گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

ابعاد مهاجرت در ایران امروز؛ تبعات و راهکارها/1

معاون فرهنگی وزارت ورزش و جوانان: در طول چهار دهه گذشته 66 نفر از ورزشکاران رشته‌های مختلف مهاجرت کرده‌اند/ تعداد ورزشکاران بانوی ما که مهاجرت کرده‌اند به انگشتان یک دست هم نمی‌رسد/ 85 درصد از مهاجرت ورزشکاران ایران به اروپای غربی و آمریکای شمالی است

تلاش کرده‌ایم ورزشکارانی که در سن قهرمانی قرار دارند و حتی بعضی از ورزشکارانی که کنش‌های سیاسی خیلی تندی انجام داده بودند ولی درگیر فرآیند آشوب‌ها و اغتشاشات نبوده‌اند، به این معنا که در نقش رهبر آشوب و اغتشاش نبوده‌اند بلکه در آن فضا و جوّ قرار گرفته بودند، با یک سیاست حمایتی بازگردند و در حوزه ورزشی فعالیت کنند.

پایگاه خبری جماران: معاون فرهنگی و توسعه ورزش همگانی وزارت ورزش و جوانان با اشاره به اینکه در طول چهار دهه گذشته 66 نفر از ورزشکاران رشته‌های مختلف مهاجرت کرده‌اند، گفت: گاهی اوقات میدان فعالیت ورزشی ورزشکار نامساعد می‌شود و این نزدیک‌تر از عوامل دیگر است و به ایجاد انگیزه‌های اصلی و اساسی کمک می‌کند. ولی عامل دوم که به صورت جدی هم اثر می‌گذارد، عامل اقتصادی است؛ و این به بنیه اقتصادی بعضی از رشته‌های ورزشی ما باز می‌گردد. به غیر از فوتبال و تا حدودی والیبال، حدود 270 رشته ورزشی که فعالیت می‌کنند عمدتا اقتصاد ضعیفی دارند. البته حوزه بدن‌سازی و پرورش اندام را از این بحث استثنا می‌کنیم.

مشروح گفت‌وگوی خبرنگار جماران با سینا کلهر را در ادامه می‌خوانید:

به عنوان مقدمه، اگر آماری از مهاجرت ورزشکاران و علت آن دارید برای ما بفرمایید.

معمولا سه یا چهار دسته حضور ورزشکاران در کشورهای دیگر را داریم و گاهی اوقات مواردی که در مورد آنها اطلاق مهاجرت می‌شود، واقعا مصداق مهاجرت نیست و بلکه یک فعالیت حرفه‌ای و کاری است که طرف به آنجا رفته و سرمربی و مربی شده و حتی فعالیت حرفه‌ای انجام می‌دهد از جهت اینکه باشگاهی تأسیس کرده است. باید اینها را مستثنی شویم، که خود افرادی هم که رفته‌اند مدعی چنین چیزی نبوده‌اند و این شکل حضور آنها نه تنها مسأله‌دار نیست بلکه اتفاقا یکی از مسائلی هست که ما باید توسعه و گسترش بدهیم.

توجه داشته باشیم که پناهندگی با مهاجرت فرق دارد. تعداد پناهندگی‌های ما بسیار کم است و شاید به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد ولی در طول چهار دهه گذشته 66 نفر از ورزشکاران رشته‌های مختلف مهاجرت کرده‌اند. این آخرین آماری است که از رشته‌های مختلف ارائه شده و عدد بسیار ناچیز و کمی است. ولی تعداد مربیان، ورزشکاران، مدیران ورزشی و افرادی که در خارج از کشور فعالیت می‌کنند، بسیار زیاد است و مشکلی هم ندارند، رفت و آمد می‌کنند و مصداق مهاجرت هم محسوب نمی‌شود.

