گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

محمد قوچانی: با دولت «توافق ملی» مواجهیم/ تاکتیک پزشکیان عدم ایجاد تضاد با اکثریت مجلس است/ نوبت قالیباف است که در ایده دفاع از میانه‌روی نقش خودش را نشان دهد/ مهمترین مأموریت دولت چهاردهم احیا برجام است

محمد قوچانی به خبرنگار جماران گفت: متأسفانه شورای نگهبان و وزارت کشور آقای رئیسی با طراحی خود و همچنین نیروهای سیاسی اصلاح‌طلب با انفعال خود از انتخابات مجلس غفلت کردند و نتیجه‌اش مجلس ضعیفی است که طبق قانون ادعای بسیار زیادی خواهد داشت. این مجلس با درصد کمی از آراء مردم انتخاب شده ولی به لحاظ قانونی تغییری در قدرت مجلس ایجاد نمی‌شود.

پایگاه خبری جماران: رییس کمیته سیاسی حزب کارگزاران سازندگی با تأکید بر اینکه رئیس جمهور دولت قابل دفاعی را معرفی کرده، گفت: اگر یک فراکسیون قوی‌تر، منسجم‌تر و با آراء بالاتر از سوی اصلاح‌طلبان یا میانه‌روها در مجلس وجود داشت، هم این فراکسیون نقش تعیین کننده‌ای ایفا می‌کرد و هم اینکه جریان‌های مقابل نمی‌توانستند خیلی در مقابل دولت فرصت پیدا کنند و این اتفاقات رخ نمی‌داد که فردی با 500 هزار رأی فکر کند که نماینده مردم تهران و ایران است و می‌تواند هرچیزی به ذهنش می‌رسد را نسبت به دولت منتخب بگوید.

مشروح گفت‌وگوی خبرنگار جماران با محمد قوچانی را در ادامه می‌خوانید:

ارزیابی شما از هیأت دولت پیشنهادی آقای پزشکیان و بازخوردهای مجلس در خصوص این لیست چیست؟ ما در این دو سه روز شاهد بودیم که حتی برخی چهره‌های اصولگرایی که اصلا توقع نمی‌رفت موافق دولت آقای پزشکیان صحبت کنند، مثل شمس‌الدین حسینی و حتی مجتبی ذوالنوری، در موافقت صحبت کردند. این فضا را چطور ارزیابی می‌کنید؟

من فکر می‌کنم در مجموع دولتی که آقای رئیس جمهور معرفی کردند، با توجه به شرایط کشور و ترکیب قوا، دولت قابل دفاعی است. حداقل نیمی از وزیران کابینه افرادی مثل وزیران پیشنهادی ارشاد، خارجه، اقتصاد، رفاه، علوم و بهداشت و میراث فرهنگی هستند که به نظرم اگر هر کسی از اصلاح‌طلبان رئیس جمهور می‌شد، حتما از آن افراد استفاده می‌کرد و اگر مجلس اصلاح‌طلب هم بود، به آن افراد رأی می‌داد. این کابینه از این بُعد قابل دفاع است. 

بخشی از کابینه در حقیقت یک نوع حافظان آرایش قوا هستند

بخش دیگری از کابینه در حقیقت یک نوع حافظان آرایش قوا هستند و در دولت گذشته هم حضور داشته‌اند. به نظر می‌رسد یک توافقی صورت گرفته و طبق آن توافق قرار بر این است که به جای انقلاب ما با یک وضعیت اصلاحی مواجه باشیم؛ و این در قیاس با ادوار گذشته هم معقول و قابل دفاع است. شما در نظر بگیرید که  آقای پزشکیان در دور دوم به ریاست جمهوری انتخاب شده و فاصله آراء او  با نفر بعدی فقط دو  میلیون رأی است و این وضعیت پیروزی ایشان را مقداری شکننده می‌کند؛ در مقایسه با افرادی مثل آقای روحانی یا آقای خاتمی که در دور اول و با فاصله آراء زیادی رئیس جمهور شدند.

اگر آراء خاموش به حرف می‌آمدند و نمایندگان خود را می یافتند، جناح مقابل نمی‌توانست خیلی مقاومت کند

بخشی از این مشکل  به رأی دهندگان بر می‌گردد. تأکیدی که بخشی از کنشگران سیاسی در انتخابات اخیر داشتند که حتما در دور اول با مشارکت گسترده مردم دولت انتخاب شود، برای پیشگیری از چنین وضعیتی بود. یعنی اگر مشارکت بالای 60 درصد بود، طبیعتا آراء آقای دکتر پزشکیان هم بیش از این افزایش پیدا می‌کرد. در حقیقت آراء خاموش به حرف می‌آمدند و نمایندگان خود را می یافتند،  در برابر چنین تغییر و تحول بزرگی، جناح مقابل نمی‌توانست خیلی مقاومت کند.

