برخی رسانهها تلاش میکنند این گونه القاء کنند که امام به مسائل اقتصادی بیتوجه بوده و این بیتوجهی موجب بروز مشکلات اقتصادی در کشور شده است. این نوع مغالطه، به وضوح از دسته مغالطات «تحریف معنا» و «تقطیع کلام» قرار میگیرد. این افراد به جای بررسی کامل و دقیق سخنان امام، تنها بخشی از آن را که به نفع خودشان است، نقل میکنند و بدین ترتیب، حقیقت را به نفع خود تغییر میدهند.
پایگاه خبری جماران: حجتالاسلام و المسلمین احمد مازنی، رئیس پیشین کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، یکی دیگر از سلسله یادداشتهای خود با موضوع «بازگشت به سنت بنیانگذار» را نوشت و یک نسخه از آن را در اختیار جماران گذاشت که در ادامه میخوانید:
در بیان هدف های اقتصاد اسلامی از نگاه بنیانگذار گفته شد که اقتصاد مقدمه رشد اخلاقی و معنوی انسان است بنابراین اقتصاد هدف نیست بلکه وسیلهای برای رسیدن به هدفهای بزرگتر است. از جمله کجفهمیهای این روزها این است که چون هدف غایی انقلاب اسلامی تعالی معنوی بوده پس هدفهایی چون تأمین معیشت و رفاه عمومی جزء هدفهای انقلاب اسلامی نبوده است! این اتهام هم از سوی بدخواهان ایران و اسلام مطرح میشود و هم از سوی مدعیان انقلابیگری که برای توجیه ناکارآمدیهای خود اهداف اقتصادی انقلاب اسلامی را انکار میکنند و در این میان برخی ساده اندیشان هستند که تحت تأثیر القائات عناصر فوق قرار میگیرند. و اهداف اقتصادی انقلاب اسلامی را منکر میشوند و یا آن را به سخره می گیرند!
از جمله مواردی که با لحن موهن به امام خمینی(س) نسبت میدهند جمله «اقتصاد مال خر است» که به اشتباه به امام خمینی(س) نسبت داده شده است؛ در حالی که، امام در سخنان خود به اهمیت ارزشهای بالاتر از مسائل اقتصادی اشاره کرده و تأکید کردهاند که انسانها برای ارزشهای بالاتر جان میدهند نه برای مسائل دنیوی. این تحریف به نوعی مغالطه است که هدف اصلی امام را نادیده میگیرد و به جای آن، یک برداشت نادرست از کلام ایشان ارائه میدهد.
برخی رسانهها تلاش میکنند تا با استناد به این جمله، این گونه القاء کنند که امام به مسائل اقتصادی بیتوجه بوده و این بیتوجهی موجب بروز مشکلات اقتصادی در کشور شده است. این نوع مغالطه، به وضوح از دسته مغالطات «تحریف معنا» و «تقطیع کلام» قرار میگیرد. این افراد به جای بررسی کامل و دقیق سخنان امام، تنها بخشی از آن را که به نفع خودشان است، نقل میکنند و بدین ترتیب، حقیقت را به نفع خود تغییر میدهند. مشروح سخنان امام بدین شرح است: «من میل دارم که همه باورشان آمده باشد که این نهضتی که از اول تا آخرش... زحمتها کشیده شد، خونها داده شد و جوانها از دست رفت، خانهها از دست رفت، خانمانها خراب شد، و خصوصاً در این یکی دو سال آخر که همه شاهد بودید که چه شد، باورمان آمده باشد که این همه برای اسلام بود. هیچ من نمیتوانم تصور کنم و هیچ عاقلی نمیتواند تصور کند که بگویند ما خونهایمان را دادیم که خربزه ارزان بشود! ما جوانهایمان را دادیم که خانه ارزان بشود. هیچ عاقلی جوانش را نمیدهد که خانه ارزان گیرش بیاید. مردم همه چیزشان را برای جوانهاشان میخواهند …همه دیدید که تمام قشرها...در کوچه و بَرزَن و همه جا، فریادشان این بود که ما اسلام را می خواهیم و جمهوری اسلامی می خواهیم. برای اسلام است که انسان می تواند جانش را بدهد. اولیای ما هم برای اسلام جان دادند، نه برای اقتصاد، اقتصاد قابل این نیست. آدم، اقتصاد را برای خودش می خواهد؛ خودش را به کشتن بدهد که اقتصادش درست بشود! این معقول نیست. یا جوانهایشان را به کشتن بدهند که نان ارزان گیرش بیاید! این یک چیز معقولی نیست. آن که معقول است و عمل شد و همه دیدیم و همه دیدید، این است که همان طوری که در صدر اسلام، پیغمبر اسلام(ص) و اولیای اسلام همه چیزشان را فدای اسلام میکردند، برای اینکه در این فداکاری باخت نیست. آنهایی که دم از اقتصاد می زنند و زیربنای همه چیز را اقتصاد میدانند از باب اینکه انسان را نمیدانند یعنی چه، خیال می کنند که انسان هم یک حیوانی است که همان خورد و خوراک است! منتها خورد و خوراک این حیوان با حیوانات دیگر یک فرقی دارد. این چلوکباب میخورد؛ او کاه میخورد؛ اما هر دو حیوانند. اینهایی که زیربنای همه چیز را اقتصاد میدانند اینها انسان را حیوان میدانند.حیوان هم همه چیزش فدای اقتصادش است. زیربنای همه چیزش [است] الاغ هم زیربنای همه چیزش اقتصادش است. اینها انسان را نشناختند اصلاً که چه هست. ما باید باورمان بیاید به اینکه مملکت ما همه چیزش را فدا میخواست بکند برای اسلام. الآن هم میآیند به من میگویند، مکرر...که شما دعا کنید ما شهید بشویم. معقول است که بگوید من شهید بشوم برای اینکه شکمم سیر بشود؟ برای شکمش میخواهد شهید بشود؟! کسی معقول است که تقاضای شهادت بکند برای شکمش؟ همچو معقول نیست این معنا، تقاضای شهادت برای اینکه ادراک کرده است که در شهادت موت نیست؛ یک حیات جاوید است، برای حیات جاوید است که این تقاضای شهادت میکند. زیربنا توحید است، زیربنا عقاید حقّۀ الهی است؛ نه زیربنا شکم باشد. اینهایی که اقتصاد را زیربنا میدانند، اینها منحط کردند انسان را از حدّ انسانیت به حد یک حیوانی، مثل سایر حیوانات. (صحیفه امام، ج ۹، ص ۴۵۰)
ملاحظه میکنید که امام در مقام رد نظریه مارکسیسم سخن می گوید، نه نفی اهمیت اقتصاد...