حجت‌الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی تأکید کرد: می‌توان منطق و گفت‌وگو را جایگزین سلاح و اسلحه کرد. عده‌ای از افرادی که ظرفیت‌های خودشان را از دست می‌دهند، به خشونت روی می‌آورند و دست به کار رفتارهای غیر متعارف می‌شوند، به خاطر این است که نتوانسته‌اند منطق معقولی را دریافت و درک کنند. اگر این منطق معقول وجود داشته باشد، امیرالمؤمنین(ع) در گفت‌وگویی که قبل از جنگ نهروان با خوارج داشتند، دو سوم آنها را برگرداندند.

استاد حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه شاخص‌های حکومت با صداقت، عدالت و وفای به وعده تعیین می‌شود، گفت: امیرالمؤمنین(ع) قاعده‌ای در اختیار ما قرار دادند و فرمودند که با عصبانیت، درگیری و گرفتن یقه نمی‌توان حجت‌های الهی را اثبات کرد. گریبان کسی که ناسزا گفته را گرفتید و دهانش را بستید، فکر می‌کنید از این طریق و با این عصبانیت و ناراحتی می‌توانید راه خدا را در جامعه تثبیت کنید؟ حضرت فرمودند با خشونت کاری صورت نمی‌گیرد.

به گزارش خبرنگار جماران، حجت‌الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی شب شهادت امام رضا(ع) دارالزهرا(س) در سخنانی با عنوان «امام رضا(ع) و گفت‌وگو با مخالفان»، گفت: در زندگی امام هشتم(ع) مسائل مختلفی تأمل برانگیز است و یکی از این این مسائل مناظرات و مباحثات حضرت رضا(ع) با دانشمندان و پیروان ادیان مختلف است. خوشبختانه این مناظرات و مباحثات در منابع مختلف حدیثی ما ثبت و ضبط شده است و امروز یک گنجینه بسیار با ارزش در اختیار ما است.

استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: در منابع حدیثی ما مثل توحید شیخ صدوق و یا عیون الاخبار الرضا(ع) این محدث بزرگوار و همین طور محدثین بعد، بخشی از این مناظرات و مباحثات مطرح است. مرحوم مجلسی هم در مجموعه بحار الانوار دو جلد دهم و یازدهم را اختصاص به احتجاجات ائمه(ع) داده و بخشی از آن مربوط به حضرت رضا(ع) است. ولی در لا به لای روایات مختلف می‌توانیم این مباحثات را پیدا کنیم.

وی ادامه داد: امام رضا(ع) گفت‌وگویی با فردی به نام «رأس الجالوت» دارند و امام خمینی(س) هم شرحی بر حدیث رأس الجالوت دارند و همین طور در مورد شرح قاضی سعید نکاتی را بیان فرموده‌اند. یک گفت‌وگوی دقیق علمی در خصوص توحید هم با عمران صابی داشته که مورد توجه حکمای ما است و مرحوم علامه محمدتقی جعفری شرحی بر این مباحثه دارند. یعنی این مباحثات مورد توجه و التفات علمای بزرگ ما بوده است.

سروش محلاتی یادآور شد: در این مباحثات بسیار اتفاق می‌افتاد که طرف مقابل تسلیم می‌شد و اقرار به حقانیت حضرت می‌کرد و گاهی از اوقات هم بر نظر خودشان اصرار می‌ورزیدند. مثلا افرادی خدمت حضرت رضا(ع) می‌آمدند و نسبت به روش حضرت اعتراض و انتقادی داشتند. یک مسأله سنگین این بود که تا قبل از حضرت رضا(ع) اهل بیت عصمت و طهارت ورود در دستگاه خلافت پیدا نکرده بودند و در موضع اعتراض، مشروعیت این دستگاه را نمی‌پذیرفتند.

وی ادامه داد: بحث‌هایی در این زمینه هست و بحث‌هایی هم هست که شما را مجبور کردند ولی جمعی از صوفیه خدمت حضرت رضا(ع) آمدند و نسبت به لباس ایشان انتقاد کردند؛ حضرت فرمودند شما مسئولیت امام را نشناخته‌اید و دچار ظاهرفریبی شده‌اید؛ اینها پوسته است و چیزی که از امام توقع می‌رود که به اقتضای عدالت رفتار کند، صادقانه حرف بزند و به وعده خود متعهد باشد. همه این مسائل را فراموش کرده‌اید و به دنبال این هستید که یک کسی بیاید و از طریق این لباس و جامه شما را فریب بدهد.

استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: با عدالت که نمی‌شود فریب داد؛ چرا که عدالت در صورت وجود، حقیقتی است که مردم در زندگی خودشان حس می‌کنند. از بین بردن فقر، تبعیض و فساد یک واقعیت است. شخصی خودش را در پشت لباس و جامه پنهان کند و در شرایطی که ظلم، بی‌عدالتی و فساد فراگیر می‌شود، به شما نشان بدهد که غذای ساده می‌خورد و اصلا از بیت‌المال استفاده نمی‌کند؛ مردم با آن یک وعده غذای خوب خوردن تو مشکل ندارند؛ این تظاهر و ریاکاری را کنار بگذار! مردم با ظلم و فساد و تبعیض مشکل دارند. شاخص‌های حکومت با صداقت، عدالت و وفای به وعده تعیین می‌شود.

