پیروز دور اول انتخابات تحریمکنندگان بودند. آنها با عدد درشت خود یک قدرت اجتماعی عظیم را به صحنه آوردند. اما پیشبینی میکنم دور دوم انتخابات تحریم کنندگان را به دو گروه تقسیم کند: تحریم کنندگان بنیادگرا و تحریم کنندگان بازیگر.
به گزارش جماران؛ محمدجواد غلامرضاکاشی، استاد علوم سیاسی در یادداشتی نوشت:
من دور اول در انتخابات شرکت کردم. به دکتر پزشکیان رای دادم. نمیتوانم انکار کنم پیروز دور اول انتخابات تحریمکنندگان بودند. آنها با عدد درشت خود یک قدرت اجتماعی عظیم را به صحنه آوردند. اما پیشبینی میکنم دور دوم انتخابات تحریم کنندگان را به دو گروه تقسیم کند: تحریم کنندگان بنیادگرا و تحریم کنندگان بازیگر.
تحریم کنندگان بنیادگرا کسانی هستند که تحریم را یک استراتژی دراز مدت برای تحصیل همه مطالبات خود میانگارند. همین که میبینند در هر دوره انتخاباتی میتوانند ابراز وجود کنند، نتیجه گرفتهاند همین مسیر را باید تا وصول به همه آرزوهای سیاسی خود حفظ کنند. هیچکس نمیداند چطور ممکن است تحریم انتخابات منجر به تغییر حکومت به یک نظم دمکراتیک، پاکدست، عادل شود. آنها بنیادگرا هستند به این جهت که به یک اصل و قاعده انکاری برای تحصیل همه چیز تکیه کردهاند. تفاوتشان با بنیادگرایان دینی در آن است که به جای آنکه یک کانون قدسی در بنیاد جهان خود بکارند، یک هسته نفرت و انکار کاشتهاند.
وجه اشتراک عملیشان با بنیادگرایان دینی بیتوجهی به امور اینجایی و اکنونی در عرصه سیاست است.
به دکتر جلیلی نظر کنید. بیش از یک دهه است برای همه چیز برنامه دارد و درمان همه دردهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در کیسه اوست. نظم کلامی او هیچ تغییری نمیکند. هیچ تجربهای در گذشته شخصیت و باورهایش را تحت تاثیر قرار نداده است. میتوان پیش بینی کرد هیچ حادثهای در آینده نیز او را تغییر نخواهد داد. تحریمیهای بنیادگرا نیز ممکن است به سرعت به چنین وادی پرتاب شوند. خوب اگر دقت کنید نشانههای این وضعیت را میتوانید در کلام تبلیغاتی آنها مشاهده کنید.
تحریمیهای بازیگر اما به این نتیجه میرسند که میتوانی یک دوره تحریم کنی اما اگر در میدان واقعی عمل سیاسی، امکانی برای بازی دیگری هم پیدا شد، نباید از آن غفلت کرد. اگر حقیقتاً گشایشهای اندک اقتصادی و اجتماعی و زندگی سیاسی و فعالیت مدنی در پرتو ریاست جمهوری پزشکیان بیشتر از رقیب او خواهد بود، چرا نباید مشارکت کرد؟
بنیادگرا حیات سیاسی را تا غایت ویرانگر آن دنبال میکند حتی اگر نتیجهای نگیرد. آنچه برای او مهم است، خلق حماسه و قهرمانی است. اما بازیگر بیآنکه الزاماً از اصول و بنیادهای خود صرف نظر کند، یک چشم تیز به فرصتهای بزرگ و کوچک عینی و واقعی هم دارد. اصول و بنیادهای او، مانع از عملگرایی مبتذل میشود، اما فرصت سنجیهای آن به آن او، امکانهای حل سیاسی معضلات یک ملت را از چشم نمیاندازد.