بیانیه 110 نفر، محدود به یک تشکل حزبی نیست، بلکه از مجموعه متنوع از نیروهای اجتماعی و اصلاح گرا تشکیل شده که نقطه مشترکی دارند. نحوه چیدمان معنا دار از شخصیت های تاریخی، در مقاله آقای قوچانی در صفحه اول روزنامه سازندگی، گمراه کننده است.
فرید مرجایی، نویسنده و تحلیل گر و یکی از امضاکنندگان بیانیه 110 نفره در یادداشتی برای جماران نوشت: مقاله آقای محمد قوچانی در روزنامه سازندگی، «ظهور جنبش کنشگران مرزی» (به تاریخ 28 بهمن،)، پیام و سپهر اصلی بیانیه «روزنه گشا» را از بستر خود خارج کرده و نوعی کوشش برای تصرف آن در خدمت گروه خاصی است.
بیانیه 110 نفر، محدود به یک تشکل حزبی نیست، بلکه از مجموعه متنوع از نیروهای اجتماعی و اصلاح گرا تشکیل شده که نقطه مشترکی دارند. نحوه چیدمان معنا دار از شخصیت های تاریخی، در مقاله آقای قوچانی در صفحه اول روزنامه، گمراه کننده است. در این اعوجاج، ، چهره نمادین مبارزات ضد-استعماری و دموکراسی، دکتر مصدق را، در کنار سید حسن تقی زاده، سمبل معاهده استعماری، و استبداد رضا شاهی قرار می گیرد.
بیانیه مذکور، از جناح های متنوعی شکل گرفته که سپهر فکری متنوعی دارند. نقطه مشترک بیانیه این است که روزنه ای باز کرده تا شرایط لازم برای تغییر موازنه به نفع نیروهای (پیشرو مدنی و تحول خواه داخل حاکمیت)، در مقابل جبهه افراطی سلفی اندیش متکی به ساختار سرمایه مافیای رانتی، فراهم آورد. یک فراکسیون اقلیت منتقد متکی به سرمایه اجتماعی در مجلسین می تواند بر روندهای موازنه نیروها و روندهای اصلی تصمیم گیری اثرگذار باشد.
ولی هر نوع هژمونی طلبی و فرصت طلبی از آن بیانیه می تواند وحدت نیروها را در میدان تحولات تضعیف و متلاشی کند.
از طرفی، پارادایم براندازی، به روند قطبی سازی جامعه می انجامد و با توجه به شرایط کنونی، تداوم نظام ملی را تهدید می کند، در صورتیکه، بیانیه روزنه گشای 110 نفر، بر آن است که مانع متلاشی و فروپاشی نظام شده اما موازنه نیروها را در جهت افزایش قدرت نظام ملی تغییر دهد.
متلاشی شدن نظام ملی، فرصت اصلاحات را نابود می کند و بلکه ما را با یک رودرویی قومی-مذهبی خواهد کشاند. بنابراین، نقطه مشترک پیام بیانیه آن است که دامنه گفتگو بین جامعه مدنی و حاکمیت منجمد نشود.
جناح های مختلف امضاء کنندگان بیانیه 110 نفره، گفتمان و مسیر استراتژیک مختلفی در خصوص توسعه کشور دارند ولی همانطور که متن بیانیه نشان می دهد، در یک نقطه مشترک، متمرکز است، جلوگیری از تصرف کامل حکومت بوسیله جناح راست افراطی و «جبهه پایداری»، که هدفش حذف شاخصه جمهوریت از نظام است و متکی به مناسبات اقتصاد سرمایه داری مافیای رانتی، و الیگارشی مالی است.
در مقابله با راست سنتى، الزاما نمی بایست پرتاب شد به دامان راست نو.
در این بحث، تز دکتر مقصود فراستخواه در مورد «کنشگران مرزی» مطرح شده است. مفهوم «کنشگری مرزی» برای گشودن مسیر های گفت و گو و تعامل بین حوزه مدنی به ویژه لایه های تخصص یافته و کارشناس با دستگاه حاکمیت است، که در نهایت منجر به شکل گیری عقلانیت تعاملی ملی شود و اینکه کنشگران منتقد اصلاح گرا، به همراهی منتقدین بوروکرات در دستگاه حاکمیتی، بتوانند قدرت مشارکتی را در سیستم وارد کنند.
در این راستا، افزایش توانایی برای حل معضلات و مشکلات ایران فراهم خواهد شد. کنشگران مرزی، تلاش می کنند که جدال (براندازی) را تبدیل به تعامل هم افزای دستگاه حاکمیتی و حوزه مدنی کنند. بدین ترتیب نیروی آنتروپی درون سیستمی را مهار و سیستم ملی را در تحولات منطقه ای و جهانی در شرایط مناسب تری تجهیز می کند. در نهایت، هدف بیانیه گشودن روزنه تعامل بین حوزه مدنی و حاکمیتی است، و اجتناب از قطب سازی کاذب بوده است. تلاش هژمون سازی یک گفتمان در گفتمان های مختلف و چند وجهی بیانیه، رفتاری از سر ناپختگی است که به نفس راه برگزیده لطمه خواهد زد.