گشایش فضای علمی و اجتماعی لازم ترین امری است که اگر هر چه سریع تر انجام نشود، روز به روز آسیب ها و آفت های به تاخیر انداختن آن دامن گیر کشور می شود.
سیدمحمدعلی سیدحنایی، دبیرکل اتحادیه انجمن های علمی دانشجویی علوم سیاسی ایران در یادداشتی برای جماران نوشت:
هرساله شانزدهم آذرماه به عنوان روز بزرگداشت مقام دانشجو، فرصت مغتنمی است که به جایگاه ارزشمند و والای دانشجویان این سرزمین بیاندیشیم. جایگاهی که در این زمانه بیش از هر زمان دیگری از معنا تهی شده است و هر روز از منزلت و شان واقعی خود دورتر می شود. این روز که با شهادت سه تن از دانشجویان آزادی خواه و وطن دوست عجین شده است؛ همواره نشانه خواست تغییر وضع موجود به وضع مطلوب بوده است، حتی به قیمت از خود گذشتگی تا پای جان برای وطن.
اما امروزه شاهد آن هستیم که با به وجود اینکه بحرانها و مشکلات کشور به نقطه خطرناک و مهلکی رسیده است که کیان وطن را تهدید میکند و این تهدید، اهمیت حضور نخبگان و قشر دانشگاهی کشور را دوچندان میسازد؛ نه تنها شاهد بکارگیری صحیح ظرفیت ها و منابع انسانی نیستیم؛ بلکه با رواج تفکرات بی پایه و اساسی که عموما بر خلاف گفتمان علمی و تخصص گرایی است، و برآمده از شبه علم ها و شطحیات ذهنی برخی مدعیان است؛ روز به روز شاهد دورتر شدن نهاد دانشگاه و متعاقب آن اساتید و دانشجویان و نخبگان علمی از عرصه تصمیم گیری و اجرا هستیم؛ و نهایت این فاصله طبق تجربه تاریخی غایتی جز آسیب های عدیده و جبران ناپذیر برای کشور نخواهد داشت.
برخورد های گزینشی و جایگزینی تعهدگرایی به جای تخصص گرایی به سرخوردگی دانشجویان منتهی شده است، و یا به مهاجرت عظیم و بی سابقه ای که منابع ارزشمند انسانی کشور را نابود ساخته است. وقتی که صرفا افراد خاص و یا فارغ التحصیلان دانشگاه ها و مراکز خاص بر اساس تعهدی که بعضا چه بسا صوری است؛ (زیرا به قول شهید چمران انسان متعهد و با تقوا در کاری که تخصصی ندارد ورود نمیکند، پس کسی که بدون تخصص کاری را بر عهده میگیرد حتی متعهد هم نیست!) سمت و مقام دانشگاهی و اجرایی کسب می کنند و تأسف آور تر اینکه امروز بیش از هر زمان دیگر میبینیم که بعضی از این افراد بدون هیچ سنجش و پارامتر علمی و تخصص گرایانه و حتی تجربه لازم در حوزه مربوطه، مشغول به اشتغال می شوند؛ و در همین حال بسیاری از دانشجویان و اساتیدی که از نخبگان برجسته این رشته حتی در سطح بین المللی هستند، ناچار به ترک وطن و یا عزلت گزینی می شوند؛ ما چطور می توانیم انتظار پیشرفت کشور را داشته باشیم؟
در شرایطی که دانشگاهیان نمی توانند استقلال رأی و اندیشه و آزادی عمل داشته باشند و در فضای دانشگاه متحمل معیار ها و شاخص های واحد و یکسانی هستند که صرفا باید در آن چارچوب فکر و عمل کنند چطور می توان انتظار پویایی جامعه علمی و پیشرفت آن را داشته باشیم؟
در شرایطی که ما مدعی پیشرفت علمی و به دنبال تمدن سازی هستیم، مگر جز این است که پیشرفت ها جز با شنیدن و اعمال کردن نظرات مثبت و منفی تحقق نمی یابند؟ در طول تاریخ چه زمانی تک صدایی و نگاه های گزینشی و تک محوری به سرانجام رسیده است که ما دنبال به ثمر رسیدن آن هستیم؟
و اما در این وانفسای رکود دانشگاه و رخوت و سرخوردگی حاکم بر دانشگاهیان، جز با جان دادن دوباره به پیکر نحیف و رو به احتضار جامعه مدنی ایران کاری نمی توان کرد؛ و این جان دادن جز با خواست و اراده دانشجویان و اساتید میسر نمی شود؛ و البته در عین حال گشایش فضای علمی و اجتماعی لازم ترین امری است که اگر هر چه سریع تر انجام نشود، روز به روز آسیب ها و آفت های به تاخیر انداختن آن دامن گیر کشور می شود.
امید است با تغییر رویه و بازگشت به سوی دانشگاه و دانشگاهیان و حاکم نمودن منطق علمی و دانشگاهی بر فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور؛ و البته ارتقاء شخصی سطح علمی و کنشگری مدنی دانشجویان به عنوان مصلحان و نخبگان اجتماعی، شاهد گذر کردن کشور از این مقطع دشوار و حساس باشیم؛ و بار دیگر بتوانیم ایران عزیز را به آن چه جایگاه و منزلت حقیقی و واقعی خود است برسانیم.