شیخ ابراهیم زکزاکی در پاسخ به اینکه چه ویژگیهای از امام خمینی برای مردم نیجریه و حرکت امقلابی آنها برجسته بود، فرمودند: «ما قبل از انقلاب ایران به این فکر میکردیم که چگونه میتوان اسلام را به شکوه خود بازگرداند، خیلیها فکر میکردند باید وارد حکومت شوند و آن را از درون تغییر دهند، برخی هم فکر میکردند باید اسلحه استفاده کنند و بجنگند. اما امام راه دیگری را به ما نشان داد و نشان داد که همه مردم می توانند ارتش باشند، لازم نیست در حکومت نفوذ کنید یا اسلحه به دست بگیرید. شما مردم را به قیام دعوت کنید و مردم را بیدار کنید، و هر زمان مردم بیدار شوند می توانند نظام را تغییر دهند، این چیزی است که ما از امام یاد گرفتیم.»
شیخ ابراهیم زکزاکی، رهبر جنبش اسلامی نیجریه که به ایران سفر کرده، به مناسبت ایام سالگرد حادثه تلخ زاریا، در گفتوگوی تلویزیونی خود با صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، مقابل دوربین برنامه «جماران» شبکه یک سیما قرار گرفت.
در قسمت اول از این گفتوگو شیخ بزرگوارکه اکنون 70 سال دارد، خود را یک فعال اسلامی و کسی که تمام عمر خود را صرف فعالیتهای اسلامی کرده است، معرفی میکند. از اولین آشنایی خود با نام حضرت امام خمینی ره اینگونه میگویند که: « در دوران دانشجویی استاد علوم سیاسی آمریکایی استاد علوم سیاسی آمریکایی داشتیم که در مورد نفوذ سیاسی تدریس می کرد و در مورد تفاوت بین نفوذ و قدرت اینگونه میگفت که ممکن است کسی قدرت داشته باشد اما تاثیرگذارترین فرد کشور نباشد. سپس او مثالی از ایران آورد که در ایران قدرت در دست شاه است و روی تابلو نام امام خمینی، که تا آن زمان من چنین نامی نشنیده بودم را نوشت و گفت اما این مرد تأثیرگذارترین فرد در ایران است که قدرت در دستش نیست. زمانی که امام در فرانسه بودند نام و تصاویر ایشان را از رسانههای مسلمان میشنیدیم. همچنین وقایع مربوط به ایران را از یکسری مجلات معروف دنبال میکردم. در آن زمان ما برای دریافت اطلاعات به رسانه ها وابسته بودیم و عمدتاً رسانه های غربی. ما بسیار تحت تأثیر آنچه می شنیدیم بودیم، زیرا در آن زمان در دانشگاه نوعی جنگ ایدئولوژیک بین ما مسلمانانی که آینده کشور را اسلامی می دیدیم و کسانی که می گفتند آینده باید کمونیستی باشد وجود داشت. بنابراین آنچه در ایران اتفاق میافتاد، انگیزههای ما را تقویت کرد.»
وی در پاسخ به اینکه چه ویژگیهای از امام خمینی برای مردم نیجریه و حرکت امقلابی آنها برجسته بود، فرمودند: «ما قبل از انقلاب ایران به این فکر میکردیم که چگونه میتوان اسلام را به شکوه خود بازگرداند، خیلیها فکر میکردند باید وارد حکومت شوند و آن را از درون تغییر دهند، برخی هم فکر میکردند باید اسلحه استفاده کنند و بجنگند. اما امام راه دیگری را به ما نشان داد و نشان داد که همه مردم می توانند ارتش باشند، لازم نیست در حکومت نفوذ کنید یا اسلحه به دست بگیرید. شما مردم را به قیام دعوت کنید و مردم را بیدار کنید، و هر زمان مردم بیدار شوند می توانند نظام را تغییر دهند، این چیزی است که ما از امام یاد گرفتیم. انقلاب تغییر حکومت نیست، بلکه تغییر مردم است، تغییر مردم از درون است که نگرش مردم را تغییر می دهد. هرگاه تفکر مردم تغییر می کند تغییر اساسی پیش می آید و امام این کار را انجام داد و انقلاب مردم را با تغییر افکار مردم شکل داد.»
