محمد درودیان، پژوهشگر دفاع مقدس، گفت: صدام میگوید فرصتی برای ما پیش آمده که هر 100 سال ایجاد میشود و من کاری با ایران خواهم کرد که صدایش عالم را بگیرد. این روایتی است که عمر صلاح به الجزیره میگوید، صدام به من گفت. این روایت نشان میدهد که عراق اراده جنگ داشت و قبل از تصرف سفارت میخواست به ایران حمله کند. من معتقدم اختلاف تاریخی وزن زیادی دارد ولی ما کمتر به آن میپردازیم. صدام میگوید ما در شرایط خاصی قرارداد 1975 را پذیرفتهایم و شرایط عوض شده است. مسأله صدام این بود که یا باید لغو 1975 را بپذیرید و یا آماده دفاع شوید؛ راه دیگری نداشتیم.
یک پژوهشگر دفاع مقدس با تأکید بر اینکه حمله عراق ربطی به تصرف سفارت آمریکا نداشته است، گفت: هر جنگی اساسا هدف سیاسی دارد. اختلافات تاریخی یکی از عوامل مهم در تعیین هدف سیاسی یک کشور است. اما سؤال این است که اگر اختلاف تاریخی به تنهایی میتواند عامل وقوع جنگ باشد، این همه تاریخ ایران و عراق بیشتر به جنگ گذشته یا به صلح؟ همین امروز مگر اختلافات تاریخی ایران و عراق حل شده است؟! من معتقدم اختلاف تاریخی به تنهایی نمیتواند عامل وقوع جنگ باشد؛ تغییر در ساختار سیاسی ایران یا عراق هم مؤثر است و مداخله خارجی هم عامل دیگری است که میتواند اثر بگذارد.
به گزارش خبرنگار جماران، محمد درودیان در نشست پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی به مناسبت هفته دفاع مقدس، گفت: من معتقدم جامعه پس از انقلاب ایران چون ادراکی از مسأله «جنگ» نداشت، در مراحل جنگ غافلگیر شد و به دلیل شوک ناشی از غافلگیری و دفاعی که ارتش عراق را به شکست کشاند، به جای جنگ بر دفاع متمرکز شد و 31 شهریور هم سالروز دفاع است. یعنی 20 ماه عراق لب مرز ما بود و در داخل هم عمل کرد، چطور میگوییم غافلگیر شدیم؟ مقدماتی داشته و وزارت خارجه حداقل 600 تجاوز عراق را ثبت کرده است. بنابراین، اگر بخواهیم بازاندیشی کنیم، شاید بازاندیشی اساسی این است که چطوری به جنگ و تجربه تاریخی نگاه کنیم که امکان فهم از مسأله جنگ و جلوگیری از تکرارش را به ما بدهد؟
این پژوهشگر دفاع مقدس با اشاره به اینکه دو روایت کلان در مورد آغاز جنگ وجود دارد، افزود: یک نظریه این است که نظام از موضع تبلیغات و کار رسانهای بیان میکند. ما انقلاب کردیم و در حالی که درگیر استقرار نظام بودیم، عراق با آمریکا توطئه کردند. از اول انقلاب اینها مخالف بودند و برنامهریزی کردند؛ بنابراین آن 20 ماه هم زمینهسازی و 31 شهریوربه ما حمله کردند. در این روایت هم فهم از جنگ یک امری است که دیگری تصمیم میگیرد، دفعتا حمله میکند و ما غافلگیر شدیم.
وی ادامه داد: نظریه دیگری که تقریبا به نوعی نقد این روایت هست، این است که وقتی انقلاب پیروز شد، باید به داخل کشور میپرداخت و با شعارهای انقلابی عراق را تحریک و بعد هم سفارت آمریکا را تسخیر کرد و عراق و آمریکا همسو شدند و زمینه جنگ به وجود آمد و چون ارتش تسویه شده بود و ارتش را تضعیف کرده بودند، قدرت دفاعی هم از بین رفت و به ما حمله کردند. در این روایت عنصر غافلگیری هم وجود ندارد.
درودیان یادآور شد: نظریه سوم میگوید سفارت آمریکا را گرفتید که جنگ شروع شد. به طور مشخص نهضت آزادی این را میگوید و رسانههای غربی هم به آن اشاره میکنند و میگویند این موجب جنگ شد. نظریه چهارم هم با روایت آقای دعایی شروع شد که پیامی خدمت امام میآورد و بعد نقل قولهای مختلفی هست و خود آقای دعایی در کتاب خاطراتش و دو سه تا سخنرانی میگوید.
