پایگاه خبری جماران: کارشناس مسائل خاورمیانه و سفیر پیشین ایران در انگلستان با اشاره به اینکه ناترازی و عدم توازن روابط خارجی داریم، گفت: ژئوپلیتیک کشور به عناصر مختلفی مرتبط میشود. ولی یکی از مهمترین این عناصر، حضور و مشارکت بالای مردم است. وقتی اینها را داشته باشید در سیاست خارجی قدرت حرف زدن و مراودات شما افزایش پیدا میکند و میتواند سرمایهگذار جذب کنید؛ و مردم هم از گردش مالی منتفع میشوند و زندگی آنها بهتر خواهد شد. یعنی سیاست خارجی متوازن و دسترسی به بازارهای دنیا، سرمایهگذار و تکنولوژی دنیا تأثیر مثبت دارد و هرچه محدودیتها را افزایش بدهید، زندگی و سفره مردم محدودتر میشود.
مشروح گفتوگوی خبرنگار جماران با سید جلال ساداتیان را در ادامه میخوانید:
نظر برخی کارشناسان این است که ما در سیاست خارجی دچار یک نوع عدم توازن میان شرق و غرب شدهایم. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
دنیای امروز دنیای ارتباطات است؛ یعنی شما نمیتوانید با یک بخشی از جامعه بینالمللی کاملا در تضاد دائم باشید و صرفا بخواهید با یک بخش کوچکی از این جامعه کار کنید. ولو اینکه برخی از این دولتها از لحاظ اقتصادی قدرتمند باشند، ولی آنها هم تابع منافع خودشان حرکت میکنند و شما نمیتوانید آن تعریفی که خودتان از روابط با دیگران دارید را به آنها تحمیل کنید. مثلا ما مطرح میکنیم که با چین یا روسیه روابط استراتژیک داریم در حالی که آنها میگویند روابط ما با ایران دوستانه است؛ یعنی تأکید بر استراتژیک ندارند. معنی استراتژیک این است که در همه امور پای شما ایستادهاند؛ اینگونه نیست و پای شما نایستادهاند.
در نتیجه ناترازی و عدم توازن روابط داریم و عملا با غرب دچار مشکل هستیم و نتیجه آن تحریم، عدم دسترسی به سرمایه و عدم دسترسی به تکنولوژیهای روز شده و ما روز به روز مشکلات خاصی را داریم. یک نمونه از این مشکلات خاص را برای شما بگویم. ما در پارس جنوبی با قطر مشترک هستیم و میخواهیم از آنجا بهرهبرداری کنیم. آنجا تکنیک، سرمایه و امکانات میخواهد؛ شرکتهای مهمی از فرانسه و کشورهای دیگر آمده بودند و بعد از تحریمها رفتند. الآن میبینیم قطر بالاترین بهرهبرداریهای اقتصادی را دارد و متکی به درآمدهای آنجا حتی در یک مسأله بسیار مهم برای ما مثل غزه عملا میبینیم چهره و وجهه قطر در منطقه درخشانتر از ما میشود. او است که میانجیگری میکند و برای بازسازی آنجا پول میدهد؛ چون توان این کار را دارد ولی ما روز به روز تضعیف شدیم.
قطر کجا قابل مقایسه با ایران بود؟! دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس کجا قابل مقایسه با ایران بودند؟! ایران کشوری غنی از جهت انرژی، ذخایر زیرزمینی و نیروی انسانی کارآمد است، ولی به دلیل بحث سیاست خارجی ما نیروهای متخصص و نخبه زیادی را از دست دادیم و اینها در سطح اداره امور کشور هم مشارکت ندارند؛ دلسردی و ناامیدی باعث شده که خیلی از آنها مهاجرت کنند.
بهترین مسیر از نظر خط هوایی بودیم که بتوانیم محور باشیم در حالی که به دلیل مشکلات سیاستی که ما داشتیم، این محوریت را به قطر و امارات دادهایم. ما بهترین، کوتاهترین و با صرفهترین مسیر بودیم برای اینکه آسیای مرکزی را از نظر انرژی به خلیج فارس وصل کنیم و از آنجا هم امنیت خودمان برقرار شود و هم بتوانیم محوریت را داشته باشیم. وقتی سیاست درستی را اعمال نکردیم، عملا ما میبینیم مثلا آنها زیر بار خط باکو – جیحان رفتند که خیلی هم هزینهبرتر و گرانتر از خط ایران تمام میشد و آن هزینهها را کردند برای اینکه آن خط را به ایران نیاورند. یا مثلا گاز ترکمنستان را از طریق ناامنیهای افغانستان به آن سمت میبرند برای اینکه به سمت ایران نیاید. اینها مثالهایی است و مثالهای فراوان دیگری را هم میشود مطرح کرد که وقتی شما ناترازی در روابط با دنیا برقرار میکنید، این عدم امنیتها در اقتصاد و اجتماعیات شما، حفظ مردم، حکمرانی و حکومت کردن شما تأثیر میگذارد.
