پایگاه خبری جماران: روز دوشنبه و در آستانه انتخابات مجلس و مجلس خبرگان رهبری، 50 نفر از دبیران کل احزاب و فعالان سیاسی در پاستور با سید ابراهیم رئیسی دیدار کردند.
برای شنیدن روایت دقیق تر این جلسه با مجید انصاری گفت و گو گردیم.
مشروح گفت و گو با دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز در پی می آید:
میخواهیم از شما بشنویم که در نشست رؤسای احزاب و جناحها با آقای رئیسی چه گذشت؟
از وزارت کشور و متعاقب آن از دفتر آقای رئیس جمهور، با من تماس گرفتند و گفتند که جلسهای با حضور برخی از سران و دبیران کل احزاب و گروههای سیاسی و بعضی از فعالین و کنشگران سیاسی با حضور آقای رئیس جمهور در دفتر ایشان برگزار میشود و از من برای شرکت در این نشست دعوت کردند.
گرچه موضوع جلسه مطرح نشد، اما با توجه به در پیش بودن انتخابات حدس میزدم که برای رایزنی درباره انتخابات باشد.
با مشورت برخی از دوستان و بزرگان، علیرغم اینکه احساسم این بود که شاید این جلسه مصداق «نوشدارو بعد از مرگ سهراب» باشد، ولی به دو دلیل قبول کردم که در جلسه شرکت کنم؛ یکی اینکه به دعوت احترام کنم به خصوص اینکه دعوت از سوی رئیس جمهور است. دلیل دوم اینکه من نفس نشست و گفتگو را همیشه مفید میدانم؛ به ویژه میان فعالان سیاسی از احزاب و گروهها و جریانات سیاسی مختلف که متأسفانه خیلی با هم مرتبط نیستند و از دور و از طریق رسانه با یکدیگر صحبت میکنند؛ در حالی که نشستن دور یک میز، از نزدیک با یکدیگر حرف زدن، تبادل نظر کردن و احیاناً اگر نسبت به دیدگاه نقدی یکدیگر دارند را بگویند، حتماً مفید خواهد بود و من همیشه از این نوع گفتوگوها و جلسات استقبال کردهام. لذا در جلسه شرکت کردم.
از دید من جلسه خوبی بود؛ تقریبا پنجاه نفر از جریانات و طیفهای مختلف سیاسی، اعم از احزاب، جمعیتها و گروهها و برخی از افراد مستقل اما فعال در عرصه سیاست کشور، حضور داشتند. تقریباً جلسه بیش از دو ساعت به طول انجامید و نزدیک به بیست و سه نفر از حضّار صحبت کردند.
در پایان هم جناب آقای رئیسی، نیم ساعت صحبت داشتند و با توجه به محدودیت زمان و تعداد زیاد داوطلبان صحبت، خود به خود زمانِ خیلی محدود و چند دقیقهای در اختیار هر فرد بود تا نظرات خودشان را طرح کنند.
از دوستان اصلاحطلب یا نزدیک به جریان اصلاحات، تا جایی که در ذهنم است، آقایان دکتر پزشکیان، مهندس مرعشی، محسن هاشمی، حضرتی، کواکبیان، جواد امام، ربیعی، قوچانی، ابطحی، حسین کمالی، محمد هاشمی و نوبخت صحبت کردند. دوستان دیگری هم از جریانات دیگر نظرات خودشان را بیان کردند من هم در این نشست با توجه به محدودیت وقت، مطالبی را مطرح کردم.
مجموعاً دوستان ما از زوایای مختلف هر کدام، به یک یا چند الزام از الزامات انتخابات رقابتی واقعی پرداختند. بعضاً از اینکه این جلسه میبایست یک سال پیش یا حداقل پنج ـ شش ماه پیش برگزار میشد، گلایهمند بودند و پیشنهاداتی در زمینههای مختلفی مطرح کردند که لابد هر کدام از دوستان نظرات خود را منعکس کردند یا خواهند کرد.
دوستان اصلاحطلب روی مسأله ضرورت برخورد قاطع با پروندههای مفاسد اقتصادی و به پایان رساندن آنها و ارایه اطلاعات به موقع و کامل به مردم تاکید کردند و معتقدند سکوت یا راز آلود کردن این نوع پروندهها در جامعه را موجب بدبینی و سلب اعتماد عمومی خواهد شد چنانچه که نظر سنجیهای اخیر نشان از آن میدهد که بر مشارکت مردم در انتخابات تاثیر منفی مضاعف داشته است.