 

چون در یک سال گذشته حتی برخی از قهرمانان ملی ما در رشته‌های مختلف از جمله یک مورد در اسکی و دو مورد در تکواندو مهاجرت کرده‌اند، به نظر شما آیا دلایل سیاسی هم می‌تواند تشدید کننده آمار این مهاجرت‌ها باشد و یا صرفا دلایل حرفه‌ای و مسائلی از قبیل تجهیزات ورزشی مطرح است؟

به نظرم عمده عوامل تأثیرگذار در مهاجرت این ورزشکاران، فنی و شاید عوامل مربوط به روابط مدیریتی بوده که در داخل فدراسیون و سازوکارهای تیم‌های ملی وجود داشته است. یعنی حتی عامل اقتصادی و بعد عامل سیاسی، در همان موارد حاد پناهندگی هم دخیل نبوده است.

یعنی من فکر می‌کنم یکی از عواملی که اتفاقا در رسانه‌ها کمتر هم به آن توجه و پرداخته می‌شود، این است که بررسی دقیق و موردی بعضی از این موارد ما را به این رسانده که هنوز ضوابط حرفه‌ای گری که باید در اداره  فدراسیون‌های ورزشی ما حاکم باشد و در واقع حقوق ورزشکار و مربی و نحوه انتخاب، ارتقاء، اعزام و سازوکارهای حمایتی از آنها در اردوها در بسیاری از موارد می‌بینیم که ابهام دارد و خود اینها تأثیر مستقیم و اولیه‌ای در روحیه ورزشکار و ایجاد انگیزه برای او دارد که موقعیت دیگری را انتخاب کند.

گاهی اوقات میدان فعالیت ورزشی ورزشکار نامساعد می‌شود و این نزدیک‌تر از عوامل دیگر است و به ایجاد انگیزه‌های اصلی و اساسی کمک می‌کند. ولی عامل دوم که به صورت جدی هم اثر می‌گذارد، عامل اقتصادی است؛ و این به بنیه اقتصادی بعضی از رشته‌های ورزشی ما باز می‌گردد. به غیر از فوتبال و تا حدودی والیبال، حدود 270 رشته ورزشی که فعالیت می‌کنند عمدتا اقتصاد ضعیفی دارند. البته حوزه بدن‌سازی و پرورش اندام را از این بحث استثنا می‌کنیم.

در نتیجه ورزشکار که عمری را صرف فعالیت قهرمانی کرده و حتی در بعضی از رشته‌های شناخته شده مدال‌آوری داشته و سال‌ها فعال و چهره بوده و حالا به سنی رسیده که دوره ورزشی او دارد تمام می‌شود و احتمالا دیگر امکان فعالیت در حوزه حرفه‌ای و قهرمانی را نخواهد داشت، با ارزیابی وضعیت و موقعیت خودش احساس می‌کند که به لحاظ اقتصادی، حداقل‌های لازم برای یک ورزشکار محقق نیست.

خیلی از ورزشکاران خودشان را با فوتبالیست‌ها مقایسه می‌کنند و احساس تبعیض کاملا بین آنها مشهود است

یک مقایسه تطبیقی هم با سایر ورزش‌ها و مخصوصا فوتبال انجام می‌شود. خیلی از ورزشکاران خودشان را با فوتبالیست‌ها مقایسه می‌کنند و احساس تبعیض کاملا بین آنها مشهود است؛ هیچ دلیلی  هم ندارد. یعنی شما اگر بخواهید از جهت موفقیت ملی نگاه کنید، فوتبال ما حتی در حد آسیا هم موفقیت ملی نداشته، ولی فکر می‌کنم حدود پنج، شش میلیارد تومان میانگین قراردادهای سالیانه این بازیکنان است و بسیاری از قهرمانان رشته‌های دیگر در طول 10 سال فعالیت حرفه‌ای و قهرمانی و افتخارآفرینی‌های مختلف در مجموع نمی‌توانند این عدد را داشته باشند. در نتیجه این عامل هم اثرگذار هست.

