهند و نیازهای حکومت را بتوانند برطرف کنند. سوالی کردید و من در جواب شما چیزی نگفتم که آیا احزاب ما در این قضیه قصور و تقصیری داشتند یا همه این ها را ما به گردن قدرت بیندازیم خوب باید انصاف باید بدهیم که من به عنوان فردی که از اول انقلاب در احزاب و تشکل ها بودم باید اعتراف کنم که ما هم قاصر بودیم اگر نگوییم مقصر ما هم آنطور که باید در معرفی احزاب و جا انداختن فرهنگ تحزب و در نقشی که احزاب ایفا می کنند نتوانستیم همه وظایف را عمل کنیم البته بعضی از احزاب خوب کار کردند و رشد خوبی داشتند ولی خوب نتوانستند به پایان رسانند لذا ابتر ماند کارشان ولی بعضی از احزاب ما می بینیم که فقط کاربرد یک ستاد انتخاباتی دارند مردم می بینند زمان انتخابات تابلویی می رود بالا تا زمان دیگری که انتخابات پیش می آید خوب این کمک می کند به ذهنیت منفی که گفتم نسبت به تحزب است خوب اگر احزاب و گروه ها بتوانند نسبت به نقش حیاتی خودشان توجه داشته باشند و ایفا کنند بسیار موثر است در فرهنگ سازی البته در شرایطی که بستر مساعد شود الان شرایط برای احزاب نا مساعد است پس من در پاسخ دبیر کمسیون ماده ۱۰ احزاب که گفته بودند حزب اعتماد ملی می توانند فعالیت کنند که من هم عضو آن حزب هستم گفتم که الان فضا مساعد نیست ما چگونه می توانیم فعالیت کنیم که شما پیشنهاد می کنید فعالیت کنید کنگره بگذارید و کار بکنید خوب الان فضا مساعد نیست باید فضا را مساعد کنید آماده باشید برای فعالیت احزاب ما همیشه می گوییم حمله است به جانب احزاب و محدود سازی است وقتی فضا برای فعالیت احزاب مهیا شد این احزاب می توانند کار را به گونه ای انجام دهند وقانونمند عمل کنند که این نقش هایی که اشاره شد ایفا کنند نکته دیگری که لازم می دانم مطرح کنم این است که پرسش و پاسخی است ممکن است برخی بگویند که وجود احزاب منافات دارد با ولایت فقیه یا منافات دارد با حزب الله بودن این هم حرفی است که گاهی زده می شود ما حزب الله داریم حزب الله خودش حزب است و نیاز به حزب نداریم یا ولایت فقیه. پاسخ اش که خیلی روشن است اگر منافات با ولایت فقیه داشت امامی که مبدع ولایت فقیه بود حزب را این قدر تاکید نمی کردند و در قانون نمی آمد در قانونی که ولایت فقیه را آورده در اصل ۲۶ به جز اصول دیگری که فعالیت سیاسی و فضای سیاسی را متذکر شده است پس این ها قابل جمع است هم ثبوتا و هم اثباتا و همانطور که اشاره کردم امام تعریفی که از رهبری خودشان می کنند این است که تمام اعضا احزاب و گروه ها مانند افراد یک خانواده با هم رقابت کنند همه سلیقه های مختلف را به کار ببرند ولی همه تحت یک پوشش باشند و آن پوشش و چتر همه را یکسان ببیند وهمه را به طور مساوی توجه کنند و این تعریفی است که امام کرده بودند خوب با این تعریفی که امام داشتند هیچ منافاتی با ولایت فقیه ندارد و بلکه مکمل هم است خوب هر جا که حزبی هم خواست تندروی کند هر جا خواست مشکلی پیش بیاید ولایت فقیه می تواند جلویش را بگیرد مثل پدری که در خانه ای فرزندش دارد ظلم می کند در حق دیگری جلوی ظلمش را بگیرد اگر حزبی خواست حزب دیگر را حذف کند نمی گذارد یک دستگاه قانونگزاری یک دستگاه اجرایی آمد خواست بدون دلیل جلوی فعالیت حزبی را بگیرد این جا جلویش را می گیرد نه این فرزند من است