گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

«امام؛ هویت جمهوری اسلامی»/14

نظری منفرد، استاد خارج فقه و اصول: فاصله گرفتن از راه و روش امام، برای ما سقوط است/ مشکل امروز جامعه کم‌رنگ شدن باورهای مردم است/ باید از فضای مجازی خوب استفاده کنیم

حجت الاسلام و المسلمین علی نظری منفرد استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و خطیب مطرح مذهبی کشور به جماران گفت: خاطرم است که امام قبل از ماه مبارک رمضان که خطبا خدمت ایشان می‌رسیدند، سفارشات لازم را می‌کرد. ایشان در عین حال که مرجع بزرگوار، به نام و شخصیت جهانی و بین‌المللی بود، مبلّغ قویی بودند، به هر مناسبتی صحبت می‌کردند، کاستی‌هایی که در جامعه می‌دیدند تذکر می‌دادند و اگر منکری می‌دیدند برخورد می‌کردند. عمدۀ کار مبلغ این است که رسالات الهی را برساند. خداوند متعال می‌فرماید: «الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّه‌» واقعاً امام این‌چنین انسانی بود و در این راستا حرکت می‌کرد که رسالت‌های الهی را به مردم ابلاغ کند.

پایگاه خبری جماران: یک استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و خطیب مطرح مذهبی کشور گفت: حضرت امام در تمام رشته‌ها شخصیت جامع و کاملی بود. اینکه به اندیشه و آراء امام بی‌توجهی می‌شود یا از روی ندانستن است یا به آثار امام آشنا نیستند. البته نباید بگوییم همه مردم ‌بی‌توجه هستند، باید کار میدانی کنیم که آیا همه مردم بی‌توجه هستند؟ این گونه نیست. حقیقت امام و کلمات ایشان هنوز باقی است و مردم به ایشان توجه دارند.

مشروح گفت‌وگوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین علی نظری منفرد در پی می اید:

اخیرا یادگار امام از بی‌توجهی‌ها و کم‌توجهی‌های نهادهای فرهنگی به اندیشه و آراء امام گلایه کردند. حضرتعالی علت بی‌توجهی نهادهای فرهنگی به امام را در چه می‌دانید؟

ان‌شاء الله که بی‌توجهی نیست چون امام یک شخصیت بی‌نظیر بود؛ شخصیتی بود که تمام گفته‌های ایشان قابل دقت، تأمل و تحلیل است. دوست و دشمن می‌دانستند که کلمات امام از شخصیت عالم، حکیم و فقیه توانا و سیاست‌مدار قوی، سرچشمه می‌گیرد. حضرت امام در تمام رشته‌ها شخصیت جامع و کاملی بود. اینکه به اندیشه و آراء امام بی‌توجهی می‌شود یا از روی ندانستن است یا به آثار امام آشنا نیستند. البته نباید بگوییم همه مردم ‌بی‌توجه هستند، باید کار میدانی کنیم که آیا همه مردم بی‌توجه هستند؟ این گونه نیست. حقیقت امام و کلمات ایشان هنوز باقی است و مردم به ایشان توجه دارند.

اگر امام فراموش شود و به ایشان کم‌توجهی ‌یا بی‌توجهی کنیم، چه گرفتاری‌هایی متوجه نظام و آینده کشور خواهد شد؟

مسیری که حضرت امام ترسیم کرده است، انسان را به صراط مستقیم یعنی صراط اهل‌بیت(ع) می‌رساند. مردم می‌دانند که امام دلسوز جامعه بود، مردم و ملت را دوست داشت و با دلسوزی، سخنان خود را بیان می‌کرد لذا دلسوزی امام جذبه‌ای ایجاد کرده بود که همه متوجه ایشان شدند.

قطعاً فاصله گرفتن از کلام، منویات و راه و روش امام، برای ما سقوط است؛ چون راهی که امام ترسیم کرد راه درستی است و ما را به مقصد می‌رساند.

