یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

یادداشت؛

سیلی شرعی به صورت شرع!

حوزه ای که باید مبانی حجاب را بر اساس کتاب و سنت، تبیین و تحکیم کند و به شبهات آن پاسخ روشن دهد، و سپس باید مبانی مسئولیت حکومت در قبال احکام شرع را تحلیل نموده و به اشکالات آن جواب دهد، گاه میخواهد اثبات کند: مردم مجازند مستقیما با بگیر و ببند به منع و جلوگیری از بی حجابی بپردازند!

جامعه دینی ما در چند سال اخیر، با دو روند معکوس در باره پوشش بانوان روبه روست:

الف) روند کاهش پوشش در زنان 

ب) روند افزایش اِعمال قدرت برای کنترل آن  

موضوع اول بدلیل آنکه حکایت از گسترده شدن تخطی از موازین شرعی است ، مؤمنان را آزار میدهد، و موضوع دوم نیز بدلیل آنکه همراه با تخطی از موازین شرعی و آداب اخلاقی و اجتماعی است برای اکثر مردم آزار دهنده است . 

میتوان حدس زد که اگر عالمان دینی از سالها پیش به تفریط در بخش اول با شیوه اقناع مخاطبان  و به افراط در بخش دوم  با شیوه نقد حاکمان ،  اهتمام می‌نمودند،  امروز وضع دیگری داشتیم ولی .....

البته امروز هم هر چند فرصت مناسب از دست رفته ، ولی باز هم نباید از تلاش خردمندانه غفلت نموده و در برابر این دو جریان منفی که به اخلاق و دین آسیب می‌رساند،  بی تفاوت بود. 

ولی آنچه موجب تاثر است، برخی اظهارات نسنجیده در این فضای آشفته است ، از یک سو یک حکم مسلم اسلامی نادیده انگاشته میشود، و از سوی دیگر تشویق به تند روی و برخوردهای خشونت آمیز می‌گردد. نمی‌توان انکار کرد که جریان دوم در میان متدینان حامیانی داشته و از سوی برخی حکمرانان نیز حمایت می‌شود ولی رگ و ریشه های آن را در حوزه ها باید جستجو کرد!

امروز حوزه در بطن خود ، تند روی را رشد می‌دهد و میوه های تلخ آن در جامعه ظاهر می‌گردد. 

 

حوزه ای که باید مبانی حجاب را بر اساس کتاب و سنت ، تبیین و تحکیم کند و به شبهات آن پاسخ روشن دهد، و سپس باید مبانی مسئولیت حکومت در قبال احکام شرع را تحلیل نموده و به اشکالات آن جواب دهد، گاه میخواهد اثبات کند: مردم مجازند مستقیما با بگیر و ببند به منع و جلوگیری از بی حجابی بپردازند! 

با صرف نظر از اینکه القای این مطلب به طلاب، چه عوارضی دارد و جامعه را به چه سمت و سویی می‌برد،  باید پرسید که این دیدگاه چه مستند فقهی دارد و چگونه ممکن است یک استادِ فقه به آن برسد ؟ 

 میگویند: جواز  برخورد خشن مردم با بدحجابان ، مستند به روایتی از امام صادق (ع) است که : مردی خدمت پیامبر رسید و از اینکه مادرش پیوسته ارتباط با مردان بیگانه دارد شکایت فرمود ، و رسول خدا فرمود : او را در خانه نگهدارد و اگر فایده نکرد  راه ورود بیگانگان را بر او ببندد و اگر باز هم نشد  مادر را در قید وبند کند ، زیرا بهترین نیکی در حق او منع وی از محرمات الهی است :

 عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ إِنَّ أُمِّی لاَ تَدْفَعُ یَدَ لاَمِسٍ قَالَ «فَاحْبِسْهَا» قَالَ قَدْ فَعَلْتُ قَالَ «فَامْنَعْ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْهَا» قَالَ قَدْ فَعَلْتُ قَالَ « فَقَیِّدْهَا فَإِنَّکَ لاَ تَبَرُّهَا بِشَیْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَنْ تَمْنَعَهَا مِنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ » [من لا یحضره الفقیه ج۴ ص۷۳]

ولی از این روایت چه نتیجه ای میتوان گرفت و چه اجازه ای برای عموم مردم میتوان صادر کرد؟ فرضا سند روایت صحیح باشد (و از اشکال امثال شهید صدر صرف نظر شود) در این روایت چند خصوصیت وجود دارد که نمی‌توان آنها را نادیده انگاشته و از آن بحکم عمومی برای بد حجابان رسید:

اولا: اقدام در باره زنی فاسد و همه جایی است که هیچ مشتری را رد نمیکند! لا تدفع ید لامس و پیامبر به حبس فردی نظر داده است

ثانیا: فرزند برای اقدام در باره او خدمت پیامبر رسیده و بجای اقدام خودسرانه، از رسول خدا اجازه خواسته است سخن حضرت جواب یک مساله کلی شرعی نیست بلکه بیان کیفیت برخورد با یک فرد خاص است و به تعبیر آیت الله خویی:  قضیه شخصیه ! (مصباح الفقاهه ج ۱ ص۳۵۲)

ثالثا : حضرت در اجازه برای کنترل مادر ، علت را مسئولیت خانوادگی دانسته است که به اقتضای بِرّ والدین و رعایت حرمت خانواده ، اقدام نماید و به وظیفه شهروندان در جامعه مربوط نیست . استاد معظم آیت الله میرزا جواد تبریزی را که دلالت این روایت را در قلمرو خانواده می‌دانست ( اسس القضاء و الشهادات ص۶۹)

ای کاش آن روز که برخی فقها ادله جواز حبس معصیت کاران را جمع و به آن فتوا می‌دادند،  نمیگفتند که عموم تعلیل بر جواز زندانی کردن هر کس که بدون بازداشت نمی‌توان او را از گناه منع کرد، دلالت دارد. زیرا این جمله در مقام بیان علت حکم نیست بلکه در مقام رفع این توهم است که: آیا چنین رفتاری با مادر غیر اخلاقی است ؟

و ای کاش توضیح می‌دادند که اگر حکم عام است، حد و حدود این محرمات و قلمرو این باز داشت چیست ؟ آیا این بدان معناست که هرگونه بازداشت و به هر مدت و تحت هر شرایطی برای جلوگیری از هر منکری جایز است ؟ 

آیا این ابهام گویی ها دست ماموران و آتش باختیاران را برای تعدی و تجاوز  باز نمیکند و بالمآل به تنفر از فقه و احکام شرع نمی‌انجامد؟ 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.