نکته دیگری که من یک جای دیگر هم در مورد آن صحبت کرده‌ام، اشتباه محاسباتی است که گاهی اوقات انجام می‌شود. یعنی افرادی که شیطنت می‌کنند، مشاوره می‌دهند و یا در کنار ورزشکاران قرار می‌گیرند، برای فعالیت ورزشی و حرفه‌ای او در کشورهای دیگر وضعیت آسان‌تری را ترسیم می‌کنند. این هم باعث می‌شود ورزشکار احساس کند اگر مهاجرت کند، پناهنده شود و یا هر اقدام دیگری، احتمالا می‌تواند همین موفقیت‌ها را تکرار کند.

قریب به اتفاق ورزشکارانی که مهاجرت کرده‌اند، عدم توفیق کامل داشته‌اند

اما بررسی که اخیرا دوستان مختلف انجام داده‌اند نشان داده تقریبا قریب به اتفاق همه کسانی که مهاجرت کرده‌اند، به لحاظ کسب مدال‌های ارزشمند، عدم توفیق کامل داشته‌اند؛ و نتوانسته‌اند همان موفقیت‌هایی که در داخل کشور داشتند را تکرار کنند. ولی این اشتباه محاسباتی در نتیجه مشورت‌های اشتباه و بعضی اوقات جوّ رسانه‌ای که ایجاد می‌شود، برای ورزشکار پیش می‌آید.

ورزشکار گمان می‌کند اگر رنگ و بوی سیاسی به مهاجرت خودش بدهد کارش آسان‌تر می‌شود

اساسا حوزه ورزش دور از سیاست است

برای اینکه ورزشکار بتواند مسیر خودش را پیش برود و مثلا به تصور خودش مهاجرت آسان‌تری داشته باشد، گمان می‌کند اگر رنگ و بوی سیاسی به آن بدهد و یک تفسیر و قرائت سیاسی از آن داشته باشد، کارش آسان‌تر خواهد شد و مثلا راحت‌تر می‌تواند آنجا اقامت بگیرد، فعالیت داشته باشد و حمایت بیشتری را جلب کند. این نقطه آخر هست و معمولا عوامل سیاسی به عنوان عامل پوششی نهایی عمل می‌کند، به صورت ابتدایی مطلقا دخیل نیست؛ هم به این خاطر که عوامل دیگری حضور دارند و هم به این خاطر که اساسا حوزه ورزش دور از سیاست هست و عمدتا افرادی هم که می‌بینید فعالیت می‌کنند، بعد بازنشستگی از ورزش و کنار رفتن از فعالیت‌های حرفه‌ای ورزش در قالب مربی یا فعال ورزشی، گهگاه به حوزه فعالیت‌های سیاسی می‌روند.

 

به بحث حمایت از ورزشکاران اشاره داشتید. شاید یک بخش از ایجاد انگیزه و امید برای ورزشکاران جوایزی باشد که آنها بعد از مسابقات مختلف کسب می‌کنند اما در یکی دو سال اخیر شاهد جوایز بی‌مقدار برای ورزشکاران مدال‌آور بوده‌ایم. این عوامل چقدر باعث می‌شود که آنها انگیزه لازم برای ادامه فعالیت در داخل کشور را از دست بدهند؟

چون این خیلی شبهه ایجاد کرده و خیلی هم در فضای رسانه‌ای تأثیر منفی داشته، به نظر من دو نکته را همیشه لحاظ کنیم. یکی اینکه اعتبار مدال در مسابقات و رویدادهای ورزشی رده‌بندی و سطح‌بندی دارد و بالاترین اعتبار و حیثیت برای رقابت‌های المپیک، بعد از آن بازی‌های آسیایی و بعد از آن رقابت‌های جهانی است. به غیر از این سه عنوانی که من به شما گفتم، هر جایزه، مقام یا رتبه‌ای ممکن است برای خود آن رشته اهمیت داشته باشد. مثلا رقابت‌های گرند فری در خیلی از رشته‌های رزمی رقابت مهم و معتبری است، ولی به لحاظ عمومی جزء مدال‌ها و مقام‌های معتبر محسوب نمی‌شود.

