گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت وگو با جماران؛

آیت‌الله خوانساری، سفیر سابق ایران در لیبی: «صداقت» و «آمادگی شهادت» مهم ترین امتیاز سید حسن نصرالله بود/ مرحوم محتشمی‌پور در سازمان‌دهی حزب الله نقش اول را داشت

در جریان درگیری‌های تأسف‌بار داخل بیت شیعی میان حزب‌الله و امل، از نزدیک شاهد بودم که شهید سید حسن نصرالله ضمن استحکام بخشیدن به مواضع حزب‌الله، با عقلانیت، درایت و هوشیاری، دلسوزانه در پایان یافتن این برادرکشی که به سود دشمنان شیعیان و تمامی مسلمانان و کلیّت لبنان در برابررژیم صهیونیستی بود، نقش فوق‌العاده تأثیرگذاری ایفا نمود. البته درگیری حزب‌الله و امل، با تحریک برخی نیروهای خارجی بود که به صورت هدف‌دار از یک طرف درگیری حمایت می‌کردند که بالأخره آقای نبیه برّی به عنوان رهبر امل متوجه واقعیات شد.

پایگاه خبری جماران، سید مهدی حسینی دورود: آیت الله سیّد محمدکاظم خوانساری، دیپلمات ارشد و دیرین وزارت امورخارجه، درکارنامهُ دیپلماتیک خود سابقه ۶ سال سفارت ایران در لیبی در ایام جنگ تحمیلی را دارد.

وی در دوران ریاست جمهوری مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، به مدت ۸ سال پیوسته مشاور وزیر و مدیرکل سیاسی کشورهای عربی و شمال آفریقا در وزارت امور خارجه بود و در زمان ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی به عنوان نماینده دائم و سفیر کشورمان در سازمان همکاری‌های اسلامی (سازمان کنفرانس اسلامی قدیم) در جدّه حضور داشته و نقش اساسی و چشمگیری را در برگزاری هشتمین اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران داشته است.

سال‌ها دوستی و ارتباط کاری نزدیک و صمیمی با شهید سید حسن نصرالله و ریاست شورای مشاوران وزیر امور خارجه و مشاور ارشد وزیر امورخارجه کشورمان را عهده‌دار بودن از سوابق وی است.

خوانساری دیدارهای خصوصی متعددی را با سید حسن نصرالله داشته و خاطرات شنیدنی و گفته‌نشده‌ای در این مورد دارد.

تأمین سلاح به‌ویژه سلاح های استراتژیک برای رفع نیازمندی‌های کشور در دوران جنگ تحمیلی از اقدامات مهم وی بوده است.

 

در ابتدا از چگونگی آشنائی خود با سید حسن نصرالله بفرمائید تا وارد سوالات شویم.

با درود فراوان بر روان پاک و بلند شهید بزرگوار و سرفراز مقاومت اسلامی، اب الشهید سیّدهادی حسن نصرالله، مرحوم حجّة الاسلام و المسلمین آقای سیّد حسن نصرالله عزیز و تمامی شهیدان مظلوم حملات اخیر جنایتکاران صهیونیست به لبنان و نیز بر روان شهید ارزشمند و گران‌قدر و بی‌ادّعای قبلی حزب‌الله لبنان مرحوم حجّت الاسلام و المسلمین آقای سیّد عباس موسوی که همراه همسر و فرزند خردسال و معصومش، طیّ هدف‌گیری موشکی اتومبیل حامل آنان توسط رژیم خبیث و جعلی و سفاک صهیونیستی به فیض شهادت رسیدند.

باید به عرض برسانم که با توجه به گستردگی اظهارات و نیز مکتوبات انتشار یافته در مورد این رادمرد بزرگ و سیّد شهیدان، لزومی برای شرح و بسط زیاد نمی‌بینم و به اختصار آن‌چه را به خاطر می‌آورم عرض می‌کنم.

این حقیر پس از مراجعتم از سفارت لیبی به کشور در سال ۱۳۶۸، بلافاصله بر اساس حکم صادره از سوی آقای دکتر ولایتی وزیر امور خارجه وقت، به عنوان مشاور ویژه و مدیرکل کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا منصوب شدم و شروع به کار نمودم.