زمان انتخابات مجلس جامعه در یک وضعیت بین مشارکت و تحریم به سر می‌برد

از طرف دیگر ما انتخابات مجلس اخیر را هم قبل از انتخابات ریاست جمهوری داشتیم و در آن زمان فضای عمومی در مورد مشارکت و رقابت رأی دهندگان به گونه‌ای بود که جامعه در یک وضعیت بین مشارکت و تحریم به سر می‌برد. اگر یک فراکسیون قوی‌تر، منسجم‌تر و با آراء بالاتر از سوی اصلاح‌طلبان یا میانه‌روها در مجلس وجود داشت، هم این فراکسیون نقش تعیین کننده‌ای ایفا می‌کرد و هم اینکه جریان‌های مقابل نمی‌توانستند خیلی در مقابل دولت فرصت پیدا کنند و این اتفاقات رخ نمی‌داد که فردی با 500 هزار رأی فکر کند که نماینده مردم تهران و ایران است و می‌تواند هر چیزی به ذهنش می‌رسد را نسبت به دولت منتخب بگوید.

متأسفانه شورای نگهبان و وزارت کشور آقای رئیسی با طراحی خود و همچنین نیروهای سیاسی اصلاح‌طلب با انفعال خود از انتخابات مجلس غفلت کردند و نتیجه‌اش مجلس ضعیفی است که طبق قانون ادعای بسیار زیادی خواهد داشت. این مجلس با درصد کمی از آراء مردم انتخاب شده، ولی به لحاظ قانونی تغییری در قدرت مجلس ایجاد نمی‌شود.

این را هم در نظر بگیرید که  به دلیل اتفاقی که در اردیبهشت ماه افتاد و سقوط بالگرد رئیس جمهور سابق، از این به بعد در جمهوری اسلامی انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را به شکل تقریبا همزمان خواهیم داشت و یک شکل جدید  حقوقی به وجود می‌آید؛ به خصوص اینکه به هر حال رئیس جمهور بعد از انتخابات مجلس برگزیده می‌شود و باید یک نسبتی بین این دو وجود داشته باشد. در مورد سوگند، تنفیذ و مسائل دیگر هم باید فاصله‌گذاری قانونی انجام شود.

در ادوار گذشته مجلسی که باید در مورد دولت قضاوت می‌کرد، دو سال قبل از او انتخاب شده بود و در حقیقت دولت باید دو سال صبر می‌کرد تا مجلس جدیدی انتخاب شود که همسوتر با هیأت دولت باشد. در ادوار مربوط به آقای خاتمی و آقای روحانی دو سال طول کشید تا اینکه مجلس ششم و مجلس دهم تشکیل شد و قاعدتا این مجالس همسویی بیشتری با دولت داشتند. چون فضای عمومی جامعه رأی دادن به یک برنامه مشخص است؛ حالا اسمش اصلاحات، اعتدال و یا وفاق ملی باشد. دو سال طول می‌کشید تا مجلس همسو یا متحد با دولت تشکیل شود.

الآن مجلس جدید قبل از دولت جدید و مماس بر دوره آن تشکیل شده که علی‌القاعده رقیب دولت بوده است؛ چه آقای قالیباف و چه جبهه پایداری. بنابراین، ما باید حواسمان باشد که دوره بعد هر رأیی که در مجلس می‌دهیم، متناسب خواهد بود با رأیی که در دولت خواهیم داد و این می‌تواند یک فرصت برای حاکمیت یگانه یا تحدید برای نهاد دولت باشد، وقتی یک جناح در مجلس و جناح دیگر در دولت رأی بیاورد. بهتر آن است که انتخابات مجلس و ریاست جمهوری همزمان در یک روز برگزار شود تا تعارض دیدگاه به وجود نیاید. اما ما فعلا تا 1407 همین وضع دوگانه را داریم.

