فاطمه جواهری، عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی، گفت: نویسنده کتاب «قرآن و جامعه» معتقد است ما باید از قرآن طلب هدایت کنیم و هدایت در برابر ضلالت معنا پیدا میکند. بنابراین اول مفهوم ضلالت و گمراهی و نقش شیطان در آن را شرح داده و بعد به سراغ هدایت رفته و روشهای هدایت انسان در قرآن را گفته است.
عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی با تأکید بر اینکه بزرگترین بیماری یک جامعه نیز نابرابری، تبعیض و بی عدالتی اجتماعی است، گفت: تقوا چیزی نیست که درس بدهید یا در رادیو و تلویزیون بگویید باید با تقوا باشید، بلکه تقوا یا بی تقوایی تابع قانونمندی سرایت از بالا به پایین است و مردم یک جامعه، به ویژه جامعه اسلامی، تقوا را از مدیران و مسئولان خود الگو میگیرند.
به گزارش خبرنگار جماران، فاطمه جواهری در نشست مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد با موضوع معرفی ویژگیهای کتاب «قرآن و جامعه» نوشته فرامرز رفیعپور، گفت: نویسنده در مقام یک دینپژوه به مبحث قرآن و جامعه نپرداخته و همچنین رویکرد، نگاه یا زاویه فلسفی هم نسبت به این بحث نداشتهاند بلکه عمدتا به عنوان یک محقق در حوزه علوم اجتماعی و جامعه شناسی به این مبحث ورود پیدا کرده و در صدد بنا کردن یک علم اسلامی تحت عنوان جامعه شناسی اسلامی یا بومی کردن جامعه شناسی در ایران هم نبوده است.
وی تأکید کرد: آن طوری که در صفحه 30 و 31 کتاب میگوید، هدفش «کشف قانونمندیهای اجتماعی و شناسایی نسبت آنها با یکدیگر و ترکیب آنها با یکدیگر در قالبی وسیع و جامع برای یافتن راهحلهای کاهش مسائل اجتماعی و نجات ایران و کشورهای اسلامی» است. در واقع گویی استاد خواسته الگویی از یک جامعه ایدهآل و مطلوب را از دل قرآن بیرون بکشد. مجددا گفته بر اساس مطالعاتی که از سال 1360 در خصوص قرآن داشته، به تدریج در اثر انس زیاد با قرآن متوجه شده که این قرآن همچون معدنی از جواهرات دست نخورده است و به رغم اینکه قرار بود بعد از انقلاب یک زندگی یا یک جامعه قرآنی داشته باشیم، رهبران یا اندیشمندان علوم دینی ما فرصت نکردند که آن مدل جامع اداره کشور را از دل قرآن بیرون بکشند و خودش سعی کرده در این زمینه کاری انجام بدهد.
جواهری ادامه داد: اعتقاد دکتر رفیعپور بر این است که ما به کمک علوم انسانی جدید، نوین و غربی میتوانیم به این فهم و بهرهبرداری از الگویی که قرآن برای ساختن یک جامعه ایدهآل داده نایل شویم. ایشان این نگاه را به قرآن ندارد که صرفا در مناسکها از آن استفاده میشود و قرآن را یک کتاب علمی – کاربردی میداند که میشود از آن الگویی برای ساختن جامعه بیرون کشید. از نظر ایشان قرآن مشتمل بر مجموعهای از قانونمندیها است که در خود قرآن هم به عنوان سنتهای الهی برشمرده شده و معتقد است که اولا قرآن کتاب علمی نیست و ساخت علمی ندارد؛ به خاطر اینکه این آیات بر اساس وحی و به تدریج نازل شدهاند و الزاما ربطی که مورد نظر ما هست را ندارند.
وی اظهار داشت: نگاه فکری دکتر رفیعپور این است که در قرآن امور جهان زمانمند است و با اصطلاح «اجل مسمّی» از این پدیده نام برده شده؛ یعنی رخدادها در یک نقطه زمانی معیّن و در پی زنجیرهای از علل و عوامل مختلف رخ میدهند. یعنی از نظر ما انسانها دیر و زود میشود، در ساحت الهی هر کاری در ساعتی که باید رخ میدهد. معتقدند که نظام آفرینش یک پیکره واحد و منسجم است که اعضای آن با همدیگر ربط بسیار وثیقی دارند و و اینها در قرآن هم دیده میشود.
عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی افزود: طبیعی است که ایشان برای جامعه یک هویت مستقل از انسان به عنوان یک کل واحد قائل هستند که هر جامعهای تابع قانونمندیهای خاص خودش هست و در فرد بسیار تأثیرگذار است، اما جالب است که به همان نسبت هم به آگاهی و اختیارداری انسان باور قوی دارد و در طول کتاب تمام پدیدهها را در دو سطح فرد و جامعه برررسی میکند و همین قدر که جامعه را مسئول میداند از انسانها حمایت و حفاظت کند و آنها را رشد بدهد، تصمیمگیریهای انسانها و جهتگیریهای آنها را در رسیدن جامعه به وضعیت تکامل یا تعالی مؤثر میداند.
