آیت الله محمدهادی یوسفی غروی گفت: آنچه که از حضرت امام راحل در مورد حضرت صدیقه کبری (س) به عنوان نظر آن حضرت است، اینکه فضیلت برجسته حضرت فاطمه (س)، «محدَّثه» بوده است که جبرئیل بر حضرت فاطمه (س) نازل می شده و احادیث جبرئیل بر آن حضرت را، ایشان بر امیرالمومنین (ع) منتقل می کرده و ایشان ثبت می کردند و این «مصحف فاطمه» شد.
به گزارش جماران؛ آیت الله محمدهادی یوسفی غروی در سخنرانی به مناسبت سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) اظهار کرد: علامه طباطبایی 20 معنا برای کوثر در تفسیر ذکر کرده اند که برخلاف همه که آن را خود حضرت فاطمه (س) گرفته اند، به معنای «خیر کثیر» و «نسل کثیر طیب» گرفته شده است و او منبع و مادر کوثر است که از نظر تاریخ ترتیب نزول سوره و شان این سوره نمی خورد که خود حضرت فاطمه (س) باشد.
وی افزود: امام خمینی (ره) بزرگترین فضیلت حضرت فاطمه (س) را «محدَّثه» بودن به معنای نزول جبرئیل بخصوص گفته می شود، می دانند. جبرئیل که سیدالملائکه شمرده می شود بر حضرت فاطمه زهرا(س) نازل می شد و برای دلداری و تسلیت به حضرت فاطمه (س) به دلیل وفات رسول الله (ص) اخباری از آینده امت اسلام و آینده نسل پیامبر (ص) به ایشان می رساند و حضرت فاطمه (س) هم بر امام علی (ع) املا می کردند و ایشان هم املای حضرت فاطمه (س) و به نقل قولی حضرت جبرئیل را یادداشت می کردند که از آن به «مصحف فاطمه» یاد شده است.
وی افزود: معنای «محدِّثه» بودن حضرت فاطمه (س) نیز خبری است که منسوب به محلول بن امل جعفی است که مقداری هم اختلاف در شان آن است گرچه مشهور او را توصیفش می کنند که اگر هم سوابقی داشته است از کوفه به مدینه رفته و نزد امام صادق (ع) هم توبه کرده است. سوابقش هم این است که از اتباع ابوخطّاب والی معروف در کوفه بوده است. در فرق الشیعه آمده است که حاکم عباسی اینها را در مسیر کوفه جمع کرد و پیرامون آنها حصار کشید که اینها را آتش بزند ولی دونفر جان سالم به در بردند که یکی از آنها محلول بن امل بود.
وی ادامه داد: این فرد می گوید که وقتی حضرت خدیجه (س) فاطمه زهرا (س) را باردار بود، پیامبر اکرم (ص) شبها وارد خانه می شدند و صدای خدیجه را می شنیدند که با کسی صحبت می کرد. وی فرض کرده است که حضرت زهرا (س) اولین فرزند حضرت خدیجه است که این برخلاف اکثریت قریب اتفاق اخبار ما و دیگر مسلمانان است که قائل هستند قاسم و عبدالله دو فرزند ذکور پیامبر اولین فرزندان حضرت خدیجه است. لااقل سه دختر قبل از حضرت فاطمه (س) به دنیا آمده بودند و لذا خانه خالی نبوده است. در معنای «محدِّثه» بودن گفته است که حضرت فاطمه (س) وقتی در شکم مادر بوده است برای انس و رفع وحشت مادر، برای ایشان حدیث می خوانده است که لازمه اش این است که هیچ فرزندی قبل از حضرت زهرا نباشد که این خلاف اکثریت قریب به اتفاق اخبار است.
وی گفت: در این خبر آمده است که حضرت خدیجه (س) دنبال زنان قریش فرستاد که ایشان را در ولادت حضرت زهرا (س) کمک کنند کانه فرزندان قبلی نبوده اند که حضرت از زنان قریش با این کیفیت بخواهد برای کمک بیایند. حضرت نگاه به سقف اتاق می کند که شکاف برداشته و 4 زن مجلل بلندبالایی بر زمین آمدند و حضرت وحشتی کرد. یکی از آنها گفت که از ما وحشت نکن، ما خود را معرفی می کنیم؛ یکی از آنها گفت من حوا مادر تو هستم. دیگری گفت من آسیه بنت مزاحم زوجه فرعون هستم. دیگری گفت کلتم بنت عمران خواهر موسی بن عمران هستم. و یکی دیگر هم گفت من مریم بنت عمران هستم. باز اینجا قاعده ای هست که اعجاز است و این اعجاز به تحدّی معصوم ممکن است انجام بگیرد و خبرش باید یا متواتر باشد یا مستفیض؛ نه این خبر آحادی که نقل کننده اش محلول بن امل جعفی است با آن سوابقش. پس این «محدِّثه» به این صورت را نمی توان به این زودی با این خبر تصدیق کرد.