نوع نگاه صحیح و ویژه کشورمان به رژیم غاصب و اشغالگر صهیونیستی، به طورطبیعی موجب اهتمام خاصّ به حوزه شامات می‌شد. یادآوری کنم که در آن مقطع روابط گرمی با دولتی که حکومت را در لبنان عهده‌دار بود، نداشتیم. روابط ما با کشور اردن قطع بود و یاسرعرفات به عنوان رهبر جنبش آزادی‌بخش فلسطین حاکم غالب بر فلسطینیان بود و در لبنان سکونت داشت. به دلیل نوع صمیمیتی که وی با صدّام حسین طیّ سال‌های جنگ تحمیلی داشت، روابط ما با او هم کاملاً سرد بود. دیگر کشور همسایه‌ای که بر عرصۀ فلسطین تأثیر داشت مصر بود که به دلیل خیانت انور سادات به آرمان فلسطین، روابط ما با این کشور هم قطع بود.

در داخل لبنان هم درگیری و بعضاً جنگ وجود داشت و روابط ما با مسیحی‌های مارونی با مشکلات عدیده‌ای مواجه بود. برای سفر زمینی از دمشق به بیروت با توجه به خیانت قوات لبنانی وابسته به سمیر جعجعِ مزدور در به گروگان گرفتن برخی مسئولین شاغل در سفارت ما، باید یک ساعت و نیم بیشتر راه می‌پیمودیم تا ایمن باشیم.

با رهبران اهل تسنن روابط صمیمی نداشتیم؛ به جز با مرحوم شیخ سعید شعبان و بعضی علمای سنّی ساکن در صیدا در جنوب لبنان. در داخل بیت شیعی لبنان با آقای نبیه برّی که نیروهای امل را رهبری می‌کرد، مشکل داشتیم. ایشان و نیروهایش در امل به شدّت از بسط و گسترش نفوذ حزب‌الله و شکل‌گیری نیروی مقتدر جدیدی در عرصه شیعیان لبنان در آن مقطع هراس داشتند. بنابراین، لازم بود برای تغییر تدریجی وضعیت حاکم در آن‌جا با دقّت، ظرافت و هوشیاری کامل اقدام می‌کردیم.

معتقد بودم کشورمان باید سیاستی اتخاذ نماید که هم زمان در کنار تقویت، بسط و گسترش همه جانبه و البته بی‌سروصدای نفوذ و قدرت هرچه بیشتر حزب الله به منظور فراهم شدن زمینه تأثیرگذاری اساسی در عرصه سیاست لبنان به عنوان هدف اصلی، روابط‌مان را با دولت حاکم بر لبنان بهبود بخشیده و حساسیت‌زدائی کنیم.

خوشبختانه وزیر امور خارجه وقت، این سیاست، تدبیر و خط‌مشی حقیر را تایید کرد و مهم‌تر آن‌که به دلیل عملکرد من در ۶ سال سفارتم در لیبی، نظر مثبتی از سوی مقام معظّم رهبری و مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی وجود داشت. به گمانم تنها مدیرکل سیاسی بودم که امکان تماس تلفنی مستقیم با رئیس جمهور را داشتم.

در ابتدای مسئولیت جدیدم، سیّدالشهداء مقاومت اسلامی مرحوم آقای سیّد حسن نصرالله در ایران مشغول به تحصیل علوم حوزوی بود و دبیرکلی حزب‌الله را فردی به نام «شیخ صبحی طفیلی» اهل روستای بریتال در اطراف بعلبک عهده‌دار بود. او نه تنها جاذبه‌ای نداشت بلکه متأسفانه دافعه بسیار زیادی داشت و شهید بزرگوار مرحوم سیّد عباس موسوی عضو شورای رهبری و مسئول امور اجرائی، مراقب امور بود و با تلاش‌های خستگی‌ناپذیر و شبانه‌روزی خود کارها را به پیش می‌برد. ایشان گاهی نیمه‌های شب در حالی که حقیر خواب بودم، به اینجانب تلفن می‌کرد و برخی مشکلات را در میان می‌گذاشت و استمداد می‌کرد. این شهید سرفراز واقعاً دلسوزانه برای تقویت پایه‌ها و سازماندهی حزب‌الله تلاش می‌کرد؛ رحمت واسعه الهی بر او باد.

