آیتالله سید ضیاء مرتضوی گفت: در تحریرالوسیله به کتاب «الدفاع» امام خمینی(س) مراجعه کنید که چگونه مسأله دفاع را واجب مطلق شمرده است. دفاع آن وقتی که برای حفظ کیان اسلام و سرزمین اسلامی باشد، با هر وسیلهای، هیچ شرطی ندارد و واجب مطلق است. در حالی که مثلا امر به معروف و نهی از منکر واجب مطلق نیست. در سخنرانی خودشان هم حفظ مرزهای اسلامی را در راستای حفظ اسلام معرفی کرده است. چنانچه تقیهای که باعث شود علما ساکت بنشینند و به اساس دین ضربه وارد شود صورت گیرد، حرام است.
استاد حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه نباید کاری کرد که امور اجتماعی مسلمانان مختل شود، گفت: گاهی به نام دین و حاکمیت دین سوء استفادههایی میشود و این نقش مستقیم در تخریب چهره دین دارد. اگر نمیتوانید نظام دیگری جایگزین کنید، کسی حق ندارد نظام سیاسی را به هم بریزد؛ چون نظام اجتماعی به هم میریزد. لذا اصلا مشروعیت در نظام سیاسی یک امر نسبی است و امر مطلق نیست؛ ولی وجوب حفظ نظام اجتماعی مطلق است.
به گزارش خبرنگار جماران، آیتالله سید ضیاء مرتضوی در جمع فارغ التحصیلان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران(بخش اول را اینجا بخوانید)، با تأکید بر اینکه در استنادهای فقها «حفظ نظام» به معنای نظام عام اجتماعی است نه نظام سیاسی، گفت: این مهم است که ما وقتی به «حفظ نظام» میپردازیم، باید مرز این دو مسأله مشخص شده باشد. فقهای ما به تناسب موضوع بحثت و یا از باب همسانی در معنا و مقصود تعابیر مختلفی آوردهاند. مثلا «نظام المسلمین»، «نظام المؤمنین»، «نظام العباد»، «نظام المعاد»، «نظام العالم»، «نظام نکاء»، «نظام المعاملات»، «نظام البلاد» و «نظام السوق» به کار برده شده است.
استاد حوزه علمیه قم یادآور شد: امام خمینی(س) در بحث ولایت فقیه اول بحث میکنند که آیا حکومت ضرورت دارد یا ندارد؟ یک استدلالشان این است که چون نظام اجتماعی بدون وجود یک نظام سیاسی یا حکومت نمیچرخد و به هرج و مرج میانجامد، دلیل بر این است که باید حکومت باشد. همین جا مرز این دو تا در نگاه خود ایشان مشخص میشود؛ یکی را کبری کلی قرار داده که «حفظ نظام اجتماعی واجب است»، و چون حفظ نظام اجتماعی بدون برخورداری جامعه از حکومت شدنی نیست، بنابراین برپایی حکومت لازم است.
وی تأکید کرد: اگر شما به جایی رسیدید که برای حفظ همین حکومت نظام اجتماعی را بر باد بدهید و زندگیها را مختل کنید، نباید کاری کرد که امور اجتماعی مسلمانان مختل شود؛ این از اموری است که خداوند نمیپسندد. این شدنی نیست، مگر اینکه یک حکومتی باشد. مرحوم آیتالله بهجت درباره استخدام در دستگاههای دولتی حکومت جور با فرض بر اینکه حفظ نظام اجتماعی متوقف بر آن است، اصل کار را مجاز دانسته است. این نظر برخاسته از نگاه کلی وی است که تأکید دارد در دوره غیبت نیز «تمام امور مربوط به حفظ نظام شرع و متشرعین را باید فردی عهدهدار شود».
آیتالله مرتضوی اظهار داشت: از امام خمینی(س) سؤال کردند که تصرف در اموال دولت غیر اسلامی جایز هست یا نیست؟ ایشان به شدت فرمودند که جایز نیست. یک بحث بر سر این است که آیا دولت مالک هست یا مالک نیست؟ امام خمینی(س) دولت را مالک میدانست. یکی هم از منظر این است که اگر این مجاز شمرده شود، جوامع مختل میشوند. با چه مجوزی رفتار من زندگی مردم مختل را مختل کند؟! ایشان نوشتهاند «تصرفاتی که بر خلاف نظام است، ولو از اموال دولت غیر اسلامی، جایز نیست».
وی افزود: حفظ نظام یک مسأله مبنایی و یک خاستگاه عقلی، عقلایی و فقهی دارد و در سایر علوم هم از آن استفاده شده و یک یک من درآوردی نیست. نظام سیاسی در راستای نظام عام اجتماعی معنا پیدا میکند. موضوع دیگر این است که حفظ اسلام مهمترین تکلیف شرعی است؛ به رغم اهمیتی که حفظ نظام دارد، یکی از مسائل حیاتی در بررسی حفظ نظام، به ویژه نظام سیاسی، توجه به جایگاه اسلام و حفظ چهره آن و نظام دینداری در جامعه و نسبتی است که این امر بیبدیل در فرآیند حفظ نظام دارد.
استاد حوزه علمیه قم تأکید کرد: امام بارها از مسأله حفظ نظام به عنوان بزرگترین وظیفه شرعی نام برده و حفظ نظام جمهوری اسلامی را در راستای حفظ دین و چهره اسلام شمرده است؛ و از همین منظر بر اهمیت حفظ نظام اسلامی به عنوان یکی از مهمترین واجبات تأکید کرده است. امام خمینی(س) حفظ دین و نظام اسلامی را بالاترین فریضه شمرده و با این تعبیر که «هیچ فریضهای بالاتر از حفظ خود اسلام نیست»، آن را سرآمد همه وظایف دینی و شرعی شمرده است.