وی تأکید کرد: نکته مهم این است که امام رضا(ع) چگونه این فضای گفت‌وگو را ایجاد کرد. این گفت‌وگو دو شرط دارد؛ شرط اول این است که رأس حکومت حاضر باشد خود را در معرض بحث و گفت‌وگو با مردم قرار بدهد؛ به جای اینکه منبر برود و خطابه داشته باشد، به مردم فرصت بدهد برای اینکه مستقیما با او صحبت کنند و از امام جواب بشنوند. بارها خود امیرالمؤمنین(ع) مردم را تشویق به سؤال می‌کرد؛ مردم که آشنای با این فرهنگ نبودند و بلد نبودند که باید از حاکم سؤال کرد و پرسید؛ امیرالمؤمنین(ع) به مردم آموزش داد که شما حق سؤال کردن دارید.

سروش محلاتی ادامه داد: شرط دوم این است که آیا امنیت لازم برای گفت‌وگو وجود دارد یا وجود ندارد؟ کسی که سؤال می‌کند و وارد بحث و گفت‌وگو می‌شود، چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟ اهل بیت(ع) اینها را یاد دادند؛ والّا گفت‌وگو، بحث و جدال به سرانجامی نمی‌رسد. امیرالمؤمنین(ع) قاعده‌ای در اختیار ما قرار دادند و فرمودند که با عصبانیت، درگیری و گرفتن یقه نمی‌توان حجت‌های الهی را اثبات کرد. گریبان کسی که ناسزا گفته را گرفتید و دهانش را بستید، فکر می‌کنید از این طریق و با این عصبانیت و ناراحتی می‌توانید راه خدا را در جامعه تثبیت کنید؟ حضرت فرمودند با خشونت کاری صورت نمی‌گیرد؛ باید جواب داشت.

وی با تأکید بر اینکه امر به معروف و نهی از منکر خوارج با قمه و قداره است، یادآور شد: امام رضا(ع) به یکی از منتقدین فرمود بر اساس منطق قرآن بحث می‌کنیم. یعنی می‌توان منطق و گفت‌وگو را جایگزین سلاح و اسلحه کرد. عده‌ای از افرادی که ظرفیت‌های خودشان را از دست می‌دهند، به خشونت روی می‌آورند و دست به کار رفتارهای غیر متعارف می‌شوند، به خاطر این است که نتوانسته‌اند منطق معقولی را دریافت و درک کنند. اگر این منطق معقول وجود داشته باشد، امیرالمؤمنین(ع) در گفت‌وگویی که قبل از جنگ نهروان با خوارج داشتند، دو سوم آنها را برگرداندند.

استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه ما این نسبت به معکوس فهمیده‌ایم، تصریح کرد: نسبتی که از منابع اسلامی استفاده می‌شود این است که اول احتجاج و گفت‌وگو باشد؛ کسی که به این قاعده تن نمی‌دهد، اگر در مقام مبارزه عملی برآمد، نه فقط اعتراض لفظی، به دنبال این بود که هرج و مرج ایجاد و ضرر و زیان به مردم وارد کند و طغیان کند، آن وقت با او برخورد شود.

وی با تأکید بر اینکه سطح سؤال اختصاص به مراتب پایین ندارد، اظهار داشت: علی بن ابیطالب(ع) فرمود «از من بپرسید» و اگر به مالک هم اشکالی دارید، باز هم از من بپرسید چون من او را حمایت و نصب کرده‌ام. این قدم اول است که این فرهنگ در جامعه تثبیت شود که اگر از علی بن ابیطالب(ع) می‌شود سؤال کرد، آن وقت بقیه کارگزاران حکومت هم تسلیم هستند و کسی نمی‌تواند از زیر بار سؤال و احتجاج فرار کند. بین فهم و رویه ما با آنچه که در منابع هست، تطابق و سازگاری نیست؛ یک تحکم از بالا جای ارتباط برابر برای گفت‌وگو را می‌گیرد.

سروش محلاتی افزود: آن جلسه پیامبر(ص) که صدر و ذیل نداشت و حلقه‌وار بود و کسی که وارد می‌شد نمی‌توانست شخص پیامبر(ص) را بشناسد، چه نسبتی با وضع زندگی ما دارد؟ مرحوم مطهری نکته‌ای دارند که ائمه(ع) خیلی انتقاد نسبت به بنی امیه و بنی عباس دارند ولی یک جا اعتراض نکرده‌اند به دستگاه خلافت که چرا به مردم آزادی داده‌اید و به کفار اجازه بحث و گفت‌وگو داده‌اید، و به جای اینکه به اینکه به آنها بگویند دهان اینها را ببندید و فرصت و اجازه به آنها ندهید، خود ائمه(ع) به میدان می‌آمدند و هیچ ترس و وحشتی هم نداشتند؛ چون احساس کمبود و ضعف در برابر آنها نداشتند، کسی می‌ترسد که سرمایه کافی برای ارائه کردن در برابر آن حرف‌ها ندارد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.