 

لطفا اگر خاطره یا خاطراتی از سید حسن نصرالله دارید تشریح بفرمایید.

خاطراتم از مرحوم شهید سیّد حسن نصرالله بسیار زیاد است، ولی به خاطر پرهیز از سوء استفادۀ دشمن، ناگفتنی می‌باشد. زیرا طیّ ۸ سال مداوم از نزدیک شاهد فعالیت‌های بی‌نظیر این شخصیت جامع‌الاطراف و کم‌نظیر بودم.

شهید سید حسن نصرالله به لبنان منتقل شد و ابتدا در کنار شهید سیّدعباس موسوی به عنوان عضو ارشد شورای مرکزی حزب‌الله و مسئول اجرائی مشغول و سپس بعد از شهادت ایشان، مسئولیت سنگین و خطیر دبیرکلّی را عهده‌دار شد. مبالغه نیست اگر بگویم در طول این سال‌ها تقریباً ماهی یک بار و برای چند روز ناگزیر از سفر به لبنان بودم و بدون استثناء گاهی در محل اقامتم در رزیدانس سفارت ایران در بیروت و اکثراً در دفتر ایشان گاهی به صورت جمعی و گاهی خصوصی دیدار، گفت‌وگو و رایزنی داشتیم. نکته جالب برای هر دو ما تقارب افکار و اندیشه‌هایمان بود.

حیف می‌دانم به یک خاطره اشاره نکنم. شهید سید حسن نصرالله در ایران مشغول به تحصیل علوم حوزوی بود و از یکی از اساتید که مبحث جهاد را به ایشان تدریس می‌کرد شنیدم که ایشان بسیار جدّی و منظم دروس را فرا می‌گرفت. ما گاهی با یکدیگر دیدار داشتیم. در همان سال اوّل عهده‌داری مسئولیتم، از دفتر مقام معظم رهبری درخواست دیدار با معظم‌له برای خودم و سیّد حسن نصرالله نمودم که دفتر روزی را برای ملاقات تعیین کرد. به اتفاق شهید حسن نصرالله منتظر بودیم تا نوبت ما فرا برسد. در آن زمان رهبر معظم انقلاب روی زمین می‌نشستند و متعارف این بود که دیدارکننده نزدیک ایشان می‌نشست و مطالبش را می‌گفت.

نوبت ما که رسید به توصیه جناب آقای حجازی، ابتدا حقیر نزد معظم‌له رفتم و نشستم و سیّد حسن نصرالله را معرفی کردم و به آقا عرض کردم: «ایشان از نیروهای فوق‌العاده باهوش حزب‌الله هستند و در گفت‌وگوهائی که با او داشته‌ام به این باور رسیده‌ام که شایستگی زمام‌داری و دبیرکلی حزب‌الله را در آینده دارد.» از سید حسن دعوت کردم که نزدیک شود. ایشان آمد و رو به روی رهبر انقلاب نشست و کمی با زبان شیرین فارسی که آموخته بود، با معظّم‌له سخن گفت. آن لحظات شیرین که با خوشروئی و محبت بسیار ستودنی و غیرقابل توصیف مقام معظّم رهبری همراه بود را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم. از خداوند علّی قدیر همواره طول عمر با برکت و سلامتی کامل رهبر معظم انقلاب را از صمیم  قلب مسألت داشته و دارم.

سید کاظم خوانساری

پس از مدّت‌ها و در پی جلسات متعدّدی که با شورای مرکزی حزب‌الله داشتم، به این نتیجه رسیدم که شیخ صبحی طفیلی ظرفیت دبیرکلّی حزب‌الله را ندارد و بایستی تغییرک ند. می‌توانم ادعا کنم که تقریباً بالاتفاق هیچ‌کس از دبیرکلّی او دل خوشی نداشت.

