پایگاه خبری جماران: چهل و شش سال پیش در همین روزها(20 آبان 1357) امام خمینی که در آن روزها در نوفل لوشاتو اقامت داشتند، طی مصاحبه ای مورد این پرسش قرار گرفتند که «[‌مشارکت فعال زنان در انقلاب چه معنایی دارد؟‌‌»

این سوال را خبرنگار مجلۀ «القومی العربی‌» از امام پرسید. رهبر انقلاب به این پرسش اینگونه پاسخ دادند: «‌‌زندانهای شاه از زنان شیردل و شجاع مملو است. در تظاهرات خیابانی زنان ما، بچه های‌‎ ‎‌خردسال خود را به سینه فشرده، بدون ترس از تانک و توپ و مسلسل، به میدان مبارزه‌‎ ‎‌آمده اند. جلسات سیاسی ای که زنان در شهرهای مختلف ایران، برپا می کنند کم نیست،‌‎ ‎‌آنان نقش بسیار ارزنده ای را در مبارزات ما ایفا کرده اند. مادران شجاع فرزندان اسلام،‌‎ ‎‌خاطرۀ جانبازی و رشادت زنان قهرمان را در طول تاریخ زنده کرده اند. در چه تاریخی‌‎ ‎‌این چنین زنانی را سراغ دارید و در چه کشوری؟‌»

به بهانه این موضوع، خانم مهدیه شادمانی فعال حوزه زنان و سیاست خارجی یادداشتی نوشته است که مشروح آن در پی می آید. خانم شادمانی دارای مدرک دکتری روابط بین‌الملل و کارشناس حوزه سیاست خارجی است.

با وقوع انقلاب اسلامی عرصه ­های جدیدی برای بانوان در چارچوب انگاره هویت انسانی برابر با مردان ایجاد شد. در قانون اساسی نیز که یک قانون مرجع است و همچنین در قوانین دیگر حقوقی و کیفری حقوق بانوان نیز برای اشکال مختلف مشارکت جایگاه خاصی تببین شده است.

اما در میان حوزه ­های مختلف مشارکت بانوان، در امر سیاسی «سطح داخل و بین الملل»، به رغم نبودن موانع قانونی شاهد محدودیت جذب سوژه زنانه بوده ­ایم. این ضعف در شرایطی رخ داده که هیچ گونه نابرابری جنسیتی در قانون اساسی در باب حقوق سیاسی بانوان نیز لحاظ نشده است. چنانچه در تشریح حقوق سیاسی بانوان اشاره شده، «مجموعه ی حقوقی است که شرایط حضور سیاسی زنان را به گونه ای مطرح کند که قدرت احراز مناصب و مشاغل سیاسی و اجتماعی را داشته باشند و در همه پیش زمینه های آن شرایط موازنه را به جای ارائه حق تساوی در شرایط نامساوی معرفی کرده و حقوقی که زن به لحاظ انسان و زن بودن، یعنی جنسیتش برای زندگی انسانی خود بدان نیازمند است، بیان کند‌.»[1] حقوق سیاسی و اجتماعی افراد، جزو حقوق و آزادی های اصلی و اساسی قرار داشته و لازم و ملزوم انسانیت هستند؛ به این معنا که به هیچ روی نمی‌توان آنها را از انسان جدا کرده و یا نفی کرد[2] حقوق و مشارکت فعال سیاسی بانوان در نظام سیاسی اسلام نیز حتی مورد توجه جدی بوده و با استناد به آیه ۷۱ توبه (وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ  یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ...) زنان نیز همچون مردان دارای توانمندی به جهت مسئولیت سرپرستی، ولایت و مدیریت اصلاحی هستند.

با توجه به مستندات از کتاب و سنت و اهل بیت(علیهم السلام) نیز، حضرت زهرا(س)، در دفاع از ولایت نقش محوری داشتند. پس از جنگ جمل هم حضرت علی(ع) از تعدادی از زنان به عنوان نیروی امنیتی استفاده نمودند تا عایشه را به محل زندگی اش رساندند و همچنین نقش حضرت زینب (س) نیز در احیاء دین و زنده نگهداشتن قیام عاشورا به عنوان یک امر سیاسی مهم در تاریخ مشهود است.

