پایگاه خبری جماران: معاون فرهنگی وزارت ارشاد در دولت سیزدهم گفت: طبیعی است که فیلترینگ در درازمدت پایدار نخواهد بود و قابل اعمال و اجرا نیست. راه حل مشکل آن نیز ارتقای آگاهی مردم و همینطور تدوین قوانین مناسب است برای اینکه اگر کسی در فضای مجازی آسیب زد، باید پاسخگو باشد.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با یاسر احمدوند در پی می آید:
آقای دکتر احمدوند، میخواهیم دیدگاه شما را نسبت به چالشهای پیشِ روی دولت جدید در حوزههای مختلف بدانیم. اگر موافق باشید بیشتر روی چالشهای فرهنگی متمرکز شویم.
گمان میکنم که مهمترین مأموریت و کاری که میتواند دولت آینده در حوزه فرهنگ به انجام برساند، ارتقای سطح ارتباط حاکمیت با بدنه فرهنگی و هنری است. در این زمینه بهرغم همه تلاشهایی که در دولت سیزدهم صورت گرفت، اما شرایط عمومی به سمتی بود که این پیوند لازم در سطح حداکثری صورت نگرفت؛ هنوز خلأ ارتباطی بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بهطورکلی دولت جمهوری اسلامی با سطوح مختلف فرهنگی و هنری احساس میشود. اگرچه در سطح بدنه، دولت سیزدهم توفیقات خوبی داشت و ارتباطات گستردهای ایجاد کرد، اما در ارتباط با چهرههای مشهور به دلیل فشارهای رسانهای روی چهرهها امکان این ارتباط از بین رفت.
الآن با تغییر دولت، فضای مناسبی ایجاد شده است که ارتباطها مجدداً بین دولت و هنرمندان و فرهنگیان مستحکمتر بشود. به نظرم، جامعه فرهنگی هم به نزدیکی بیشتر با بدنه دولت احتیاج دارد و دولت هم لازم است که از همراهی حوزه فرهنگی و هنری در کنار خودش بهرهمند باشد. فکر میکنم این یک مأموریت ویژه است برای مجموعهای دولت که باید به آن بپردازد.
ما در حوزه فرهنگ و هنر واقعاً مشکلات زیرساختی داریم و این مشکلات بدون تخصیص منابع جدی مالی در بودجه قابل رفع شدن نیست. میشود در حوزه فرهنگ، کارهایی ویترینی و نمایشی را با هزینههای اندک انجام داد، اما اگر واقعاً بخواهیم اقتصاد هنر و فرهنگ به شرایط خوبی برسد، هنرمندان و فرهنگیان ما از لحاظ اقتصادی تأمین باشند و مهمتر از این، مصرف فرهنگی در جامعه بالا برود، لازم است که منابع مالی جدی برای آن دیده بشود.
این دولت در لایحه امسال تلاش ویژهای در این زمینه کرد و بودجههای فرهنگی افزایش قابلتوجهی داشت، اما باز هم، تا آن نقطه مطلوب هنوز خیلی راه داریم. حداکثر سهم فرهنگ از بودجه به 1و نیم درصد نمیرسد درحالیکه حداقل باید بالای 4درصد از بودجه باشد و مطلوب هم بالای 5درصد است. این عدد اگر رخ بدهد ما میتوانیم در حوزههای مختلف فرهنگی کاری ویژهای انجام بدهیم.
اگر من بخواهم در هر بخشی توضیح بدهم بحثهای مفصلی دارد، اما به نظرم آن کار اصلی که باید صورت بگیرد تحول جدی در بازار فرهنگی است؛ یعنی ما باید تولید فرهنگی قابل اعتنا و انبوه همراه با مصرف فرهنگی چندبرابری داشته باشیم. این هم جز با فراهم کرد زیرساختهای لازم امکانپذیر نیست و در این دولت (دولت سیزدهم) کارهای لازم هم در این راستا صورت گرفت؛ زیرساخت لازم برای تخصیص کارت فرهنگ برای مردم ایران فراهم شد.
اعتبارات این کار هم دیده شد که امیدواریم در دولت جدید این امر محقق بشود تا مردم با داشتن کارت فرهنگ بتوانند از محصولات فرهنگی مختلف با شرایط مناسب مالی بهرهمند بشوند. به نظرم این مسئله تحول جدی را در حوزه اقتصاد فرهنگ پیش میآورد و آن را رونق بیشتر میدهد؛ باعث اشتیاق، امید و کار بیشتر در بین جامعه فرهنگی و هنری خواهد شد. این هم به نظرم یکی از ضرورتهای توجه به حوزه فرهنگی است.