تاکتیک پزشکیان این بود که با اکثریت مجلس تضاد ایجاد نکند

تاکتیکی که آقای پزشکیان انتخاب کرده و در انتخابات ریاست جمهوری هم نشانه‌های آن دیده می‌شد، این بود که با اکثریت موجود مجلس کنونی تضاد ایجاد نکند. به هر حال آقای قالیباف قبل از اینکه  نامزد رئیس جمهوری شود در همین مجلس برای ریاست مجلس حدود 200 رأی به دست آورد و این نشان می‌دهد اکثریت قابل توجهی از شخص آقای قالیباف دفاع می‌کنند. البته معنی این حرف فقط رأی آقای قالیباف نیست و در آنها آراء مستقلین و جریان نزدیک به آقای پزشکیان هم دیده می‌شود؛ که حدود 60 رأی است.

نوبت قالیباف است که در ایده دفاع از میانه‌روی نقش خودش را نشان بدهد

اگر یادتان باشد، وقتی که بحث تغییر رئیس مجلس از طرف جبهه پایداری مطرح شد و افرادی مثل آقای رسایی صحبت از تغییر آقای قالیباف داشتند، آقای پزشکیان یک مصاحبه محکم در بهار 1403 انجام دادند و گفتند که معلوم است در مقابل جریان‌های رادیکال و افراطی باید از ریاست مجلس آقای قالیباف حمایت کرد. جلسه‌ای که فراکسیون مستقلین و معتدلین با آقای قالیباف داشتند هم حمایت آنها اعلام شد. بنابراین، آقای پزشکیان در انتخاب آقای قالیباف به عنوان رئیس مجلس نقش مؤثر دارد. حالا نوبت آقای قالیباف است که در ایده دفاع از میانه‌روی نقش خودش را نشان دهد.

 

به بعضی از وزیران پیشنهادی آقای پزشکیان مثل وزیر کشور، آموزش و پرورش و همچنین ورزش و جوانان انتقاداتی مطرح بود و برخی کارشناسان سیاسی معتقدند که آقای پزشکیان اگر بنا بود سهمی هم به جناح رقیب بدهد، نباید وزارتخانه‌های کلیدی را می‌داد. نظر شما در خصوص این کار آقای پزشکیان چیست؟

طبیعتا ممکن است من هم نسبت به برخی از وزیران ایراد بگیرم و یا فکر کنم که اگر قرار بود این  وزیران انتخاب شوند، می‌شد وزیران بهتری انتخاب کرد. مثلا وقتی آقای علایی تأیید نمی‌شود، شاید بهتر بود آقای دهقان پیشنهاد رئیس جمهور برای وزارت کشور  را بپذیرد. البته ما از  همه جزئیات این مسأله آگاهی کافی نداریم. وقتی من می‌شنوم که مثلا آقای محسن رضایی در معرض وزارت کشور قرار گرفته بود، جناب آقای مؤمنی را بر ایشان ترجیح می‌دهم. یعنی دوستان ما فکر می‌کنند ایده‌آل‌های آنان (که الزاما  ایده‌آل جامعه نیست) مثل آقای مجید انصاری وجود دارد و با او قیاس می‌کنند و طبیعتا دچار سرخوردگی می‌شوند.

اگر بتوان با مؤمنی به عنوان جانشین انتظامی فرمانده کل قوا، رادان را مهار کرد، کار بدی نیست

در صورتی که من نمی‌دانم اینها هم خیلی گزینه‌های ایده‌آلی بودند یا نه، ولی وقتی با آقای عبدالله نوری و یا افرادی مثل اینها قیاس می‌شود، آدم دچار یک واکنش می‌شود. ولی اگر متوجه شود که قرار بوده مثلا آقای  محسن رضایی برای وزارت کشور پیشنهاد شود، به همین آقای مؤمنی رضایت می‌دهیم! تا وضع بدتر نشود. ظاهرا در این دوران تأکیدی هست که وزیر کشور یک مقام نظامی باشد تا سیاسی و این هم بازتاب اعتراضات دهه اخیر است. این حرف تازه‌ای است که تا اطلاع ثانوی مهمترین کار وزیر کشور «ریاست شورای امنیت کشور» است.

اگر رئیس جمهور او را به یک معاون سیاسی اصلاح‌طلب و میانه و مدنی مجاب کند و انتخاب استانداران را مثل روحانی به معاون اول رئیس جمهور بسپارد، بخشی از مشکل حل شده است. اگر او در مجلس از گشت ارشاد انتقاد کند، کار اصلاح‌طلبانه‌ای شده است. اگر وزیر اطلاعات در حل مسأله استعلام مقامات کمک کند توافق خوبی انجام شده است و ... .