شیخ ابراهیم زکزاکی روایتی از دیدن تصویر امام در حال نماز بیان کردند که تاثیر زیادی بر ایشان داشت و سپس تاثیرگذاری تصویر امام بر فرزند خواهرشان اینگونه توصیف کردند که:« یکی از پسران خواهر کوچکترم به خانه ام آمد و عکس امام را روی دیوار دید که فکر می کنم حدود 5 ساله بود و از من می پرسید که آیا آن عکس، عکس حضرت محمد است؟ به او گفتم نه این عکس حضرت محمد نیست بلکه عکس نوه اوست. می توانید ببینید که این عکس چگونه روی یک پسر کوچک حدوداً 5 ساله تأثیر می گذارد، دقیقا همانطور که ما او را دیدیم. در پاریس، عدهای از درختان بالا میرفتند تا فقط لحظهای امام را ببینند. زمانی که او در نوفل لوشاتو که نزدیک پاریس بود، میدانید که چه تأثیری بر مردم فرانسه داشت و البته وقتی به ما میرسد تأثیر فوقالعادهتری دارد. و این فقط درباره عکس ها است، چه رسد به صحبت های او که تاثیر بیشتری داشتند.» وی از شناخت مردم نیجریه از امام خمینی اینگونه بیان کرد که « انقلابی در نیجریه حدود 220 سال پیش بود که توسط یکی از علما به نام شیخ عثمان بن فودیو رهبری شده بود. مردم نیحریه بلافاصله وقتی امام را دیدند، او را به شیخ عثمان تشبیه کردند، بنابراین درک شخصیت ایشان برایشان بسیار آسان بود. درک اینکه او نمادی از تغییر به سوی اسلام است برای مردم مسلمان نیجریه دشوار نبود. آنها هنوز شیخ عثمان و تغییری را که او به ارمغان آورده بود را به یاد داشتند و میدانستند که آن یکی را به قدرت استعمار باختهاند و حالا نمیدانستند چگونه میتوانند به آنچه از دست دادهاند بازگردند. با دیدن امام و توانایی ایشان در اجرای اسلام در عصر حاضر، بسیاری از مردم امیدشان را دوباره به دست آوردند. خیلی از مردم امیدشان را کاملا باخته بودند و به حضور امام زمان امید داشتند. ولی آشنایی با امام خمینی این امید را به آنها داد که آن چه در ایران رخ داده است، هرچند همانطور که شما گفتید. با وجود تفاوتهایی، همچنین می تواند در مکانی به نام نیجریه و در واقع غرب آفریقا رخ دهد.»
وی افزود « زمان زیادی طول کشید تا من بتوانم به مردم یاد بدهم که آموزه های اسلامی امام خمینی مرزی ندارد، محدود به ایران نیست، این یک نوع پیام جهانی برای کل مردم مسلمان کل جهان است. البته نوعی که مردم ایران قیام کردند باعث شد که مردمی که شاهد انقلاب بودند ببینند که چگونه یک آرزو مشترک برای مردم وجود داشت. زیرا به راحتی میتوانستی مشاهده کنی که چگونه همه مردم تحت یک رهبری متحد می شوند و به یک زبان صحبت می کنند و یک چیز می گویند و مانند یک خانواده با قدرت ایستاده اید. از تمام آزار و اذیت و تجاوز رژیم وقت که می خواستید آن را از بین ببرید.»