در حوزه چاپ، نشر، تألیف، مؤلفین و نویسندگان چه پیشنهاداتی دارید؟
اگر بازار حوزه نشر توسعه پیدا بکند و شمارگان کتابها بهقدری باشد که از محل حقالتألیف و حقالترجمه آثار، سهم مناسبی به پدیدآورندگان برسد، بخش عمدهای از مشکلات آنها حل خواهد شد. در این دولت (دولت سیزدهم) طرح تحول صنعت نشر تدوین شده و به هیئت محترم وزیران ارائه گردید منتها به دلیل تضییقات مالی و کمبود منابع نتوانستیم در سال گذشته این را اجرا کنیم. اما امسال در بودجه، اعتبار خوبی برای اجرای این کار دیده شد. برای تجهیز کتابخانههای مدارس، کتابخانههای مساجد، کتابخانههای حوزههای علمیه، کتابخانههای عمومی، کتابخانه کانون پرورش و کتابخانههای دانشگاهها زمینه مساعدی فراهم شد و عدد قابلتوجهی درنظر گرفته شد. همچنین، در برگزاری نمایشگاههای استانی نیز تحولی دیده شد. برای این هم اعتبارهای خوبی در نظر گرفته شده و زیرساختها و امکاناتش نیز فراهم شده است؛ فعلاً آماده برگزاری نمایشگاههای استانی است. غیر از این، سهم قابلتوجهی مصوب شد که همزمان با برگزاری نمایشگاه کتاب، به کارمندان دولت یارانه خرید کتاب اختصاص داده بشود تا آثار ناشران را بخرند. این هم میتواند حداقل یک کمکی را به حوزه نشر تزریق بکند.
سامانه کتاب نیز که در این دولت راهاندازی شد، زیرساخت خوبی را در این زمینه ایجاد کرده است. در قالب این سامانه، کتابفروشیها به یک سامانه واحد متصل میشوند و میتوانند در سطح کشوری برای خود مشتری داشته باشند. مردم هم میتوانند بیایند کتاب خرید کنند و برای این هم اعتباری در نظر گرفته شده بود که براساس آن، هر ایرانی که از این سامانه خرید کند، یک یارانهای به آن اختصاص پیدا میکند. این هم از زیرساختهای خیلی خوبی است که در این دولت شکل گرفت و این کمک میکند تا مردم دسترسی عمده به حوزه خرید کتاب داشته باشند. الآن ما باید منابع قابل اعتنایی را در حوزه کتاب ثبت بکنیم؛ هم برای تجهیز کتابخانهها و هم برای مصرف مردم بهعنوان یارانه، تا هم کتابخوانی بهعنوان یک عادت در کشور جا بیفتد و هم اقتصاد نشر دچار یک تحول جدی بشود.
برویم سراغ چالشهای حوزه اجتماعی. به نظر میرسد در این حوزه نیز چالشهایی در کشور ما وجود دارد؛ مسئله حجاب، افزایش سن و پیر شدن جمعیت ایران و افسردگی مردم که بعضاً مطرح میشود مردم ایران مردم افسردهایاند و نشاط و شادابی در بین مردم نیست، نمونههایی است که بههرحال میتواند یک نوع چالش باشد. نظر شما در این زمینه چیست؟
قطعاً ما با آسیبهای اجتماعی مواجه هستیم. قطعاً بعضی از شاخصهای اجتماعی در کشور ما شرایط مطلوبی ندارد. در این تردیدی وجود ندارد. فارغ از اینکه اینها را به گردن چهکسی، چه دورهای و چه دولتی بیندازیم. اینها واقعیتهای موجود در کشور است که بخشی از آنها واقعی بوده و بخشی هم بزرگنمایی است. درست این است که نسبت به مشکلات اجتماعی عاقلانه و منطقی توجه کنیم. نه آنها را بهصورت شعاری بزرگ کنیم و نه آنها را نادیده بگیریم؛ هر دو غلط است. نه بگوییم ما جامعهای عاری از مشکلات داریم که همه چیز در آن خوب است، هیچ مشکلی وجود ندارد و همه اهداف فرهنگی محقق شده است و نه از آنوَر احساس کنیم که در ته دره هستیم که همه آسیبها، مشکلات و معضلات دامنگیر جامعه ما شده است. باید منطقی و عادلانه به این مشکلات نگاه کنیم.