نقش امام در احیای تبلیغ دین و مبلغان، به ویژه پس از انقلاب چه بود؟

خاطرم است که امام قبل از ماه مبارک رمضان که خطبا خدمت ایشان می‌رسیدند، سفارشات لازم را می‌کرد. ایشان در عین حال که مرجع بزرگوار، به نام و شخصیت جهانی و بین‌المللی بود، مبلّغ قویی بودند، به هر مناسبتی صحبت می‌کردند، کاستی‌هایی که در جامعه می‌دیدند تذکر می‌دادند و اگر منکری می‌دیدند برخورد می‌کردند. عمدۀ کار مبلغ این است که رسالات الهی را برساند. خداوند متعال می‌فرماید: «الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّه‌» واقعاً امام این‌چنین انسانی بود و در این راستا حرکت می‌کرد که رسالت‌های الهی را به مردم ابلاغ کند.

از دیدگاه حضرتعالی تبلیغ در شرائط فعلی چگونه باید باشد تا وعاظ و خطبا، جامعه را از دست ندهند و بتوانند جامعه مؤمنین را حفظ کنند.

به نظر می‌رسد مسأله مهمی که امروز باید مورد توجه باشد و در مسئله تبلیغ محوری است، باورهای مردم است. ما باید بتوانیم باورهای مردم را تقویت کنیم و این کار شدنی است. پیامبر(ص) از همین جا شروع کرد. مشکل امروز جامعه کم‌رنگ شدن باورهای مردم است. باید به باورهای مردم پرداخت تا خداباور، قیامت‌باور، پیامبرباور و امام‌باور شوند و مسائل اخلاقی و احکام، به دنبال باورها نهادینه می‌شود. بنابراین باید بر تقویت باورهای مردم بیشتر سرمایه‌گذاری شود.

 

ضعف باورهای مردم اسباب و علل مختلفی دارد

باید از فضای مجازی خوب استفاده کنیم

دشمنان هجمه زیادی علیه اسلام دارند

 

از نظر شما چرا باورهای مردم ضعیف شده است؟

ضعف باورهای مردم اسباب و علل مختلفی دارد. مقداری به دلیل فضای مجازی است و ما باید از فضای مجازی خوب استفاده کنیم. همچنین دشمنان هجمه زیادی علیه اسلام دارند. دشمنان این را یافتند که اسلام دینی است که حرف برای گفتن دارد و مطالب اسلام از عقلانیتی برخوردار است که هر انسان عاقلی به اسلام گرایش پیدا می‌کند. لذا اگر اسلام خوب تبیین شود جلو تبلیغات و هجمه‌ها را می‌توان گرفت. تبلیغات همیشه بوده و هست؛ در عصر پیامبر و بعد از ایشان هم بوده، لذا اگر ما باورها را تقویت کنیم، جلو هجمه‌ها گرفته می‌شود.

امروزه مهمترین آفات تبلیغ در جمهوری اسلامی چیست و تبلیغ با چه مشکلاتی مواجه است؟

مبلّغ باید سرمایه اصلی را داشته باشد. مبلّغ مثل یک کارخانه است. کارخانه تا مواد خام اولیه را نداشته باشد نمی‌تواند چیزی تولید کند. مبلّغ باید سرمایه علمی داشته باشد و آن چیزی که نیاز جامعه است را بداند. پیامبر(ص) «طبیب دوّار بطبه» بودند. به تعبیر امیرالمومنین(ص)، رسول خدا(ص) مرهم را روی زخم مردم می‌گذاشت یعنی کاستی‌های جامعه را جبران می‌کرد. امروز یک مبلغ باید کاستی‌ها، کمبودها و مشکلات را ببیند و بداند که با خرد، روانشناسی و شناخت جامعه، چگونه باید با آن‌ها برخورد کند. البته تنها مشکلات را بیان نکند، راه حل مشکلات را هم بگوید.

از آفات تبلیغ این است که نمی‌توانیم به مشکلات مردم را آن طور که باید، برسیم و اگر به مشکلات رسیدگی کردیم و به مشکلات پاسخ دادیم، مشکل تبلیغ حل می‌شود.