وی افزود: فقهای دیگر هم همین بحث را دارند. مثلا یونس بن عبدالرحمان از امام رضا(ع) پرسید که آیا مجاز است مسلمان در رکاب یک حاکم جائر بجنگد؟ فرمود اگر دین اساس اسلام و مسلمین در خطر است، بجنگد؛ اینجا دارد از خودش، جامعه و اسلام دفاع میکند و ربطی به هارون، مأمون و فلان حاکم ظالم ندارد. فقها این را به عنوان دفاع از اسلام و دفاع از دارالایمان واجب دانستهاند؛ ولو حاکم یکی از بنی امیه یا بدتر از آنها باشد. فقهای معاصر مثل آیتالله حکیم هم حفظ رهبری دینی را به دلیل اینکه نظام دین و قوام مذهب وابسته به آن است و نبود آن مایه اختلال در کار دین و دنیا میشود، در مستمسک شرح بر عروه آن را از مهمترین واجبات شمردهاند.
آیتالله مرتضوی گفت: در تحریرالوسیله به کتاب «الدفاع» امام خمینی(س) مراجعه کنید که چگونه مسأله دفاع را واجب مطلق شمرده است. دفاع آن وقتی که برای حفظ کیان اسلام و سرزمین اسلامی باشد، با هر وسیلهای، هیچ شرطی ندارد و واجب مطلق است, در حالی که مثلا امر به معروف و نهی از منکر واجب مطلق نیست. در سخنرانی خودشان هم حفظ مرزهای اسلامی را در راستای حفظ اسلام معرفی کرده است. چنانچه تقیهای که باعث شود علما ساکت بنشینند و به اساس دین ضربه وارد شود صورت گیرد، حرام است.
وی با اشاره به اینکه دو موضوع اساسی در نسبت میان حفظ اسلام و حفظ نظام وجود دارد، تصریح کرد: آیا قبل از حفظ نظام مسأله دیگری هم داریم؟ و بعد از حفظ نظام مسأله دیگری داریم؟ اصلا چرا نظام سیاسی میخواهیم؟ آیا این سوء استفاده از جملات امام خمینی(س) نیست که طور دیگری تفسیر شود؟! تا این جمله گفته شود ذهنها متوجه برخی رفتارها و کردارهایی میشود که هیچ توجیه عقلی و شرعی ندارد؛ اگر هم داشته باشد، ذهنیتی در جامعه ایجاد میشود که برای حفظ چنین نظامی و چنین رفتارهایی باید جان امام حسین(ع) فدا شود؟ ممکن است یک فقیه اصولی فیلسوف عارف وارسته چنین چیزی فرموده باشد؟!
استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: مسأله اول این است که در تقدم حفظ اسلام بر حفظ نظام، به ویژه نظام سیاسی، تردیدی نیست. دوم مسأله پرهیز از تخریب و تشبیه چهره و جایگاه اسلام و شریعت در آنچه که برای حاکمیت دین و نیز حفظ و تقویت نظام صورت میگیرد. اسلام مقدم بر هر نظامی است؛ البته اگر نظام اجتماعی به هم بریزد، اسلام هم نمیتواند ادامه پیدا کند؛ زمینه، جایگاه و فرصت میخواهد. اگر امر دایر شده به اینکه اسلام آسیب ببیند یا یک نظام سیاسی آسیب ببیند، میشود بگوییم حفظ چنین نظامی اوجب واجبات است؟!
وی تأکید کرد: این اوجبیت را چه کسی آورده است؟ اسلام آورده؛ همین اسلام دارد آسیب میبیند. گاهی به نام دین و حاکمیت دین سوء استفادههایی میشود و این نقش مستقیم در تخریب چهره دین دارد. اگر نمیتوانید نظام دیگری جایگزین کنید، کسی حق ندارد نظام سیاسی را به هم بریزد؛ چون نظام اجتماعی به هم میریزد. لذا اصلا مشروعیت در نظام سیاسی یک امر نسبی است و امر مطلق نیست؛ ولی وجوب حفظ نظام اجتماعی مطلق است.
آیتالله مرتضوی اظهار داشت: وقتی برپایی نظام صالح از جمله نظام اسلامی مشروع به عنوان یک خرده نظام اجتماعی که جامعه بدون وجود آن نمیتواند قوام لازم را داشته باشد، از مهمترین واجبات دینی است، طبیعتا حفظ چنین نظام موجودی هم از مهمترین واجبات خواهد بود و دست کم همان ادلهای که بر اصل وجوب تحققش دلالت دارد، بر وجوب حفظش هم دلالت دارد. اما یک نکته کلیدی در این بحث این است که وجوب حفظ نظام، به رغم اهمیت آن، یک وجوب مطلق و به عبارت دیگر بزرگترین واجب الهی به شمار نمیرود؛ و آنچه اطلاق دارد و بزرگترین واجب است، حفظ خود اسلام است که در درجه نخست اهمیت قرار دارد.
وی افزود: بر همین اساس امام خمینی(س) که آن همه بر حفظ نظام تأکید دارد، اگر در جایی نیز حفظ نظام سیاسی را به عنوان یک واجب عینی و حتی اهم واجبات یا اهم تکلیفهای خداوند دانسته، که حفظ آن از حفظ یک فرد حتی اگر امام عصر(عج) باشد اهمیت بیشتری دارد، بیدرنگ دلیل آن را ضرورت حفظ اسلام معرفی کرده؛ که در نگاه ایشان چنانچه بارها فرموده است، بزرگترین وظیفه دینی و شرعی است.