محمد حسین بنی اسدی، دیپلمات بازنشسته در یادداشتی برای جماران نوشت:
تجربه بشری نمونه های زیادی از موارد افزون طلبی و خودکامگی و فساد را بین جوامع ثبت کرده است. فساد به طور کلی و فساد مالی به طور اخص چون موریانه در ارکان نظام ها و حکومتها ریشه می دواند و در یک فرایند آن را فرو می ریزد. بیهوده نیست که نظامهای دموکراتیک راهکارها و شیوه های دموکراتیک برای مقابله و مبارزه با فساد به منظور نجات خود تمهید کرده و در جهت اعمال آن کوشیده اند. ظاهراً نظامهای خودکامه از این نعمت محرومند و تمایلی برای آموختن نیز احساس نمی کنند.
بدیهی است دنیا صحنه تبادل تجربه و عبرت و آموزش بشری برای زندگی بهتر و درس آموزی به عنوان میراث فرهنگی بشریت به شمار می رود و دانشگاهها بزرگترین و مهمترین نقش را در این راه ایفا می کنند از این رو اساتید و دانشگاهها حق بزرگی بر گردن بشریت دارند .
در جهان معاصر به لطف پیشرفت دانش و تکنولوژی که دنیا را به دهکده ای تبدیل کرده رسانه نقش و جایگاه مهمی را ایفا و تجربه دیگر کشورها را چون آینه پیش روی دیگران قرار می دهد و در معرض مقایسه به نمایش می گذارد.
به یاد دارم در سالهای ۱۳۷۱تا ۱۳۷۵ در مأموریت اداری در برزیل شاهد تحول مهمی در این کشور بودم. تجارب آموخته شده در این کشور و مقایسه آن با کشورمان آموزنده است؛ به ویژه اینکه برزیل نیز در سال ۱۹۶۴ کودتای نظامی با حمایت آمریکا تقریبا شبیه کودتای ۲۸خرداد۱۳۳۲ علیه دولت ملی دکتر مصدق با حمایت آمریکا و انگلیس را تجربه کرده، اما برزیل موفق شد بعد از ۲۱ سال در سال ۱۹۸۵ مجددا دولت نظامی را بر کنار و در مسیر دموکراسی غیر نظامی قرار گیرد .
در سال ۱۹۹۳ فرناندو هنریکه کاردوسو، دانش آموخته جامعه شناسی از سوربن فرانسه و نظریه پرداز مکتب «نو وابستگی» از حزب سوسیال دموکراسی ریاست وزارت دارایی را به عهده گرفت. او بعد از موفقیت در ایجاد ثبات مالی و مهار تورم، خصوصی سازی صدها شرکت دولتی ناکارآمد این کشور و جلب توجه و حمایت مردم در نقش وزیر خارجه، سپس رییس جمهور برزیل به مدت هشت سال (۱۹۹۵-۲۰۰۳) بود و منشاءخدمات شایانی در این کشور شد.
رسانههای برزیل اعم از کاغذی، تصویری و شنیداری یا مکتوب، فرناندو انریکه کاردوسو را بدون القاب با حروف اول نام و نام خانوادگی FHC خطاب می کردند، در زبان پرتغالی حرف «H» را «آگا» تلفظ می کنند؛ یعنی «FHC» را «اف .آگا .سی» خطاب می کردند.
کسانی که به پایتخت برزیل سفر کرده اند، می دانند که این شهر جدید که به شکل یک هواپیما طراحی شده در نوک هواپیما ، کاخ ریاست جمهوری و ساختمان مجلسین و ساختمان قوه قضاییه و پرچم بزرگ کشور قرار گرفته که به میدان سه قوه مشهور و یکی از جاذبه های توریستی این شهر جدید است . میدان سه قوه بدون کوچکترین محدودیت، شبها مرکز تفریح مردم و توریستها بود. ما نیز فرزندان خود را برای تفریح به آنجا می بردیم. البته اقامتگاه رییس جمهور نیز در چند صد متری این میدان واقع بود که آن مکان نیز یکی از مراکزی جلب توریست و باز دید کنندگان برزیلی به شمار می رود.
زمانی که وی در پست ریاست جمهوری قرار گرفت یکی از دخترهایش را به عنوان کارمند در دفتر خود مشغول به کار کرد به فاصله چند روز مجلس برزیل قانونی وضع کرد دایر بر اینکه هیچ کدام از مسئولین عالی رتبه حق ندارند طی دوران خدمت منسوبین خود را به کار گمارند. متعاقب تصمیم مجلس برزیل، یک روز صبح از ورود دختر رئیس جمهور به دفتر کار جلوگیری به عمل آمد و این خبر سر تیتر تمام رسانه های کاغذی و تصویری و شنیداری قرار گرفت و اف .آگا.سی نیز آن را پذیرفت و خم به ابرو نیاورد .