 

عمده سرمایه‌گذاری نهادهای فرهنگی روی تقویت باورهای جامعه باشد

 

چه مقدار از آفات و چالش‌ها متوجه نهادهای فرهنگی است؟

لازم است عمده سرمایه‌گذاری نهادهای فرهنگی روی تقویت باورهای جامعه باشد. به شاخ و برگ پرداختن و از اصل و ریشه و بُن غافل شدن، مشکل مهم نهادهای فرهنگی ما است. اگر مسائل اخلاقی را برای جامعه مطرح کنیم ولی جامعه از نظر اعتقادات ضعیف باشد، مثل قرص مسکّنی است که یک ساعت سردرد انسان را تسکین می‌دهد اما سردرد دوباره برمی‌گردد. لذا باید از بُن، ریشه و شالوده که اعتقادات است شروع کنیم و جامعه را از نظر اعتقادات بارور کنیم تا باورهای مردم نهادینه شود، در این صورت است که مشکل جامعه حل می‌شود.

چه قدر احساس می‌کنید که نگاه به مبلغان رسمی دین در کشور ما جناحی است؟ به عبارت دیگر آیا میدان در تبلیغ برای همه سلائق است یا نه؟

باید باز باشد و هر کسی که می‌تواند و در توانش است باید به عرصه بیاید. چون مسئله تبلیغ، مسئله شخصی نیست. همه ما وظیفه داریم و خداوند می‌فرماید: «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر». تبلیغ وظیفه همه ما است منتها افراد باید تخصص لازم را داشته باشند. قرآن می‌فرماید باید از هر گروهی، عده‌ای کارشناس شوند و تبلیغ کنند و تبلیغ نباید منحصر به یک جناح و دسته باشد. تبلیغ امری است که برعهده همه انسان‌ها است. اساساً کار انبیاء همین تبلیغ بوده است.

یک منبری باید برای مبنر وقت بگذارد و سرمایۀ لازم را داشته باشد. در خصوص منبری که می‌رود باید مطالعه کند. البته مطالعۀ تنها کافی نیست بلکه باید فکر کند که این مطالب را چگونه بیان کند.

اگر مواد خام را به کارخانه‌ ریسندگی بدهند، پارچه دلخواه را نمی‌بافد باید مهندسین فکر کنند و به دستگاه نقشه دهند تا کارخانه، بافته را به صورت زیبا تولید کند. لذا داشتن سرمایه کافی نیست و مثل داشتن مواد خام در کارخانه است.

باید برای منبر فکر کرد. فکر است که مسائل را کنار هم می‌چیند تا سخن جاذبه داشته باشد. البته خطابه شرائطی دارد که در کتاب‌های فنی بحث شده است؛ اینکه خطیب چه مقدار صحبت کند؟ با مخاطب چگونه باشد؟ حرکات دست و فراز و نشیب وی در سخن چگونه باشد؟

منبر خوب چه خصوصیات و شاخصه‌هایی دارد؟

مطالب باید در خور فهم مخاطب باشد و مخاطب باور کند. خطیب غیر از ذاکر و مداح است. ذاکر و مداح با احساسات مردم سر و کار دارند و می‌خواهند مردم را بگریانند ولی خطیب با عقل مردم سرو و کار دارد لذا باید مطالبی بیان کند که از عقلانیت برخوردار باشد.

با توجه به اینکه حضرتعالی برای تبلیغ مکرر به خارج از کشور رفته‌اید اگر خاطره‌ای ‌ دارید بفرمایید.

من در ماه رمضان در شهر لندن سخنرانی می‌کردم و درباره رساله حقوق امام سجاد(ع) سخن می‌گفتم.

دانشجویی از منچستر به پای منبر من آمده بود. وی بعد از منبر گفت که رشته من حقوق است، نمی‌دانستم که اسلام چنین برنامه‌هایی درباره حقوق دارد و این رساله حقوق امام سجاد(ع) برای من تازگی دارد.

لذا آن دانشجو به این رساله پرداخت و درباره آن مطالعاتی انجام داد.