اگر اشتباهی هم کرده است باید نصیحتش کرد نباید حذف اش کرد بنابراین هیچ منافاتی ندارد. حزب الله هم که می گویند حزب اللهی که قرآن تعریف می کند یه وقتی است ما یک مفهومی را خودمان می سازیم یک وقتی است می خواهیم از قرآن و روایات و از مثلا فرمایشات امام الهام بگیریم حزب اللهی که قران آمده در آیات گفته یا در فرمایشات امام است حزب الله فراگیر جهانی است امام می فرمایند به امید آنکه هست های حزب الله در تمام کشور های جهان به وجود آید این حزب اللهی که امام می گوید نه اینکه مجموعه کوچکی یا من و شما خلاصه شود یعنی تمام کسانی که خدا را قبول دارند اسلام را قبول دارند پیغمبر را قبول دارند ظلم ستیزی استکبار ستیزی تمام این چیز ها را قبول دارند جزو حزب الله هستند و حزب الله هیچ گونه منافاتی ندارد و حزب الله که در داخل و خارج هیچ گونه منافات ندارد و درون حزب الله که امت واحده جهانی است خدا رحمت کند مرحوم شریعتی که می گفت شیعه یک حزب تمام است ما حالا می گوییم حزب الله فراتر از شیعه است و حتی می گوییم فراتر از سنی هم است حزب اللهی که قرآن می گوید نه اینکه فقط شیعه باشد کشورهای سنی نشین هم جزو حزب الله است این حزب الله به هم پیوسته است این ها ارتباط به تعبیر قرآن ولایتی دارد بعضهم اولیاء بعض و آن وقت درون این حزب الله جهانی این امت واحده ممکن است هزاران و هزار حزب و تشکیلات و خانه و خانواده وجود داشته باشد و سلایق گوناگون و پس یک سلیق نمی تواند حزب الله را به عنوان خودش در بیاورد بگوید چون حزب الله من هستم دیگران حزب الشیطان هستند و وجود احزاب دیگر نباید باشد بله ممکن است تحزب با منفعت من یا شما مغایرت داشته باشد ولی با حزب الله مغایرت ندارد
یعنی حاج آقا، طبق گفته خود شما در عین حال افرادی که حتی مومن به اسلام هم نیستند می توانند حزب داشته باشند.
بله بله درست است. این حزب الله که می گویند قرآن می گوید این حزب الله یک چیز عامی است وگرنه طبق قانون حتی آن ها که خدا را هم قبول ندارند ماتریالیست هستند فرضا آن ها هم حزب هستند قانون گفته نظام جمهوری اسلامی را قبول داشته باشند کفار ذمی ما داریم کافر ذمی در برابر کافر حربی تعریفی که داریم کافر حربی می گوید من جنگ دارم با اسلام می خواهم اسلام را ساقط کنم کافر ذمی می گوید نه من مسلمان نیستم ولی قبول دارم قواعدی را تابع قوانینی را یعنی در امان هستید الان اقلیت های دینی در کشور ما چگونه زندگی می کنند نماینده در مجلس دارند بنابراین همه انسانها در چارچوب قانون با ادیان مختلف مذاهب مختلف سلایق مختلف می توانند طبق قانون حزب داشته باشند حزب اللهی که قرآن می گوید در جایی می گویدهمالمفلحون و... اولا شرایطی دارد که باید افراد داشته باشند هر کسی نمی تواند بگوید من حزب الله هستم لوازمی دارد که باید افراد داشته باشند و هر کسی در ایران باشد در عراق باشد در کشورهای دیگر باشد اسلامی و غیر اسلامی این ها می توانند یک مهره باشند یک حلقه باشند از آن حزب الله واحد جهانی بنابراین تکثر احزاب نه منافات دارد نه با ولایت فقیه و رهبری بلکه مکمل آن است و نه مغایرت دارد با حزب الله بودن و امثال و ذلک و امت واحده در حقیقت باید مکمل آن باشد بلکه می تواند جامعه را به سوی پیشرفت و آن امت واحده پیش ببرد.!S3!