او اولین آشنایی خود با مردم ایران را به پیوست نگارش مقالهای درباره ایران در دوره شرقشناسی مربوط میکند که در نهایت برایشان یادآور این حدیث معروف پیامبر در آخرین نبردشان بود که از پیامبر پرسیده شد که آن مردم چه کسانی هستند و پیامبر درباره مردم سرزمین سلمان فارسی گفت که اگر ایمان در ثریا باشد، مردم از سرزمین فارس یه آن دست پیدا میکنند. وی گفت که معنای این حدیث را قبلاً نمیدانستیم اما بعدها متوجه منظور واقعی آن شد؛ وقتی قدرت مردم ایران در انقلاب اسلامی و بالابردن نام اسلام توسط آنها را دید.
شیخ زکزاکی در ادامه اینچنین تاکید میکند که: «امام قدس سره هنوز زنده است، چون عقایدش هنوز معتبر است. شخصیت او هنوز بر مردم تأثیر می گذارد. برای همین است که دشمنان به شخصیت امام حمله می کنند، چون می بینند هنوز این شخصیت بر مردم تاثیرگذار است. امام روح الله همانطور که نامشان گویا است روح الله هستند، آن روح هنوز هست و نمی میرد. ما از زمان امام نگذشتهایم، این کاملا درست است و مخصوصاً من وقتی در اولین سالگرد انقلاب در سال 1980 به اینجا آمدم و البته در آن زمان امام در بیمارستان بستری بودند که من ایشان را آنجا عیادت کردم. آنجا هیچ ترسی از ضبط صوت وجود نداشت، ضبط صوت من خیلی نزدیک به دهان ایشان بود و او تمام صحبتهایش را ضبط میکرد. وقتی به نیجریه برگشتم، گاهی اوقات میتوانستم برخی از افراد را ببینم، حتی برخی از دانش آموزان دبیرستانی که حدود 12 کیلومتر و بیشتر را دنبالم می آمدند تا بتوانند کسی را ببینند که از ایران آمده است و به سخنان امام خمینی گوش بدهند. سالنی آنجا بود که آنقدر پر بود و عده ای بیرون بودند و برخی حتی شیشه پنجره ها را شکستند تا من را ببینند. من صدای امام را در سالن پخش می کردم و سخنان ایشان را همزمان ترجمه هم می کردم. یادم است که قسمتی درباره کشتار و قتل عام مردم بیگناه صحبت میکردند و مردم نیجریه با علاقه گوش میسپردند. فقط میخواهم یاداوری کنم که چقدر شخصیت امام بر مردم آن زمان و حتی امروز تأثیرگذار است. »
شیخ ابراهیم زکزاکی روایت معروف هدیه حضرت امام خمینی به ایشان در ملاقات را اینگونه بیان میکنند که:« در سالروز اولین پیروزی انقلاب ایران به ایران آمدم. بعد از ملاقات عمومی با مردم، این افتخار نصیب من شد که به طور خصوصی نزد امام بروم. این ملاقات فقط بین خود من و امام و مترجم بود. البته ایشان عربی صحبت می کردند. آن حدیث را برایشان گفتم که «هر که بمیرد و در گردن او بیعتی نباشد به مرگ جاهلیت مرده است». به ایشان گفتم که چون در محضرشان هستم، پس دوست دارم با ایشان بیعت کنم. امام فرمودند هرچند با من دست میدهند ولی این به این معنی نیست که دستدادن بیعت را تکمیل می کند.، گفت من باید حاضر باشم مسائل اسلام را در خودم قوی کنم و به دیگران یاد بدهم. ایشان یک نسخه از قرآن آورد و اسمم را در آن نوشت و امضا کرد. البته من این قرآن را به دقت نگهداری میکردم و آن را زیاد می خواندم. اما در حملات بسیاری که به محل زندگی من شد، آن قرآن را گم کردم. متأسفانه نسخه ای از نوشته نداشتم و آن را به کلی از دست دادم اما خاطره آن لحظه هنوز در قلب من است. من یک چیز را می دانم که وظیفه من این است که قرآن را بخوانم و به آن عمل کنم و به دیگران بیاموزم و این کاری است که در حد توان خودم انجام دادهام. وقتی برگشتم فهمیدم این طریقت نیست که باید پیروی میکردم بلکه راهی بود که باید به خودی خود درک می کردم و از قبل میدانستم. اهل بیت همیشه در ایمان اسلامی وجود داشته و من باید این را خودم می فهمیدم. شیعه یک دین جدید نیست، همان اسلام است همراه با دانش از اهل بیت. این قسمت پنهانی پیام اسلام است که اهل بیت و ولایت امیرالمومنین را شامل می شود. هرکه به پیامبر ایمان می آورد، این قسمت پیام پیامبر را هم قبول میکند.»