چند ساعت برای منبر مطالعه می‌کنید؟

من حتماً برای منبر مطالعه می‌کنم. البته غیر از مراجعه به کتاب، بیشتر فکر می‌کنم. فکر خیلی مهم است و من زیاد فکر می‌کنم مخصوصاً اگر منبری باشد که از لحاظ کمیت و کیفیت مهم باشد. مبلّغ باید فکر کند و الا نمی‌تواند برای مردم کیلویی حرف بزند و هر چه بر زبانش جاری شد بگوید. باید از حدیث، آیه، تاریخ مسائل اخلاقی، شعر و ... بگوید و سخنانش روی حساب باشد و این نیاز به فکر دارد و باید تدبیر کند.

هر منبر چند ساعت وقت شما را می‌گیرد؟

نمی‌توانم دقیقاً بگویم. شاید کم و زیاد باشد.

چند سال است که به منبر می‌روید؟

50 سال است که منبر می‌روم. تدریس هم دارم، البته اساس کار من بیشتر تدریس است.

در همه شهرهای کشور منبر رفتید؟

تقریباً، اما نمی‌توانم بگویم همه شهرها، ولی در خیلی از شهرهای کشور منبر رفته‌ام. خارج از کشور هم مدت زیادی منبر رفتم. 14 سال در کشورهای خلیج فارس در ماه‌های محرم، صفر و رمضان منبر می‌رفتم. اغلب منبرهای من ضبط شده و رادیو، تلویزیون و رادیو معارف از آن استفاده می‌کند.

 

مردم دین را دوست دارند و از آن جدا نمی‌شوند

 

از دیدگاه شما علت اینکه حضور مردم در مساجد کم شده چیست؟

علل متعددی دارد و نمی‌شود به یک علت منحصر کنیم؛ بودن رادیو تلویزیون در منازل و گوشی‌های همراه نقش زیادی داشته است. ضعیف و کم‌رنگ شدن باورهای مردم هم شاید دخالت داشته است . در مجموع فطرتاً گرایش مردم به دین، مذهب و ارزش‌ها است. مردم دین را دوست دارند و از آن جدا نمی‌شوند.

امیدواریم در این برهه زمان، وظائف مهمی که بر عهده ما است را انجام دهیم و خدا در رساندن رسالت‌های الهی به جامعه به ما توفیق دهد.

 

مردم در مسائل سیاسی به روز هستند  و خبرها خیلی زودتر به آنان می‌رسد

 

اینکه سیاسی و جناحی صحبت نمی‌کنید شاید دلیل گیرایی سخنرانی‌های شماست.

تشخیص من این است که باید بتوانیم اعتقادات مردم را درست کنیم. مردم بر مسائل سیاسی را از صدا و سیما و راه‌های مختلف واقف می‌شوند. مردم در مسائل سیاسی به روز هستند  و خبرها خیلی زودتر به آنان می‌رسد و مطلع می‌شوند. به نظرم باید روی تقویت باورهای مردم سرمایه‌گذاری کنیم تا مردم به جای آن‌که دین‌گریز باشند، دین‌دوست بوده و به دین اقبال کنند.

چند جلد کتاب نوشتید؟

من حدوداً سی جلد کتاب در موضوعات مختلف نوشته‌ام که برخی از آن‌ها ترجمه و برخی دیگر تألیف و تحقیق است.

از نظر شما همه منبرها قابل استفاده هستند؟ شما چه منبری را می‌پسندید؟

منبر باید در چارچوب آیات و روایات و درباره مباحث اعتقادی، اخلاقی، احکام و تاریخ باشد. به تاریخ استناد شود چون تاریخ مایه عبرت است. مبلّغ باید مثبتات تاریخ را بگیرد و شاذ تاریخی را کنار بگذارد. همچنین مبلّغ از عنصر شعر در سخنرانی خود استفاده کند.

نمی‌خواهم انتقاد کنم که خواب نادرست است چون خواب درست هم داریم اما نباید ما منبر را به خواب و کرامات برخی از افراد اختصاص دهیم، چون استناد به این‌ها پیامدهایی به دنبال خواهد داشت.

