حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی مهدوی راد در دفتر مرحوم آیتالله العظمی یوسف صانعی(ره)، گفت: زمانی در شهرری برای رفتن به دانشگاه تربیت مدرس، سوار ماشین شدم که راننده گفت من مدتی راننده تریلی بودم. اگر چیزی به شما بگویم، ناراحت نمیشوید؟ گفتم هنوز که چیزی نگفتهاید. گفت وقتی که ما در جاده میرفتیم و از طرف مقابل ما هم تریلی دیگری میآمد، زنجیری که بالای سر و کنار دستمان تعبیه شده، میکشیدیم و بوق میزد و طرف مقابل هم چنین میکرد درحالی که همدیگر را نمیشناختیم، ولی چون همکار بودیم، حرمت همکاری را نگاه میداشتیم. به صراحت میگویم که شما روحانیان، حرمت یکدیگر را نگاه نمیدارید. مگر شما چند هاشمی دارید که بتوانید روی دست خود بگیرید و به دنیا نشان دهید و خجالت هم نکشید، ولی او را در کنار آقای احمدینژاد گذاشتهاید و از او دفاع میکنید و آقای هاشمی را کنار میزنید؟ من انکار کردم ولی ایشان از من نپذیرفت. وضعیت ما این گونه است.
یک محقق و پژوهشگر قرآن گفت: زمانی در شهرری برای رفتن به دانشگاه تربیت مدرس، سوار ماشین شدم که راننده گفت من مدتی راننده تریلی بودم. اگر چیزی به شما بگویم، ناراحت نمیشوید؟ گفتم هنوز که چیزی نگفتهاید. گفت وقتی که ما در جاده میرفتیم و از طرف مقابل ما هم تریلی دیگری میآمد، زنجیری که بالای سر و کنار دستمان تعبیه شده، میکشیدیم و بوق میزد و طرف مقابل هم چنین میکرد درحالی که همدیگر را نمیشناختیم، ولی چون همکار بودیم، حرمت همکاری را نگاه میداشتیم. به صراحت میگویم که شما روحانیان، حرمت یکدیگر را نگاه نمیدارید. مگر شما چند هاشمی دارید که بتوانید روی دست خود بگیرید و به دنیا نشان دهید و خجالت هم نکشید، ولی او را در کنار آقای احمدینژاد گذاشتهاید و از او دفاع میکنید و آقای هاشمی را کنار میزنید؟ من انکار کردم ولی ایشان از من نپذیرفت. وضعیت ما این گونه است.
به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی مهدوی راد طی سخنانی با موضوع «مراجعه دردمندانه به قرآن کریم» در دفتر مرحوم آیتالله العظمی یوسف صانعی(ره)، گفت: خاورشناسان بسیاری به پژوهش درباره قرآن پرداختهاند، اما غالبا با نگاه مغرضانه به آن مراجعه کردهاند؛ یعنی در میان خاورشناسان، بسیار اندک هستند کسانی که برای علم، آگاهی، اندیشه و دانش به محضر قرآن رفته باشند. خدا «انجوی شیرازی» را رحمت کند که ادیب و تخصصش ادبیات بود و از بهترین تحقیقهای دیوان حافظ، مربوط به اوست. قبل از انقلاب، مقالهای نوشته و در آن به خاورشناسان، عنوان بسیار ظریف «فانوسکشان استعمار» داده بود. اما کسانی هم با نگاه واقعبینانه و به انگیزه علم و دانش به آن مراجعه میکنند. یکی از این پژوهشگران، آقای ایزوتوسو است که ظاهراً به ایران رفت و آمد میکرد و در پژوهشهای واژهشناسانه، آثاری کمنظر مانند «انسان و خدا» و «مفاهیم اخلاقی» پدید آورده است.
این محقق و پژوهشگر قرآن در خصوص «مواجهه هدایتپذیرانه با قرآن»، اظهار داشت: خداوند سبحان فرموده «أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا»؛ یعنی ما باران را فرستادیم و یکسان هم نازل کردیم، اما هر گودال به اندازه خودش آب در خود جای میدهد. این یک امر طبیعی و روشن است؛ چون شکل گرفتن پدیدهها نیاز به فاعلیت و قابلیت است و خداوند میخواهد بفرماید فاعلیت من در انجام کار و شکل دادن پدیدهها، تمام است و آنچه باقی میماند، قابلیت شما است. یعنی حقیقت، واقعیتهای نورانی، روشنگریها و بیداریها مال همه است و من فرستادهام. هیچگاه خداوند سبحان نفرموده پیامبری به نام «محمد بن عبد الله(ص)» را در جزیرة العرب فرستادم که مثلاً اباذر از او استفاده کند، اما ابولهب بهره نبرد.