بر اساس توازن قوا وزارتخانه‌ها انتخاب می‌شوند

نکته دومی که وجود دارد این است که بر اساس توازن قوا وزارتخانه‌ها انتخاب می‌شوند. یعنی ایرادی در قانون اساسی ما وجود دارد که نهادی به اسم مجلس داریم که با آراء مردم در حوزه‌های انتخابیه اعضای آن برگزیده می‌شوند و با این کاهشی که در سطح مشارکت آراء به وجود آورده‌اند و از اکثریت مطلق به اکثریت نسبی رسیده‌اند، و اکثریت نسبی هم قبلا عدد قابل توجهی بود و الآن به زیر یک سوم و یک چهارم هم رسیده است؛ یعنی در مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی تهران اگر خودت و خانواده‌ات هم رأی بدهید، شما نماینده می‌شوید.

این در مقابل یک رئیس جمهوری است که با آراء مستقیم تمام ملت ایران انتخاب می‌شود و می‌تواند در یک مشارکت مناسب عدد خیلی بالایی باشد. یعنی مثلا در دوره آقای روحانی مجموع آراء مجلس یازدهم 9 میلیون بود؛ با یک رئیس جمهوری که 25 میلیون رأی داشته است.

نظام سیاسی ایران باید پارلمانی یا ریاستی باشد

به لحاظ قانونی نظام سیاسی ایران یا باید پارلمانی باشد، یعنی رئیس دولت توسط مجلس انتخاب شود که اسم آن را نخست وزیر، صدر اعظم و یا هر عنوان دیگری می‌گذارند و یا اینکه نظام باید ریاستی باشد که رئیس جمهور توسط ملت انتخاب می‌شود و مجلس هم جداگانه انتخاب می‌شود. در نظام پارلمانی، مجلس حق اعمال نظر بر روی دولت داشت؛ چون رئیس دولت از درون مجلس انتخاب می‌شود. مثلا در انگلستان، آلمان و حتی هندوستان این شکلی است. در اینجا حزب برجستگی پیدا می‌کند و حزبی که اکثریت پارلمان را به دست بگیرد، رئیس آن حزب رئیس دولت هم خواهد بود.

اما در نظام ریاستی مثل ایالات متحده آمریکا و تا حدودی فرانسه، چون مشروعیت رئیس جمهور از مردم می‌آید، حق دارد که همکاران خودش را انتخاب کند. در آمریکا اساسا مقامی به عنوان «وزیر» به این معنا وجود ندارد و وزیران در حقیقت دستیاران رئیس جمهور هستند.

نظام سیاسی ما نه پارلمانی و نه ریاستی است؛ از یک طرف رئیس جمهوری با رأی مستقیم  برگزیده می‌شود و از یک طرف مجلسی با آراء مردم در حوزه‌های انتخابیه محدودتر داریم. اینکه رئیس جمهور باید برای وزیران رأی اعتماد بگیرد، نوعی تناقض یا پارادوکس است. شاید در دهه 60 که ما نخست وزیر داشتیم، این معنا پیدا می‌کرد، اما در قانون اساسی بعد از بازنگری سال 68 این تناسب وجود ندارد. اما متأسفانه قانون است و قانون ناکارآمدی هم هست؛ که مجلس را به نهادی تبدیل می‌کند که از کیفیت لازم برای نظارت بر هیأت دولت برخوردار نیست اما این حق به او داده شده است.

وقتی که ما در کف مجلس عدد لازم را نداریم، حتما باید به توافق دست بزنیم

آقای پزشکیان درست است که در سطح جامعه توانسته 16 میلیون رأی به دست بیاورد، که البته می‌توانست خیلی بیشتر از اینها باشد، ولی کف کار مجلس 200 رأی آقای قالیباف است(که همه‌اش از یک فراکسیون نیست) و رأی مستقلین که وارد آراء او شده و 60 رأی پایداری است. وقتی که ما در کف مجلس عدد لازم را نداریم، حتما باید به توافق دست بزنیم. من یک دوره دو ساله از 76 تا 78 کارشناس اداره سیاسی وزارت کشور بودم. بیش از 50 درصد بوروکراسی دولت در اختیار وزارت کشور است و نمایندگان مجلس روی وزارت کشور به شدت حساس هستند؛ چون با حوزه‌های انتخابیه آنها نسبت دارد و برای آینده سیاسی آنان تعیین تکلیف می‌کند.

