شاید این استدلال کمی عجیب باشد، اما ملتهب شدن سوریه و سقوط بزرگترین و مهمترین شهر سوریه یعنی حلب که تهدیدی راهبردی و تحول ساز است، می تواند فرصت هایی هم داشته باشد. فرصت هایی که جز با شکست تروریست ها و نابودی آن حاصل نخواهد شد. در واقع، اگر ایران، روسیه و دولت سوریه بتوانند مانع از سقوط سایر شهرها شوند و در همین نقطه تروریست ها را متوقف کنند، ممکن است فرصت هایی برای محور مقاومت ایجاد شود.
یورش ناگهانی و برق آسای تروریست های مستقر در ادلب به حلب و تصرف این شهر راهبردی، بار دیگر سوریه را به مرکز تحولات و توجهات منطقه ای تبدیل کرده است. شهری تاریخی و اقتصادی که از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ محل نبردی سنگین بود؛ به گونه ای که از آن تحت عنوان «استالینگراد سوریه» نام برده می شد.
شهری که در نهایت با رشادت رزمندگان ایرانی آزاد شد و بیشترین شهدای ایرانی در جنگ سوریه برای آزادسازی خان طومان و حلب بود؛ به گونه ای که تا سال ۱۴۰۱ هم شهدایی از ایران در این شهر تفحص شده و به آغوش وطن بازگشتند.
اکنون نیز این شهر مهم محل نبردی حیاتی است که آینده سوریه و محور مقاومت یا باقی مانده تروریست ها در سوریه و نیروهای خارجی در این کشور را مشخص خواهد کرد.
در این رابطه چند نکته مهم قابل ذکر است:
۱. اولین نکته را باید در یک تصویر کلان روایت کرد. بدین معنا که تحرک راهبردی اخیر تروریست در سوریه را نباید بی ارتباط با نبرد کنونی در منطقه میان ایران و اسرائیل در چارچوب پروژه کلان مهار ایران ارزیابی کرد.
۲. پس از جنگ اخیر در لبنان، برای اسرائیل و آمریکا یک اولویت بزرگ وجود دارد: جلوگیری از عدم احیای ظرفیت ها و قدرت قبلی حزب الله. به همین جهت، برای آن ها مهم است خطوط لجستیک و پشتیبانی حزب الله یعنی سوریه خنثی و غیرفعال شود. در همین راستا بوده که اخیرا اسرائیل به ارسال پیام هایی به دولت سوریه و بشار اسد گفته در صورت تداوم حمایت ها و عدم جلوگیری از تامین حزب الله، حکومت سوریه را با خطر فروپاشی مواجه می کند. سفرهای اخیر مقامات ایرانی به سوریه برای این بوده که بشار دلگرمی لازم داده شود.
۳. آمریکا، اسرائیل و ترکیه احتمالا این ارزیابی را دارند که دولت و ارتش سوریه، ایران و روسیه به دلایل مختلف، قدرت و توان لازم (به مانند سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۸) برای یک نبرد سخت و فرسایشی در سوریه را ندارند و در صورت حملاتی برق آسا و اثرگذار، می توان کار نظام سوریه را یکسره کرد. به ویژه اینکه برخلاف گذشته، اکنون ایران درگیر نبرد با اسرائیل است و روسیه در حال تشدید جنگ در اوکراین.
۴. همچنین، برخلاف گذشته که حزب الله ستون فقرات نظامی مقاومت در سوریه بود و توانست نقش قابل توجهی در آموزش، سامان دهی و مدیریت نبرد در جنگ سوریه را برعهده داشته باشد، اکنون با توجه به نبرد بی سابقه ای که با اسرائیل داشت، نمی تواند در نبرد تازه ای که آغاز شده مشارکت موثر و قابل توجهی داشته باشد. از این زاویه، زمان بندی آغاز درگیری ها در سوریه مهم است.
۵. گسترش درگیری ها در سوریه ممکن است فضای مناسبی به رژیم اسرائیل بدهد تا دست به ماجراجویی خطرناکی در سوریه بزند. باید دید اسرائیل برخلاف گذشته نقش آشکارتری ایفا خواهد کرد یا موضع گذشته خود (حمایت پنهانی) را حفظ خواهد کرد!
۶. شاید این استدلال کمی عجیب باشد، اما ملتهب شدن سوریه و سقوط بزرگترین و مهمترین شهر سوریه یعنی حلب که تهدیدی راهبردی و تحول ساز است، می تواند فرصت هایی هم داشته باشد. فرصت هایی که جز با شکست تروریست ها و نابودی آن حاصل نخواهد شد. در واقع، اگر ایران، روسیه و دولت سوریه بتوانند مانع از سقوط سایر شهرها شوند و در همین نقطه تروریست ها را متوقف کنند، ممکن است فرصت هایی برای محور مقاومت ایجاد شود. از جمله اینکه:
۱. به همان اندازه که درگیر شدن نیروهای مقاومت در سوریه می تواند تهدیداتی به ویژه پراکنده شدن توان و ظرفیت ها را به همراه داشته باشد، زمینه و بهانه را برای تحرک میدانی و عملیاتی مقاومت در سوریه فراهم کند. در واقع، اگر تا پیش از این، حضور نیروهای مقاومت در سوریه محل چالش شده بود، اکنون بار دیگر برای مقابله با تروریست ها، شاهد تقویت نقش آفرینی آن ها در سوریه خواهیم بود.
۲. خبرهایی مبنی بر فشار بخشی از اعضای دولت و حزب بعث سوریه به بشار برای دوری از ایران وجود داشت. اگر این خبرها درست باشد، اتفاقات اخیر می تواند به چسبندگی و وابستگی بیشتر نظام سوریه به ایران و محور مقاومت منجر شود.
۳. اگر تروریست ها در حلب متوقف شوند و نتوانند پیشروی بیشتری کنند و در نهایت وادار به عقب نشینی شوند و شکست بخورند، فرصت مناسبی است که کار آن ها یکسره شود و علاوه بر حلب، ادلب نیز پس از ۱۳ سال آزاد شود و سوریه به صورت کامل از وجود تروریست ها پاکسازی شود.
به طور کلی، آنچه در سوریه در جریان است یک پروژه بزرگ امنیتی است که اگر تداوم یابد، ممکن است به سقوط نظام سوریه منجر شود. مسئله ای که منجر به تضعیف حزب الله و محور مقاومت و پروژه قدرت ایران در منطقه خواهد شد. به همین جهت، ضروری است که در برابر آن ایستاد و این تهدید بزرگ را در همین نقطه متوقف کرد.
* مصطفی نجفی/ کارشناس منازعات خاورمیانه