بنده در طول فعالیت دانشگاهی و سیاسی طولانی خود تقریبا با هیچ موردی اینچنین برخورد نکرده ام و معمولا در مناظرات و جلسات تبادل نظر شاهدیم دو طرف کمابیش بر مواضع قبلی باقی هستند ولی در دیدار با سید حسن شاهد این وضعیت استثنایی بودم که از قدرت اقناع سازی شگرف ایشان حکایت میکرد.
پایگاه خبری جماران: علی محمد حاضری، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها، در یادداشتی برای جماران نوشت:
سال ۱۳۸۴ در پی برگزاری کنفرانسی در تهران برای همبستگی با ملت فلسطین، که از سوی مجلس شورای اسلامی به ریاست جناب کروبی پشتیبانی می شد، همراه با هیأتی مرکب از جمعی اساتید صاحبنظر و پژوهشگر در حوزه مسائل لبنان و فلسطین و تعدادی از دانشجویان مرتبط با دفتر تحکیم وحدت که به نوعی با این کنفرانس همکاری کرده بودند و از طریق نهادی که تحت مسئولیت مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محتشمیپور در مجلس شورای اسلامی ذیل عنوان «جمعیت دفاع از آرمان فلسطین» شکل گرفته بود، سفری زیارتی و فرهنگی به سوریه و از آنجا به لبنان داشتیم و طی این سفر دیداری هم با سید حسن نصرالله تدارک دیده شده بود.
در جمع هیأت مورد اشاره به ویژه دانشجویان عضو گروه، رویکردهای انتقادی تندی علیه روابط حمایت آمیز ایران و حزب الله به ویژه مواضع سید حسن نصرالله که از همان موقع بیعت و حمایت آشکاری نسبت به رهبری ایران داشت بارز بود تاحدی که بعضا نسبت به اصل برنامه دیدار با سید حسن هم نظر مساعدی نداشتند و گمان کنم چند نفر هم نهایتا در این دیدار حاضر نشدند. واقعیت آن است که خود من هم شناختی از تواناییها و ویژگی های ایشان نداشتم و فرضم بر این بود که در پی شهادت سید عباس موسوی رهبر قبلی حزب الله(که آن موقع نمیدانستم ایشان هم صبغه روحانی داشته هر چند ملبس به لباس روحانی نبود)، یک روحانی از جمع مرکزیت حزب الله با مداخله ایران بر این مسند تکیه زده بدون آنکه شایستگی ویژهای برای تصدی این منصب داشته باشد.
هنگام عزیمت به دیدار با سید حسن، تعداد زیادی از مخالفین دیدار با ایشان را با این وعده راضی کردیم که شما در دیدار حضوری با ایشان انتقادات خود را مطرح کنید که البته آنها با تصوری که از این قبیل دیدارها در ایران داشتند میگفتند بنا نیست ما نظراتمان را مطرح کنیم، بلکه اساس دیدار بر اخذ رهنمود از ایشان است و فرصت و شرایط واقعی بر طرح نقدهای جدی وجود نخواهد داشت و چند نفر دست چین شده نظرات تمجید آمیزی مطرح میکنند و سپس ایشان رهنمودهای خود را القا میکند.
به هر حال با قول اینکه فرصت طرح نقدها داده خواهد شد اکثریت نزدیک به اتفاق اعضای هیأت برای دیدار با ایشان عازم شدیم، محل دیدار و مراحل عبور از ترتیبات امنیتی به شدت و بیش ازحد انتظار پیچیده بود به نحوی که بنده هیچ متوجه محل جغرافیایی دیدار که البته در نقاط پرتراکم شهر بیروت بود نشدم و تا آنجا که در خاطرم هست سالن دیدار هم هیچ روزنهای به بیرون نداشت. پس از ورود سید حسن به محل دیدار، ایشان بدون هیچ تکلفی با چهرهای شاد و بشاش تقریبا با همه اعضای هیأت دست داد و سلام علیک کرد و در صندلی مشابه با دیگران البته رو به جمعیت نشست.
وقت دیدار از قبل یک ساعت اعلام شده بود و وقتی حضار شروع به صحبت کردند و حدود نیم ساعتی گذشته بود یکی از حضار با لحن انتقادی گفت مطابق آنچه حدس می زدیم چند نفر به نمایندگی از جمع حرف م زنند و چون وقت رو به اتمام است بقیه ملزم به شنیدن رهنمودها خواهند شد!!!
