گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

کامبیز نوروزی: فیلترینگ نقض آزادی بیان است/ رسانه‌های حرفه‌ای ایران به شدت مرجعیت خودشان را از دست داده‌اند/ گردش اقتصادی چند هزار میلیارد تومانی در فیلترینگ و فروش فیلترشکن وجود دارد/ «کاسبان فیلترینگ» مثل «کاسبان تحریم» عمل می‌کنند

کامبیز نوروزی، حقوقدان و فعال رسانه‌ای، به خبرنگار جماران گفت: جهان جدید که در آن تکنولوژی دیجیتال، اینترنت و هوش مصنوعی تقریبا می‌شود گفت تمام عرصه‌های زندگی بشر را با یک تحول تاریخی بی‌سابقه و ناشناخته روبرو کرده و با یک سرعت شگفت‌انگیز هم به پیش می‌رود. در چنین جهانی من بارها گفته‌ام که دیگر روش‌های محرمعلی خانی دوران رضا شاه پاسخگو نیست.

پایگاه خبری جماران: یک حقوقدان و فعال رسانه‌ای که چند روز پیش یادداشتی با عنوان «کله‌قندی به نام فیلترینگ» نوشته و در آن به گردش اقتصادی فیلترینگ و فروش فیلترشکن اشاره کرده بود، با تأکید بر اینکه فیلترینگ نقض آزادی بیان است، گفت: در هیچ کشوری این همه اخبار و تحلیل سیاسی در جاهایی مثل تلگرام، اینستاگرام و واتساپ نمی‌بینید. چون در آن کشورها روزنامه‌ها هستند و تلویزیون‌ها معتبرند و مرجعیت دارند. بنابراین برای کاهش اثرپذیری جامعه از این پلتفرم‌ها اصلاح اساسی صدا و سیما که در مدیریت جدیدش تحت سیطره یک جریان خاص سیاسی است، باید در دستور کار فوری قرار بگیرد. از سوی دیگر استقلال، آزادی و امنیت مطبوعات تضمین و کمک شود که مطبوعات دوباره سر بلند کنند و مردم به جای آنکه با این همه دردسر به شبکه‌های اجتماعی مراجعه کنند، اخبارشان را اول در رسانه‌های حرفه‌ای ببینند. این مدیریت درست شبکه‌های اجتماعی می‌شود.

مشروح گفت‌وگوی خبرنگار جماران با کامبیز نوروزی را در ادامه می‌خوانید:

به توجه به اینکه مسأله فیلتر شدن شبکه اجتماعی ایکس در برزیل مورد توجه رسانه‌های اصولگرا قرار گرفته، برای ما بفرمایید که روند حقوقی فیلتر شبکه‌های اجتماعی در کشورهای دیگر چیست؟

به هر حال فیلترینگ به منزله یک سانسور کلی، نقض آزادی بیان است و هر کشوری که این را انجام بدهد، مرتکب نقض آزادی بیان و یک عمل نامشروع شده است؛ عمل نامشروع قابل استناد نیست. فرض کنید که اگر یک شخص آبرومندی از مغازه‌ای سرقت کند، اینکه این فرد خیلی هم آبرومند و با شخصیت باشد، دلیلی بر مشروعیت سرقت او نمی‌شود و سارقان نمی‌توانند به عمل او استناد کنند و بگویند پس دزدی کار خوبی است.

لذا از نظر حقوقی اقدام دولت برزیل برای فیلتر کردن ایکس(همان توئیتر سابق) نامشروع است. علاوه بر این، 200 و چند کشور عضو سازمان ملل هستند و اکثریت بسیار بزرگ این کشورها دسترسی شهروندانشان به انواع پلتفرم‌ها را فیلتر نکرده‌اند؛ چرا به آنها استناد نمی‌کنند که در آنجا اینترنت و دسترسی به انواع پلتفرم‌ها و شبکه‌های اجتماعی آزاد است؟ حالا کشور برزیل ایکس را فیلتر کرده و برای نمایش مشروعیت فیلترینگ به او استناد می‌کنند.