ایشان گرویدن به تشیع و ترویج آن بین مردم را اینگونه بیان نمودند که: «وقتی من به نیجریه برگشتم با مردم در اینباره صحبت نمیکردم چون هدف همبستگی مردم مسلمان بود. فقط در مورد اسلام و وحدت مسلمانان صحبت کردم و لزوم تلاش مسلمانان و استقرار اسلام در زندگی خودشان و در ملت های خودشان را یادآور شدم. فقط زمانی که مردم نزدیکم میشدند، میتوانستند تقاوتها را در عمل ببینند. هرگر نمیخواستم مردم بگویند دین جدیدی آوردم زیرا زمانی که سجده می کردم، تسبیحات میخواندم و مدل وضو هم متفاوت بود. بنابراین من انجام آن کارها را در ملاء عام متوقف کردم تا نظر مردم عوض نشود و چیز متفاوتی نبینند. اینگونه بود که مردم به تدریج شروع به درک شیعه و اهل بیت کردند و آن را پذیرفتند. البته قدرت دعاهایی مانند صحیفه سجادیه و کمیل و مفاتیح الجنان هم بود که باعث شد مردم آنچه را که من می گویم را درک کنند. اینکه اجباری وجود نداشته باشد مهم بود.
شیخ ابراهیم زکزاکی درباره لقب خمینیون که به ایشان دادهاند اینطور فرمودند که: «وقتی مردم اسم من را می گفتند من تاکید کردم که خودم هیچ دستاوردی ندارم. من فقط پیام امام را به مردم رساندم که تمام کار من است. در پس این پیام در واقع نفوذ یک مرد است که الان دیگر بین ما نیست. شنیدهام که به من می گویند خمینی آفریقا، اما حقیقت این است که او خمینی جهان بوده است. اگر دو خمینی باشد، به هرج و مرج می رسیم، یکی کافی است. تنها چیزی که دنیا نیاز دارد این است که از آموزش های او پیروی کند.»
ایشان در ادامه با تعریف سالهای حبس و شکنجه خود، از شروع مبارزات و مصائب آن و کشتارهای رژیم وقت علیه افراد شیعی روایاتی را فرمودند و در انتها بیان کردند که علیرغم همه مصائب راه مبارزه جنبش را ادامه خواهیم داد تا جایی که نه تنها در نیجریه بلکه غرب آفریقا اسلام برقرار شود.
در شروع قسمت دوم، شیخ ابراهیم زکزاکی در تبیین تفاوتهای فرهنگی ایران و نیجریه این چنین فرمودند که : تفاوت های زیادی بین نیجریه و ایران وجود دارد اما الحمدلله همه ما در این بخش از جهان مسلمان هستیم در این منطقه قبل از حضور استعمار نوعی نظم اسلامی وجود داشته است. استعمار برای برآورده کردن خواسته ها و علایق ما به این منطقه نیامد. آنها برای رسیدن به اهداف خودشان به این منطقه آمدند. در نتیجه فرانسوی ها و انگلیسیها در نیجریه ساکن شدند و بین خودشان تفاوتهایی داشتند ولی بعدا به ما پیوستند و یک کشور متحد را تشکیل دادیم. آنها در سمت غربی کشور بودند.