آقای کاردوسو دختر دیگری داشت که در ساختمان همجوار ما زندگی می کرد . یک روز شخصا به اتفاق همسر و فرزندانم شاهد بودم که آقای کاردوسو به منظور دیدار از فرزندش که به تازگی وضع حمل کرده بود بدون هیچ تشریفات و بگیر و ببندی تنها با یک اتومبیل ساخت برزیل و یک آجودان و راننده وارد ساختمان شد و بعد از قریب یک ساعت ساختمان را ترک کرد.
یکی از موفقیتهای برزیل در مبارزه و مقابله با فساد وجود رسانه های آزاد و احزاب سیاسی و استقلال قوای سه گانه است.
این روزها خبرهایی از فساد مالی، اختلاس، دزدی، غارت و چپاول سرمایه های مردم به ویژه این مورد بیش از سه میلیاردی چای دبش هر انسانی را روان پریش و آزرده می کند، مردم بی پناه نیز دست شکایت به سوی آسمان کرده که: گر مسلمانی از این است که حافظ دارد/ وای اگر از پس امروز بود فردایی.
جمهوری اسلامی که با نام دین و عدالت اجتماعی موفق به ساقط کردن نظام پادشاهی و امید بخش محرومان و مستضعفین ایران شد اکنون شاهد فسادهای مالی خرد و کلانی است که برخی از آنها افسانه ای و حیرت آور است که انسان را مبهوت میکند و بر خلاف راهکارهای موفقیت آمیز برزیل در مقابله با فساد، دورنمایی هم برای توقف این مفاسد به چشم نمی خورد.
متأسفانه نه تنها مکانیسمی برای جلوگیری از این مفاسد وجود ندارد، بلکه راهکار یا شیوه دادرسی دقیقی برای پیگیری و تعقیب عوامل فساد نیز به چشم نمی خورد. این روند فساد باعث از بین رفتن اعتماد مردم به نظام و مسئولین شده که بزرگترین ضربه به انقلاب محسوب می شود و این گمان را بهوجود آورده که فساد از پایین به بالا را می توان متوقف کرد، ولی نه تنها نمی توان از فساد بالا به پایین جلوگیری کرد؛ بلکه این نوع فساد منجر به سرایت به سایر اقشار پایین تر نیز می شود و هیچ امیدی نیز به محو و یا کاهش آن به چشم نمی خورد و قبح آن نیز ریخته می شود. این نوع فسادها زمانی هولناک و دردناک می شود که برخی مسئولین خود بخشی از این فساد باشند و مجلس نیز خود در مظان اتهام های متعدد باشد،.
به نظر می رسد رسانه مانند نورافکن می تواند بر نقاط تاریک مولد فساد پرتو افکند و زمینه آن را از بین ببرد. همچنین تحزب نیز مانند دیدبانی از ارتکاب فساد جلوگیری کند. در مجموع رسانه و حزب مستقل دو رکن اساسی برای سلامت جامعه و جلوگیری از فساد و در نهایت نظارت بر رفتار دولت و هر نهاد دولتی یا خصوصی محسوب می شود .
می توان نتیجه گرفت که هر فرد یا ارگانی که با رسانه و حزب مخالفت ورزد مستقیم یا غیر مستقیم، آگاهانه یا ناآگاهانه مروج فساد و سوءاستفاده از قدرت است. در جهان کنونی رسانه و حزب از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که جوامع فاقد حزب و رسانه را می توان ناکارآمد، خودکامه و فاسد و غیر مردمی قلمداد کرد.
مقابله و مبارزه با فساد مستلزم وجود احزاب مستقل، رسانه آزاد، پارلمان مردم محور، قوه قضاییه مقتدر، پلیس مستغنی، دولت متعهد و حضور مردم پویا و فعال در صحنه ، وجود عنصر شهروندی و نهاد های ناظر و... است .
در این میان نقش و جایگاه پارلمان در حراست و نگهبانی از حقوق مردم فوق العاده با اهمیت است. پارلمان را از محوریت مردم خارج کردن جای امیدی برای مبارزه با فساد باقی نمی گذارد. مجلس شورای اسلامی در برهه های مختلف به هنگام رویارویی و اعتراض مردم به جای حمایت از حقوق مردم نقش مجلس الدوله را ایفا کرده و در مقابل مردم ایستاده که در نوع خود در جهان بی نظیر است و تاریخ با خاطره خوبی به آن نمی پردازد. بدیهی است چنین مجلسی یا حداقل تعدادی از نمایندگان چنین مجلسی در مظان فساد هستند که «شاسی بلند گیت» از نمونه های کوچک آن است.
در تحلیل نهایی فساد را نمی توان با توصیه و تمنا از صحنه اجتماع دور کرد، بلکه متناسب با زمان و به صورت دموکراتیک و مبتنی بر اراده مردم باید راهکارهایی برای مقابله و مبارزه با آن تدوین کرد و مانع از خدشه دار شدن اعتماد مردم شد. در غیر این صورت شک نکنیم که به دوره ای می رسیم که « نه از تاکنشان ماند و نه تاکنشان».