شنیدم که آقای سیستانی فرمودند: به آقایان بفرمایید بیشتر احادیث، آیات، اعتقادات و اخلاق را در منبر مطرح کنند.

چرا به مدت 50 سال به طرف منبر و سخنرانی رفتید؟

من منبر کم منبر می‌رفتم اما با تشویق و ترغیب آقایان خصوصاً مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی، آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی و برخی از مراجع دیگر منبر رفتم؛ به من گفتند: شما منبر برو چون منبر شما تأثیرگذار و خوب است.

یک بار خدمت آیت‌الله العظمی لنکرانی گفتم که می‌خواهم منبر را کنار بگذارم و درس بخوانم. ایشان گفت: هر دو را داشته باش. تشویق مراجع و بزرگان بود که به منبر اقبال کردم.

همه دروس حوزه را تدریس کرده‌اید؟

بله همه دروس از مقدمات تا خارج را تدریس کرده‌ام.

توصیه و نصیحت شما به طلابی که می‌خواهند به عرصه وعظ و خطابه و سخنرانی وارد شوند چیست؟

توصیه من این است که آقایان اهل علم و طلاب محترم اگر واقعاً برای خدا وارد حوزه شوند و هر رشته‌ای که علاقه دارند را انتخاب کنند مثل نویسندگی، تبلیغ، تدریس و .. موفق خواهند شد. اگر انسان طلبگی را برای خدا شروع کند و برای خدا به حوزه بیاید، هم دنیا در آن است و هم آخرت.

برنامه شبانه‌روز شما چیست؟

صبح دو درس می‌گویم و یک مباحثه جواهر دارم. خارج فقه و اصول تدریس می‌کنم. به مدت 15 سال یک دوره صلاة را گفتم و تمام شد، الان خارج مکاسب محرمه را می‌گویم. در اصول بر اساس کتاب کفایه، بحث مشتق را تدریس می‌کنم. در هفته دو روز هم تفسیر می‌گویم.

به شعر به ویژه شعرهای عربی تسلط خوبی دارید.

از قدیم و بیشتر از دوره جوانی در حافظه من مانده. الان دیگر سن و سال من اقتضا نمی‌کند تا بتوانم شعری حفظ کنم مگر خیلی کم.

خودتان هم شعر می‌گفتید؟

بله می‌گفتم اما چون شاعران توانایی بهتر از من هستند، شعر را کنار گذاشتم و بیشتر به حفظ حدیث پرداختم.

خاطره تلخی از منبر دارید؟

سال 1348 که جوان 22 ساله بودم بدون دعوت برای تبلیغ به چالوس رفتم. ابتدا به یک مدرسه رفتم و در ادامه چند جا از من برای منبر دعوت کردند و منبر من را پسندیدند. سال بعد همانجا با نوشتن طومار از من برای تبلیغ دهه محرم دعوت کردند. آن سال ماه محرم به فصل بهار افتاده بود، من طبق دعوت برای تبلیغ به چالوس رفتم اما ساواک ممانعت کرد و روز دوم یا سوم محرم به قم برگشتم. این خاطره تلخی برای من از تبلیغ بود.

در زمان شاه اقبال مردم به منبر بیشتر بود یا الان؟

پاسخ این سوال را نمی‌شود دقیق گفت و باید میدانی بررسی کرد ولی آن زمان مردم اقبال بیشتری به منبر داشتند چون رسانه و ... کمتر بود.

حضرتعالی پیش چه کسانی درس خواندید؟

من معالم را خدمت آقای موسوی همدانی خواندم. بخشی از لمعه را خدمت آقای موسوی، بخش دیگر را خدمت آیت‌الله العظمی علوی گرگانی و بخشی را خدمت آیت‌الله صلواتی خواندم.