فرهنگ ما با فرهنگ غرب تفاوت دارد. زبان ما متفاوت است و همچنین تاریخ ما با یکدیگر تفاوت هایی دارد. در نتیجه آنها برای رسیدن به اهداف خودشان به اینجا آمدند. با توجه به حضور استعمار در آنجا، نیجریه و ایران از این لحاظ با هم تفاوتهای زیادی دارند. جمعیت مردم غیر مسلمان در ایران محدود است ولی نیجریه جمعیت غیر مسلمان زیادی دارد. ولی ما یعنی بخش مسلمان نشین، از آنچه در ایران میگذشت الهام گرفتیم و تاثیر پذیرفتیم. برخی از مردم نیجریه میگفتند فرهنگ شما و ایرانی ها متفاوت است، مذهب شما با مذهب ایرانی ها متفاوت است ولی من میگویم که واقعیت این است که دین هر دو ما اسلام است و ما در این زمینه اشتراک داریم. همین اسلام در ترکیه هم هست. ممکن است نحوه عمل به اسلام در دو کشور شبیه یکدیگر باشد نه لزوما شباهت دقیق و کامل اما شباهت تقریبی. ولی مردم در کشور ما تحت تاثیر انقلاب ایران بیدار شدند و ما هر روز شاهد این موضوع هستیم. »
شیخ زکزاکی در پاسخ به میزان آشنایی مردم نیجریه با اسلام و حضرت امام این چنین فرمودند که: «تعداد زیادی کتاب منتشر شده و سخنرانیهای زیادی شده است. مقالات زیادی نوشته شده است. ما در نیجریه چیزی داریم که به آن هفته امام میگوییم و هر سال ماه ژوئن است. این مناسبت در همه جا گرامی داشته میشود. در این هفته در همه جا سخنرانیهایی در مورد جنبههای مختلف اندیشه امام ایراد میشود. در مورد نحوه رهبری ایشان، در مورد توانایی ایشان در متحد کردن مردم، در مورد دانش بالای ایشان، در مورد روش ایشان، همه این سخنرانیها توسط اهل تفکر و روشنفکران ایراد میشود و معمولا تمام این سخنرانیها در کتابی جمعآوری میشود. همچنین بخشهایی از این صحبتها و نوشتهها در مورد امام بین مردم نواحی اطراف پخش شده و به آنها در مورد امام توضیحاتی داده میشود. اینها برنامههای هفته امام است. همچنین هفتهای وجود دارد با عنوان هفته وحدت که در ماه ربیع الاول است. بین دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول. در طول هفته امام ما مردم با تفکرات مختلف را جمع میکنیم. میدانید که در بین سنی ها هم سلفیها و افرادی دیگری هستند. ما همه آنها را دعوت میکنیم. در این جلسه در مورد جنبه های مختلف امام صحبت میشود و همچنین برخی از خود آنها نیز صحبت میکنند. برخی از آنها در مورد امام جعفر صادق نیز صحبت میکنند. ممکن است شما تعجب کنید از این امر که برخی از اهل سنت براساس منابع خودشان در مورد امام جعفر صادق صحبت میکنند. همچنین آنها در مورد امام خمینی صحبت میکنند، اینکه چگونه مردم را متحد کرد. اینکه چگونه افراد با اندیشههای مختلف را دور هم جمع کرد. و همه اینها در یک کتاب جمع آوری میشود. صحبت کردن در مورد امام بسیار رایج است مخصوصا در بین افراد عالم و دانشمند و معمولا هم به زبان انگلیسی انجام میشود.»