چه تأثیری روی توان منطقهای ایران دارد؟
فرض کنید که شما سالهای سال در ارتباط با فلسطین سرمایهگذاری و هزینه کردهاید برای اینکه اسرائیل نباید آنجا نقشی داشته باشد و همه فلسطینیهایی که مهاجرت کردهاند در سرنوشت خودشان اظهارنظر کنند، ولی عملا میبینید همه اینها باد هوا شده و چیزی که الآن دارد پیش میرود و روی آن فشار میآورند، همان نظام دو دولتی است؛ و این دارد رأی و حمایتهای حقوقی دنیا را جمع میکند. وزن شما در این داستان کجا است؟
شما به جای اینکه با پاکستان روابط خوبی برقرار کنید به پاکستان موشک میاندازید و پاکستان جواب شما را میدهد، اعتبار شما را پایین میآورد و وزیر خارجه شما مجبور میشود به آنجا برود و با رئیس ستاد ارتش پاکستان ملاقات کند. اینها در دیپلماسی معنا دارد و عملا یعنی اینکه برای عذرخواهی رفته است. در ارتباط با آذربایجان و زنگزور و مسیری که دارد اتفاق میافتد، وزن شما کجا است؟ چقدر توانستهاید تأثیرگذار باشید؟
عملا در ارتباط با هرکدام از حوزههای افغانستان، پاکستان، عراق، آذربایجان و کشورهای حوزه خلیج فارس بخواهیم صحبت کنیم، که تک تک میشود مدتها راجع به آنها صحبت کرد، ما سیاست درستی را در پیش نگرفتهایم. به علت اینکه یک عده خاص با یک ذهنیتهای خاصی عمل کردند و نیامدند متخصصین هرکدام از این حوزهها را در اندیشکدههای مختلف دور هم جمع کنند، از بهترین فکرها استفاده کنند، به سمت اجرای بهترین نتایج بروند و تبعات هرکدام از این تصمیمات را بتوانند خوب بررسی کنند که اگر این کار را انجام دادیم یا آن کار را انجام دادیم، این سناریو را دنبال کردیم یا آن سناریو را دنبال کردیم، هر کدام از اینها دارای چه تبعاتی خواهد بود. یک کسی همین طوری تصمیم میگیرد که موشک پرتاب کند.
نوع سیاست خارجی ما چه تأثیری روی معیشت مردم داشته است؟
اگر سیاست خارجی به مفهوم دیپلماسی باشد، قاعدتا آنها جلوی جبهه باشند و مهمترین، با تخصصترین و عقلانیترین نیروهایشان را بتوانند به کار بگیرند، میتوانند از سایر بخشهای کشور هم استفاده کنند. ژئوپلیتیک کشور به عناصر مختلفی مرتبط میشود. ژئوپلیتیک شما مربوط به وسعت سرزمینی و عمق سرزمینی، جمعیت دانشآموخته و باسواد، منابع زیرزمینی، انرژی، دسترسی به سواحل و آب دریا و فلسفه وجودی کشور که برای ما میتواند اسلام و اعتقادات مردم باشد. اقتصاد شما مربوط به توانمندی صنعتی و کشاورزی است. همه اینها با همدیگر مؤثر هستند ولی یکی از مهمترین این عناصر، حضور و مشارکت بالای مردم است.
وقتی اینها را داشته باشید در سیاست خارجی قدرت حرف زدن و مراودات شما افزایش پیدا میکند و میتواند سرمایهگذار جذب کنید؛ و مردم هم از گردش مالی منتفع میشوند و زندگی آنها بهتر خواهد شد. یعنی سیاست خارجی متوازن و دسترسی به بازارهای دنیا، سرمایهگذار و تکنولوژی دنیا تأثیر مثبت دارد و هرچه محدودیتها را افزایش بدهید، زندگی و سفره مردم محدودتر میشود.