مراسم گرامیداشت چهارمین سالروز درگذشت دکتر داوود فیرحی، عصر روز گذشته(شنبه 26 آبان ماه) با حضور و سخنرانی عباس آخوندی برگزار شد
مراسم گرامیداشت چهارمین سالروز درگذشت دکتر داود فیرحی، عصر روز گذشته(شنبه 26 آبان ماه) با حضور جمعی از استادان، دانشجویان و همچنین دانشجویان سابق دانشگاه تهران و توسط انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در تالار شیخ انصاری این دانشکده برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، دکتر عباس آخوندی در این مراسم طی سخنانی به موضوع «سیاست معاصر ایران و مساله ایران از نگاه دکتر فیرحی»، گفت: مرحوم فیرحی از جمله کسانی است که از دو مدرسه مختلف یعنی «مدرسه دینی» و «مدرسه مدرن» بهرهمند بوده و در واقع محل تلاقی واقعی این دو مدرسه است. شاید کسانی دیگر نیز پیش از انقلاب مشهور به این بحث بودند، اما عمق و یکپارچگی ذهنی مرحوم فیرحی بسیار بیش از گذشتگان خود حتی در پیش از انقلاب بوده است لذا حتماً مرحوم فیرحی یک نگاه مدرن داشتند و دنبال این بودند که با نگاه مدرن مساله سیاست و ایران را نگاه کنند. به همین دلیل دکتر فیرحی دغدغه مندی بسیار زیادی داشت تا بتواند ارتباط «سنت و مدرنیته» را به نحوی تبیین کند و این تبیین برای ما بسیار ارزشمند است.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه مرحوم فیرحی یک اندیشمند مدرن بود و هیچ تلاشی نمی کند که «این همانی» بین مفاهیم مدرن و مفاهیم دینی برقرار شود و به این واسطه دچار تناقض های رفتاری گردد، اظهار داشت: خدمتی که دکتر فیرحی به دانش معاصر ایران می کند، یک نوع تقدس زدایی از مفهوم دین و حکومت دینی است. دکتر فیرحی قرائت اقتدارگرایانه از دین را محصول محیط میداند و یک بار دیگر متن را در محیط خود ارزیابی میکند و به دنبال این نیست که بگوید لزوماً یک قرائت از حکومت دینی هست و آن هم حکومت اقتدارگرایانه است. این نکته بسیار مهمی است که مرحوم فیرحی متن را در شرایط تاریخی خود ارزیابی میکند.
وی یادآور شد: صدر اسلام که شرایط زمان و تاریخ مختص به خود را دارد، قرائت از حکومت، یک قرائت اقتدارگرایانه است. دکتر فیرحی در کتاب «قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام» میگوید که من تحت تأثیر فوکو این متن را می نویسم. در واقع میخواهد یک بار دیگر با روش تحقیق مدرن به متن برگردد؛ از جهت ایدهپردازی و نظریه اینکه یک شخصی در شرایط زمانی مشخص و در دانشکده حقوق چنین بحثی را مطرح کند، شهامت میخواهد که دکتر فیرحی چنین شهامتی را داشتند.
آخوندی با اشاره به اینکه مرحوم فیرحی سعی میکند فرایند رویارویی اندیشه مدرن و سنت شیعی را تبیین کند، تصریح کرد: به شکل تاریخی شاید (مرحوم) عبدالهادی حائری یک بار این کار را کرد، ولی ایشان آنچه که در حوزه فقه رخ داده با تجزیه اندیشه های فقهی چه در نظریه شیخ انصاری و چه در نظریه مرحوم جواهر و چه در نظریه نائینی که شاگرد شیخ انصاری محسوب میشود، این بحث را به خوبی میشکافد. یعنی آنجا که فیرحی مفهوم استعاره را مطرح میکند و اینکه فقها چگونه توانستند در رویارویی با جهان جدید برای یک بازخوانی و قرائت مجدد از متن دینی و متن فقهی از استعاره استفاده کنند.