ایشان در بیان چگونگی شنیدن خبر فوت امام خمینی (ره) فرمودند: «متاسفانه خبر رحلت امام زمانی آمد که من در زندان بودم و آنها در آن زمان مرا به شدت زیر نظر داشتند. پیشتر من یک رادیو داشتم که تنها منبع موجود برای خبرگیری از دنیا بود. ولی در آن زمان من نمیتوانستم از رادیو استفاده کنم چون زندانبانان گاهی ناگهانی برای جستجوی سلول من می آمدند. به هر حال خبر رحلت امام در زمانی که من در زندان بودم به من رسید و من نمیدوانستم چه اتفاقاتی در حال وقوع است. من به افراد زندانی میگفتم که خوشبختانه حضرت امام موفقیت های زیادی کسب کرده است. رحلت حضرت امام اتفاق بسیار ناراحت کنندهای برای من بود در حالی که در زندان بودم. همچنین من خبر شهادت آیت الله بهشتی و رئیس جمهور رجایی را هم زمانی که در زندان بودم شنیدم. همچنین زمانی که خبر شهادت سردار سلیمانی را شنیدم هم در زندان بودم و امکان و اجازه عزاداری نداشتم.
هنوز هم تلخی این موضوع که در زمان زندان خبر رحلت امام را دریافت کردم به خوبی به خاطر دارم. این یک بدشانسی بود برای من. من تلاش کردم پیامی به مردم نیجریه بدهم و بگویم که امام هنوز هم زنده است چون تعلیمات و اندیشه هایش زنده است. و خدا را شکر میکنیم که ایشان جانشینی همچون سید علی خامنهای دارد. از خبر جانشینی ایشان بسیار خشنود شدم و این موضوع خبر خوبی بود زیرا شخصی با دانش و تجربه شبیه حضرت امام و تجربه سیاسی خاص و دانش از عصر خودش، رهبر شد. آیت الله خامنهای بر مقتضیات زمانه مسلط است و همچنین بر اصول و فروع دین اسلام. اینها باعث شده که ایشان بتواند سنگینی بار رهبری را به دوش بکشد به گونهای که گویی امام زنده است.»
شیخ زکزاکی از اولین دیدار خود با آیتالله خامنهای اینگونه میگوید که: «وقتی اولین بار سال 1980 به ایران آمدم در دانشگاه تهران در نماز جمعه شرکت کردم. در آن زمان جوان بودم و 27 ساله بودم. خدا را شکر میکنم که در جلو جمعیت در صف جلو بودم در حالی که آیت الله خامنه ای امام جمعه بودند. من از آن زمان عکسی ندارم. معمولا این عکس ها را در روزنامه تهران تایمز میدیدم و نگه میداشتم. با توجه به اتفاقاتی که برای من افتاد آن عکس ها از بین رفت. ولی بعدا یک تقویم دیدم که عکسی از آن نماز بر روی آن بود و میتوانستم خودم را در آن ببینم. شخصی پرسید این شما هستید؟ گفتم بله، من پشت سر آیت الله خامنه ای بودم. اینجا اولین باری بود که ایشان را شناختم و در مورد ایشان شنیدم. در شعارها میگفتند: سلام بر خمینی، درود بر خامنه ای. حتی یادم می آید که از مردم در مورد ایشان پرسیدم و ایشان معروف بود به اینکه سه بار سبحان الله میگوید. و این خاطره هنوز یادم است که بجای سبحان ربی الاعلی و بحمده سه بار میگفتند سبحان الله. من هم بعدا عادت کردم که سه بار سبحان الله بگویم تا الان. وقتی ایشان رئیس جمهور شد آمدند به افریقا، شرق آفریقا و کشورهایی مانند تانزانیا، و مردم میگفتند طلع البدر علینا.
سپس ایشان از یکی ار دیدارهایشان با رهبری گفتند که رهبری ایشان را ابوالشهدا خطاب کرده و در جواب شیخ که گفته بودند با تعداد شهدای کمی داریم در برابر ایران، ایشان فرمودند حتی شما هم شهید هستید و برخی از شهدا، زنده هستند.