به نظرم یکی از اشکالاتی که ما در دورهها و دولتهای مختلف داریم این است که در موضوعات خاص به مطلقانگاری میل پیدا میکنیم که این آسیب دارد. ما اگر در حوزه حجاب و دیگر مسائل اجتماعی باب گفتوگوی عاقلانه و خردمندانه را در سطح عمومی و اجتماعی باز کنیم، به نظرم خیلی از مشکلات ما در حوزه حجاب و نشاط اجتماعی رفع خواهد شد.
طبیعتاً در این دولت جدید، شاخص رضایتمندی باید بهعنوان یکی از شاخصهای جدی مورد توجه قرار بگیرد. سنجههای مناسب ارزیابی این شاخص تدوین بشود که در دنیای امروز شاخصهای رضایتمندی وجود دارد و اعلام میشود. ما معمولاً در کشورمان این را اعلام و ارزیابی نمیکنیم. در حالی که باید شاخصها و سنجههای رضایتمندی، خوشحالی و شادی درونی مردم ما اینکه در چه میزانی است، باید اعلام و ارزیابی بشود. ممکن است من نسبت به اطرافیانم و محیطی که در آن زندگی میکنم یک برداشتی داشته باشم اما دیگری، برداشت دیگری داشته باشد. اینها سنجش علمی و پژوهش علمی نیست، اینها بازتاب نگاههای خودمان به اطراف است که کافی نیست.
به نظرم لازم است که حتماً مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری بهعنوان یکی از مراکز مهم پژوهشی در دولت به این موضوع و موضوعات کلان توجه ویژه کند. همینطور در پژوهشکدههای علوم اجتماعی که ما در کشور داریم باید به این مهم توجه شود. البته این مراکز برای تحلیل برخی از موضوعات، معمولاً دچار برخی از گرایشهای سیاسی در دورههای مختلف میشود. به نظرم در حوزههایی مسائل اساسی کشور که مشکلات داریم، ما حتماً بپردازیم؛ منتها این کار باید براساس قاعده علمی، پژوهش علمی، بدون دستاویز قراردادن نکوهش دیگران و گذشتگان در هر دورهای و رو به آینده صورت گیرد.
مجموعاً تردیدی در این نیست که جامعه ایران باید روزهای بهتری را در آینده ببینند و همه باید تلاش کنیم که این محقق بشود. فکر میکنم که انشاءالله زمینهاش در این دولت با روحیهای خوبی که رئیسجمهور محترم دارند، فراهم است و میشود در یک وضعیت آرامشی، به ارزیابی درست مسائل و معضلات اجتماعی و راهکارهای حل آن پرداخت.
اخیراً باز هم یکی از وعاظ و خطبا بر روی محدود کردن فضای مجازی تأکید داشت و بسیاری از طلاقها و اتفاقات ناگوار اجتماعی و خانوادگی را نیز به بحث فضای مجازی ارتباط داد. شما بهعنوان یک کارشناس و یکی از مسئولین ارشد فرهنگی کشور چقدر با این نگاه موافقید؟ اساساً ایجاد محدودیتهایی مثل فیلترینگ چه آثار مخربی میتواند روی جامعه، روان، فرهنگ و اقتصاد مردم داشته باشد؟
من گمان میکنم ضریب اثرگذاری اظهارنظر افراد مختلف در فضای عمومی ما خیلی بالا است. یک فردی، کارشناسی، تحلیلگری، سیاستمداری یا به قول شما یک واعظی در یک حوزهای اظهارنظری میکند، ما این را مثل اینکه یک اتفاق عجیب و غریبی در عالم رخ داده است میبینیم و در ارتباط با آن بسیج میشویم. یک عدهای از او دفاع میکنیم و یک عدهای دیگر هم به او حمله میکنیم. در حالی که واقعاً نیازی به کار وجود ندارد؛ یعنی افرادی نظرشان را میدهند، دیگران هم نظرشان را میدهند، بدون اینکه گرههای گردن کسی باد بکند. درحالیکه مثلاً محدود شدن فضای مجازی تابع نظر آن فرد محترم نیست. همانطوری که باز شدنش نیز تابع نظر آن فرد محترم نیست. فردی اگر در حوزهای مسئولیت ندارد، اظهار نظرش هم بهعنوان یک اظهار نظر محترم است؛ اینقدر نباید در برابرش واکنش جدی نشان داد. مگر اینکه فردی باشد که مسئولیتی در آن حوزه دارد و حرفش بهعنوان زمینه اجرای یک فعالیتی یا تدوین یک برنامهای قلمداد بشود. بنده ممکن است در یک حوزهای که هیچ مسئولیتی ندارم نظری بدهم که این در حد یک نظر صرف است؛ بیش از این شایسته پرداختن جدی و لشکرکشی ندارد. به نظرم گاهی وقتها اظهار نظر افراد دستمایهای چیزهای دیگر و تصفیهحسابهای دیگری میشود. بنابراین، باید صبور بود در اینکه نظرات مختلف را شنید و ابراز کرد؛ چه در موافقت فیلترینگ و چه در مخالفت فیلترینگ.