وی با اشاره به یکی از نظریههای سیدجواد طباطبایی اشاره کرد و افزود: اصلیترین مساله سیدجواد طباطبایی، مساله ایران است و بررسی میکند که موانع اصلی تشکیل دولت – ملت مدرن ایران چیست و چرا در ایران نمیتوانیم دولت – ملت مدرن تأسیس کنیم و چرا نمیتوانیم یک نظریه سیاسی برای ایران تعریف کنیم. دکتر فیرحی که شاگرد سیدجواد طباطبایی بود، با حفظ احترام استاد، نقدی بر نظریه سیدجواد طباطبایی وارد میکند و بنیان نظریهای خود درباره دولت – ملت را بر مبنای قرارداد اجتماعی بنا میگذارد. در واقع دکتر فیرحی بسیار طرفدار قرارداد اجتماعی بود و دولت را محصول یک قرارداد اجتماعی میدانست و یکی از دلایل مدرن بودن ایشان هم همین مساله بود و همواره تلاش داشت که به نحوی از مشروطه یک نوع قرارداد استخراج کند لذا وقتی بحث وقف را مطرح میکند، سعی دارد که در نهایت از آن یک قرارداد استخراج کند. در واقع مرحوم فیرحی بسیار دنبال این بود که نهایتاً برای ایران، از خوانش دینی مدرن، یک قرارداد اجتماعی استخارج کند و این قراردارد اجتماعی را مبنای حکومت در ایران بگذارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران گفت: در زمان حیات مرحوم فیرحی این نقد را به خود ایشان هم منتقل کردم و گفتم که وقتی بحث مدرن میکنید و بحث میکنید که حکومت در برابر قرارداد اجتماعی است، این قرارداد در ایران یک تاریخ طولانی دارد و قراردادها دارای اصلاحیه هستند، قراردادها نو بنیاد نیستند و بزرگترین مشکل جمهوری اسلامی هم همین است؛ جمهوری اسلامی گمان کرده که قرارداد امروز را می بندد در حالی که این قرارداد بیش از چند هزار سال سابقه دارد. نکته دیگر اینکه باید مشخص شود که این قرارداد میان چه کسانی است؟ اگر بین ملت و دولت است، ملت کیست؟ در تعریف ملت باز مرحوم فیرحی وارد بحث نمیشود و عنوان نمیکند که ملت چه کسی است؟ و چگونه میتوان ملت ایران را تعریف کرد؟
وی تأکید کرد: مرحوم سیدجواد طباطبایی با ایده «ایرانشهر» تمام تلاشش این بود که بتواند ملت را تعریف کند و همین امر بزرگترین خدمت مرحوم طباطبایی به اندیشه سیاسی ایران این بود. اما مرحوم فیرحی یک نقدی بر ایده ایرانشهری مرحوم سیدجواد طباطبایی نوشت که معتقدم بر نقد دکتر فیرحی نقدی بزرگ تر وارد است. چرا که بحث مرحوم طباطبایی این بود که «دین» از عناصر مقوّم ملت ایران است و دین را به عنوان بخشی از فرهنگ تعریف میکند و حاکمیت دین بر فرهنگ را نمیپذیرد. لذا وقتی مرحوم طباطبایی میخواست درباره ملت بحث کند، بحث سرزمین و دین را مطرح میکند و در دوره جدید بحث مدرنیته و در دوره قبلی نظم تمدنی ایران را به عنوان یک اصل مطرح مینماید..
آخوندی گفت: دکتر فیرحی به فهم مدرن ما از متن دینی خدمت بسیار بزرگی کرد و تلاش ایشان این بود که دین را در چهارچوب نظریه مدرن فهم کند و هیچ اصراری به دین امانی نداشت و میخواست یک بحث مستقل اصیل را مطرح کند. دکتر فیرحی با نگاهی مدرن به قرارداد اجتماعی اشاره کرد و به حکومت به شدت پایبند و علاقه مند بود، ولی مشکل اصلی دکتر فیرحی در این بحث این بود که نگاه تاریخی به قرارداد و متن نداشت لذا موضوع «ملت» همچنان مساله گمشدهای در منظومه فکری مرحوم فیرحی است.