بنابراین، وزارت کشور را نمی‌توان به همین راحتی بدون توافق و تفاهم به دست آورد. وقتی آقای خاتمی آقای عبدالله نوری را به عنوان وزیر کشور معرفی کرد، با توجه به جنبش بزرگ دوم خرداد و فاصله آراء ایشان که بیش از 20 میلیون رأی بود در مقابل رقیبش که هفت میلیون رأی داشت، با وجود این آقای عبدالله نوری بیش از یک سال نتوانست در مقام وزارت کشور بماند و استیضاح شد. به دلیل اینکه مجلس به هر حال این قدرت را دارد که اعمال نفوذ کند و نگذارد وزیر کشور متناسب انتخاب شود. در مورد وزارتخانه‌های دیگر هم شاید حساسیت‌هایی حاکم است.

دولت مجبور است به رقیب خودش امتیاز بدهد برای اینکه بتواند رأی اعتماد بگیرد

من دفاع نمی‌کنم از اینکه مثلا بگوییم هرکسی را به عنوان وزیر معرفی کنیم، ولی فکر می‌کنم که توازن قوا خیلی مهم است و متأسفانه چیزی که در مجلس وجود دارد با چیزی که در جامعه وجود دارد، منطبق نیست. یعنی در مجلس اساسا آراء خاموش دیده نمی‌شود. در دور اول 60 درصد و در دور دوم 50 درصد مردم رأی ندادند و متأسفانه آن 50 درصد در نهادهای قانونی نماینده خودشان را ندارند و در نتیجه وضعیتی پیش می‌آید که دولت مجبور است به رقیب خودش امتیاز دهد برای اینکه بتواند رأی اعتماد بگیرد.

 

با توجه به حاشیه‌هایی که هفته گذشته در کمیسیون‌های مجلس به وجود آمد، این نگرانی وجود دارد که آقای پزشکیان در این قضیه بازی بخورد. یعنی یک سری از وزاتخانه‌ها را داده که در رأی اعتماد به سایر وزارتخانه‌ها مشکل نداشته باشد، ولی با این حال گزینه‌های همسو و  همفکر او با چالش مواجه شده‌اند. نظر شما در خصوص احتمال بازی خوردن رئیس جمهور چیست؟

این احتمال وجود دارد و قوی هم هست. به هر حال به دلیل اینکه ساختار پارلمان ما نظام حزبی ندارد، احتمال چنین وضعیتی همیشه وجود داشته است. واقعیت امر این است که آقای پزشکیان متأسفانه به عنوان یک شخصیت حزبی رئیس جمهور نشده و حزبی پشتیبان ایشان نیست. جریان مقابل هم خیلی حزبی نیست و حالت ژله‌ای دارد. با فرض اینکه بین آقای قالیباف و جبهه پایداری فاصله وجود دارد، ولی حتی آراء آقای قالیباف را هم نمی‌توانیم تشکیلاتی و جبهه‌ای بدانیم. در 200 رأی آقای قالیباف هم هواداران اصلاح‌طلبان و آقای پزشکیان وجود دارد و هم بخشی از جبهه پایداری که شاید فکر کرده ایشان رئیس مجلس شود تا نامزد رئیس جمهوری نشود. نتیجه اینکه وضعیت کاملا ژله‌ای و ناپایدار است.

در نظام‌های دموکراتیک علی القاعده افرادی که به نهادهای قدرت مثل مجلس یا دولت راه پیدا می‌کنند، عضو یک حزب سیاسی هستند و می‌توانند مثل نظام سیاسی انگلیس حزبی وفادار تلقی شوند و موظف باشند که به برنامه حزب خودشان رأی بدهند و یا مثل نظام سیاسی آمریکا با وجود اینکه وابستگی حزبی وجود دارد این امکان هست که در کنگره بخشی از دموکرات‌ها یا جمهوری‌خواهان رأی مستقل بدهند. اما در کشور ما  هیچ کدام از این دو روش وجود ندارد و نتیجه این می‌شود که آراء قابل مدیریت و کنترل تشکیلاتی بر مبنای برنامه حزبی نباشد. 

ما می‌دانیم که حداقل 50 یا 60 نماینده مجلس با حمایت میانه‌روها و اصلاح‌طلبان به مجلس راه پیدا کرده‌اند. متأسفانه هر دو نفری که می‌توانستند رهبری این فراکسیون را بر عهده بگیرند، یعنی آقای پزشکیان و آقای نوری قزلجه که برای وزارت کشاورزی معرفی شده، دارند از مجلس می‌روند و به دولت می‌پیوندند.