به نظرم چون دعواهای ما دعواهای غیر منطقی شده است، باز اینجا در مورد فیلترینگ تبدیل به یک چالش شده است. همانطوری که رئیسجمهور محترم بر نظر کارشناسان تأکید دارند، اینجا هم باید به نظر اهل فن و کارشناسان تکیه کرد. بالاخره هم در میان موافقین و هم در میان مخالفین آدمهای منطقی، کارشناس و عاقل نسبت به این موضوع وجود دارد که میتوانند بنشینند و جمعبندی بکنند.
اگر نظر شخصی خودم را بخواهم بگویم، طبیعی است که من مسئولیت داشتن در فضای مجازی را ارجح میدانم به محدودیت. فکر میکنم که ما اگر بتوانیم استفادهکنندگان از فضای مجازی را بهصورت قانونی صاحب حقوق و تکالیف بکنیم که آنها نسبت به چیزی که مینویسند یا اظهارنظری میکنند و یا چیزی را منتشر میکنند، مسئول باشند و نسبت به آن حقوق و تکالیفی داشته باشند، حتماً فضای مجازی ما خیلی شرایط بهتری خواهد داشت.
طبیعی است که فیلترینگ در درازمدت پایدار نخواهد بود و قابل اعمال و اجرا نیست. راه حل مشکل آن نیز ارتقای آگاهی مردم و همینطور تدوین قوانین مناسب است برای اینکه اگر کسی در فضای مجازی آسیب زد، باید پاسخگو باشد. اگر کسی برای مردم آسیب و ضرر مالی ایجاد کرد، باید پاسخگو باشد. اگر کسی ضرر آموزشی در یک حوزهای به وجود آورد، مثلاً با اینکه متخصص حوزه بهداشتی نیست اما یک آموزشی به مردم داد که منجر به خطراتی برای مردم شد، باید پاسخگو باشد. طبیعتاً اینها اگر درست تنظیم بشود، گمان میکنم که ما بهتدریج نیازی به اعمال فیلترینگ گسترده در شبکههای اجتماعی نداریم؛ مگر در برخی از پایگاههای خاصی که میدانیم که آنها مأموریتها و کارشان چیست.
بحث دیگر در این ارتباط این است که همین مقدار که معتقدیم فیلترینگ بهصورت گسترده فایده نخواهد داشت، به همان مقدار هم بیتوجهی به توانمندی داخلی در راهاندازی امکانهایی که میشود داشت را ناصحیح میدانیم. ما باید هر دو را داشته باشیم. گاهی وقتها ما این تعادل را رعایت نمیکنیم. طبیعی است که ممکن است یک روزگاری از سمت کسانی که فضای مجازی مثلاً شبکههای اجتماعی را مدیریت میکنند، کشور ما دچار محدودیتهایی بشود. ممکن است پیام رسانهای خارجی کشور ما را دچار محدودیتهایی بکنند؛ طبیعتاً ما باید امکانهای جایگزین داخلی داشته باشیم. اما اینکه ما بخواهیم همه فضاهای خارجی را محدود کنیم و تنها متکی به فضای داخلی باشیم، این هم نتیجه مطلوب نخواهد داشت. یکی از مهمترین آثارش این است که اعتماد عمومی را از بین میبرد.
به نظرم آزادی و حق انتخاب مردم در فضای مجازی باید گستردهتر و همراه با آموزش بیشتر باشد.