لذا رایزنی‌هایم به فوریت به نتیجه رسید و شهید والامقام و فوق‌العاده پاک‌سرشت و کاملاً انقلابی و مؤمن به آرمان‌های بلند حضرت امام، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقای سیّدعباس موسوی که از اهالی بقاع بود، به اتفاق آراء از سوی شورای مرکزی رهبری حزب‌الله، مسئولیت دبیرکلی حزب‌الله را عهده‌دار گردید. ایشان به معنی واقعی کلمه به صورت شبانه‌روزی کار و برای تقویت پایه‌های استوار این جنبش تلاش می‌کرد. او به من می‌گفت: خواب مورد نیازش را غالباً در داخل اتومبیل در حال حرکت میان بیروت و جنوب و بقاع تأمین می‌کند و لحظه‌ای را از سرکشی و رسیدگی به امور بدنۀ حزب‌الله که اندک اندک و به تدریج در سراسر مرز با فلسطین اشغالی مستقر می‌شدند از دست نمی‌داد.

از ویژگی‌های ستودنی مرحوم سیّد عباس موسوی، تواضع فوق‌العاده و اخلاق نیک ایشان بود. از این رو، جوانانی که جذب جنبش حزب‌الله و در مسئولیت‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و رزمی مشغول به خدمت می‌شدند، بی‌نهایت مجذوب وعلاقه‌مند به ایشان می‌شدند. متأسفانه مدّت دبیرکلّی مرحوم شهید سیّد عباس خیلی به طول نینجامید و با شهادتش به ملکوت اعلی پیوست.

بلافاصله شورای مرکزی حزب‌الله تشکیل جلسه داد و به اتفاق آراء و اجماع، سیّد حسن نصرالله را به دبیرکلّی برگزید و سرفصل نوینی در تاریخ پرفراز و نشیب حزب‌الله آغاز گردید. ایشان که در تمامی سنگرهای خط مقدم جبهۀ مقاومت در برابررژیم غاصب صهیونیستی حضور شبانه‌روزی و فعال داشت و با رزمندگان حزب‌الله زیسته بود، بیش از حدّ تصور و بیان، محبوب قلوب آنان بود و به او از صمیم قلب عشق می‌ورزیدند.

سید حسن نصرالله به تدریج توانست تسلیحات مورد نیاز را از طرقی خریداری و رزمندگان را بیش از پیش به سلاح‌های ضروری مسلّح نماید. در نتیجه قادر به وارد کردن ضربات دردناکی به نظامیان صهیونیست شد. ایشان مدبّرانه برخی از عناصرحزب‌الله را تربیت کرد؛ به گونه‌ای که خود قادر به ساخت سلاح‌های مهم و مورد نیازحزب‌الله شده و خودکفا شوند. حزب‌اللهی که با چند قبضه کلاشینکف شروع به فعالیت کرده بود، به مرور زمان قادر به ساخت موشک‌های پیشرفته شد.

شهید سید حسن نصرالله در کنار توانائی فرماندهی نظامی، به تمام معنی مدیر، مدبّر، آگاه به زمان و با قدرت تحلیل بی‌نظیر امور سیاسی بود.

حقیر، غالب رهبران جهان عرب را از نزدیک دیده و با آن‌ها گفت‌وگو داشته‌ام. اغراق نیست اگر اظهار نظر توأم با عقیده کنم که سید حسن نصرالله در جهان عرب بی‌نظیر بود.

 

ارزیابی حضرتعالی از ۳۲ سال رهبری سید حسن نصرالله و مهم‌ترین امتیازاتی که دراین بازه داشت چیست؟

شهید سیّد حسن نصرالله به اعتقاد راسخ حقیر، در عصر ما مرد بی‌نظیری در جهان عرب بود؛ طلبۀ جوانی که با ایمان واقعی به مکتب مقدّس حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و آمادگی برای شهادت، و با صداقت، شجاعت، تواضع، فروتنی، و پرهیز از فزون‌طلبی، جاه‌طلبی و مال‌اندوزی و فانی بودن در مقدّسات دینی و پیروی واقعی و غیرشعاری از رهبری و منویات مرحوم حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظّم رهبری، توانست به اوج کمال نفسانی برسد و به شخصیت اوّل تأثیرگذار در منطقۀ شامات و فراتر از آن شود.