وی با اشاره به اینکه این کتاب یک نوع برداشت اجتماعی از قرآن با تلفیقی از چند روش مختلف است، تصریح کرد: در درجه اول خود ایشان تأکید دارد که با سه دسته از آیات کار کرده؛ یک مجموعه آیات از نظر ایشان نوعی قانونمندی هستند، یک سری گزارهها هم محدود به زمان و مکان هستند، اما میتوانند در درک این آیات به ما کمک یا جنبه مکمل داشته باشند و یک سری پندهای حکیمانه که در قرآن هست را هم به عنوان مؤید ایدههای خودش انتخاب کرده است. به همین ترتیب آیاتی که مضامین مشابه یا مشترک داشتند را در کنار همدیگر قرار داده و انگار یک شبکه مفهومی از آیاتی که متصل یا به هم نزدیک بوده را درست کرده است.
جواهری با اشاره به اینکه تکیهگاه فکر نویسنده کتاب قرآن و جامعه تفسیر المیزان بوده است، اظهار داشت: مفهوم «نیاز» یکی از ایدههای مرکزی استاد رفیعپور است؛ در کنار مفاهیم «انسجام و همبستگی اجتماعی»، «مصرف نمایشی»، «نابرابری»، «تبعیض»، «فقر»، «بی عدالتی»، «استعمار» و توسعه بسیار به ذخایر فرهنگی توجه داشته و نقل قولهایی از بزرگان دین و عرفان و دانشمندان ایرانی دارد.
وی افزود: نویسنده بر این باور بوده یا این مبنای فکرش بوده که اگر میخواهیم الگویی برای طراحی یک جامعه مطلوب از قرآن بیرون بیاوریم، ابتدا باید به این قرآن باور داشته باشیم. بنابراین اول باید تصدیقاتی برای حجیّت قرآن و اعتبار علمی قرآن ارائه میداد و خودش یک گام عقبتر رفته و گفته چون قرآن بر پیامبر نازل شده، قبل از آن باید حقانیت رسالت پیامبر را تحلیل و تبیین کنیم. یک گام دیگر هم عقبتر میرود و در خصوص «اثبات خالق» بحث میکند.
عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی با اشاره به اینکه بخش سوم کتاب «قرآن و جامعه» در خصوص «نظام اجتماعی مطلوب در قرآن است»، گفت: نویسنده این کتاب معتقد است ما باید از قرآن طلب هدایت کنیم و هدایت در برابر ضلالت معنا پیدا میکند. بنابراین، اول مفهوم ضلالت و گمراهی و نقش شیطان در آن را شرح داده و بعد به سراغ هدایت رفته و روشهای هدایت انسان در قرآن را گفته است.
وی ادامه داد: در فصل دوم از بخش سوم، یک تیپ ایدهآل دوگانه از یک جامعه ساخته و ابتدا نظام اجتماعی شیطانی که در تعارض با نظام الهی قرار دارد را توصیف کرده و پیامدهای آن را گفته و در مبحث بعدی نظم اجتماعی الهی را توصیف کرده و فرآیند ساختن یک جامعه مطلوب را توضیح داده و فصل آخر این بخش موانع کارکرد جامعه و راهحلهای قرآنی آن است.
جواهری با بیان اینکه طاغوت میتواند صفت یک انسان، یا یک نظام اجتماعی و یا هر دو باشد، اظهار داشت: ویژگی اصلی طاغوت این است که ضلالتافزا است. یعنی عملکرد فرد یا نظام طاغوتی به گونهای است که انسان را از مسیر صحیح آفرینش و دستیابی به پیشرفت و سعادت باز میدارد. نویسنده از نظام فرعونی به عنوان تیپ ایدهآل نظام طاغوتی نام میبرد. ساختار نظام فرعونی این است که ثروت مخرب دارند؛ ثروتی که تخریب کننده شالوده اجتماعی است و در فرآیند ثروتاندوزی، لذتجویی، نمایش ثروت به مردم، تکبر، نخوت، خود شیفتگی، اعتیاد به ثروت و اسراف میافتد و اشکال مختلفی از فساد در سطوح مختلف جامعه در اثر محوریت ثروت مخرب شکل میگیرد. حتی علم هم در چنین جامعهای بدون محتوا و کیفیت است و جامعه را به پیشرفت نمیرساند.
وی افزود: در جامعهای که نویسنده جامعه مطلوب الهی میداند، رکن اول ایمان، رکن دوم رهبری کارآمد و انسجامبخش و رکن سوم وحدت و انسجام اجتماعی است. طبیعتا چون ایشان جامعهشناس هستند، انسجام و اهمیت آن، هسته اصلی اندیشهاش است. اولین عاملی که به حفظ وحدت کمک میکند، «تقوا» است. تقوا یک نوع خویشتنداری و پرهیز از هر نوع مفسده است. نویسنده تشریح کرده که تقوا برای فرد و زندگی اجتماعی چه تبعاتی دارد و گفته هدایت مبتنی بر تقوا است. یعنی کسی که تقوای اولیه دارد هدایت میشود و منطق قرآن هم «هُدٗى لِّلۡمُتَّقِینَ» است.
عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی ادامه داد: بعد هم مستند به آیه قرآن آورده که آدمهای صالح نزد دیگران محبوب هستند و در برابر فشار نیروهای بیرونی یک نوع کنترل درونی دارند و بنابر این در تعارض و تضاد با کسی قرار نمیگیرند، حق کسی را تضییع نمیکنند و قالبا آدمهای با تقوا کسانی هستند که قوانین جامعه را رعایت میکنند. نکته مهم این است که تقوا چیزی نیست که درس بدهید یا در رادیو و تلویزیون بگویید باید با تقوا باشید، بلکه تقوا یا بی تقوایی تابع قانونمندی سرایت از بالا به پایین است و مردم یک جامعه، به ویژه جامعه اسلامی، تقوا را از مدیران و مسئولان خود الگو میگیرند.
وی تأکید کرد: عمل صالح علمی است که شما با علاقه و انتخاب خودتان انجام میدهید و مبتنی بر تلاش بر اساس انجام وظیفه است. ویژگی دیگر عمل صالح این است که کارکردی برای خیر جمعی، جامعه و اصلاح جامعه دارد. در واقع انسان را مسئول تقوا، عمل صالح و گفتار و رفتار نیکو میداند؛ اگرچه همان طور که اشاره کردم، اینکه انسان عامل به این ویژگی شود تا حد زیادی تحت تأثیر فضا و شرایط جامعه و رهبران جامعه است.
جواهری اظهار داشت: عوامل تخریب کننده انسجام در سطح خُرد تکبر، تفاخر، دروغگویی، عیبجویی، به کارگیری القاب زشت، فرهنگ لهو و لعب و عدم شفافیت هستند؛ چون عدم شفافیت معادل بی اعتمادی است. یک سری عوامل هم تقویت کننده انسجام در سطح جامعه هستند؛ یکی اینکه ایمان به خدا و عملکرد در جهت خیر جمعی مبنای سیاستگذاری و برنامهریزی اجتماعی، پرهیز از قبیلهگرایی و خویشاوند سالاری باشد. نویسنده بر این باور است که هرچه مخرج مشترک ارزشها در یک جامعه بزرگتر باشد، امکان دستیابی به وحدت و انسجام بیشتر میشود.
وی با تأکید بر اینکه بزرگترین بیماری یک جامعه نیز نابرابری، تبعیض و بی عدالتی اجتماعی است، گفت: نابرابریها باید کاهش پیدا کند ولی احساس نابرابری با خود نابرابری متفاوت است. یعنی ممکن است شما در یک جامعه نسبتا برابر زندگی کنید، ولی باز هم احساس نابرابری داشته باشید یا در جامعهای باشید که نابرابری است ولی چون آگاهی و وقوف ندارید که چه چیزی بر سر شما میآید، احساس نابرابری نکنید. گاهی احساس نابرابری بیشتر از نابرابری واقعی آدم را آزار میدهد.
عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی افزود: ما باید به طرف عدالت و برابری برویم ولی مبتنی بر رعایت تفاوتها؛ این تفاوتها هم مبتنی بر شایستگی و صلاحیت افراد است و شما وقتی میتوانید این را داشته باشید که از اول قرار دادن انسانها در مواضع اجتماعی بر اساس شایستگی صورت گرفته باشد؛ که بعدا بتوانید تفاوتها را موجه داشته باشید والّا نمیشود برابری کامل باشد و اصلا تفاوت نباشد.
وی تأکید کرد: مانع دیگر دستیابی به یک جامعه ایدهآل «دگرگونیهای ارزشی» است و جامعه امروز هم خیلی با آن درگیر هست و جدید هم نیست که فکر کنیم به خاطر رسانهها، جهانی شدن و باز شدن مرزها است. تضاد و دگرگونیهای ارزشی پیاپی میتواند ثبات جامعه را به هم بریزد. حتی پیامبران هم با «فشار هنجاری» در جهت جور شدن با برخی از ارزشهای کاذب جمعی مواجه بودند و در جاهای مختلفی پیامبران رنج میکشیدند از دست مردم زمانشان که یا میخواستند اینها بر اساس سنتهای قبلی عمل کنند و یا اینها را باور نمیکردند.
جواهری یادآور شد: همیشه پیامبران تحت این فشار بودهاند و رهبران هستند، و این میتواند کارکرد اصلی جامعه را متزلزل کند و باید آگاهی، شناخت و علم به روز داشته باشیم تا بتوانیم تشخیص بدهیم که فشار هنجاری صادق یا کاذب است و آیا باید تبعیت کرد یا نه؟ راه حلی که نویسنده کتاب «قرآن و جامعه» میدهد، «اصلاح نظام ارزشی درون جامعه»، «افزایش آگاهی»، «حفظ سنتهای درست، صادق و کارکردی پیشینیان»، «قدرت ایستادگی در برابر فشارهای هنجاری»، «کاهش نابرابری و افزایش عدالت اجتماعی» و «افزایش فضایی برای آزاداندیشی» است.