 

آیا افکار عمومی این نوع استدلال را از ما می‌پذیرد که مثلا بگوییم چون فلان شبکه اجتماعی در یک کشور فیلتر است، ما هم می‌توانیم شبکه‌های اجتماعی را فیلتر کنیم؟

برداشت من این است که افکار عمومی نمی‌پذیرد و اینها استدلال‌هایی است که مقبولیت عمومی پیدا نمی‌کند. از این موارد هم ما کم نداشته‌ایم. مثلا در چند سال اخیر اخباری از خشونت پلیس ایالات متحده منتشر شده است و با استناد به این خشونت پلیس را توجیه می‌کنند. برداشت من این است که این قبیل استدلال‌ها مورد پذیرش افکار عمومی قرار نمی‌گیرد.

ضمن اینکه در ایران معیارهای دوگانه شگفت‌انگیزی در حوزه شبکه‌های اجتماعی وجود دارد. در حالی که پلتفرم‌های مهمی مثل تلگرام، اینستاگرام، واتساپ و ایکس فیلتر هست، غیر از مردم عادی تمام مقامات رسمی کشور از وزیران، نمایندگان مجلس، معاونان وزیران و مقامات ارشد دیگر عضو این پلتفرم‌ها هستند. یعنی این یک اغتشاش حقوقی و یک بی‌نظمی حیرت‌آور حقوقی است.

از یک طرف شرکت‌هایی هزینه‌های هنگفتی برای فیلتر کردن دریافت می‌کنند که ردیابی این شرکت‌ها و اعضا یا پشتیبان‌های آنها می‌تواند به افراد خاصی منتهی شود که صاحب قدرت هستند. از یک طرف دیگر فیلترشکن‌ها هم دارند کارشان را انجام می‌دهند. این وضعیت ملموس وجود دارد ولی به هر حال استناد به اینکه برزیل ایکس را فیلتر کرده برای نمایش دادن مشروعیت فیلترینگ در ایران، بسیار استدلال نادرست، بی‌پایه و غیر حقوقی است.

 

بعد از روی کار آمدن دولت آقای پزشکیان، با توجه به مواضعی که وزیر ارتباطات هم در خصوص فیلترینگ داشته، این امید به وجود آمد که دولت چهاردهم برای اصلاح بحث فیلترینگ اقدام کند. اما از طرفی هم رهبری روی حکمرانی بر فضای مجازی تأکید دارد. به نظر شما راه درست این حکمرانی چیست تا ضمن تعدیل یا از بین بردن فیلترینگ فعلی بتوانیم روی فضای مجازی هم مدیریت یا حکمرانی داشته باشیم؟

گام اول و بنیادین این است که ما باید جهان جدید را بشناسیم. جهان جدید که در آن تکنولوژی دیجیتال، اینترنت و هوش مصنوعی تقریبا می‌شود گفت تمام عرصه‌های زندگی بشر را با یک تحول تاریخی بی‌سابقه و ناشناخته روبرو کرده و با یک سرعت شگفت‌انگیز هم به پیش می‌رود. در چنین جهانی من بارها گفته‌ام که دیگر روش‌های محرمعلی خانی دوران رضا شاه پاسخگو نیست. یک مثال ساده بزنم. شاید تا حدود 90 سال پیش مهمترین وسیله نقلیه موجود در ایران درشکه بود و بعدا اتومبیل وارد شد و اتومبیل‌ها زیاد شدند و دیگر نمی‌توان مشابه مقررات درشکه‌رانی برای اتومبیل‌سواری مقررات گذاشت. اتومبیل یک وسیله جدید و با سرعت است و بنابراین مقررات و جاده‌های جدید می‌خواست.

نکته اول این است که ما بدانیم در جهان جدید امواج بر ما مسلط است و عملا هم امکان جلوگیری از این موج وجود ندارد و ما نمی‌توانیم مانند جزیره‌ای که با دیوارهای محصور شده، خودمان را از این جهان جدید جدا کنیم. در واقع نظریه ارتباطات باید نظریه‌های جدید ارتباطات را بپذیرد. در گام دوم باید این موضوع درک شود که وقتی شما نمی‌توانید این درها را ببندید، باید نقش بازیگر فعال داشته باشید. برای بازیگر فعال بودن، آزاد کردن اینترنت از کمند فیلترینگ اولین گام است.