اینجا بود که سید حسن به سخن آمد و گفت نگران وقت نباشید من تمام سخنان شما را خواهم شنید و به عوامل خود گفت وقت جلسه محدودیت ندارد، به این ترتیب دوستان ما حدود ۱/۵ ساعت با صراحت و شفافیت کامل همه نظرات را مطرح کردند و سید هم سراپا گوش بود و یاداداشت بر می داشت، یاد آور می شوم ایشان به زبان فارسی کاملا مسلط بود و تقریبا بدون لهجه هم صحبت میکرد.
بعد از شنیدن دقیق همه نقدها گفت شاید لازم نباشد همه نکات را پاسخ دهم و روی مواردی تأکید میکنم که پاسخ نکات دیگر را هم کمابیش در بر داشته باشد. تا آنجا که در خاطرم هست گفت عمده انتقاد شما یکی حول این مسأله بود که ممکن است ما سخن مخالفین را نتوانیم بشنویم یا مخالفین جرأت نکنند نظرات و نقدهایشان را صریح مطرح کنند. مسأله دوم اینکه ما ممکن است بدون اعتنا به نظر مخالفین، دنبال اعمال نظرات خود باشیم و استبداد رأی بورزیم.
سپس به نحو روشنی استد لال کرد در لبنان ما اساسا قادر نیستیم هیچ یک از این دو روش را داشته باشیم. تأکید کرد در لبنان نه ما و نه هیچ یک از جریانهای سیاسی دیگر قادر نیستیم جلو طرح انتقادات و دیدگاههای مخالفان را بگیریم لذا همه نقدها هم طرح میشود هم به گوش ما می رسد و تقریبا سانسور خبری ناممکن است.
اما نکته دوم سخنش که جذابیت بیشتری داشت این بود که با خنده گفت، «خوشبختانه! ما در لبنان اکثریت نداریم و نمیتوانیم با تکیه بر اکثریت شیعه، به برادران اهل سنت یا غیر مسلمانان زور بگوییم.» او تصریح کرد، «جامعه لبنان مرکب از سه جریان عمده شیعه، اهل سنت و مسیحیان است که هیچ کدام از نظر کمی، اکثریت نداریم. لذا ما در هر موضوعی بدون جلب نظر و همراهی با حداقل یکی دیگر از این دو جریان، نمیتوانیم اکثریت پیدا کنیم و هیچ کدام از این سه جریان هم قدرت اعمال سلطه بر دیگران بدون همراهی حداقل یک جریان دیگر را ندارد؛ به همین دلیل ما در سالهای اخیر عمدتا وادار شدهایم تا خواستههای حداقل یک جریان دیگر را به رسمیت بشناسیم یا خواسته و مواضع خود را آن چنان تعدیل کنیم تا رضایت جریان دیگر را هم تأمین کنیم و طی سالهای اخیر عملا در ائتلافی رسمی یا غیر رسمی با مسیحیان قرار داریم و البته بعضا با دیدگاه برادران هل سنت هم تعامل داریم، لذا شما خیالتان راحت باشد که حزب الله در لبنان امکان زور گفتن و نادیده انگاری نظرات دیگران را ندارد و ما این را نعمتی میدانیم که خداوند به ما داده است!!!»
وی سپس در ارتباط با رابطه حزب الله با حاکمیت ایران و مقام رهبری هم توضیحاتی نسبتا اقناع کننده داد؛ به طوری که بعد از جلسهای که برخلاف برنامهریزی قبلی بیش از دو ساعت طول کشید، من نتوانستم از اعضای هیأت کسی را بیابم که همچنان بر مواضع انتقادی قبلی به قوت خود باقی باشد و لااقل تا حدی اقناع نشده باشد. بنده در طول فعالیت دانشگاهی و سیاسی طولانی خود تقریبا با هیچ موردی اینچنین برخورد نکرده ام و معمولا در مناظرات و جلسات تبادل نظر شاهدیم دو طرف کمابیش بر مواضع قبلی باقی هستند ولی در دیدار با سید حسن شاهد این وضعیت استثنایی بودم که از قدرت اقناع سازی شگرف ایشان حکایت میکرد.
خداوند روح این شهید عزیز را شاد گرداند و به ما و مسئولین ما توفیق دهد در مواجهه با منتقدین و مخالفین از چنین سعه صدری برخوردار باشیم.