المپیک، بازی‌های آسیایی و جهانی عیار ورزش هر کشور را مشخص می‌کند

در نتیجه قانون‌گذار و سیاست‌گذار حمایت‌هایش را به همین سه رویداد مهم بین‌المللی معطوف کرده است؛ که عیار ورزش هر کشور را هم این سه رویداد مشخص می‌کند. پس بعضی از عناوین رقابت‌هایی که با حضور سه چهار کشور به عنوان بین‌المللی نامیده می‌شود را کنار قهرمانی المپیک قرار ندهیم. ده‌ها مورد از این رویدادها دارد در سراسر جهان اتفاق می‌افتد و اگر همه 270 رشته را در رقابت‌هایی که برگزار می‌شود ضرب کنیم، شاید به هزاران عدد برسد. ما باید سه رویدادی که اعتبار جهانی دارند را برای حمایت لحاظ کنیم.

سال قبل وزارت ورزش حدود سه میلیارد تومان به قهرمانان المپیک جایزه پرداخت کرده است

نکته دوم، جوایزی که داده می‌شود هم دو بخش دارد. یک بخش جوایزی است که وزرات ورزش و کمیته ملی المپیک به عنوان متولی اصلی ورزش کشور پرداخت می‌کند؛ که شامل جوایز پای سکو و جوایزی است که بعدها معمولا با حضور مقامات عالی پرداخت می‌شود. یک سری جوایز هم سایر نهادها پرداخت می‌کنند. جوایزی که وزارت ورزش سال قبل برای قهرمانان المپیک پرداختند حدود سه میلیارد تومان بوده که عدد کمی نیست ولی هیچ وقت هیچ جایی گفته نشده است.

 

یعنی برای هر نفر سه میلیارد تومان پرداخت شده است؟

برای کسی که مدال طلا آورده حدود سه میلیارد و 300 میلیون، نقره دو میلیارد و خرده‎‌ای و برنز هم دو میلیارد تومان بوده است. مجموع جوایز را عرض می‌کنم؛ یعنی چیزی که کمیته ملی المپیک پای سکو داده و چیزی که وزارت ورزش بعدا به حساب ورزشکاران واریز کرده است. علاوه بر این رقم‌ها که رقم‌های درشتی هستند، کمیته ملی المپیک برای ورزشکارانی که مدال‌آوری دارند، به صورت ماهیانه حقوق پرداخت می‌کند و فکر می‌کنم این حقوق‌ها از 15 میلیون تومان شروع می‌شود و در بعضی موارد ممکن است به 25 تا 30 میلیون تومان هم برسد.

جوایز وزارت ورزش به اندازه قوری و کتری نیست که شهرداری یا شورای شهر فلان جا به ورزشکار داده است

از کسانی که در رقابت‌های معتبر جهانی شانس مدال دارند، به اندازه کافی حمایت می‌شود

فقط هم این نیست. معافیت سربازی، امتیازهایی برای وام گرفتن، تأسیس باشگاه و تحصیل رایگان در دانشگاه‌های معتبر هم برخوردار می‌شوند. شاید با تورمی که ایجاد شده سه میلیارد هم نتواند خیلی از مشکلات ورزشکاران را برطرف کند ولی به اندازه قوری و کتری نیست که شهرداری یا شورای شهر فلان جا به ورزشکار داده است. به نظر من از کسانی که در رقابت‌های معتبر جهانی شانس مدال دارند، به اندازه کافی حمایت می‌شود. به نظر می‌رسد مربیان، عوامل فنی، پزشک، فیزیوتراپ و همه گروهی که ورزشکار را آماده می‌کنند هم باید آنجا دیده شوند.