وی نتیجه گرفت: آنچه که از حضرت امام راحل در مورد حضرت صدیقه کبری (س) به عنوان نظر آن حضرت است، اینکه فضیلت برجسته حضرت فاطمه (س)، «محدَّثه» بوده است که جبرئیل بر حضرت فاطمه (س) نازل می شده و احادیث جبرئیل بر آن حضرت را، ایشان بر امیرالمومنین (ع) منتقل می کرده و ایشان ثبت می کردند و این «مصحف فاطمه» شد.
وی گفت: مرحوم سید عبدالرزاق موسوی محرَّم - محقق نجفی – در کتاب «الصدیقة وفات الصدیقه الزهرا (ع) خود این حدیث را آورده است که -البته از ابن عباس نقل کرده است- پیامبر اکرم (ص) می فرماید: « انّ الله خلق الناس من اشجار شتی و خلقنی علی بن ابیطالب من شجرة واحده فما قولکم فی شجرة انا اصلها و فاطمه فرعها و علی لقاحها والحسن والحسین ثمارها و شیعتنا اوراقها فمن تعلق بحسن من السانها ساقه الی الجنة و من تخلف عنه غرق فی النار». و این حدیث را ابویعقوب بصری به شعر درآورده است.
یوسفی غروی ادامه داد: حدیث دیگر از سلمان فارسی نقل شده است که باز این دومین حدیث است که در این کتاب آمده است؛ « حُبُّ فَاطِمَةَ یَنْفَعُ فِی مِائَةِ مَوْطِنٍ أَیْسَرُ تِلْکَ اَلْمَوَاطِنِ اَلْمَوْتُ وَ اَلْقَبْرُ وَ اَلْمِیزَانُ وَ اَلْمَحْشَرُ وَ اَلصِّرَاطُ وَ اَلْمُحَاسَبَةُ .....» که این مواقف را به عنوان نمونه مواقف سخت بیان می کند که برای هرانسانی ممکن است پیش آمده و «حبّ فاطمه» را به عنوان راه نجات بیان می فرماید که در 60 مورد به درد انسان می خورد.
وی سپس اینگونه دعا کرد: خداوندا ما را در دنیا از محبت و مودت به رسول و خاندان رسول مخصوصا فاطمه زهرا محروم مگردان و مخصوصا ما را مشمول شفاعت حضرت در مواقفی که رسول خدا فرمودند قرار بده.
وی خاطره ای از ورود امام خمینی به نجف اشرف نقل کرد و گفت: برای مدرسه بزرگ آیت الله بروجردی در نجف اشرف وقفیه ای دست متولی مدرسه مرحوم شیخ نصرالله خلخالی بود که در وفیات و موالید معصومین مجلس بگیرد که اتفاقا ایشان در هنگام ورود امام به عراق و نجف اشرف همراه ایشان بود، لذا عرض کرده بود چنین وقفیه ای در مدرسه داریم. از آنطرف هم آیت الله حکیم خدمت امام آمدند و گفتند: شنیده ایم شما در منزل نماز می خوانید. خوب است جای دیگری غیر از منزل باشد یا در نجف معمول نیست کسی در منزلش نماز جماعت بخواند. آقای خلخالی این فرصت را غنیمت شمرد و به امام عرض کرد که پس اگر اجازه دهید در مدرسه بزرگ مرحوم آقای بروجردی، شب میلاد هم نماز جماعت را اقامه کنید و هم بعد از نماز اجازه دهید مجلس بزرگداشت شما باشد و هم جده تان حضرت صدیقه کبری (س). و اینگونه موافقت امام را جلب کرد. من خوب است شعر سید موسی بن جعفر بحرالعلوم که امتیازش در ماده تاریخ بود و ماده تاریخ های خوبی برای ابنیه بویژه مدرسه آیت الله بروجردی سروده بود بخوانم. کاشی های داخلی مدرسه بزرگ آیت الله بروجردی این ابیات نوشته بود (البته به دلیل توسعه حرم امام علی اینها خراب شده است). بعد از نماز مردم شروع به خواندن شعر و قصیده کردند. من هم وقتی رسیدم حضور امام خمینی، ابیاتی خواندم.
مرحوم ابوی ما از شاگردان خاص مرحوم آیت الله سید جمال گلپایگانی بودند که به عنوان عالم تمام عیاری در نجف اشرف زندگی می کرد، ابوی ما از ایشان نقل کردند که «پسر بزرگش سید محمد حرف شنوی داشت و در محله خودش با جوانان آن محله محشور بود و هرچه من می گفتم حرف گوش نمی کرد و زیربار نمی رفت تا به امام زمان متوسل شدم و چهل شب مسجد سهله رفتم. شب چهلم انتظار لطف و نظری داشتم ولی چیزی به نظرم نرسید و لذا دست خالی به نجف برگشتم اما وقتی وارد اتاق شدم، دیدم پسرم گفت من یک قصیده گفتم. خواند. دیدم یک قصیده فصیح عربی قوی است. بعد من منتقل شدم که این نظر لطف امام زمان بود که ایشان بعد از ادبا و شعرای بزرگی شد که بعد وقتی آیت الله حکیم برای میلاد امیرالمومنین جشن بزرگی در مسجد هندی برگزار می کرد، شاعر بزرگش همین آسید محمد هاشمی گلپایگانی بود.