احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری، گفت: «تزاحم مقتضیات» را که امام مطرح کردند، باید ببینید که کدام مقتضی‌اش قوی‌تر است و به سراغ آن بروید. یا عظائم را که مطرح می‌کنند، مهمات است. ما یک فقه المهمات یا فقه الاولویات می‌خواهیم. اینها مرتبط و ملتصق به هم هستند. ما مشکل‌مان در حوزه این است که لیست تحقیق شده از اولویت‌های شریعت نداریم. گاهی آن چیزی که در ته داستان است را اولی می‌بینیم و مهم‌تر می‌بینیم.

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه نظریه اعتبارات حضرت امام بر اساس رابطه شریعت با انسان اجتماعی است، گفت: در خصوص «رابطه شریعت با جامعه»، نگاه امام مصلحت‌گرایانه است. اساساً ذهن امام معطوف به مصلحت است؛ مصالح مسلمین، مصالح سوق، مصالح معاملات مردم، مصالح نظم و نظام مردم، مصالح نظام اسلامی، نگاه‌شان بر جامعه متمرکز است. علتش این است که رابطه شریعت با جامعه در دید و دیدگاه او تعریف خاصی دارد.

به گزارش خبرنگار جماران، حجت‌الاسلام و المسلمین احمد مبلغی در نشتی عنوان «روش‌شناسی امام خمینی(س)»، گفت: یکی از راه‌های کشف روش فقیه این است که ما یک متنی را که در مظنه برخورداری از عناصر فعال روشی است در نظر بگیریم و بعد آن را تحلیل روشی بکنیم. اگر یک کسی که مکاسب می‌خواند، تحلیل روشی را در کنار درسی که می‌خواند داشته باشد، بعد از مدتی آگاه به روش می‌شود و مهارت روشی پیدا می‌کند و این روش خیلی او را جلو می‌اندازد؛ چون فاقد روش در حقیقت مستمع اندیشه‌هایی است که قادر به تشخیص سره از ناسره نیست؛ روش است که خط و آگاهی می‌دهد.

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به بخشی از رساله تقیه امام خمینی(س)، افزود: اگر فقیهی در روش استنباط خود دست‌کم از عنصر زیر برخوردار باشد، می‌تواند یک فقه اجتماعی فعال و کارآمد را در اجتهاد خود تولید کند. عنصر اول، برخورداری از نظریه یا دست‌کم، تئوری نسبت به شریعت؛ یعنی دارای دیدگاه فلسفی نسبت به شریعت باشد. این غیر از فلسفه فقه است؛ فلسفه فقه متوجه به فقه فقها است. اگرچه مصادر این فقه همان شریعت است؛ اما خود شریعت کاویی و کاوش نسبت به شریعت، یک نگاه فلسفی است.

وی تأکید کرد: این از واجبات حوزه‌های علمیه است که ما قبل از اینکه می‌خواهیم فقیه شویم، باید فیلسوف شریعت باشیم؛ باید شریعت را بشناسیم، بدانیم این شریعتی که می‌خواهم به آن مراجعه کنیم، احکامش را استنباط کنیم، این شریعت چیست؟ چه اوصاف و خصائصی دارد. پس عنصر اول این است که باید از نگاه فلسفی به شریعت برخوردار بود.

مبلغی یادآور شد: «المیزان» علامه طباطبایی پر از نگاه‌های فلسفی به شریعت است؛ و خیلی هم زیبا و عالی و مهم و مغتنم. در میان سخنان، کلمات، فقه، اصول، اخلاق و فلسفه امام نیز نگاه‌های گسترده‌ای هست، اما باید اینها را استخراج کرد و در معرض قرار داد. اگر شما متن را بدون تحلیل بخوانید، نمی‌دانید کجا مربوط به شریعت، کجا روش و کجا فقه است. اما اگر آن نقاط فلسفی متوجه به شریعت را کشف کردید، فهرست بلند بالایی از حضرت امام پیش روی ما قرار می‌گیرد.

وی با اشاره به اینکه عنصر دوم «انطباق» است، اظهار داشت: کسی که با نگاه سلیقگی و علایق مغلوط و اندیشه‌های غیر مهذب وارد اجتهاد می‌شود، آنچه را که نباید، به نص تحمیل می‌کند؛ نص را غلط فهم و اشتباه تفسیر می‌‎کند و اجتهادش را در یک مسیر مغلوط می‌اندازد. هرکسی طوری نص را می‌فهمد که پیش ذهنیت‌های او به او دیکته می‌کند و در ذهن او حضور و وجود دارد؛ این یک واقعیت است. فقیه باید از فلسفه شریعت حرکت کند، نصوص را فهم بکند و اجزای اجتهاد را تکوّن ببخشد.

عضو مجلس خبرگان رهبری در خصوص «رابطه شریعت با فطرت انسان» نیز گفت: حوزه اگر بیاید آن مبانی فلسفی متوجه به شریعت از حیث ارتباط با فطرت که علامه دارد را فهرست کند، بعد اینها را بیاورد در استنباط به نصوصی که مربوط به این حوزه هستند، فعال کند، اساساً فقه ما یک کارآمدی عجیبی پیدا می‌کند. همه هم فقه است و از فقه هم خارج نشده‌ایم و تأسیس فقه جدید هم نکرده‌ایم، یک تفلسف و نگاه است؛ این وقتی به شما تزریق می‌شود، نص را یک طور می‌فهمید و می‌گویید من می‌دانم، من مطمئنم نص این طور است.