حضرتعالی در این جلسه به چه نکاتی اشاره فرمودید؟
من از این زاویه به این مسئله پرداختم که ابتدای سال 1402، مقام معظم رهبری در سخنرانی خود در حرم امام رضا(ع) به موضوع انتخابات اشاره کردند و چهار عنوان را بیان کردند که یکی از آن عناوین، مسأله «انتخابات پرشور و حداکثری» بود. در ادامه ایشان دو هفته قبل، در دیدار مردم شریف استان کرمان و خوزستان، در تبیین انتخابات، درباره ابعاد مختلف آن به تفصیل نکات مهمی را بیان کردند.
من عرض کردم که با توجه به شرائط خاص کشور از جهات مختلف و آسیب کاهش مشارکت در انتخابات سالهای 98 و 1400، همه انتظار داشتیم که عوامل مؤثر بر کاهش مشارکت مردم و به نوعی ناامیدی آنها از صندوق رأی برطرف میشد. در درجه اول از وزارت کشور و دولت به عنوان مجری انتخابات و شورای نگهبان به عنوان ناظر بر انتخابات، انتظار میرفت که بلافاصله بر اساس تجارب و آسیبشناسیهایی که صورت گرفته بود، دست به کار میشدند، موانع مشارکت مردم را برطرف میکردند و عوامل امیدبخش و تشویقکننده مردم برای مشارکت را تقویت میکردند، در حالی که این گونه نشد و این موضوع در صحبت اغلب دوستان ما بود. برخی از حضّار به معیشت مردم، ساماندهی اقتصاد، کاهش فشار سنگین تورم و گرانی بر مردم، رکود، بیکاری و فشارهای دیگری که بر اقشار مردم، نخبگان، دانشجویان، اساتید دانشگاه و امثال اینها وارد میشود، پرداختند.
من مطرح کردم که انتظار میرفت موانع حضور مردم برطرف شود، اما در عمل، اقدامات به عکس بود. در سال گذشته و در ماههایی که به انتخابات نزدیکتر شدیم، شاهد تصویب طرح اصلاح قانون انتخابات در مجلس بودیم؛ طرحی که تمام رویههای دلسردکننده و کاهندۀ مشارکت مردم در انتخابات گذشته، مبتنی بر نظارت استصوابی شورای نگهبان، نحوه بررسی صلاحیت نامزدها، طرح مسئله احراز صلاحیت و... که در گذشته به عنوان رویههای مورد نقد به کار گرفته میشد، انتظار میرفت اصلاح شود اما عملاً در این مصوبه مجلس، به قانون تبدیل شد. حتی سختگیرانهتر هم شد؛ برای نمونه در جایی از این قانون تصریح شد که شورای نگهبان 72 ساعت قبل از پایان مراحل انتخابات، یعنی قبل از صدور اعتبارنامه نمایندگان، حق دارد منتخب مردم را حذف کند.
همچنین منوط کردن ثبتنام کاندیداها به پیش ثبتنام، مسئله جدیدی است لذا بعد از تصویب آن، همه اعضا، گروهها و اشخاص دچار کمفرصتی، و نوعی غافلگیری شدند. وقتی که این موضوع در مجلس مطرح بود، تلاش کردم بلکه اگر موارد دیگر اصلاح نمیشود، حدأقل این بند را برای انتخابات پیشرو لازمالاجرا نکنم، اما موثر واقع نشد. بعد از تصویب، من در مجمع با برخی از اعضای مجمع و از جمله با خود آقای وحیدی وزیر محترم کشور صحبت کردم و گفتم: چون شرائط، مناسب نبود و خیلی از نخبگان و افراد به درد بخور، به دلیل تجربۀ تلخ بررسی صلاحیتها در گذشته، اساساً به میدان نیامدند و حاضر نشدند ثبتنام کنند؛ احزاب و گروهها در این فضای سرد انتخاباتی فرصت نکردند نشستهای استانی و شهرستانی برگزار کنند و هواداران و نیروهای موثر خود را به ثبتنام و مشارکت قانع کنند؛ پیشنهاد کردم که دو فوریتی به مجلس دهند و این دوره از انتخابات را از شرط پیش ثبتنام معاف کنند تا فرصتی باشد که بلکه افراد بیشتری از کسانی که مناسب مجلس هستند و شانس رأی آوری دارند، شناسایی شوند و از آنها درخواست شود، ثبت نام کنند.