ممکن است یک ورزشکاری اهل شهرستان کوچکی باشد و توانسته با تلاش و سخت‌کوشی موفقیت به دست بیاورد. در آن شهرستان ده‌ها مجموعه و نهاد خصوصی و دولتی وجود دارد که دوست دارند ارادت و علاقه خودشان به تجلیل از این ورزشکار را نشان بدهند. ولی توان، کم‌کاری یا بدسلیقگی آنها در این حد است که وقتی می‌خواهند از ورزشکاری تجلیل کنند، سه یا پنج میلیون تومان پول بدهند و یا یک میلیون تومان کارت بدهند؛ از اینها مفصل و مکرر بوده است.

یادمان باشد اگر واقعا ورزشکار ما صاحب مدال المپیک، جهانی و بازی‌های آسیایی شده باشد و جایزه‌ای که به او داده‌اند در حد یک میلیون، پنج میلیون و یا قوری و کتری باشد، ما باید در نهادهای رسمی را تعطیل و آنها را رها کنیم. این برای ورزشکارانی است که معمولا یا در رقابت‌های حوزه تخصصی خودشان مقام می‌آورند که جزء این سه رویداد نیست و یا برای نهادهای متعددی است که مثلا شهرداری می‌گوید من می‌خواهم پنج میلیون تومان بدهم و ما می‌گوییم خودمان حمایت کرده‌ایم و ممکن است شهرداری، بهزیستی، شورای شهر و سازمان برنامه و بودجه هم جوایزی بدهند؛ چرا ما باید ورزشکار یا آن نهاد را منع کنیم؟!

 

آیا نمی‌توان همه این جوایز را جمع کرد و مثلا از طرف نهادهای اجرایی و یا سایر موارد از این قبیل به ورزشکار پرداخت شود؟ در این صورت چشم‌گیرتر نخواهد بود؟

متأسفانه این هماهنگی به این دلیل پیش نمی‌آید که بعضی نهادها مثل شهرداری و شورای شهر خودشان را غیردولتی حساب می‌کنند و بعد هم متأسفانه خیلی از این نهادها دوست دارند عکس تنهایی بگیرند. البته وزارت ورزش و جوانان به عنوان متولی اصلی ورزش و تأمین کننده، حمایت‌های ما قابل قبول است. ممکن است تأخیر در آن بیفتد، مثل یک سال یا هفت هشت ماه است که پاداش بعضی از ورزشکاران پرداخت نشده، ولی همین دولت دو ماه بعد از برگزاری المپیک توکیو پاداش قهرمانان را به حساب آنها واریز کرد.

پیشنهاد وزارت ورزش و جوانان برای سامان دادن به جوایز قهرمانان ورزشی

اما این حرف شما خیلی درست است که باید به سمت آیین‌نامه یا دستورالعملی برویم که اگر نهادهای دیگری هم می‌خواهند از ورزشکاران تقدیر و تجلیل کنند، حداقل‌هایی را رعایت کنند. اگر خودشان به شخصه نمی‌توانند رعایت کنند، باید ائتلاف ایجاد و به صورت عمومی حمایت کنند؛ که شأن آن ورزشکار هم رعایت شود. البته گلایه ورزشکاران هم به حق است. وقتی شأن ورزشکاران رعایت نشده، او هم باید اعتراض کند و انتظارات خودش را از ماجرا داشته باشد.