وی یادآور شد: امام در اینجا نظریه اعتبارات را دارد. نظریه اعتبارات امام خمینی(س) با همه فرق دارد. البته وجوه مشترک یکی است، خاستگاه‌ها تقریباً جاها یکی است، اما این نظریه اعتبارات امام متمایز است. باید وا اسفا سر داد که حوزه علمیه بعد از انقلاب اسلامی چهل و اندی سال گذشته است، اما نمی‌دانیم و یا نمی‌خواهیم بدانیم و یا کار نمی‌کنیم که نظریه اعتبارات امام خمینی(س) کاملاً متمایز و مختلف است و کاملاً حدود، اصول، نشانه‌ها، طمع و بوی خاص دارد.

مبلغی اظهار داشت: اگر این نظریه اعتبارات را بیاورید، در اصول یک قواعد خاصی را تولید می‌کند که در اصول دیگر نیست. یا اصول را از حیث دامنه محدود می‌کند که در اصول دیگر نیست. اگر این را بیاورید در فقه، یک کن فیکون فقهی دیگری می‌کند که ممکن است در جای دیگری نباشد. این نظریه اعتبارات حضرت امام بر اساس رابطه شریعت با انسان اجتماعی است. انسان اجتماعی یعنی عقلا؛ عقلا که نمی‌روند در غار زندگی کنند. امضای شرع نسبت به عقلا این است. اصلاً «امضا»یی که امام می‌گوید با امضاهایی که دیگران می‌گویند خیلی متفاوت است. همه می‌گویند امضاء اعتبارات عقلا، اما امضایی که امام می‌گوید، یک‌دستی را باز می‌گذارد در مواجه‌ای با اعتبارات و رجوع به اعتبارات که به این سادگی‌ها نمی‌شود.

وی تأکید کرد: اصلاً امام معتقد نیست که وقتی یک اعتبار عقلایی است، شارع امضا می‌کند، جعل حکم مماثل می‌کند. اصلاً این حرف‌ها را قبول ندارد؛ این حکم مماثل، تعبد به آن، این حرف‌ها نیست. امضاء در نگاه اصولی امام یک تعریف خاصی دارد. نظریات اعتباری امام، این نظریات اعتباری را در ارتباط با شریعت از جهتی و انسان اجتماعی؛ یعنی عقلا. عقلا انسان‌اند؛ بحث حیوانات که نیست، بحث انسان اجتماعی یعنی انسان عاقل که همان عقلا است. اینجا امام این را ارائه می‌کند.

عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: در خصوص «رابطه شریعت با جامعه»، نگاه امام مصلحت‌گرایانه است. اساساً ذهن امام معطوف به مصلحت است؛ مصالح مسلمین، مصالح سوق، مصالح معاملات مردم، مصالح نظم و نظام مردم، مصالح نظام اسلامی، نگاه‌شان بر جامعه متمرکز است. علتش این است که رابطه شریعت با جامعه در دید و دیدگاه او تعریف خاصی دارد که حالا آن تقیه مداراتی‌اش را لااقل شما در همین متن می‌بینید که «صلاح حال المسلمین لکی لا یصیروا اذلاء بین سائر الملل» و موارد دیگری از این دست.

وی اظهار داشت: فقه اجتماعی امام قبل از این‌که فقه اجتماعی شود، نگاه فلسفی امام به رابطه شریعت و جامعه است. یعنی رابطه شریعت و جامعه در نگاه امام یک رابطه اساسی است و یک رابطه سست یا رابطه ضعیف نیست. این را باید رفت بیشتر کنکاش کرد. حالا در این متن هم بود؛ بحث تقیه بود که نگاه‌شان به امت بود.

مبلغی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: حضرت امام در ارتباط با اهداف و مقاصد و غایات شریعت از چه عنصری استفاده می‌کند؟ امام تا آنجایی که من بررسی کردم، از مذاق شریعت استفاده می‌کنند؛ یکی دو جا هم نیست. امام با تکیه بر مذاق شریعت اهداف و مقاصد و غایات شریعت را درک و شناسایی می‌کند. بعد از آنجا حرکت می‌کند به سمت شریعت و زوایایی می‌گشاید.

وی با تأکید بر اینکه ما به فقه الاولویات نیاز داریم، تصریح کرد: «تزاحم مقتضیات» را که امام مطرح کردند، باید ببینید که کدام مقتضی‌اش قوی‌تر است و به سراغ آن بروید. یا عظائم را که مطرح می‌کنند، مهمات است. ما یک فقه المهمات یا فقه الاولویات می‌خواهیم. اینها مرتبط و ملتصق به هم هستند. ما مشکل‌مان در حوزه این است که لیست تحقیق شده از اولویت‌های شریعت نداریم. گاهی آن چیزی که در ته داستان است را اولی می‌بینیم و مهم‌تر می‌بینیم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.