آن زمان که این پیشنهاد را مطرح کردم، قانون تصویب شده بود و با هر کدام از دوستان در مجمع مطرح کردم، استقبال کردند و گفتند: پیشنهاد خوبی است، برخی گفتند به صورت جدی پیگیری میکنیم که پیش ثبتنام در این دوره نباشد. جناب آقای وحیدی هم گفتند: ما بررسی میکنیم که وضعیت چگونه میشود، اما اصل مسأله را رد نکردند، ولی عملاً اتفاقی نیفتاد.
به هر صورت با توجه به شرائط کلی کشور و جامعه، مواجهه مردم با مشکلات عدیده و مردم از اثرگذاری مجلس ناامید شدهاند، ضرورت داشت همه اقدامات برای عملی شدن به توصیه رهبری، اجرا میشد اما نه تنها این اقدامات عملی نشد بلکه در این دوره برخلاف ادوار گذشته که هیئتهای اجرایی متعادل انتخاب میشدند و حتی در دوره آقای احمدینژاد هم به صورت نسبی افرادی خارج از جریان اصولگرا، در هیئت اجرایی حضور داشتند و نگاهشان صرفاً تطبیق اسناد و مدارک قانونی داوطلبان بود، اما این بار افرادی برای هیئتهای اجرایی انتخاب شدند که از هیئتهای نظارت هم تندتر عمل کردند و تعداد کثیری از ثبتنام کنندگان را رد کردند. یعنی کاری که در گذشته هیئتهای نظارت انجام میدادند، اینها انجام دادند به گونهای که حتی مورد اعتراض هیئتهای نظارت هم واقع شدند. بدتر از آن در بررسی شکایات، بعضاً افراد را به جلسات توجیهی احضار میکنند و یا دیده و شنیده شده که با افراد به گونهای برخورد کردند، مثل اینکه در محکمه تفتیش عقائد هستند یا احیاناً بازجویی میکنند. حتی به برخی پیشنهاد دادند که ما شما را تأیید میکنیم مشروط به اینکه استفعا کنید، یا حوزه انتخابیتان را عوض کنید. برخی افرادی به ما اطلاع دادند که رفتیم و با ما این صحبتها شده است.
من گفتم که این نوع برخوردها و رفتارها، با مسألهای است که رهبری مطرح فرمودند در تناقض آشکار است. به تعبیر یکی از دوستان که در جلسه حضور داشت: دو گانهای شکل گرفته است؛ بعضاً رهبری مسألهای را مطرح فرمودند و مصلحت در انشای این مسئله بوده است اما آقایان کار خود را میکنند و توجهی به صحبت ایشان ندارند. این برداشت خوبی در جامعه نیست و انعکاس مناسبی ندارد.
من این مطالب را توضیح دادم و گفتم گرچه دیر شده است، اما با توجه به اهمیت بسیار زیاد موضوع که کثرت مشارکت مردم در انتخابات، به عنوان موثرترین عامل در تقویت همبستگی و امنیت ملی تلقی میشود، مسئولین امر باید مثل موارد دیگری که بعضاً رهبری ورود کرده و دستور صریحی دادهاند، همه امکانات را برای تحقق آن بسیج میکنند و حتی ممکن است با تشکیل جلسه سران قوا و کارهای دیگر، قوانین عادی را دور بزنند، درباره انتخابات چه اشکالی داشت که دولت یا مجلس، پیشنهاد دو فوریتی یا بیشتر را میداد که انتخابات پیشرو را از پیش ثبتنام معاف میکردند و یک هفته فرصت میدادند تا افراد جدید اگر مایل بودند ثبتنام کنند یا اگر احزاب خواستند لیست تهیه کنند، دستشان باز باشد؟!
این سخن الزاماً به معنای تعویق انتخابات نیست، بلکه رسیدگیهای فوری در بررسی صلاحیتها است. البته مشروط بر این میتواند باشد که روند رسیدگیها مثل گذشته مبتنی بر احراز صلاحیت شخصی و سختگیریها نباشد، بلکه صرفا بر اساس روندهای معمولی و قانونی صورت گیرد.
در پایان گفتم در وضعیت کنونی برخی از جریانان سیاسی به خصوص در جریان اصلاحات، اساساً کاندیدایی ندارند تا بتوانند لیست دهند. وقتی شما دعوت میکنید که در انتخابات شرکت کنید و انتخابات رقابتی شود. معنای آن این است که شرکت کنید و از لیستهای اصولگرایان حمایت کنید! یعنی در رقابت دو یا سه لیست اصولگرایان، اصلاحطلبان از لیستهای اصولگرایان حمایت کنند در حالی که این کار با فلسفه مشارکت سیاسی و رقابت انتخاباتی ناسازگار است.