 

مجلس دو اقلیت قدرتمند و یک اکثریت شکننده دارد

آقای تاجگردون می‌تواند در مجلس این نقش را ایفا کند یا خیر؟

به نظر من الآن مجلس دو اقلیت قدرتمند و یک اکثریت شکننده دارد. اکثریت شکننده مربوط به آقای قالیباف است و اقلیت قدرتمند یکی جبهه پایداری و یکی هم جبهه اصلاحات، میانه‌روها و آقای تاجگردون هستند. این به مهارت آقای تاجگردون بر می‌گردد که در سطح رهبری این جریان چقدر بتواند توافقی که با آقای قالیباف انجام داده را عملی کند.

کابینه‌ای که معرفی شده محصول توافق قالیباف و پزشکیان است

نکته من اینجا است که این برای آقای قالیباف یک آزمون اقتدار است. به هر حال کابینه‌ای که معرفی شده محصول توافق آقای قالیباف و آقای پزشکیان است و تمام نشانه‌ها و اشاره‌ها نشان دهنده این است که آقای دنیامالی و آقای مؤمنی در تعامل با آقای قالیباف معرفی شده‌اند و در مورد وزیر آموزش و پرورش و وزیر اطلاعات هم شاید با کلیت نظام سیاسی این توافق صورت گرفته است.

آزمون این مجلس بیش از اینکه برای آقای پزشکیان باشد، برای شخص آقای قالیباف است. به عنوان تکنوکراتی که معتقد است جبهه پایداری کشور را بر هم می‌زند و نمی‌تواند اداره کند، الآن باید نشان بدهد که کدام سمت می‌ایستد؛ سمت مردم و تاریخ یا اینکه وزیران خودش را در می‌آورند. در مجموع من تا این لحظه از آقای قالیباف در مجلس  رفتار منفی ندیده‌ام.

امیدوارم نتیجه‌اش واقعا یک دولت وفاق ملی باشد و به همان شکلی که جریان اصولگرای میانه‌رو در دولت نماینده دارد، اصلاح‌طلبان میانه‌رو هم بتوانند از نمایندگان شایسته خودشان برخوردار باشند. ضعفی برای آقای پزشکیان تلقی نخواهد شد؛ به دلیل اینکه ایشان قدم مثبت را برداشته است. اما ضعف برای جریان اصولگرای میانه‌رو خواهد بود که یا به عهد و پیمان خودشان وفادار نبودند و یا اکثریتی که مدعی هستند در مجلس دارند، واقعی نبوده است.

اگر عناصری از اصلاح‌طلبان در آن نباشند، دیگر نامش دولت «وفاق ملی» نخواهد بود

به خاطر همین حتی آقای ذوالنور که در مجموعه اصولگرای رادیکال آدم وسط‌تری تلقی می‌شود هم دفاع می‌کند و امیدوارم که دولت وفاق ملی با کمک جریان‌های اصولگرا بتواند شکل بگیرد که اگر عناصری از اصلاح‌طلبان در آن نباشند، دیگر نامش دولت «وفاق ملی» نخواهد بود.

 

شما تأکید بر دولت «وفاق ملی» دارید و آقای پزشکیان هم بر همین مسأله تأکید دارد. ولی با توجه به تعاریفی که فعالان و کارشناسان سیاسی و اجتماعی از وفاق ملی و ائتلاف ارائه می‌دهند، معتقدند که این دولت بیشتر از اینکه به تعریف وفاق ملی شبیه باشد، به دولت ائتلافی شبیه است. نظر شما در این خصوص چیست؟

دولت ائتلافی نیست. به دلیل اینکه دولت ائتلافی بر اساس ائتلاف چند حزب مشخص، عینی و دارای سازمان تشکیلاتی شکل می‌گیرد و عددها کاملا مشخص است. دولت ائتلافی در دنیا تعریف دارد. مثلا در آلمان حزب دموکرات مسیحی با دموکرات‌های آزاد یا لیبرال‌ها  یا سوسیال مسیحی ها متحد می‌شوند و حزب سوسیال دموکرات هم با حزب سبز متحد می‌شوند و تعداد کرسی مشخصی در اختیار آنها قرار می‌گیرد. فرضا اگر صدراعظم از یک حزب باشد، وزیر خارجه حتما از حزب متحد خواهد بود. در حقیقت نظام آلمان دو حزبی نیست و یک نظام دو قطبی یا دو جناحی است و یک طرف دموکرات مسیحی‌ها و متحدانشان قرار دارند و یک طرف هم سوسیال دموکرات‌ها و متحدانشان هستند.