در تاریخ سیاسی پس از انقلاب نیز، امام خمینی (ره) با تأکید بر اینکه زن از حیث ماهوی هیچ چیز کم ندارد می‌فرمایند:« در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی دادن، حق رأی گرفتن. در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد، لکن در مرد هم مواردی است که چیزهایی به دلیل پیدایش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردی هست که به دلیل اینکه مفسده می ­آفریند حرام است. اسلام خواسته است که زن و مرد، حیثیت انسانی­شان محفوظ باشد. اسلام خواسته است که زن ملعبه دست مرد نباشد».[3]

همچنین آیت‌الله جوادی آملی پیرامون اندیشه امام راحل درباره حقوق سیاسی بانوان معتقدند: «نظریه­ ی امام خمینی (ره) درباره حقوق سیاسی زنان در مقام از فقهای برجسته و طراز اول فصل الخطاب دیگر علماء قرار گرفت و در نظریات دینی مطرح شده پس از انقلاب، حقوق سیاسی زنان به رسمیت شناخته شد و تفکر سیاسی و حضور در مسائل جمعی همان‌گونه که بهره­ی مردان است، بهره زنان دانسته شد».[4]

با توجه به تأکیدات امام خمینی (ره) این نوع مشارکت در شاخص ­های سنتی و نخبگی در ساختار سیاسی بروز پیدا کرد. سطح سنتی که دارای دو ویژگی جمعی و خودجوش بودن مشارکت زنان است که سابقه آن به قرن ۱۹ و قیام مشروطه باز می‌گردد. «حضور زنان در تظاهرات نهضت تنباکو و اجتماع زنان در سر راه ناصرالدین شاه در جریان گرانی نان و مظفرالدین شاه در جریان مهاجرت علما به قم و همچنین اجتماع آنان مقابل مجلس در تهدید روس علیه ایران (زمان مشروطه دوم)» ؛[5]

شرکت در شکل­ گیری و پیروزی انقلاب اسلامی؛ شرکت در راهپیمایی‌ها به مناسبت‌های مختلف و همچنین در رأی گیری و غیره اما در قامت نخبگی سیاسی نیز بانوان با توجه به تحصیلات و تخصص در ابعاد تصمیم‌سازی و تصمیم­گیری سیاسی مشارکت دارند. حضور در نمایندگی قوه مقننه؛ قوای مجریه و شرکت در احزاب سیاسی از جمله این عرصه ها بوده است. البته به رغم تلاش­های صورت گرفته در حوزه سیاست داخلی به دلیل تسلط قواعد مردانه در قدرت شاهد حاشیه گذاری زنان در امر سیاسی بوده­ ایم.

 

ارزیابی مشارکت زنان در عرصه مشارکت بین‌المللی

 تأکید بر مولفه­ های ذیل با توجه به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی به جهت نقش اثر گذار بانوان در حوزه سیاسی و فعالیت­ های بین ­المللی مورد توجه بوده است:

1.گسترش روابط و مناسبات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زنان (دولتی و غیردولتی) با زنان سراسر جهان براساس عزت، حکمت و مصلحت.

2.تلاش برای ایجاد عرصه‎های جدید و مناسب به منظور به دست گرفتن ابتکار عمل زنان.

3.استفاده از توانمندی های زنان در سطوح مختلف مدیریت امور بین‎الملل و سیاست ‎های خارجی نظام اسلامی و غیره.

در حوزه ظهور سوژگی زنانه در امر سیاست بین­ الملل، شاید بتوان مهمترین اقدام را از سوی امام خمینی(ره) دانست. ایشان فارغ از نگاه­های تئوریک، با اعزام خانم دباغ به همراه اعضای هیات اعزامی به شوروی در دی ماه سال ۱۳۶۷ نیز به صورت عملی در سیره خود اثبات نمودند که نگاه‌های سنتی به زن را نیز به چالش کشیده­اند. در پست دیپلماتیک نیز سفیران زن جلوه‌ای دیگر از توانمندی بانوان ایرانی در عرصه بین­الملل بوده ­اند. زهرا ارشادی نماینده ایران در سازمان ملل در نیویورک، مرضیه افخم سفیر پیشین ایران در مالزی، افسانه نادی پور سفیر ایران در دانمارک، فروزنده ودیعتی سفیر ایران در فنلاند، حمیرا ریگی سفیر ایران در بروئنی، معصومه آباد سفیر ایران در فنلاند، سفرای زن ایران در بعد از انقلاب هستند. اما به جز این موارد معدود، اهتمام جدی در جهت اعزام زنان توانمند و متخصص به نمایندگی‎ های فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور نشده است. عوامل محدود کننده سوژگی سیاسی زنان متعدد هستند که به موارد ذیل می‌توان اشاره داشت:

1. عوامل فرهنگی و چگونگی جامعه پذیری زنان (جامعه مرد محور)

2. مردسالارانه بودن ساختار سیاسی

3. انحصار گرایی

4. عدم آگاهی و توانمندی بانوان از تکنیک­ ها و اصول رفتار بین المللی

5. تبعیض جنسیتی فضای سیاسی

6. عدم استقبال جامعه از زنان موفق سیاسی

7. ضعف سازو کارهای مدنی در جهت جذب نخبگان زن با نگاهی به کشورهای دیگر شاهد حضور زنان در امر سیاسی با توجه به نقش توانمند­سازی آنها در توسعه بوده­ایم.