اینها مطالبی بود که نه به این تفصیل بلکه به صورت فهرستوار و تیتروار عرض کردم. هنوز بر این عقیده هستم که که اگر همتی باشد، امکان قانونی و عملی این پیشنهاد وجود دارد.
از دیدگاه شما این جلسه، بنا به گفته ی بعضی ها نمایشی و برای بهرهوری سیاسی به نفع جناح خاص بود یا نتیجه و ثمرهای داشت؟
واقعیت این است که جلسه، نمایشی نبود. چون جلسهای بود که بیست و سه نفر از حدود 50 نفر صحبت کردند. هر کس هم هر چه در نظرش بود با صراحت و شفافیت بیان کرد؛ حتی در چند مورد بین برخی از حضار، مشاجراتی درباره مباحث درگرفت. آقای رئیسی هم تا آخر با حوصله گوش کردند و صحبت آقای رئیسی هم به نظرم صحبت خوبی بود به خصوص بخشی از صحبت ایشان که گفتند: «احراز صلاحیت را به مردم واگذار کنید و مسئولان تطبیق شرائط کنند.» من جلسه را مفید ارزیابی کردم چون به صراحت همۀ دیدگاهها مطرح شد.
البته این انتقاد را وارد میدانم که این جلسه یک سال پیش باید برگزار میشد و تأکید کردم که بلافاصله بعد از سخنرانی رهبری در حرم امام رضا(ع)، شورای نگهبان و دولت باید اقدامات مختلفی میکرد و از جمله اقدامات میتوانست رایزنی با احزاب و گروههای سیاسی برای گرفتن نظرات آنان باشد.
از دید من این جلسه فعلاً تأثیری در روند انتخابات ندارد. همان طور که عرض کردم بسیاری از جریانات از جمله برخی احزاب اصلاحطلب که از احزاب بزرگ و مورد اقبال جوانان هستند، حتی شاید یک نفر هم از اعضای آنها نتوانستند ثبتنام کنند یا ثبتنام نکردند، چون در گذشته هر وقت ثبتنام کردند، رد صلاحیت شدند و کسی از مسئولین پاسخگو نبودند. لذا خود به خود کسی ندارند که لیست دهند و از او حمایت کنند.
برخی اوقات مسئولین مطرح میکنند که افراد و اشخاصی هستند، اصلاحطلبان از آنها حمایت کنند اما این وظیفه مسئولین نیست که بلکه احزاب و گروهها باید بگویند که ما افرادی داریم یا نه؟ بله ممکن است در شهرستانها و استانها، افرادی نزدیک جریان اصلاحات ثبتنام کرده باشند اما صرفِ نزدیک بودن به اندیشه کافی نست بلکه آن شخص باید شانس رأیآوری داشته باشد و از مقبولیت و معروفیت بالایی برخورد باشد. در گذشته هم این مسئله را مطرح کردند و مغالطه سیاسی است. چون وقتی در یک انتخابات، افراد اصلی یک حزب رد صلاحیت میشوند و نفرات بعدی تأیید میشوند، حزب فرصت اینکه افراد جدید را به جامعه معرفی کند ندارد. یا اینکه به صورت انگشتشمار افراد معروفی را تأیید کنند و بقیه افراد، نامعروف باشند؛ این یک عدم موازنهای ایجاد خواهد کرد.
به هر حال، با این جلسه امیدی به اینکه تغییری در روند برگزاری انتخابات ایجاد شود، نیست.
اعضای شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها، خواستههای حدأقلی جریانات سیاسی و مردم را مدنظر قرار دهند و از هماکنون به فکر اصلاح قوانین و رویهها برای انتخابات آتی باشند. البته اگر سخنان رهبری را جدی تلقی میکنند که ایشان برای اسلامیت و جمهوریت، انتخابات را ضروری و لازم تعبیر کردند.
همچنین بر اساس تعبیر حضرت امام اگر میزان رأی ملت است، باید رأی مردم بدون این فیلترهای غیرضرور و موانع محدودکننده، بر کرسی بنشیند، امکانِ میزان رأی مردم بودن در اداره کشور تحقق پیدا کند و این با شیوههای گذشته و شیوههای فعلی و با این قانون انتخابات؛ چه قانون انتخابات خبرگان و قانون انتخابات مجلس، غیر ممکن است.