به گزارش خبرنگار جماران، سید علی میرموسوی نیز طی سخنانی در این مراسم گفت: اظهار داشت: دکتر فیرحی از جمله استادان و اندیشمندانی بود که پروژه فکری مشخصی را دنبال میکرد و آن را «ارائه یک خوانش دموکراتیک از اسلام با تمرکز بر فقه» نامید و این صرفا دغدغه دینی نبود بلکه دغدغه ایران هم داشت و چه بسا دغدغه ایران در نزد او بیشتر از دغدغه دینی بود چون تصور می کرد، نجات و توسعه ایران در گرو چنین خوانشی از اسلام است.
عضو پیشین هیأت علمی دانشگاه مفید تصریح کرد: پیش فرض دکتر فیرحی این بود که گذار به تجدد و دموکراسی در ایران و جهان اسلام از مسیر یک خوانش دموکراتیک از اسلام عبور می کند. معتقد بود که خوانش دموکراتیک از اسلام یک سنت نوپایی دارد که از عصر مشروطه و در پرتو تلاش مجتهدان مشروطهخواه شکل گرفته و در این راستا ما باید آن را بازخوانی و تقویت کنیم. پیش فرض دیگر دکتر فیرحی این بود که این خوانش دموکراتیک از اسلام در ایدئولوژی انقلاب اسلامی جایگاه بااهمیتی داشته و اندیشه امام خمینی(س) را می توان بر این اساس ترسیم کرد.
وی افزود: دکتر فیرحی مرزبندی با دیدگاه ها و جریان های دیگر داشت؛ نخست آن جریانی که خوانش اقتدارگرایانه از دین را مطرح می کرد و جریان یک سویه و از بالا به پائین قدرت را توجیه می کرد و دکتر فیرحی تمام تلاش خود را برای مبارزه با این دیدگاه به کار بست. دومین جریانی که مقابل دکتر فیرحی قرار داشت، کسانی بودند که اسلام را با دموکراسی ناسازگار می دانند و یک تنش ذاتی بین «دین و دموکراسی» و «اسلام و دموکراسی» را باور دارند و تلاش برای جمع این دو را تلاشی بیهوده و پوچ می دانند.
میرموسوی موضوع رابطه اسلام و دموکراسی را از مسائل محوری اندیشه سیاسی معاصر ایران دانست و افزود: این مساله از زمانی که با تجدد روبرو شدیم و با دنیای جدید آشنا شدیم و استبداد برای ما مسأله شده است، به هرحال یکی از مباحث مهم همین بوده است و در همین مدت اندیشمندان گوناگونی بحث سازگاری اسلام و دموکراسی را مورد بحث قرار دادند و از دیدگاه های مختلفی آن را مطرح کردند اما از دیدگاه فقهی کمتر به آن پرداخته شده و وجه مشخصه دکتر فیرحی این بحث بود.
وی ادامه داد: استبداد و حکومت مطلقه فردی یا حکومت اقلیت نه تنها با اصل عدالت ناسازگار است، بلکه الگوی حکمرانی پیامبر(ص) و امام علی(ع) هم با این سازگار نیست و من فکر می کنم اصلاح حکمرانی در ایران هم از همین منظر بوده است. هر کشوری اگر بخواهد در مسیر اصلاح قدم بردارد، اولین گام این است که حکومت مطلقه فردی را کنار بگذارد و تا این هست نمی شود «اصلاح» را مطرح کرد. مشروطیت اساسا همین محدودکردن دامنه قدرت سیاسی بود که همچنان اولویت نخست ماست و به نظر می رسد ما در مسیر آن اندر خم یک کوچه هستیم و نتوانستیم پیش برویم.