بخش قطع و ظنِ رسائل را خدمت آیت‌الله العظمی سبحانی و بخش استصحاب رسائل را خدمت آیت‌الله العظمی نوری همدانی خواندم. مکاسب را به صورت خصوصی خدمت آیت‌الله الهی، داماد آقای اراکی تلمذ کردم. مکاسب محرمه را خدمت آیت‌الله علوی خواندم. جلد اول کفایه را خدمت آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی و جلد دوم آن را خدمت آیت‌الله سلطانی بروجردی خواندم. درس خارج هم ابتدا به درس آقای مشکینی رفتم، سه ماه به درس آیت‌الله داماد رفتم که صلاة می‌گفت، بعد فقه و اصول را سال‌ها نزد آیت‌الله العظمی میرزا هاشم آملی تلمذ کردم.

در درس شهید مفتح و شهید مطهری هم شرکت کردید؟

من منظومه سبزواری را خدمت آیت‌الله مفتح خواندم. خدمت شهید مطهری جلد سوم اسفار بحث حرکت را خواندم. ایشان قبل از انقلاب شب‌های پنج شنبه و جمعه در مدرسه رضویه قم، اسفار را تدریس می‌کرد.

اجازه اجتهاد هم دارید؟

*بله، از آیت‌الله العظمی میرزا هاشم آملی اجازه اجتهاد دارم.

آیا از حضرت امام خاطره‌ای دارید؟

من اصالتاً قمی هستم و دو دوره از آباده شیراز نماینده بودم. در دوران نمایندگی یک بار با حضرت امام در جماران ملاقاتی داشتم.

آقایی به نام سید محمدباقر حسینی امام جمعه آباده بود و مردم به ایشان بسیار علاقه داشتند اما مردم این شهر مقلّد آقای گلپایگانی بودند. آقای حسینی از طرف امام اجازه نداشت و می‌خواست از آباده برود. از آقای رسولی محلاتی که در دفتر امام بود وقت ملاقات گرفتیم. آقای سید محمدباقر حسینی گفت که من نمی‌توانم خدمت امام حرف بزنم. قرار نبود من هم به ملاقات امام بروم اما همراه ایشان خدمت رفتم و جریان آباده را عرض کردم. حضرت امام فرمودند: که آقای حسینی به آباده برگردد و من از ایشان همه جور حمایت می‌کنم. امام حکم خوبی به ایشان برای اخذ وجوهات و ... داد ولی برای خودم از امام حکمی نگرفتم چون در مجلس بودم.

قبل از انقلاب در عرصه مبارزات حضور داشتید؟

بله من را ساواک چند بار دستگیر کرد و به خانه ما ریختند. ساواک چندین بار من را برد و سیم‌جین کرد. چون از دوستان نزدیک سید علی اندرزگو بودم چه بسا اعدام می‌شدم اما خوشبختانه به انقلاب منتهی شد. شهید اندرزگو در قم به نام شیخ عباس تهرانی فعالیت می‌کرد. وی عینک سبزی می‌زد، با هم به درس می‌رفتیم و رفیق بودیم. همچنین اطلاعیه‌های امام را به صورت دستی می‌نوشتیم. من نمی‌دانستم که ایشان سید است و با ما رفیق بودیم. بعدها برای ساواک معلوم شد که با من ارتباط داشته است لذا نیروهای ساواک من را بازداشت و کتاب‌هایم ما بردند؛ خیلی اذیت کردند که به انقلاب منتهی شد. بعد از انقلاب دادگستری من را خواست که شما از کدام نیروی یا نیروهای ساواک شکایت دارید؟ من هم که اسم آن‌ها را نمی‌دانستم چون با نام مستعار فعالیت می‌کردند.

با چه خانواده ای وصلت کردید؟

با بیت روحانی‌ها که در قم مشهور هستند ازدواج کردم. پدر عیال ما از تیره روحانی هستند. ایشان قبل از انقلاب مدیر مدرسه بود، دو تن از فرزندان ایشان در جبهه شهید شدند و یکی از آن‌ها جانباز است.

چند اولاد دارید؟

یک دختر و سه پسر. دو تن از پسران من طلبه هستند و پسر بزرگم کارمند اداره است. دخترم تحصیل‌کرده است، به دانشگاه رفته و داماد ما طلبه است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.