کار ستودنی حزب‌الله، طرد صهیونیست‌ها از خاک لبنان و عقب راندن آن‌ها از مناطق اشغالی در این کشور بود؛ در حالی که هیچ کشور عربی که مورد تهاجم اسرائیل واقع شد و بخشی از سرزمینش به اشغال این رژیم درآمد، نتوانست  این کار را انجام دهد. تمامی اعراب با جمعیت زیاد و امکانات، تجهیزات، تسلیحات و ثروت هنگفتی که داشتند و دارند، نتوانستند رژیم غاصب صهیونیستی را حتّی از سرزمین غصب شدۀ فلسطین در سال۱۹۶۷میلادی ـ علی رغم وجود قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل متحد ـ آزاد سازند.

ارتش رژیم سفاک صهیونی در مقطعی تا بیروت پیشروی کرد، ولی با پیدایش هسته‌های اولیۀ مقاومت اسلامی و اقدامات آنان ناگزیرشد با تحمل کشته‌های بسیار و خسارات فراوان عقب‌نشینی نماید. این کار در جهان عرب بی‌سابقه بود و موجب شد حزب‌الله سامان یافته و محبوبیت آن نزد آزادگان عالم، جهانی شود.

بی‌تردید هیچ کشور عربی، غربی و حتّی آمریکا علی‌رغم تمام تلاش‌ها و توطئه‌های خبیثانه‌ای که داشته و دارند، نتوانستند و قطعاً نمی‌توانند بدون در نظر گرفتن نظر حزب‌الله تصمیمی برای کشور لبنان بگیرند. بله، می‌توانند هواپیماهای جنگی بسیار گران‌قیمت F35 و بمب‌های سنگرشگن یک تنی و احتمالاً آلوده به اورانیوم ضعیف شده به رژیم جنایتکار صهیونیستی بدهند و این رژیم جعلی، برخی مناطق که از پدافند هوایی لازم ندارد را وحشیانه بمباران کند و بی‌گناهان اعم از زن و کودک را به کام مرگ بکشاند، لکن باز هم نمی‌توانند حزب‌الله را نابود کنند. در جربان انفجار پیجرها چند هزار نیروی حزب‌الله را مجروح کردند؟ آیا جواب داد؟ خیر.

به شهادت رساندن شخص دبیرکل حزب‌الله با استفاده از ۸۴ تن بمبِ یک تنی و احتمالاً آلوده، با وجود آن‌که واقعاً ضایعۀ بزرگی است، قطعاً نمی‌تواند برای این رژیم خون‌خوار کارساز باشد. چنانکه امروزه شاهدیم بیش از پیش اماکن نظامی و محل تجمع نیروهای اسرائیلی در داخل سرزمین‌های فلسطین مورد حملات موشکی جانانۀ حزب‌الله واقع می‌شوند و حسب اظهارات برخی مسئولان حزب‌الله، این جنبش هنوز نیروهای زبده و ویژۀ خود را به کار نگرفته است.

حقیر بر این باورم که کودکان شیرخوار امروز لبنانی، مردان سلحشورِ فردای حزب‌الله خواهند بود و اگر رژیم اسرائیل تا آن زمان وجود داشته باشد، که بعید می‌دانم، با او خواهند جنگید و انتقام خون‌های پاک و به ناحق ریخته شدۀ پدران، مادران، برادران و خواهران خود را خواهند گرفت.

مشکل اساسی اسرائیل این است که غیر از تصرف غاصبانه و خون‌بار سرزمین آبا و اجدادی دیگران، نمی‌تواند اعتقاد به شهادت در راه آرمان‌های برگرفته از مکتب عاشورا را درک کند؛ نمی‌تواند پیروی از حضرت اباعبدالله علیه السلام ومعنی و مفهوم «لبیک یا حسین» را بفهمد، حامیانش هم این‌‌ها را درک نمی‌کنند.

در پاسخ به آن‌چه پرسیدید باید عرض کنم که این شهید بلندمرتبه امتیازات عدیده و بی‌شماری داشت؛ لیکن شاید مهم‌تر از هر چیز، صداقت ایشان در رفتار، کردار، گفتار و نیز آمادگی واقعی و نه ادّعائی ایشان برای ازخودگذشتگی و پذیرش شهادت در راه آرمان حسینی بود. او رهبری بود که فرزند جوان رعنا و برومند خود را همچون دیگر رزمندگان جان بر کف حزب الله به خطّ مقدّم جبهه‌ی جنگ با رژیم صهیونیستی فرستاد که به فیض شهادت نائل شد. همسر محترمه و سربلند ایشان، پیکر پاک جوان خود را همچون حضرت زینب(س) با گفتن «ما رأیت الّا جمیلا» استقبال نمود و موجب تسلّی خاطر دیگر رزمندگان شهید و سربلند گردید و در این ضایعۀ دردناک، خم به ابرو نیاورد.