وی با تأکید بر اینکه ترور شهید مطهری و مسائل کردستان تفکر رهبران انقلاب و امام در مورد امنیت را تغییر داد، اظهار داشت: نوعی بی اعتمادی به آمریکا که آمریکا پشت این است، از درون حوادث امنیتی شکل گرفت. بعد از تصرف سفارت، آمریکا به حمله نظامی تهدید میکند. فروردین سال 59 اعلام قطع رابطه با ایران میشود و صدام میگوید ما آمادگی داریم با استفاده از زور همه اختلافاتمان با ایران را حل کنیم. در واقع این هم اعلام جنگ و ناامیدی از دیپلماسی است.
این پژوهشگر دفاع مقدس با اشاره به اختلافات تشکیل دولت اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، گفت: بنی صدر در ملاقات با امام در مورد سه موضوع صحبت کرد که یکی از آنها «امنیت کشور» است. یعنی درگیری مرزی به عنوان امنیت کشور بوده و اصلا تصوری از جنگ در کشور وجود ندارد و جنگ اصلی، تشکیل کابینه است. یعنی بین بنی صدر و شهید رجایی است و دوگانگی ساختار سیاسی که وجود دارد. شهریور ماه ارتش هم درگیر کودتا است.
وی با تأکید بر اینکه اراده عراق برای حمله به ایران ربطی به تصرف سفارت آمریکا نداشته است، تصریح کرد: آمریکاییها دو هفته قبل از تصرف سفارت با ابراهیم یزدی ملاقات کردند و گفتند که عراق دارد برای حمله به ایران آماده میشود. بنابراین، حمله عراق ربطی به تصرف سفارت آمریکا نداشته است. چون نهضت آزادی معتقد است که ما شعارهای تحریککننده دادیم و صدام به ما حمله کرد؛ و سفارت را که گرفتیم، آمریکا و عراق همنشین شدند. اما روایت عراقیها تمام نظریه ابراهیم یزدی که صدام میخواست بیاید و امام مخالفت کرد را نخنما میکند.
درودیان ادامه داد: صدام میگوید فرصتی برای ما پیش آمده که هر 100 سال ایجاد میشود و من کاری با ایران خواهم کرد که صدایش عالم را بگیرد. این روایتی است که عمر صلاح به الجزیره میگوید، صدام به من گفت. این روایت نشان میدهد که عراق اراده جنگ داشت و قبل از تصرف سفارت میخواست به ایران حمله کند. من معتقدم اختلاف تاریخی وزن زیادی دارد، ولی ما کمتر به آن میپردازیم. صدام میگوید ما در شرایط خاصی قرارداد 1975 را پذیرفتهایم و شرایط عوض شده است. مسأله صدام این بود که یا باید لغو 1975 را بپذیرید و یا آماده دفاع شوید؛ راه دیگری نداشتیم.
وی تأکید کرد: عراق دنبال فرصت بود که این قرارداد را لغو کند و با پیروزی انقلاب این فرصت فراهم شد. چون قدرت دفاعی ایران فروپاشید و پس از تصرف سفارت آمریکا با دنیا دچار مشکل شد. طارق عزیز مقاله مینویسد که ایران چنین وضعیتی دارد. با تضعیف قدرت دفاعی و سیاسی، قدرت بازدارندهای وجود ندارد که بتواند مقابل عراق مقاومت کند. بنابراین علت وقوع جنگ را بیش از اینکه به دشمن ارجاع بدهیم، کشوری که ثبات سیاسی و قدرت بینالمللی ندارد، آسیبپذیر است.
این پژوهشگر دفاع مقدس در پاسخ به سؤالی گفت: هر جنگی اساسا هدف سیاسی دارد. اختلافات تاریخی یکی از عوامل مهم در تعیین هدف سیاسی یک کشور است. اما سؤال این است که اگر اختلاف تاریخی به تنهایی میتواند عامل وقوع جنگ باشد، این همه تاریخ ایران و عراق بیشتر به جنگ گذشته یا به صلح؟ همین امروز مگر اختلافات تاریخی ایران و عراق حل شده است؟! من معتقدم اختلاف تاریخی به تنهایی نمیتواند عامل وقوع جنگ باشد؛ تغییر در ساختار سیاسی ایران یا عراق هم مؤثر است و مداخله خارجی هم عامل دیگری است که میتواند اثر بگذارد.