 

تعداد ورزشکاران بانوی ما که در طول 40 سال مهاجرت کرده‌اند به انگشتان یک دست هم نمی‌رسد

با توجه به شبهه‌ای که برخی رسانه‌ها سعی در القای آن دارند، برای ما بفرمایید که آیا تعداد ورزشکاران بانویی که از ایران مهاجرت می‌کنند بیشتر از آقایان است؟

تعداد ورزشکاران بانوی ما که مهاجرت کرده‌اند فکر نمی‌کنم به انگشتان یک دست هم برسد؛ خیلی کم و بسیار محدود است. آن عدد 66 نفر برای 40 سال را میانگین بگیرید و ببینید چه اتفاقی افتاده است. چون ورزشکار چهره ملی است و مردم هم علاقه دارند، اثر بسیار منفی دارد. یعنی چه بسا آثار منفی اجتماعی مهاجرت یک ورزشکار هم‌وزن مهاجرت ده‌ها نفر از افراد دیگر باشد. ولی واقعا تعداد بانوان ورزشکار مهاجرت کرده ما بسیار کم بوده؛ در مقایسه با همان ترکیب 66 نفری که عرض کردم، فکر نمی‌کنم به پنج نفر هم رسیده باشد.

خیلی از عزیزانی که مهاجرت می‌کنند اساسا دوره ورزشی آنها تمام شده است

این را هم دقت کنید، خیلی از عزیزانی که مهاجرت می‌کنند اساسا دوره ورزشی آنها تمام شده است. یعنی دیگر عضو تیم ملی نیستند و شانس قهرمانی هم ندارند؛ یک روزی ورزشکار بوده‌اند و حالا مثلا در 35 سالگی، مدت‌ها بعد از اینکه به تیم ملی دعوت نشدند و شانسی هم برای قهرمانی نداشتند، تصمیم می‌گیرند مهاجرت کنند. او دیگر یک شهروند عادی است و من او را در این آمار لحاظ نمی‌کنم. این آمار شامل کسانی است که عضو تیم ملی و در سن قهرمانی بوده‌اند و امکان مدال‌آوری داشته‌اند.

 

85 درصد از مهاجرت ورزشکاران ایران به اروپای غربی و آمریکای شمالی است

نکته دیگر این است که ورزشکاران کشور ما بیشتر به کدام کشورها مهاجرت کرده‌اند؟

طبیعتا رتبه اول را اروپای غربی و آمریکای شمالی دارد و شاید نزدیک به 85 درصد از مهاجرت‌ها به این دو نقطه انجام شده است. بعضی مهاجرت‌ها هم هست که به کشورهای منطقه و کشورهای آسیایی انجام می‌شود.

 

تشکیل کمیته‌ای در وزارت ورزش و جوانان در خصوص مهاجرت ورزشکاران

وزارت ورزش و جوانان تاکنون چه تلاشی برای برگرداندن این ورزشکاران به کشور داشته است؟

 در این دوره و دوره‌های قبل این یکی از دغدغه‌های ما بوده و تلاش کرده‌ایم و موارد مختلفی وجود داشته که حتی رایزنی‌های شخصی با ورزشکاران صورت گرفته است. به خاطر همان نکته‌ای که عرض کردم. وقتی اشتباه محاسباتی در میدان قرار می‌گیرد و بعد فرد متوجه می‌شود، باید امکان این بازگشت وجود داشته باشد. کمیته‌ای در خصوص مهاجرت و بحث‌های مربوط به آن تشکیل شده و آنجا تصمیم‌گیری می‌شود.

تلاش کرده‌ایم ورزشکارانی که در سن قهرمانی قرار دارند و حتی بعضی از ورزشکارانی که کنش‌های سیاسی خیلی تندی انجام داده بودند ولی درگیر فرآیند آشوب‌ها و اغتشاشات نبوده‌اند، به این معنا که در نقش رهبر آشوب و اغتشاش نبوده‌اند بلکه در آن فضا و جوّ قرار گرفته بودند، با یک سیاست حمایتی بازگردند و در حوزه ورزشی فعالیت کنند.