واقعیت این بود که ساکنان اراضی اشغالی فلسطین، سخنرانی‌های سیّد حسن نصرالله را با دقّت گوش می‌کردند و باور داشتند که ایشان در گفتارش صادق‌تر از حکام رژیم صهیونیستی است.

یکی دیگر از امتیازات مهم ایشان، توجه و اهتمام به کادرپروری و کادرسازی برای حزب‌الله بود. وی به گونه‌ای برنامه‌ریزی کرده بود که در صورت به شهادت رسیدن هر شخصیتی از حزب‌الله، بلافاصله جایگزین شایسته‌ای جای او را پر می‌کرد تا مسئولیتی بر زمین نماند. برای نمونه، شهید ارزشمند حاج عماد مغنیه که رژیم صهیونیستی وی را با منفجرکردن اتومبیلش در دمشق، ناجوانمردانه به شهادت رساند، باوجود این‌که ایشان بازوی توانایی برای سید حسن نصرالله بود، بلافاصله یکی از تربیت‌شدگان سید حس نصرالله جایگزین او شد و هیچ خللی در مسئولیت‌های عماد مغنیه پیش نیامد.

یا در همین اواخر شهید شجاع حاج محسن فرمانده عملیات ویژۀ حزب‌الله که رژیم غاصب، سفاّک و خون‌آشام اسرائیل، با هدف قرار دادن محلّ حضورش با موشک هدایت‌شونده در ضاحیۀ جنوبی بیروت و در منطقۀ کاملاً مسکونی، وی را مظلومانه به شهادت رساند، با تدابیری که سید حسن اندیشیده بود فوراً جایگزین او مسئولیت عملیات ویژه را عهده‌دار و چنانکه دیدیم و می‌بینیم عملیات تهاجمی حزب‌الله به سرزمین‌های اشغالی بیش از پیش تداوم یافت.

هر چند از دست دادن عزیزان جان بر کف و باتجربۀ مقاومت بسیار دردناک است، اما علی‌رغم به شهادت رساندن شخص سید مقاومت در منطقه‌ای مسکونی در ضاحیۀ بیروت و بهره‌گیری از بمب‌های سنگرشکن یک تنیِ اهدایی آمریکای جنایت‌کار، هیچ خللی در استمرار قدرت و توانائی‌های حزب الله لبنان ایجاد نشد و الحمدالله تربیت‌یافتگان آن شهید بزرگوار فوراً جایگزین شده و راه و هدف ایشان را با توانی مضاعف ادامه می‌دهند.

در یک جمله، سید حسن نصرالله رهبری مقتدر، بصیر، مدیر، مدّبر و سیاستمداری توانا و آگاه به مسائل و تحولات پیرامونی و جهانی بود که دقیق گوش می‌کرد، خوب و پخته تحلیل می‌کرد و در عین حال فرمانده‌ای نظامی، مجرّب و بی‌نظیر بود.

شهید سید حسن نصرالله گنجی ارزشمند بود که نمی‌توان برای او قیمت گذاشت و قلم و بیان از توصیف ایشان ناتوان است. بی‌تردید اکنون که سید مقاومت به لقاءالله پیوست درجاتش عالی است، ذات اقدس پروردگار، درجات ایشان را متعالی فرماید.

سید کاظم خوانساری

 

در آن برهه چه ضرورتی برای تأسیس حزب‌الله در لبنان وجود داشت و نقش مرحوم محتشمی‌پور در این عرصه چه بود؟

تأسیس و پایه‌گذاری حزب‌الله لبنان ابتکار حکیمانه، دوراندیشانه و عالی حضرت امام قدّس الله نفسه الزکیّه بود و با دستور ایشان به برادر ارزشمند و فرهیخته، مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای سید علی‌اکبر محتشمی پور سفیر وقت کشورمان در سوریه، توسط ایشان پایه‌ریزی شد. آن مرحوم که تربیت‌شدۀ دامان پاک مقتدایش بود با گردهم‌آوری تنی چند از معتقدان واقعی به آرمان‌های بلند و مقدّس حضرت امام اقدام به این کار نمود.

