هفتمین پیشنشست همایش «فرهنگ، رسانه و تحولات نسلی در ایران» با سخنرانی مقصود فراستخواه در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، مقصود فراستخواه در این نشست طی سخنانی با موضوع «امر دینی و دگرگشت نسلی در ایران»، گفت: تغییرات سیاسی، انقلابها، رویدادها، تغییرات تکنولوژیک، دورانی و پارادایمی میتواند در ساخته شدن نسل مؤثر باشد و نمیشود فقط با گذشت یک دوره زمانی نسل را پیگیری کرد. پس هر نسلی فضای ارزشی، چشمانداز و تنشهای هویتی خودش را دارد. مثلا من یادم هست که پدر و مادر و معلم و بزرگترهای ما در دوران پسامشروطه به دنیا آمده بودند و خیلی ناامنی را تجربه کرده بودند ولی هرچه میگفتند ما متوجه نمیشدیم؛ یعنی در فضای ذهنی آنها نبودیم.
عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی با اشاره به ویژگیهای نسلهای «y» و «z»، افزود: برای من این فرض وجود دارد که تکنولوژی، تکنیک و رسانه مهم است. در واقع تکنولوژی ارتباطی ابزاری در دست ما نیستند، بلکه نگاهها، ارزشها، عادتوارهها و مدلهای ذهنی ما را تغییر میدهند. مثلا کسی که تلفن هوشمند دارد، دیگر دانشجوی قبلی ما نیست. یعنی من خودم عادت کرده بودم به دانشجویانی که ما را نگاه میکردند، دیدم داستان عوض شده و خودم غافلگیر شدم. یعنی مدلهای کار، ارتباط، انگاره و ارزشهای آنها عوض میشود.
وی اظهار داشت: نظریه «کنشگر شبکه» میگوید فقط آدمها نیستند که نقش ایفا میکنند، اشیاء هم عمل و کنش دارند. در نتیجه میبینیم که امر تکنیکی با امر اجتماعی و امر گفتمانی با هم پیش میروند؛ و نسل را اینها میسازند. نسل از طریق امر تکنیکی و گفتمانی ساخته میشود و فقط امر اجتماعی نیست. پس شاکله ذهن اجتماعی و آگاهی جمعی یا گروهی در سپهر تکنیک، رسانه، ارتباطات و کنش متقابل نمادین شکل میگیرد. برای همین است که میتوانیم بگوییم مشروطه انقلاب تلگرافها و نهضت ملی در ایران نهضت سواد و شهرنشینی و انقلاب اسلامی انقلاب نوار کاستها بود.
فراستخواه افزود: اصلاحطلبی که دهه 70 در ایران شکل گرفت، یک نوع نتیجه مطبوعات و جنبش مطبوعاتی در ایران بود. واقعا من یادم هست که در دوره مرحوم رفسنجانی شاهد بودیم چطور روز به روز مطبوعات بیشتر میشود و از دل آن دوم خرداد 76 و بقیه داستانها به وجود آمد. میبینیم که پا به پای تحولات رسانه صورتی از دگرگونی افقهای نسلی، انتظارات، آمال و ارزشها پیش رفت. یعنی دگرگونیهای ارتباطی پیش آمده و استرس من این است که جهان اجتماعی و محتوای ارتباطی جهان ما بسیار سرکش شده و یک زمان ایرانی را به وجود آورده که سیستم در آن زمان نیست. من معلم سر کلاس یک سیستم هستم ولی بچههای آن طرف، زندگی، جهان زندگی و زیستجهان هستند.
وی با اشاره به ناهمزمانی سیستم سیاستگذاری، تصمیمگیریها و مدیریت کشور با نخبگان عرصه مختلف، تأکید کرد: رسانهای که من گفتم هم بحشی از آن زندگی است. یعنی تحولات رسانه در این زندگی واقعا اتفاق افتاده و وضعیتی به وجود آمده که ما میگوییم یک «جسم بحرانی» شده است. یعنی دنیای رئال عوض میشود و چون ما نمیتوانیم با آن تعامل رضایتبخشی داشته باشیم و با آن ارتباط بگیریم و یک توده بحرانی میشود. مثلا «دسترسی در ابعاد بسیار گسترده»، تجربه جدید زندگی امروز در ایران است.
عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی با تأکید بر اینکه شفافیت زیاد اقتضای زندگی، تکنولوژی و رسانه امروزی است، تصریح کرد: مدام همه چیز توزیع میشود؛ دانش، پیامها، احساسات. من در مترو میبینم که فرد نمیتواند تعادلش را حفظ کند ولی گوشی خودش را در دست گرفته؛ چون سرشت ارتباطی پیدا کرده است. وقتی به او میگویم راحت باش، میگوید راحتی من همین است. سرشت ارتباطی، رفاه، آرامش و دغدغه دیگری دارد و «سلسله مراتب زدایی» اقتضای جهان زندگی است.
وی با اشاره به اینکه یادگیریهای ضمنی اجتماعی مهمتر از یادگیریهای رسمی شده است، اظهار داشت: الآن کمترین مقدار یادگیری در یادگیریهای رسمی است و جریان مبادله اطلاعات، پیامها، متنها، تصویرها، صداها، نمادها و نشانهها از چهارچوب بیرون میزنند. هرکس میتواند به نحوی خودش را به اشتراک بگذارد و «فرد» قدرت بیشتری پیدا میکند. البته اینجا مسائل گوناگونی وجود دارد و اصلا تمرکز این نسل به هم ریخته است. اوقات فراغت تحول عجیبی پیدا کرده است.