در حوزه دینی شما چه چالشهایی را احساس میکنید؟
چالشها در حوزه فرهنگ دینی مفصل است؛ به نظرم خودش بحث مستوفایی را میطلبد. اما بهطور کلی، من عمیقاً معتقدم که جامعه ما جامعهای دینباور و خداباور است. نظرسنجیها و پژوهشهای مختلف هم نشان میدهد که اعتقاد به خدا در جامعه ما در سطح بسیار بالا رواج دارد. منتها عمل به آداب و مناسک دینی، به دلایل مختلف، شرایط خیلی مطلوبی ندارد که طبیعتاً باید تقویت بشود. اما اعتقاد به خدا، علاقهمندی بهویژه به اهلبیت، حضور در برنامههای محرم و سوگواریها در سطح خیلی بالایی است. نظرسنجیها و ارزیابیهای اجتماعی هم این را نشان میدهد. برخی از شاخصهای دینیِ مفهومی ما احتیاج به تقویت دارد؛ حوزههایی مثل امانتداری، عدالتخواهی، راستگویی و صداقت، احترام به بزرگترها، اینها به نظرم مفاهیم جدی اخلاق دینی است که تضعیف اینها منجر به برخی از همین آسیبهای اجتماعی و مشکلات عمومی در برخی از اقشار و برخی از مناطق در کشور میشود که احیاناً در برخی از سطوح هم شده است/
گمان میکنم که برای ترویج این مفاهیم اخلاقیِ دینی ما احتیاج به نوآوری در زبان رسانه دینی و زبان تبلیغ دینی داریم. حوزههای علمیه و مراکز مختلف دیگر زحمتهایی زیادی میکشند؛ در مساجد کارهایی خیلی خوبی دارد انجام میشود. این را هم توجه کنیم که فضای کلی عالم، تبدیل به فضای چالش جدی بین دینداران و بیدینان میشود. این نکته مهمی است و ما متأثر از این فضای جهانی و تحتتأثیر فضای رسانهای کسانی که در دنیا مخالف دین هستند، هم قرار داریم. بالاخره بخشی از جوانان ما به طور طبیعی تحتتأثیر این فضای رسانهای و القائات آن قرار میگیرند؛ چون ارتباطات گسترده شده است. صبوری بیشتر، امکان طرح شبهات و پاسخدادن و سعهصدر داشتن به نظرم مهم است.
به نظرم نکته مهم دیگری که ما باید به آن آن توجه بکنیم این است که باید بپذیریم امکان اشتباه برای بسیاری از مردم وجود دارد. همانطوری که مفاهیم دینی برای بخشیدن، توبه کردن، بازگشت و جبران مافات در حوزه دینی داریم، در حوزههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری نیز ما باید فرصت جبران گذشته را به شیوهای آبرومندانه در اختیار کسانی که علاقهمندند گذشتهشان را جبران بکنند، بگذاریم.
مسألهای که نسبت به بعضی از مناسبتها و مراسمها مخصوصاً در هیئات مذهبی مطرح است و خیلی هم در کشور آسیبساز شده است، ترویج افراطیگری و تندروی است. بههرحال، مداحمحوری در خیلی از موضوعات شیوع پیدا کرده است که گاهی اوقات به خاطر افراطیگریها و تندرویهایی در آن که دیده میشود، مناسک مذهبی ما را کلاً از مسیر خارج میکند. نظر شما در این مورد چیست و راه برونرفت آن را چه میدانید؟
باید توجه کرد که بخش قابلتوجهی از هیئات ما را افراد متین و منطقی اداره میکنند. اظهارنظرها و برنامههای دینیشان مبتنی بر معارف درست اهلبیت است. گاهی وقتها نیز در اشکالاتی که میگیریم، مجموعههای مذهبی را طوری وانمود میکنیم که گویا بخشی عمدهای از هیئات یا مساجد ما دچار چنین آسیبی هستند. باید به این توجه کنیم که نه، واقعاً در بسیاری از هیئات و مساجد سلامت عمومی و محتوای سالم دینی وجود دارد. حالا یکوقتهایی ما اختلاف نظر سیاسی داریم، به نظرم این را باید تفاوت قائل بشویم؛ به هر اختلافنظر سیاسی اسم تندروی نباید بگذاریم. بالاخره عقاید مختلف است. کسانی هم که نظرات سیاسی دارند و در هیئات ابراز میکنند، طبیعتاً باید در محور شیعه استفاده بکنند؛ محور شیعه مبتنی بر اخلاق است؛ حتی با دشمن.
به نظرم ما باید این را تبیین بکنیم که اگر در هیئات یا مساجدمان رویکرد سیاسی هم میگیریم که باید باشد و درست و جایش هم است، باید مبتنی بر اخلاقِ گفتگو در شیعه باید باشد و مبتنی بر آموزههای اخلاقیای اظهار نظر در بین شیعه باشد. ما در بخشهای مختلف جامعهمان حتماً افراط و تفریط داریم، اما من این را بهعنوان آسیب بزرگ در هیئات نمیبینم.