آقای کاشفی، با توجه به این که شما در خانه احزاب هم هستید آیا اقلیت های مذهبی مثل سنی ها بیشتر سنی ها و گروه های قومی مثل کرد ها و ترک ها و این ها آیا این ها حق تشکیل حزب دارند آیا ما می توانیم تصور کنیم در جمهوری اسلامی یک حزب سنی باشد یا یک حزب کردستانی باشد یا یک حزب آذربایجانی مطرح شود من می خواهم این را در کنار صحبت های آخر خود پاسخ بدهید.؟
حسین کاشفی: بله چون وقتی که اقلیتهای دینی و مذهبی در چارچوب قانون اساسی می توانند در مجلس شورای اسلامی نماینده داشته باشند و در قانون گذاری شرکت کنند، پس می توانند حزب هم داشته باشند. به عبارتی نه تنها یک سنی مذهب بلکه یک مسیحی و یک یهودی طبق قانون اجازه دارند حزب تشکیل دهند در قانون چنین منعی نداریم. همانطور که قبلا اشاره شد طبق قانون احزاب و آئین نامه اجرائی آن اقلیت های دینی نیز می توانند چنین فعالیت هائی داشته باشند.
در آخر عرایضم، به بحث نقد درونی احزاب می پردازم که شما پرسیدید. نه اینکه احزاب هیچ عیبی ندارند نه اینگونه نیست چون این خداست که بی عیب است پس احزاب هم بدون عیب نیستند ولی وقتی که می خواهیم عملکرد احزاب را بررسی کنیم باید منصفانه برخورد کنیم در هر صورت آنچه باید در احزاب ما صورت گیرد همانطوری که برای بررسی و باز نگری کار ها یک چرخه ای را تعریف می کنیم یعنی وقتی ما برنامه ای را تصویب می کنیم و وارد اجرای آن می شویم این به حالت یک چرخه ای در می آید باید مراحل مختلف کارمورد بازنگری قرار بگیرد تا ببینیم کجای کار اشکال دارد کاری که کمتر صورت می گیرد .
حتما" در جا هائی اشکالات و کم کاری هائی وجود دارد می گوییم اینجا این کم کاری را باید تبدیل به پرکاری کنیم ضعف را تبدیل به قوت کنیم چه در سازمان ها اداره ها وزارت خانه ها و چه در احزاب این کار باید انجام شود در مجموع اگر احزاب دارای برنامه باشند از حالت خودمحوری و آنچه که آزاردهنده خود احزاب بوده است به اصطلاح گروه گرایی احزاب را نجات دهیم البته فعالیت فراکسیونی به صورت مستقل و شفاف و واضح اشکالی ندارد اما همانطور که بحث مافیا را مطرح می کنیم اگر در حزب هم بخواهد گروه هائی بدین نحو وجود داشته باشند که از شفافیت بیرون بیاید و تبدیلش کند به اقدامات و فعالیتهای غیر شفاف اولین ضربه را به خود تشکیلات و خود حز ب می زند باید کاملا افراد در حزب احساس کنند که بستری برای رشد همه فراهم شده اگر موسسین حزب از همان ابتدای فعالیت حزب نظم و انضباط را در حزب اجرا کنند و از هر گونه تصمیم گیری فردی و بر خورد های تبعیض آمیز پر هیز نموده و مسئولیت های حزبی بر اساس صلاحیت و ارشدیت نسبی باشد و افراد در اجرا این شیوه عمل را ببینند که این فرد در این زمینه ویژگی های مناسب تری داشته است که انتخاب شده است طبیعتا مشکلات قبلی بر طرف می شود و باید از منتقدین خودشان دعوت کنند و دائم خودشان را به همان صورت چرخه ای که عرض کردم آسیب شناسی کنند احزاب در این صورت می توانند پویا و فعال باشند همانطوری که وقتی ما می گوییم دولت نقد را بپذیرد آن وقت حزب هم باید نقد پذیر باشد باید قبول کنیم چون در این زمینه ها کم کار کردیم هنوز در این زمینه دوره جوانی را طی می کنیم البته همه احزاب در این موارد یکسان نیستند اما در مجموع چون داریم دوره جوانی را طی می کنیم باید یک مقداری هم تحمل هم را بکنیم و هم قبول کنیم که با شناسائی نقاط ضعف باید آن را تبدیل به قوت نمائیم ضعف هایی داریم الان می خواهیم آگاهانه آن ضعف ها را برطرف کنیم که ان شاالله حزب آن جایگاه خودش را داشته باشد و از آن ضعف ها و مشکلاتی که قبلا اشاره کردیم که حالا دولت یا مسئولین برای احزاب پیش می آورند این موانع هم برطرف بشود و آن وقت ایران هم مانند سایر کشورهای پیشرفته از احزاب مردمی قدرتمندی بر خوردار شود تا از طریق رقابت پذیری سالم حزبی بتواند گامهای بلندی در جهت رشد وشکوفائی وتوسعه وآبادانی بردارد .