لبنان دارای تاریخی کهن و پرورش‌دهندۀ علما، دانشمندان و شخصیت‌های بزرگ به ویژه از منطقۀ جبل عامل است. لبنان ملّتی با فرهنگ، بااستعداد و باهوش و ذکاوت دارد. در سال‌های قدیم، مناصب مهم حکومتی لبنان بر اساس طوائف متعدد موجود در آن سرزمین تقسیم می‌شد لذا شیعیان لبنان دچار محرومیت بودند. امام موسی صدر با درایت و دوراندیشی، جنبش امل را از شیعیان لبنان پایه‌گذاری کرد و از وجود با ارزش شهید مصطفی چمران برای تربیت نسلی رزمنده بهره برد تا شیعیان لبنان بتوانند در برابر زیاده‌خواهی‌های رژیم غاصب اسرائیل از خود دفاع کنند.

متأسفانه در اثر خیانت بزرگ معمر قذافیِ خبیث، ملّت لبنان و به ویژه شیعیان از بهره‌گیری از چنین بزرگ‌مردی محروم شدند. به همین دلیل شیعیان لبنان به سازماندهی مجدّد نیاز شدیدی داشتند که با آگاهی و تدبیر هوشمندانۀ مرحوم امام، حزب‌الله پایه‌گذاری شد و مرحوم آقای محتشمی‌پور در سازمان‌دهی آن نقش اول را داشت.

رژیم منحوس و تروریست صهیونیستی، به منظور انتقام از مرحوم محتشمی‌پور با ارسال بستۀ پستی حاوی مواد منفجره به دفتر کار ایشان در دمشق و انفجار آن، موجب قطع اکثر انگشتان هر دو دست مرحوم محتشمی‌پور شد که سریعاً برای درمان به کشور آلمان منتقل شد. لذا در اولین سفر مقام معظم رهبری در دوره اول ریاست جمهوری ایشان به کشورهای سوریه، لیبی و الجزایر، مرحوم محتشمی‌پور در دمشق حضور نداشت و در آلمان مشغول درمان بود. به گمان حقیر، آن مرحوم اولین جانباز در راه آزادی قدس شریف محسوب می‌شود.

 

اگر بخواهید شهید سید حسن نصرالله را در چند جمله تعریف و توصیف کنید، چه می‌گویید؟

صداقت واقعی و ژرف‌اندیشی بی‌نظیر شهید سید حسن نصرالله و تواضع جدّی ایشان و بیرون راندن خفّت‌بار نیروهای تا دندان مسلّح رژیم صهیونیستی از خاک لبنان و استحکام بخشیدن به ضرورت مقاومت در برابر زیاده‌خواهی رذیلانۀ رژیم صهیونیستی، موجب محبوبیت و مقبولیت فوق‌العاده و روزافزون ایشان در میان تمامی طوائف لبنانی شده بود و همگی عاشق و هوادار او بودند.

ایشان در تربیت و سازمان‌دهی نیروهای فوق‌العاده ارزشمند برای حزب‌الله، شخصیّت قَدَر و بی‌نظیری بود. در جریان درگیری‌های تأسف‌بار داخل بیت شیعی میان حزب‌الله و امل، از نزدیک شاهد بودم که شهید سید حسن نصرالله ضمن استحکام بخشیدن به مواضع حزب‌الله، با عقلانیت، درایت و هوشیاری، دلسوزانه در پایان یافتن این برادرکشی که به سود دشمنان شیعیان و تمامی مسلمانان و کلیّت لبنان در برابر رژیم صهیونیستی بود، نقش فوق‌العاده تأثیرگذاری ایفا نمود. البته درگیری حزب‌الله و امل، با تحریک برخی نیروهای خارجی بود که به صورت هدف‌دار از یک طرف درگیری حمایت می‌کردند که بالأخره آقای نبیه برّی به عنوان رهبر امل متوجه واقعیات شد.