شیخ ابراهیم زکزاکی زیارت خود از حرم حضرت امام خمینی را اینگونه توصیف کردند که :«وقتی آمدم اینجا وظیفه خودم میدانستم که به حرم امام خمینی بروم. من چندین بار به زیارت امام خمینی رفته ام، نمیدانم دقیقا چندبار ولی بارها به زیارت ایشان رفته ام. من با ایشان صحبت میکنم گویی ایشان زنده است و جواب من را میدهد. من به این فکر نمیکنم که الان نمیتوانم ایشان را ببینم. من ایشان را زنده و حاضر میبینم و با ایشان حرف میزنم. و از ایشان میخواهم که با دعاهایشان به ما کمک کنند و آموزه های ایشان هر چه بیشتر در جهان پخش شود. همچنین از خانه امام بارها بازدید کرده ام. هر وقت به آنجا میروم امام را به خاطر میآورم و یاد ایشان برایم زنده میشود و بسیار گریه میکنم. همچنین گاهی از بیمارستانی که ایشان در آن درگذشت بازدید میکنم، تخت ایشان هنوز در آنجا است که ایشان در همان تخت سجده هم میکرد. آخرین بار در آن تصویر نوه ایشان را هم دیدم؛ سیدحسن. من هر بار که به ایران میآیم با دختر ایشان سیده مصطفوی نیز دیدار میکنم. خانه ایشان (امام خمینی) در قم را هم میبینم و همه اینها من را به یاد امام میاندازد. این بار من اقامت کوتاهی در قم داشتم و خانه ای که در آن بودم به خانه امام بسیار نزدیک بود. من چهل روز در آنجا ماندم البته در سه دفعهای که به قم آمدم. هر کدام از اینها را که میبینم به یاد امام می افتم و حس نزدیکی به ایشان دارم. و خاطره ایشان را در ذهن من تازه میکند.
شیخ زکزاکی در پاسخ به اینکه آیا ایران کمکهای مالی، نظامی و تسلیحاتی به نیجریه دارد یا خیر اینگونه بیان کردند که: اولین چیزی که به ذهن انسان میآید این است که این حرف ها ساخته ذهن مخالفان است به ویژه مخالفان انقلاب اسلامی است حتی در بین ایرانی ها. شخصی بود که در سفارت فرانسه در نیجریه بود و به من گفت که ایران دارد تلاشهای زیادی میکند ولی این افرادی که بیرون میآیند و به خیابان میآیند از همه جا هستند و سازماندهی شده نیستند. منتقدین و مخالفان ایران میگویند اینها پول نفت است. دلارهای نفتی است که برای شما پمپاژ میشود. ولی من همیشه این حرف را به آنها میگویم که ببینید اگر مسئله مالی است بگویید شما چقدر میگیرید که در مقابل گلوله بایستید؟
ما مدرسه و بیمارستان حسینه و مراکز اسلامی میسازیم. آیا اینها بیشتر از ظرفیت ما است؟ ما همه مدارس را به وسیله یک موسسه ای در آنجا ساخته ایم. ما آنها را به چالش میکشیم و میپرسیم پروژه ای هست که فراتر از ظرفیت ما باشد؟ یادتان باشد وقتی مردم را دارید، همه چیز دارید. وقتی 5 میلیون انسان پشت شما هستند و اگر از هر کدام یک دلار بگیرید میشود 5 میلیون دلار. البته برخی از مردم بیشتر از این هم کمک میکنند. اینها مسئله ایمان است. اینها یعنی تعهد. به هر حال هیچ کس حتی در صورت گرفتن پول هم نمیتواند با این مسائل روبرو شود.
دولت نیجریه در ابتدا به ما تهمت میزد ولی الان چنین چیزی نمیگویند چون هر کانال مالی باشد آنها میتوانند آن را ردگیری کنند. آنها این موضوع را پیگیری کردند و به هیچ نتیجه ای نرسیدند. بعد از آن دیگر از ما نپرسیدند که این پول ها را از کجا میآورید. دولت دیگر از ما نمیپرسد که پول از کجا میآوریم. چون میدانند که این پروژه ها را خودمان میسازیم و خودمان هزینهاش را تامین میکنیم. اینها نتیجه ایمان و تعهد مردم است و نه پول.»