وی ادامه داد: حضرت علی(ع) میفرماید «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَنْزَلَ کِتَاباً هَادِیاً بَیَّنَ فِیهِ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ، فَخُذُوا نَهْجَ الْخَیْرِ تَهْتَدُوا وَ اصْدِفُوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ تَقْصِدُوا». این یک جمله بسیار لطیف است که میفرماید خداوند قرآن را فرستاده و خیر و شر را هم در آن، بیان داشته است. البته مواردی هم در قرآن، وجود دارد که به بیان مصادیق و موارد میپردازد، ولی علی(ع) یک جمله انتخاب میکند تا هر آنچه را حقیقت است، در قالب خود بگیرد. میفرماید خداوند قرآن را فرستاده و خیر و شر را هم بیان داشته. شما باید روش خیر و هدایت را در پیش گیرید و شر را هم مورد توجه قرار دهید و با توجه به آن به اعتدال برسید و در مسیر زندگی، اعتدال داشته باشید.
مهدی راد تأکید کرد: اکنون اگر فرض کنیم که علی(ع) در اینجا حضور دارند و ما به محضرشان برسیم و بگوییم که میخواهیم به سراغ قرآن برویم و با آن انس پیدا کنیم، از آن بیاموزیم و با آن زندگی کنیم، شما فرمولی به ما بیاموزید که بتوانیم این امر را محقق کنیم. برای پاسخ اگر جملات آن حضرت درباره قرآن را کنار هم بگذاریم، خواهد فرمود که دردمندانه به سراغ قرآن بروید نه از سر سیری. با احساس درد و سوز به قرآن مراجعه کنید و برای یافتن جواب دقیق خود، پرسشگرانه در محضر قرآن بنشینید. ولی ما غالباً از سر سیری به سراغ قرآن میرویم. ما باید این سؤال را برای خودمان مطرح کنیم و خود نیز به آن پاسخ دهیم که «چند بار به قرآن، مراجعه کردهایم تا ببینیم به ما میگوید چگونه زندگی کنیم؟» احتمالاً حتی یک بار هم پیدا نمیکنیم که کسی یک بار با این رویکرد به قرآن، مراجعه کرده باشد که ببیند قرآن دستور میدهد دروغ نگو، غیبت نکن، ظلم نکن، فساد نکن.
وی «تحریفِ جهت» را بدترین نوع تحریفها دانست و گفت: اگر به جایی برویم که کسی درباره قرآن و این جنبههایش یعنی جنبههای هدایتگری آن بحث میکند، میگوییم که این روضهخوانی است و ارزش توجه ندارد، اما اگر کلمات پرطمطراق و بیمعنا بگوید، به آن توجه میکنیم. در مراسم رونمایی از قرآن در مشهد، بنا بود از طرف موسسه آل البیت(ع)، سخنرانی کنم. به آنجا رفتم و گفتم که میخواهم این موضوعات را مطرح کنم، اما گفتند: علما این مطالب را روضه و موعظه میدانند. ما هم درباره اثبات متن قرآن، بحث کردیم و نقش «مصحف رضوی» در آن ولی سرانجام، طاقت نیاوردم و گفتم: علما، من گفتهام چنین بحثی مد نظر دارم، ولی به من توصیه کردهاند که چنین نگویم، علتش نیز همین است که همه ما – و من بیشتر از همه شما - نسبت به دیگران، بیشتر بیربط، بیاعتبار و بیمبنا و بیمعیار زندگی میکنیم.
