مردم و گروههایی از فعالان اجتماعی و سیاسی، در غیاب کارکرد درست نهادهای سیاسی رسمی، خودشان فعالانه وارد سیاست شدهاند تا مانع از انتخاب آدمهای ناشایست شوند.
این روزها شاهد حساسیت سطوح مختلف جامعه به فرایند انتخاب وزرا و همکاران رئیسجمهور در هیئت دولت هستم. این بلوغ را در چند چیز میبینم:
یک. جامعه فقط رئیسجمهور انتخاب نکرده و همه چیز را به او بسپارد و پیگیری نکند. مردم پیگیرند که وزرا و همکاران رئیسجمهور چه کسانی هستند، چگونه انتخاب میشوند و چه کیفیتی دارند.
دو. ما نظام حزبی نداریم و مردم به درست عمل کردن نهادهای سیاسی رسمی در انتخاب شایستگان نیز اعتماد چندانی ندارند، و البته حق دارند. مردم میخواهند از درست عمل کردن کمیتههایی که برای شناسایی و پیشنهاد کردن وزرا به رئیسجمهور تشکیل شدهاند، اطمینان داشته باشند.
سه. جدیتی قابل توجه در برخی فعالان سیاسی و اجتماعی میبینم که عملکرد کمیتههای انتخاب نامزدهای وزارت را رصد و پیگیری میکنند، دنبال رفع تعارض منافع در آنها هستند، و نسبت به بروز کردارهای نادرست در این کمیتهها هشدار میدهند.
مردم و گروههایی از فعالان اجتماعی و سیاسی، در غیاب کارکرد درست نهادهای سیاسی رسمی، خودشان فعالانه وارد سیاست شدهاند تا مانع از انتخاب آدمهای ناشایست شوند.
انتخابات فقط مشارکت در قالب رأی دادن نبوده است. فرصتی فراهم شده است تا گروههایی از مردم و فعالان اجتماعی و سیاسی، فراتر از برگ رأی، مدعی اثرگذاری بر فرایند و سرنوشت سیاسی شوند. شاهد شکلگیری و بروز سطحی از بلوغ در مطالبهگری و نظارت بر فرایندهای سیاسی هستیم.
امیدوارم جامعه ایرانی و کنشگرانش در سطوح مختلف، به این مشارکت فراانتخاباتی در سیاست ادامه دهند و لحظهای سیاست را به حال خود وانگذارند.
امیدوارم نهادهای مدنی، تشکلهای صنفی و تخصصی، سازمانهای اجتماعی و اقتصادی، پیگیرانه خواستار اثرگذاری بر سیاست و سیاستگذاری شوند؛ و البته محدودیتها و امکانات اثرگذاری بر/در نظم دسترسی محدود را در نظر بگیرند.
ایران ما در مسیر دشوار مطالبه کردن و اثرگذار ساختن نیروهای اجتماعی بر سیاست قرار دارد. این راه به سادگی طی نمیشود، اما مطالبه و نظارت پیگیرانه و متعهدانه، ضرورت پیمودن این راه است.