ایشان در پاسخ به چگونگی جایگاه زنان در جنبش اسلامی نیجریه گفتند:« در منطقه ما به شکل سنتی زنان به مسجد نمیروند و در کارها و فعالیتهای مذهبی شرکت نمیکنند. وقتی ما کارمان را شروع کردیم مخالفان ما میگفتند این چه دینی است که زنان هم بخشی از آن هستند و در کارها شرکت میکنند. در نتیجه مخالفتهای زیادی در این مسئله با ما شد. اما آنها فهمیدند که ما هر کاری بخواهیم بکنیم زنان بخشی از آن هستند در نتیجه تسلیم شدند. حتی آنها در مسئله حجاب از ما یاد گرفتند و خودشان را میپوشانند.» سپش ایشان به اهمیت و تاثیر فراوان تفسیر به ویژه نهجالبلاغهخوانی اشاره کردند.
شیخ زکزاکی از ضایعه شهادت فرزندانشان این چنین گفتند که الحمدلله این یک توفیق از سمت خدای سبحان بود. وقتی آنها شهید شدند، مردم درس های زیادی گرفتند. ما ابتدا برای دیگران و سپس برای فرزندان خود دعا میکنیم. این موضوع دهان افرادی که مخالف ما بودند را بست. آنها که فکر دیگری در مورد ما میکردند و فکر میکردند ما در کنج آسایش هستیم. آنها دیگر نمیتوانند ما را متهم کنند به اینکه ما از دیگران جدا هستیم. آنها میدانند که همه ما در کنار یکدیگر زجر میکشیم. اگر هزار نفر از خانواده و اطرافیان من را هم بکشند.خواهر بزرگم، پسران برادرانم، حتی برادری بود به نام عبدالله عباس که او هم در کنار شش پسرش شهید شد. پس او بیشتر از من تلاش کرد و زجر کشید چون من هنوز هم زنده هستم. شهادت من به تاخیر افتاده است. این اتفاقات دهان افرادی که تماما حرفای انتقادی میزدند و مخالف خوانی میکردند را بست.
رهبران سیاسی نیجریه در جایی هستند و مردمی که بر آنها حکومت می کنند در جای دیگری هستند. اما مردم در مورد ما می بینند و می دانندکه هر چیزی که برای آنها اتفاق بیفتد برای ما هم اتفاق می افتد. مقامات مرگ من را میخواستند ولی خواست خدا بود که چیزی که آنها می خواستند اتفاق نیفتاد. خداوند لطف خود را شامل حال من و همسرم کرد.
ایشان در نهایت افزودند که از مردم جمهوری اسلامی ایران بسیار تشکر و قدردانی میکنم. پشتیبان ما، مردم و حکومت ایران است. هر جا که هستیم پشتیبانی مردم را داریم. البته حکومتها و کشورهای دیگری هم هستند که از دولت نیجریه به خاطر کارهایی که با ما کرد انتقاد کردند آنها به شکل رسمی و کتبی از دولت نیجریه انتقاد کردند؛ کشورهایی از آمریکای جنوبی، زیمبابوه، آفریقای جنوبی و... . از همه مردمی که همراهی خودشان با ما را ابراز کردند و از ما حمایت کردند تشکر میکنیم. در برخی از مناطق تظاهراتی علیه دولت نیجریه بخاطر کارهایی که با ما کرد انجام شد و آنها را تحت فشار گذاشت. از مردم میخواهم که همراهی و اتحاد خودشان با مردم فلسطین را هم اعلام کنند و تمام مردم تحت فشار و ظلم در کشورهای اسلامی به خصوص مردم کشمیر، مردم میانمار و مردم بحرین و کویت و تمام مردمی که تحت فشار حکومت هایشان هستند. باید اتحاد خودمان را نشان دهیم چنان که گویی یک بدن هستیم. ان شاالله پیروزی با ما است.