متأسفانه در ایران چنین چیزی وجود ندارد. ما مجموعه‌ای به اسم جبهه اصلاحات داریم که بیش از  30 حزب دارای مجوز با عددهای تشکیلاتی کم و زیاد در آن حضور دارند که این احزاب هیچ قدرتی در سپهر سیاسی کشور ندارند. به نظر من اکثریت اینها نه حزب و نه صنف هستند؛ بیشتر گروه‌های ذینفع هستند. در مورد اصولگرایان هم همین صدق می‌کند و حتی بدتر هم هست چون گروه فشار هستند و نیروهای نیابتی... .

این دولت ائتلافی نیست و دولت «توافق ملی» است

بنابراین، دولت ائتلافی نیست. دولت ائتلافی تعریف تشکیلاتی دارد. چیزی که الآن با آن مواجه هستیم را «دولت وفاق ملی» می‌گویند و من می‌گویم دولت «توافق ملی» است. یعنی توافقی بین جریان‌ها به شکل مبهم در حال شکل گیری است که بر اساس آن یک محصول میانه‌ای از حکمرانی ارائه می‌شود. ما تا رسیدن به دولت وفاق ملی به عنوان یک مفهوم گفتمانی، فاصله قابل توجهی داریم که بخشی از آن به عملکرد آقای دکتر پزشکیان بر می‌گردد.

نقطه قوت دولت پزشکیان وزیران و مدیران روحانی‌اند

آقای پزشکیان سعی کرده که بین دولت آقای روحانی و دولت آقای رئیسی جمع بزند. یعنی کسانی که نگران بودند این دولت، دولت سوم روحانی باشد، الان نقطه قوت دولت پزشکیان وزیران و مدیران روحانی‌اند. البته این دولت  با دولت آقای روحانی فاصله دارد ولی اگر دقت کنید، اکثریت نیروهایی که در سطوح عالی وزارت قرار دارند از مدیران دولت آقای روحانی بوده‌اند. یعنی آقای همتی به عنوان وزیر اقتصاد از بانک مرکزی روحانی آمده، آقای صالحی به عنوان وزیر ارشاد از وزارت ارشاد روحانی آمده، آقای صالحی امیری وزیر و مشاور روحانی بوده، آقای میدری به عنوان معاون وزیر رفاه دوره آقای روحانی در این دولت حضور دارند، آقای عراقچی معاون وزیر خارجه روحانی بوده و دکتر سیمایی صراف دبیر هیأت دولت روحانی بوده و این یک بخشی از واقعیت موجود را تشکیل می‌دهد.

مهمترین مأموریت دولت چهاردهم احیاء برجام است

مهمترین مأموریت دولت چهاردهم احیای برجام است و الآن یکی از مؤلفان برجام و تالی ظریف یعنی آقای عراقچی در دولت است. بعد از آن احیاء اقتصاد است که دکتر همتی در قامت یک نامزد اقتصاددان ریاست جمهوری در دولت است. برای آشتی اهل فرهنگ با دولت فقط فردی مانند آقای سید عباس صالحی می‌توانست بین رهبری و روشنفکران پیوند ایجاد کند. در وزارت علوم آقای دکتر سیمایی صراف فردی به عنوان پیشنهاد شده که هم حوزه و هم دانشگاه را می فهمد و حقوقدان است و ضعف دولت در علوم انسانی را می تواند جبران کند. 

بخش دیگر هم مثل وزیر اطلاعات، دادگستری و نیرو از دولت آقای رئیسی حضور دارند. بخش دیگری هم کسانی هستند که احتمالا اگر دولت آقای قالیباف تشکیل می‌شد، که البته رؤیای 20 ساله ایشان است، حضور داشتند؛ مثل آقای دنیامالی و آقای مؤمنی که حضور دارند.

