یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

یادداشت؛

کسی که برای عدالت حدی قائل نبود

علی چون برای عدالت حدی قائل نبود حکومتش و جانش را فدای عدالت کرد. چون برای عدالت حدی قائل نبود به قاضی اعتراض کرد؛ چرا او را محترمانه‌تر از طرف مقابل صدا زده است؟ چون برای عدالت حدی قائل نبود، هم به محکمه رفت، هم به قاضی اخطار داد که بین او و دیگری فرق نگذارد.

پایگاه خبری جماران؛ اکنون که به سالروز شهادت امیرالمومنین حضرت علی علیه‌السلام نزدیک می‌شویم و در حالی‌که قرن‌ها است این انسان بی‌مانند رخ در نقاب خاک کشیده، اما همچنان‌ در میان متفکران‌ عالم و جهان اسلام خاصه در بین شیعیان، به‌عنوان یک شخصیت متعالی و رهبر ایده‌آل محبوبیت و مقبولیت‌ استثنایی خود را دارد.

نا گفته پیدا است که هیچ رهبر و هیچ حاکمی صرف استعمال عدالت و تظاهر به زهد و انسانیت، عادل تلقی نمی‌شود اما در روزگاری و در ۱۴۰۰ سال پیش که  جهل و استضعاف لباس اجتماع شده بود دغل‌بازان و چپاولگران‌ حاکم با تظاهر به عدالت، نماد عدالت قلمداد می‌شدند.

روشن است که این قماش از مکاران، عموما دل خوشی از دین و دیانت و عدالت علوی نداشتند و اساسا با آن سر ناسازگاری داشتند.

اگرچه نگارنده براین باور است که عدالت با شهادت علی زیر خروارها‌ خاک دفن شد و تنها  با ظهور یازدهمین فرزندش احیا خواهد شد اما علی ما را به بازخوانی انتقادی سیره حاکمان در طول تاریخ و در هر دوره‌ای فرا می‌خواند و ما را به آسیب‌های عدالت احیا نشده تذکار می‌دهد.

با این همه جست‌و‌جوی بن‌مایه تفکر امام علی در مواجهه با بی‌عدالتی و مکاران مردم فریب و دین فروشان می‌تواند و باید برای یک ارزیاب حقیقت‌جوی منتقد و مطالبه‌گر همچنان به عنوان پروژه‌ای نا تمام تلقی شود. 

طبایع بت‌ پرستی‌ که در طول تاریخ از حاکمان‌ بت می‌ساختند و شخصیت‌ پرستی را رواج می‌دادند به جهت تعلقات‌ خویش کمتر عدالت پیشگان را به رسمیت می‌شناختند و معمولا با مخالفان فکری خود در تضاد بوده و در صف دشمنان عدالت و حقیقت زیسته‌اند

علاوه بر این‌ امیرالمؤمنین  در زمانی می‌زیست که سه گروه در برابرش ایستادند و بر او شمشیر کشیدند. 

 

نخست قاسطین که معاویه و‌ پیروانش بودند. 

قاسط یعنی ستمگر یعنی ضد عدل..!

برخلاف علی که بسیار سخت‌گیر بود و اهل ریخت و پاش نبود و عرصه را بر مفت‌خوران و زیاده‌خواهان تنگ کرده بود، معاویه پول خرج می‌کرد و عده‌ای  را گرد خود جمع کرده بود.

بودند بسیاری که سراغ علی می‌رفتند چون علی حاضر نمی‌شد از عدلش قدمی دور شود، نومیدانه از او دست می‌کشیدند و سر از خانه معاویه در می‌آوردند و معاویه کامروایشان می‌کرد.

معاویه شکم‌ها را به حرام سیر می‌کرد و از آنها می‌خواست برایش خلق را بدرند و غارت کنند و آنها هر آنچه می‌گفت برایش انجام می‌دادند. 

قاسطین رویه‌ای کاملا متضاد با عدالت علی داشتند.

برخلاف علی که می‌خواست همه سیر شوند و هیچ‌کس گرسنه و فقیر نماند. 

معاویه به سیری گرسنگان و رنج فقیران اهمیتی نمی‌داد و تنها به‌دنبال جذب هواداران سینه‌چاک خود و خلوت کردن اطراف علی بود. 

دوم ناکثین بودند؛ کسانی‌که عادت کرده بودند بیش از دیگران سهمیه داشته باشند و علی سهمیه اضافه آنها را قطع کرده‌ بود؛ زن پیامبر باشد یا صحابی خاص، جبهه رفته باشد یا نرفته باشد..!

از نظر علی همه برابر بودند. ناکثین این برابری را برنتافتند و خواهان آن بودند که علی برای آنها تبعیض قائل شود. 

سومین گروه مارقین بودند؛ خشکه مقدس‌هایی که اسباب دست معاویه شدند.

مارقین قرآن به صوت خوش می‌خواندند و از کثرت سجده داغ بر پیشانی داشتند. 

مارقین آنچنان احساس می‌کردند مسلمانند که غیر از خود را کافر می‌دانستند. 

مارقین اهل مسجد و روزه‌داری بودند. 

معاویه به‌واسطه همین خشک مغز‌های‌ ابله و خشکه مقدس‌های نادان کامروا‌ شد  و علی را از سر راه خود برداشت. 

معاویه خود جرات حذف علی را نداشت و نمی‌توانست علی را به شهادت برساند.

معاویه را بی‌نمازها کامروا و خوشحال نکردند، پیشانی‌های پینه‌دار کامروایش کردند.

معاویه را مسجدی‌ها و قرآن‌خوان‌هایی کامروا کردند و علی را کسانی شهید کردند که از شب تا صبح نافله می‌خواندند.

نکته دیگر تببین و توضیح درست مفهوم عدالت و القای‌ آن در ذهن مخاطب است که در رفتار امیرالمؤمنین و نگاه او نسبت به توده اجتماع تجلی می‌کند.

در واقع چون "توده‌های اجتماع" و مردم و حتی فراتر از آن، "انسانیت"، اندیشه محوری و دغدغه بنیادی اندیشه امیرالمؤمنین است. او انسان را در جمع می‌بیند از این رو هم دغدغه اجرای عدالت و هم دغدغه تفهیم عدالت و هم دغدغه تغییر جامعه به سمت عدالت را دارد. جامعه حق پذیر و نه حق گریز..!

به‌همین‌خاطر هیچ حدی برای عدالت قائل نیست زیرا عدالت خودش حد است و عدالتی که حد دارد اساسا عدالت نیست.

 عدالتی که حد دارد، یعنی عدالتی که حق ندارد تا جایی جلو بیاید که من و تو و گروه و... را مانند بقیه مردم بداند. 

 علی چون برای عدالت حدی قائل نبود حکومتش و جانش را فدای عدالت کرد.

چون برای عدالت حدی قائل نبود به قاضی اعتراض کرد؛ چرا او را محترمانه‌تر از طرف مقابل صدا زده است؟

چون برای عدالت حدی قائل نبود، هم به محکمه رفت، هم به قاضی اخطار داد که بین او و دیگری فرق نگذارد.

او حتی یک‌درهم از بیت المال، اضافه بر حق، به برادر عیال‌وارش نداد، برای این‌که برای عدالت حدی قائل نبود.

 کسی که سهمش از انبوه ثروتی که وارد بیت المال می‌شد کفشی پاره و صد وصله و نان جوی خشک و لباسی کهنه بود، برای عدالت حدی قائل نبود.

برخلاف علی اما این معاویه بود که برای عدالت حد و مرز تعیین می‌‌کرد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.