سید حسن نصرالله با تمام وجود به آرمان‌ها و دیدگاه حضرت امام درباره رژیم صهیونیستی به عنوان غدّه سرطانی بَدخیم از سوی استکبار جهانی در منطقه واقف بود. ایشان به جملۀ معروف «اسرائیل یجب أن یزول» باور و ایمان داشت، آن را نصب‌العین خود قرارداده بود و تا پایان حیات پر برکتش به آن ملتزم و پای‌بند بود. سید مقاومت معتقد بود که تحقق آن دیر یا زود امکان‌پذیرخواهد بود و جان خویش را در این راه مقدّس داد.

 

ارزیابی و تحلیل شما از عملیات وعده صادق ۲ و نماز جمعه به امامت رهبر معظم انقلاب چیست؟

برادران عزیز و جان برکف سپاه پاسداران طیّ عملیات‌های وعده صادق ۱و۲ به خوبی درخشیدند و با ضربات مهلکی که بر تأسیسات نظامی و امنیتی این رژیم وارد نمودند، درس سختی به آن رژیم دادند که علی‌رغم سانسور شدید حاکم در آنجا، به تدریج ابعاد گستردۀ خسارات وارده بر آن‌ها بیش از پیش آشکار خواهد شد.

حقیر براین باورم که رژیم صهیونیستی برخلاف تمام شعارهای توخالی، که ده‌ها سال کشورهای عربی را از خود هراسان کرده بود، به خوبی دریافت که ایران قوّی اگر اراده کند می‌تواند تمامی سرزمین‌های اشغالی را با سلاح‌هائی که به دست جوانان غیور خود ساخته، شخم بزند. رژیم صهیونیستی فهمید که کشورمان می‌تواند به جای هدف قرار دادن تأسیسات نظامی و امنیتی آن رژیم، مناطق مسکونی پر ازدحام را هدف قرار داده و هزاران بلکه ده‌ها هزار صهیونیست را به درک واصل کند، ولی براساس معتقدات دینی خود و نیز پای‌بندی به اصول انسانی، تاکنون از این کار امتناع ورزیده است.

طیّ عملیات‌های وعده صادق، مراکز نظامی و امنیتی‌ رژیم صهیونیستی مورد هدف قرار گرفت و دچار آسیب‌های فراوان گردید؛ این نشان از اطلاعات دقیق سپاه پاسداران از محل اماکن حساس رژیم صهیونیستی دارد. رژیم صهیونیستی فهمید که تمامی امکانات پدافندی آن نمی‌تواند موشک‌های ایرانی را رهگیری و از اصابت آن‌ها به اهداف جلوگیری کند. لذا دست گدایی در برابر آمریکای جنایت کار دراز کرده و آخرین و کارآمدترین سیستم پدافندی رادریافت نموده است؛ زهی خیال باطل! چنان که سیستم گنبد آهنین که آن همه بلوف آن را زدند نتوانست کاری کند، این سیستم جدید هم که باید متخصصین آمریکائی راه‌اندازی و فعال کنند، قادر به تأمین امنیت آن‌ها نخواهد بود.

در پایان باید عرض کنم که اسرائیل به خوبی دریافت که آن‌چه مقام معظّم رهبری و بازوان مقتدر ایشان بیان می‌کنند، در اجرای آن صادق هستند چون در جنگ‌ها گزافه‌گوئی مرسوم نیست.

حقیر چنان که در جای دیگری نوشتم به جدّ معتقد هستم و باور دارم که علی‌رغم اهمیت فوق‌العاده ارزشمند عملیات وعده صادق ۱ و ۲، ابتکار شجاعانه و بی‌نظیر مقام معظّم رهبری در امامت نماز جمعۀ چند میلیون نفری معروف به «جمعه نصر»، از ابعاد سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و قدرت‌نمائی واقعی، بی‌نهایت گویا بود و نشان داد که نظام مقدّس کشورمان به صورت واقعی مردمی بوده و پشتیبانی تمام قدّ ملت سلحشور و سرفراز را به همراه دارد. اینجانب این اقدام را بزرگترین مانور و ابراز قدرت در برابر چشم دنیا پس از۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ می‌دانم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.