نکته بعدی برای مدیریت درست فضای مجازی توسعه آزادی، استقلال و امنیت رسانه‌های حرفه‌ای است. در ایران رسانه‌های حرفه‌ای، یعنی صدا و سیما و مطبوعات به شدت مرجعیت خودشان را از دست داده‌اند و مردم دیگر با تلویزیون و اخبار تلویزیون هیچ ارتباطی ندارند و تیراژ مطبوعات هم به شکل بی‌سابقه‌ای کاهش پیدا کرده و وجود بحران‌های اقتصادی و سانسور عملا مطبوعات را از کار انداخته است. لذا مردم برای مبادله انواع اطلاعات از اطلاعات سیاسی گرفته تا تحلیل و سرگرمی‌هایی مثل آشپزی به این پلتفرم‌ها پناه می‌برند.

در هیچ کشوری این همه اخبار و تحلیل سیاسی در جاهایی مثل تلگرام، اینستاگرام و واتساپ نمی‌بینید. چون در آن کشورها روزنامه‌ها هستند و تلویزیون‌ها معتبرند و مرجعیت دارند. بنابراین برای کاهش اثرپذیری جامعه از این پلتفرم‌ها اصلاح اساسی صدا و سیما که در مدیریت جدیدش تحت سیطره یک جریان خاص سیاسی است، باید در دستور کار فوری قرار بگیرد. از سوی دیگر استقلال، آزادی و امنیت مطبوعات تضمین و کمک شود که مطبوعات دوباره سر بلند کنند و مردم به جای آنکه با این همه دردسر به شبکه‌های اجتماعی مراجعه کنند، اخبارشان را اول در رسانه‌های حرفه‌ای ببینند. این مدیریت درست شبکه‌های اجتماعی می‌شود.

 

اخیرا پاول دوروف در فرانسه بازداشت شد و بعد از چند روز بالأخره سکوتش در این خصوص را شکست و نوشت که «تلگرام یک نماینده رسمی در اتحادیه اروپا دارد که درخواست های اتحادیه اروپا را می‌پذیرد و به آنها پاسخ می‌دهد» اما در ادامه این مطلب خود نوشت که «گاهی اوقات ما نمی‌توانیم با تنظیم کننده یک کشور در مورد تعادل مناسب بین حریم خصوصی و امنیت به توافق برسیم. در این موارد ما آماده ترک آن کشور هستیم». نظر شما در این خصوص چیست؟

یک چیزهایی مانند خرید و فروش اسلحه، مواد مخدر، سوء استفاده از کودکان یا تجارت جنسی در تمام دنیا ممنوع است و کسی نمی‌تواند از این نوع کارها در این پلتفرم‌ها انجام بدهد. تصور می‌کنم اگر ایران فیلترینگ را بردارد و برخورد آزادی با این پلتفرم‌ها داشته باشد، اگر به خود این شرکت‌ها گزارش شود که مثلا پیجی در اینستاگرام هست که اسلحه خرید و فروش می‌کند، خود اینستاگرام این پیج را می‌بندد. یعنی در واقع ایران باید نظم بین‌المللی دیجیتال را بپذیرد. در این صورت می‌تواند این کارها را انجام بدهد و بدون انجام فیلترینگ کلی فضای مجازی را مدیریت کند.

ضمن اینکه من این گمان را هم دارم که الآن دیگر انگیزه‌های اصلی فیلترینگ اقتصادی است و انگیزه‌های سیاسی کمتر پشت آن است. شرکت‌هایی هستند که قراردادهای بسیار سنگینی برای فیلتر کردن دارند و رد پای بعضی اشخاص مؤثر هم گویا در این شرکت‌ها دیده می‌شود. شرکت‌هایی هم هستند که فیلترشکن می‌فروشند. یعنی یک گردش اقتصادی که برآورد می‌شود چند هزار میلیارد تومان هست، در فیلترینگ و فروش فیلترشکن وجود دارد. به حسب بعضی شنیده‌ها بعضی اشخاص صاحب قدرت هم در این شبکه حضور دارند.

در واقع همان طور که «کاسبان تحریم» وجود دارند، متأسفانه «کاسبان فیلترینگ» هم عمل می‌کنند. ولی به هر حال هیچ تردیدی نیست که زیان‌های فیلترینگ به جامعه، فرهنگ، اخلاق و سیاست در ایران بسیار بیش از آن است که فیلترینگ نباشد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.