عضو پیشین هیأت علمی دانشگاه مفید با بیان اینکه مشروطیت مقدمه همه تحولات در ایران، گفت: هر آموزه ای که نتواند دو اصل برابری سیاسی که همه افراد در تعیین سرنوشت خود حق دارند دخالت کنند و حق نظارت همگانی را بپذیرد، نمی تواند با دموکراسی کنار بیاید. تلاش استاد فیرحی در عین اینکه می تواند از جهاتی قابل نقد باشد از این جهت که توانست خوانشی متفاوت از اسلام را مطرح کند، در خور تقدیر است.
به گزارش خبرنگار جماران، رضا تاران، پژوهشگر فقه و سیاست و مدیر نشر آثار دکتر فیرحی، با اشاره به سه دوره فکری دکتر فیرحی گفت: یکی از کارهایی که دکتر فیرحی در حوزه عمل و نظر انجام می داد، پل زدن بود. دکتر فیرحی از جمله شخصیتهای مرزی بود و روی مباحثی چون «حوزه - دانشگاه»، «ایران - اسلام»، «سنت - تجدد» و «روشنفکری - نگاه سنتی» کار کرد. روش و حوزه فکری که دکتر فیرحی داشت، در ایرانِ صد پاره امروز که موزاییکهای آن از هم جدا شده و به ملات هایی نیاز دارد که این انسانها را در کنار هم نگه دارند، بسیار کاربردی است.
وی افزود: طیفی با استناد به امور مذهبی معتقدند که تنها خوانش ما معتبر است و باقی افراد باید در چهارچوب ما حرکت کنند. افرادی که با ادبیات مذهبی زندگی می کنند مانند سایر افراد با تفکرهای مختلف هستند و تنها تفاوت در استدلال های دینی است که از آن استفاده می کنند. ادبیات دکتر فیرحی برای مخاطب مذهبی اجماع هم پوشان خلق می کند و آنها را ممکن است که بتواند قانع کند که به غیر از شما دیگرانی هم هستند.
تاران تأکید کرد: نکته بعدی، قرارداد است. اگر فرض کنیم در سال ۵۷ یک قراردادی شکل گرفته، قراردادی که اکثریت جامعه با آن موافق بودند، اگر تصور کنیم که پایههایی از این قرارداد ریخته است، بر پایه کدام اندیشه است که میتوانیم قرارداد ایجاد کنیم؟ نظر دکتر فیرحی این بود که محتوای قرارداد را تمام اعضایی که شرکت میکنند باید شکل دهند، اگر ما یک مذهب یا یک مکتب اخلاقی را به عنوان منبع اصلی قرارداد در نظر بگیریم تکلیف کسانی که آن قرائت را معتبر نمی دانند، چیست؟ به نظر من فهم دکتر فیرحی از «ایده ملت» که دکتر طباطبایی مطرح میکردند، این بود که زبان فارسی مقرن اصلی است. اما آیا این خوانش میتواند برای فارس، ترک، کرد، بلوچ، عرب، چتری باشد و همه آنها را در بر بگیرد؟ آیا یک عرب یا ترک یا کُرد ایران با این ایده آقای طباطبایی می توانستند خود را در این تعریف جا بدهند؟ دکتر فیرحی نقد دکتر آخوندی را وارد می دانست و حرف ایشان این بود که من می گویم «ملت قراردادی» که این ملت قراردادی تاریخ ندارد، اما چترش بزرگ است و همه را در بر می گیرد.
وی یادآور شد: دکتر فیرحی درباره وحدت مذاهب بحثی داشتند، ایشان از سیاستِ شناسایی استفاده می کردند و تأکید داشتند که قرار نیست هیچ اهل سنتی، شیعه شود و برعکس، قرار نیست هیچ کسی دین خود را تغییر دهد، هر کسی با هر مذهبی که دارد باید به رسمیت شناخته شود. دکتر فیرحی یک آورده ای برای عموم متدینین داشت و اینکه مدلی از «اسلام رحمانی» را در مقابل «اسلام اجبار» ارائه میکرد و مفهوم کلیدی که ایشان به کار میبرد، مفهوم «آزادی و انتخاب» بود. قطعاً اگر آزادی و انتخاب در انتخاب دین، مذهب، رفتار و عمل وجود نداشته باشد، مشخص نیست که به چه سمت و سویی خواهد رفت.