فراستخواه با بیان اینکه اینترنت برای ما یک رویداد بود ولی برای اینها رویداد نیست و اینها با اینترنت بزرگ شدهاند، افزود: این دگرگونیها تحولات جدی نسلی به وجود آورده در تجربههای دینی ما بازتاب پیدا کرده است. امر دینی و دینورزی به غایت در جهان متحول شده؛ چون به صورت اجتماعی ساخته میشود و دیگر نمیشود این جهان را به چوب احکام دنیای ماقبل مدرن راند. البته ما این نسل را نه تنها با سنت، با ایدئولوژیهای برآمده از سنت، آن هم شکل دولتی آن، میرانیم اما اگر انبیاء در این نسل به دنیا آمده بودند درک دیگری از دین داشتند.
وی تأکید کرد: خدا هم اگر امروز میخواست تکلیف کند طور دیگری تکلیف میکرد؛ چون خودش گفته «لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا». وسع انسان امروزی در امر دین و دینورزی با وسع انسان قبلی به شدت متمایز و متفاوت است. آن دینورزی که ما در افقمان داریم، اساسا از طاقت این نسل بیرون است. اینجا است که من میگویم رفتاری که با این نسل درباره دین میکنیم خلاف اخلاق است. این نسل متکثر است و حیطه امکانات و آزادی آن بیشتر شده و میل به واگرایی دارد و امور نقدپذیر شدهاند.
مبلغی: امر دینی خوب فهمیده نشده است
به گزارش خبرنگار جماران، عبدالمجید مبلغی نیز در این نشست طی سخنانی با عنوان «زیستجهان ایرانی و نسبت آن با فقه»، با بیان اینکه امر دینی خوب فهمیده نشده است، گفت: فرضیه من این است که نه تنها دین، بلکه فقه در زیستجهان ایرانی، نه تنها مانع توسعه نیست بلکه بستر توسعه است. یعنی در بی اعتنایی به فقه، یا توسعه رخ نمیدهد و یا بسیار دشوار و کم بازده خواهد بود. فقه دارد به جامعهپذیری مؤثر و کیفی به سمت توسعه کمک میکند. یعنی راههای توسعه را میشود از چشمانداز فقه دنبال کرد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: ما در مقایسه با نسل پیش از خود دچار نوعی جهل مرکب در باب نسبتمان با فقه شدهایم. ما از نسبت سنت قدمایی و گذشته خود با فقه، تقریر و برداشت غلطی داریم. اگر به گذشته برگردید میبینید که فقه کانون آگاهی قدیم بوده است. مسأله در کانون بودن این نبوده که فقه را دوست داریم یا نداریم، میپسندیم یا نمیپسندیم، سودمند هست یا سودمند نیست؛ مسأله این هست که فقه این جایگاه را داشته است. یعنی در جهان قدیم، وقتی به رویکرد قدما نگاه میکنید، میبینید که فقه در کانون نگاه آنها قرار داشته است.
وی اظهار داشت: ما متأثر از نگاههای شرقشناسانه فقه را همعرض فلسفه، عرفان، منظومات، منثورات و مباحثی از این دست قرار دادهایم. واقعیت این است که چنین برداشتی حاصل نگاه فلسفهپایه و یونانی مآبی است که تبار و ژنتیک اورینتالیستی دارد؛ این نگاه کار میکند ولی نه برای ما، جای دیگری کار میکند. این نگاه برای ما یک نسیان را ایجاد کرده و سبب شده ما نفهمیم سنت ما از چه جنس است.
مبلغی تأکید کرد: از جمله جاهایی که این بحران را میبینیم در نواندیشی دینی است. نواندیشی دینی ما زمین و زمان را به هم میزند ولی ترتیب نواندیشی ما عمدتا فلسفی و کلامی است و چیز کارآمدی روی میز ما نمیگذارد. ولی میرزای نائینی یک تأمل فقیهانه نواندیشانه داشت و ببینید چقدر سودمند بود. به این ترتیب به لحاظ تاریخی ما دچار یک نوع نابینایی تاریخی یا کمبینایی شدهایم که سخت هم گران تمام شده است. وقتی به تاریخ نگاه میکنید، بخش عمدهای از خلاقیت دانش ما وصل به فقه شده است. یعنی بخش عمده کسانی که اهل تأمل بودهاند، جذب فقه میشدند و دیگران هم به فقه توجه داشتند.
وی با تأکید بر اینکه درک ما از نحوه چینش اجزای تاریخ هم دچار اشتباه است، افزود: ما فکر میکنیم فقه به معنای همین فقه شش هفت قرن اخیر است. در حالی که چیرگی فقه بر ذهنیت ایرانی به دوره پیش از اسلام بر میگردد. اگر نگاه ما فقه را آن گونه که هست ببیند، آن گاه درک دقیقتری از سازه بزرگ تاریخی فقه پیدا میکنیم و آن وقت دیگر فکر نمیکنیم نسبت فقه با ما مثل نسبت فتوا با ما است؛ فتوا بخش کوچکی از فقه است.