 مارگارت هیلدا تاچر، معروف به بانوی آهن (Iron Lady)، نخستین نخست‌وزیر زن تاریخ بریتانیا و همچنین رهبر سابق حزب محافظه‌کار بریتانیا بود.از نظر صلابت سیاسی وی را هم تراز وینستون چرچیل نخست‌وزیر مشهور و با نفوذ دهه‌های ۴۰ و ۵۰ بریتانیا می‌دانند. حمایت تاچر از بازار آزاد، کاهش خدمات دولتی و واگذاری سازمان‌های دولتی به بخش خصوصی، برخی از سیاست‌های مشهور او بود که به «تاچریسم» معروف است. پافشاری بر سیاست‌های اقتدارگرایانه و محافظه‌کارانه وی که منتقدان بسیاری داشت و مقابله او با قدرت گرفتن اتحادیه‌های کارگری در بریتانیا او را به «بانوی آهنین» مشهور کرد.

تاچر در سال‌های نخست‌وزیری خود تابع و هم‌پیمان سیاست‌های ایالات متحده آمریکا در اروپا بود. در چهارچوب همین نگرش، وحدت پولی اروپا یا پیمان اتحادیه اروپای بدون مرز، با سیاست‌های بازدارنده و کارشکنی دولت تاچر در انگلستان مواجه بود. آن هم‌پیمانی و این بازدارندگی، سیاست تاچر را در عرصه بین‌المللی به عنوان «تاچریسم» شاخص کرده بود.

آنگلا مرکل گزینه دیگری از زنان سیاستمدار است که او را به عمل‌گرایی و غیرقابل پیش‌بینی بودن در آلمان و جهان می‌شناسند. صدراعظمی که به ‌عنوان رهبر بزرگترین اقتصاد اروپا، دنیا را مبهوت خود کرد و در این مدت توانست توانمندی‌هایش را به رخ بزرگترین سیاستمداران جهان بکشد. او بارها از طرف نهادهای مختلف لقب قدرتمندترین زن جهان را از آن خود کرده‌است. اما آنچه که مشهود است غایت سیاست در اندیشه غیرتوحیدی با عقلانیت و معرفت غربی است، حتی اگر با نگاه و ظرفیت­های زنانه باشد.

بنابراین، یکی از اهمیت‌های حضور زنان در ساختار حکمرانی، پیاده‌سازی مبانی اسلامی در چارچوب ­های توحیدی است تا بتوان الگوی صحیحی از سوژگی زنان در امر سیاست جهانی را به جهت برپایی صلح و امنیت معرفی کرد. قطعا بهره ­گیری از زنان در ساختار سیاست خارجی، علاوه بر فراهم نمودن دسترسی عادلانه، زمینه ساز تغییر ذهنیت‌ها به توانمندی زنان در داخل کشور می­شود. البته این انتصاب ها می‌تواند تصویر سازی مثبتی نیز نسبت به جایگاه زن مسلمان در باور جهانیان شود.

در مجموع، در جهت توسعه سیاسی و اجتماعی زنان به ویژه در عرصه بین‌الملل نیازمند بازنگری و بررسی دقیق راهبردها هستیم تا زمینه اساسی مشارکت فعّال نیمی از جمعیت جامعه در صحنه­های مختلف اجتماع فراهم آید.

 

[1]. شایگان، فریده (1394)، مفهوم مطلق حقوق زن، نشریه سیاست خارجی، سال9، شماره 2.

[2]. موحد، محمدعلی (1401)، در خانه اگر کس است، چاپ پنجم، تهران: نشر کارنامه.

[3] صحیفه امام خمینی (ره)، ج5، ص 189.

[4] جوادی آملی، عبدالله (1394)، زن در آیینه­ی جلال و جمال، قم: نشر اسراء، صص194.

[5] علم، محمدرضا؛ زهرا رضوی، سوسن(1392)، «بررسی نقش زنان در جنبش تنباکو»، فرهنگ سال چهارم، شماره 15.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.