به گزارش خبرنگار جماران، فیروز محمودی جانکی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، نیز با اشاره به نسبت حقوق کیفری و اندیشه های دکتر فیرحی، گفت: به نظر می رسد مرحوم فیرحی معتقدند که اکنون هیچ آشتی میان حقوق مدرن و شریعت وجود ندارد، چرا که یکی جانب شریعت را می گیرد و دیگری جانب حقوق مدرن را می گیرد؛ بنابراین، کسانی که معتقد به عدم انطباق یا امکان انطباق میان این دو هستند، یکی از این دو راه حل را طی می کنند. اگر علاقه مند به شریعت باشند، جانب شریعت را می گیرند و اگر علاقه مند به حقوق مدرن باشند، جانب آن را می گیرند و شریعت را واگذار می کنند. اما دکتر فیرحی معتقد است که میان این دو می توان آشتی برقرار کرد؛ یعنی گذار به دموکراسی و حکمرانی دموکراتیک می تواند با خوانشی از اسلام و با تأکید بر فقه صورت بگیرد.
وی تأکید کرد: شواهد و قرائن متعدد نشان می دهد که عملاً تعارض به قوت خود باقی است و دقیقاً به همین دلیل مرحوم فیرحی به راه حل «مدرس» اشاره و بیان میکند که علی رغم وجود تعارض، میتوان قانونگذاری کرد به شرط اینکه مغایر با شرع نباشد، اما شاهدیم که در بسیاری از موارد مغایر است، نشانه آن اینکه شورای نگهبان فعلی نظری می دهد که شورای نگهبان قبلی در همان مورد نظر دیگری داشته است و گاهی دامنه به قدری گسترش می یابد که به کلیات برنامه توسعه هم استناد میکند، همین امر موجب شده که قدرت قانونگذاری مجلس شورای اسلامی هر روز کمتر شود.
وی عنوان کرد: از نظر جامعه شناسی و افکار عمومی، «شریعت» در عصر مدرس با امروز بسیار متفاوت است. طرفداران عصر مشروطه مراقب هستند که مطلب را به گونه ای بگویند که یا از شریعت مبنایی برای حرف خود بسازند یا حرفشان مغایر شریعت تلقی نشود یا اینکه به آرامی از کنارش می گذشتند برای اینکه افکار عمومی در آن شرایط شریعت را به عنوان یکی از منابع مهم هویت ساز و منشأ قانونگذاری تلقی می کرد. اما آیا امروز هم می توان همین برداشت را کرد؟ پژوهشی که در رابطه با افکار سنجی ایرانیان انجام شده نشان می دهد که بیش از ۸۰ درصد پاسخ دهندگان تمایلی برای مراجعه به این نوع متون از خود بروز نمی دهند!
وی تأکید کرد: بنیان نظام های حقوقی ایجاد همزیستی مسالمت آمیز است، هر سیستم حقوقی که نتواند همزیستی مسالمت آمیز ایجاد کند، محکوم به شکست است. شناسایی و به رسمیت شناختن همه افراد، گروه ها، اقلیت ها و مذاهب موجود در یک کشور، برای ایجاد همزیستی مسالمت آمیز است و دکتر فیرحی بسیار به دنبال این ایده بود که یک سیستم حکومتی شکل بگیرد که بتواند این همزیستی مسالمت آمیز را ایجاد کند.
محمودی گفت: با حفظ این تعارض از نظر تئوریک و ترمیم آن در عمل، به نظر می رسد که ما می پذیریم این تعارض قابل حل نیست و سعی داریم حکمرانی داشته باشیم که از نظر کارآمدی با حداقل موانع مواجه شود.