این محقق و پژوهشگر قرآن افزود: زمانی در شهرری برای رفتن به دانشگاه تربیت مدرس، سوار ماشین شدم که راننده گفت من مدتی راننده تریلی بودم. اگر چیزی به شما بگویم، ناراحت نمیشوید؟ گفتم هنوز که چیزی نگفتهاید. گفت وقتی که ما در جاده میرفتیم و از طرف مقابل ما هم تریلی دیگری میآمد، زنجیری که بالای سر و کنار دستمان تعبیه شده، میکشیدیم و بوق میزد و طرف مقابل هم چنین میکرد درحالی که همدیگر را نمیشناختیم، ولی چون همکار بودیم، حرمت همکاری را نگاه میداشتیم. به صراحت میگویم که شما روحانیان، حرمت یکدیگر را نگاه نمیدارید. مگر شما چند هاشمی دارید که بتوانید روی دست خود بگیرید و به دنیا نشان دهید و خجالت هم نکشید، ولی او را در کنار آقای احمدینژاد گذاشتهاید و از او دفاع میکنید و آقای هاشمی را کنار میزنید؟ من انکار کردم ولی ایشان از من نپذیرفت. وضعیت ما این گونه است.
وی یادآور شد: حضرت امیر(ع) میفرماید «وَ ما جالَسَ هذَا الْقرآنَ اَحدٌ اِلاّ قامَ عنهُ بزِیادَةٍ اَوْ نقصانٍ، زِیادَةٍ فى هُدىً وَ نُقْصانٍ مِنْ عَمىً»؛ اگر انسان واقعاً برای فهم، در محضر قرآن بنشیند، در او یک افزونی رخ میدهد که همان هدایت است؛ و یک نقصان به او وارد میآید که همان کوری و گمراهی است «فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ وَ اسْتَعِینُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِکُمْ»؛ داروی دردهای خود را از قرآن بگیرید و برای شفاء، به سراغ آن بروید «فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ»؛ چون شفاء از بزرگترینِ دردهاست، اما بزرگترینِ دردها چیست؟ «وَ هُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْغَیُّ وَ الضَّلَالُ».
مهدوی راد اظهار داشت: آقای گرمارودی میگفت که من داشتم به مکه میرفتم که نزد دکتر علی گلزاده غفوری، همکار و همراه مرحوم شهید بهشتی و شهید باهنر رفتم. به ایشان گفتم استاد، من در حال عزیمت به مکهام؛ چه برای شما بیاورم؟ گفت مرا دعا کن. بعد که بر خاستم تا از محضرش مرخص شوم، به من گفت: راستی، سید؛ از جدت برای من یک پیام بیاور. گفتم چشم. اما دوباره برگشتم و پرسیدم استاد، چطور از پیامبر برای شما پیام بیاورم؟ گفت: به مدینه و مسجدالنبی(ص) میروی و در جایی که گفته میشود پیامبر(ص) در آنجا نماز شب میخوانده، دو رکعت نماز میگزاری و ثوابش را به روح پیامبر میفرستی. سپس قرآن را بر میداری و باز میکنی. اولین سطر صفحه دست راست، پیام پیامبر(ص) به من است. ایشان میگفت: من طبق دستور ایشان عمل کردم و این آیه آمد «وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا». گمان میکنید که اگر ما نیز این دستورالعمل را انجام دهیم، چنین آیهای برای ما نخواهد آمد؟ آقای گرمارودی گفت از مکه بر گشتم و جریان را به آقای غفوری گفتم و ایشان به سختی گریست. ایشان سلسله کتابهایی با عنوان «ای ایمانآوردگان!» نوشت که محصول این خاطره و این پیام بود. دفتر «نشر فرهنگ» این کتابها را چاپ میکرد و دهها هزار از آن منتشر میشد. در یک طرف صفحه، آیات مشتمل بر (یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا)های قرآن و در طرف دیگر ترجمه بسیار زیبای آن با اندکی توضیح و با چاپ بسیار زیبا.
وی در پایان تأکید کرد: تحریف جهت، بدترین نوع تحریف است. تحریف در لفظ و معنا بد است، اما تحریف در جهت، بدترین نوع تحریفها به شمار میرود. امکان دارد کسی متن را به لحاظ لفظی، به خوبی معنا کند و معنایش را هم خوب شرح دهد، ولی جهتگیری آن را دگرگون سازد. برخی از مفسران دقیق، مثل «سید قطب» درباره آیه «لیّ اللسان» که درباره یهودیان است، میگوید: با نوع چرخاندن زبانشان جهتگیری آیه را دگرگون میکردند. مثلاً آیه برای جهاد بود، به گونهای القا می کردند که از آن بی تحرکی درآید.