دولت فقط محدود به وزیران نیست

این بحث‌ها روی مفاهیم کلی توافق صورت می‌گیرد و ائتلاف حزبی یا تشکیلاتی وجود ندارد. البته نظر من این است که دولت آقای پزشکیان تکمیل خواهد شد. یعنی پیش‌بینی من این است که ایشان یک معاونت برای اهل سنت در نظر بگیرد و از زنان در حوزه معاونت بیشتر استفاده کند. دولت فقط محدود به وزیران نیست و معاونین وزیران و رؤسای سازمان‌ها هم هستند. فکر می‌کنم اگر این کابینه به شکل یکپارچه رأی بیاورد، که قاعدتا باید تعهد آقای قالیباف باشد، ان شاء الله در سطوح دیگر هم توافق ملی و دولت توافق‌ساز شکل بگیرد.

 

تأخیر آقای پزشکیان در معرفی معاونت‌های موضوعی مثل معاون حقوقی و رئیس سازمان محیط زیست را چطور ارزیابی می‌کنید؟

 به هر حال اگر ایشان احساس کند که کابینه ترکیب مورد نظر ایشان از نظر تعادل بین جناح‌ها را ایجاد نمی‌کند، به نظر من ناگزیر خواهند بود که از طریق معاونت‌ها این توازن را برقرار کنند. اگر با برنامه‌ریزی باشد، من این تأخیر را می‌پسندم. البته اگر تسریعی در کار صورت می‌گرفت خیلی بهتر بود ولی به هر حال شاید ایشان منتظر است ببیند سرنوشت کابینه چه می‌شود و از طریق معاونت‌ها توازن را ایجاد کند.

مطالبه ما نباید تشکیل یک دولت اصلاح‌طلب باشد

دولت آقای پزشکیان با همت جریان اصلاحات شکل گرفته، اما مطالبه ما نباید تشکیل یک دولت اصلاح‌طلب باشد. در شرایط فعلی با توجه به مجلس موجود و ترکیب حاکمیت، امکان دولت اصلاح‌طلب در این سطح وجود ندارد. الآن ما با وضعیتی مواجه هستیم که بعضی افراد دارند خاطرات 20 سال پیش را یادآوری و راست و دروغ هم با آن قاطی می‌کنند.

اگر اصلاحگران جوان در مجلس بودند، جواب بی وطنانی مثل ثابتی را می‌دادند

یعنی نوع برخوردی که با آقای میدری یا آقای ظفرقندی می‌شود، نشان دهنده این است که هنوز گذشته‌ها پاک نشده و حتی اگر نهادهای حاکمیتی و امنیتی از مسائل مربوط به 20 سال گذشته عبور کرده باشند، متأسفانه برخی از نمایندگان مجلس عبور نکرده‌اند و هنوز کینه‌ها و گذشته‌ها را دارند به یاد می‌آورند. افرادی مثل ثابتی محصول عدم توازن دو جناح هستند. اگر اصلاحگران جوان در مجلس بودند جواب بی وطنانی مثل ثابتی را می‌دادند که در نفی ناسیونالیسم و دفاع از جهان وطنی توییت می‌زنند. این وضع نشان عدم توازن سیاسی است.

در نقطه مقابلش این است که من فکر می‌کنم در صحبت‌های آقای میدری یک نکته بسیار مهم وجود داشت و آن اشاره به یکی از نقاط توافق‌ساز در تاریخ جدید ایران است. یعنی در دوره صفویه با یک توازن قوا و آرایش قوایی که بین اقوام، فرهنگ‌ها و نیروهای اجتماعی ایرانی به وجود آمد، آخرین دولت مقتدر ایرانی در دوره صفویه شکل گرفت. این ایده تفکر صفوی و دفاع از توازن قوا میان مذهب و ملیت، مثلا اقوام ایرانی از مکتب تبریز و مکتب اصفهان و مکتب خراسان و... و دیگر نیروهای اجتماعی که در تاریخ ایران به وجود آمده یک نشانه بسیار درخشان است. در واقع ما اکنون به تفکر نوصفویه و نو مشروطه نیاز داریم که محصول توافق ملی بود .

من فکر می‌کنم دوره آقای پزشکیان می‌تواند برای بازگشت به این مفهوم کمک کند؛ به عنوان آخرین دوره گذار از وضعیت تخاصم ملی به توافق ملی. فکر می‌کنم ما در این دوره چهار ساله ان شاء الله برای حل بعضی از مشکلات کلان کشور در سیاست خارجی، اقتصاد و رفاه اجتماعی می‌توانیم به یک تفاهمی برسیم. امیدوارم آقای قالیباف حالا که رئیس جمهور نشده‌اند، ایمان خودشان به یک وفاق ملی را در این دوره ثابت کنند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.