چالش‌ها و تنش‌های زیادی طی یک سال گذشته پیرامون حوزه ورزش ما با وجود داشته است

الحمدلله با چالش‌ها و تنش‌های زیادی که یک سال گذشته پیرامون حوزه ورزش ما با وجود داشته، سعی شده تا حد امکان مسائل آن حل شود. بالأخره خانم می‌توانست تبدیل به یک بحران بزرگ شود و با یک مسیر دیگری اساسا فعالیت ورزشی او در کشور تمام شود، در رقابت‌های داخلی و خارجی شرکت و حوزه حرفه‌ای و قهرمانی خودش را دنبال می‌کند. از این نمونه‌ها زیاد است و خواستم یک مثال برای شما بزنم که برای شما آشکار و ملموس شود چگونه مجموعه‌ای با سیاست‌های مشخص و اصلی نظام سعی دارد پیگیری و کمک کند.

به نظرم اگر یک مقدار پیش‌تر برویم احتمال این بیشتر خواهد بود که ورزشکاران دیگری هم برگردند و مجدد فعالیت‌شان را در تیم‌های ملی ما ادامه بدهند.

 

آیا آماری دارید در خصوص ورزشکارانی که عدم توفیق آنها در کشورهای دیگر و یا مسائل دیگر را با آنها در میان بگذارید و به کشور برگردند؟ همچنین آیا آماری هست از ورزشکارانی که در معرض مهاجرت قرار داشته‌اند و با مشاوره آنها را منصرف کرده‌اید؟

چون خیلی از این اتفاقات در حال انجام است، اگر آشکارتر در مورد آن صحبت کنیم شاید به اصل آن فعالیت صدمه بزند. یعنی چه بسا مردم یادشان نباشد که ورزشکاری اعلام مهاجرت کرده و دو ماه پیش به کشور برگشته و فعالیت حرفه‌ای دارد؛ مثلا باشگاهی تأسیس کرده و فعالیت می‌کند. چون بعضی‌ها در آستانه این تحول هستند، اجازه بدهید وقتی اتفاق افتاد، در یک فرصت مناسبی صحبت کنیم.

متأسفانه ما با پدیده «محاسبات غیرواقعی» مواجه هستیم 

به نظرم مسأله‌ای که باید به آن توجه داشته باشیم و دوست دارم رسانه‌ها هم به آن کمک کنند، مسأله محاسبات اشتباه یا غیر واقعی است. متأسفانه ما با پدیده «محاسبات غیرواقعی» مواجه هستیم و گاهی اوقات رسانه‌ها هم به همین دامن زده‌اند. من نمی‌گویم وضع ورزش ما از همه جا بهتر است و یا دیگران خیلی وضع‌شان خراب است، ولی رقابت ورزشی در میدان شفافی صورت می‌گیرد. درست است که امکانات کشورهای دیگر زیاد است، ولی این طور نیست که در اروپای غربی یا آمریکای شمالی شهروند خودشان را کنار خواهند گذاشت و شهروند یک جای دیگر را می‌آورد و همه امکانات را در اختیارش می‌گذارد که بتواند خیلی آسان و راحت‌تر این اتفاق بیفتد. یکی دو مورد شده گاهی اوقات این اتفاقات را رقم زده‌اند و به خاطر بحث‌های جدی سیاسی بوده است.

من می‌خواهم تأکید کنم که ما باید ورزشکاران را به ارزیابی و محاسبه درست تذکر بدهیم. باید این مسیر را باز کنیم که ورزشکار می‌تواند فعالیت حرفه‌ای در جای دیگر داشته باشد. مهاجرت و پناهندگی بی‌راهه است و راه نیست. ولی اگر کسی خواست از این بی‌راهه استفاده کند، آخرین انتخاب باشد. ورزشکار می‌تواند حضور داشته باشد و آنجا فعالیت کند و حتی یک مدتی زندگی کند. می‌تواند ارزیابی‌های متعدد و محاسبات واقعی داشته باشد. فکر می‌کنم اگر یک مقدار رسانه‌ها و جامعه ورزشی‌نویس این موضوع را کمک می‌کردند، وضع ما بهتر می‌شد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.