بههرحال، باید از یک جایی نسخه این قضیه پیچیده و تمام بشود. شما دیدید که در اثر همین افراطگرایی و تندروی، در نماز جمعه به آقای ظریف توهین کردند. برخی در این بحث افراط هم خلاف موازین دینی رفتار کردند و هم خلاف منویات رهبری عمل کردند.
ببینید، هزاران نماز جمعه در کشور برگزار میشود، اینکه در یک نماز جمعه بهصورت محدودی یک اتفاقی میافتد و آن پررنگ میشود، به نظر من این را باید در کنار بسیاری از تجمعات دیگری بگذاریم که در کشور برگزار میشود که خیلیهایشان ممکن است مخالف آقای دکتر ظریف باشد، منتها واکنش نامناسبی نسبت به آن ندارند و برخورد، برخوردهای متناسبی است. من تصور میکنم جامعه انقلابی ما که ممکن است حتی برخیهایشان به رئیسجمهور محترم رأی هم نداده باشند، بخش عمدهشان اخلاقمدارانه دارند تلاش میکنند، دعا و کمک میکنند که دولت موفق باشد. واقعاً برداشت من از فضای عمومی حتی از مخالفین دولت هم همین است. رویکردها این است که حتی اگر کمک هم نمیتوانیم به دولت بکنیم، حداقل مخالفت، بیانصافی و نقد نابجا نکنیم و به دولت فرصت بدهیم که مستقر بشود تا کارهایش را انجام بدهد و پیش ببرد.
فضای عمومی چنین است. حالا اگر یک کسی یا یک مجموعهای در یک جایی هم در این حوزهها تندروی میکند، به نظرم آن را نباید تسری داد به جامعه انقلابی کشور که عموماً جامعه اخلاقمدار و منطقی است. یک عدهای هم ممکن است تعمداً بخواهند در هر دو بخش و در هر دو جناح پرچم افراطیگریها را بردارند؛ به اینها نباید زیاد ضریب داد.
میتوانیم بگوییم که این افراطگراییها و این بداخلاقیها ریشههای فرهنگی دارد؟
حتماً ریشه فرهنگی دارد و این چیز درستی است. منتها، فرهنگ یک چیزی عامی است که از تربیت در خانواده، مدرسه، اجتماع، مراکز مذهبی، مراکز عمومی و خیلی از جاهای دیگر ریشه میگیرد و بالاخره شاکله شخصیت فرهنگی افراد را میسازد. طبیعتاً همه اینها مؤثر است.
براساس آنچه که حضرتعالی از حوزه اخلاقمداری مطرح کردید، رئیسجمهور را با توجه به مسأله اخلاقمداری که تا الآن از خودشان نشان دادند، چطور میبینید؟ تصور میکنید که ایشان به دنبال چه چیزی است؟
همانطور که رهبر معظم ایشان را شخصیت دانشمند و صادق خطاب کردند که هرکدام صفات بسیار ارزشمندی است، بهنظر من صداقت ویژگی بارز و ممتاز رئیسجمهور محترم است. این صداقت میتواند به ایشان کمک کند تا همگرایی مدنظرشان در کشور ایجاد بشود. حتماً همه کسانی که به رئیسجمهور علاقهمندند و طرفدار ایشاناند، باید خودشان را متصف به صفت صداقت کنند و در کنار رئیسجمهور افراد صادق باشند. در ارائه گزارش به رئیسجمهور، در تبیین و تحلیل مواضع مخالفان و موافقان رئیسجمهور صادق باشند. اگر مجموعهای دولت صفت صداقت داشته باشد که انشاءالله همینطور هم خواهد بود، به نظر من این دولت یک دولت موفق، مقتدر، مطلوب، محبوب و مردمی خواهد بود.
دوست داریم دیدگاه شما را نسبت به چالشهای دولت جدید در حوزه سیاست خارجی هم بدانیم.
من حقیقتاً کارشناس این حوزه نیستم و در این حوزه اظهار نظر من، اظهار نظر درست و منطقی نیست. ولی بهطور کلی و طبیعتاً به عزت بیشتر کشورمان، مسلمانان جهان و محور مقاومت علاقهمندیم. این علاقهمندی ما است؛ اما راهکارهای اجراییاش حتماً توسط توانمندان عرصه سیاست خارجی قابل ارائه و تحقق است.