ریچارد هلمز (رئیس سابق سازمان «سیا» که برای تحقق اهداف آمریکا به عنوان سفیر در سال ۱۳۵۲ به ایران اعزام شده بود در یک بند از برنامههای آمریکا بر بخشی از اهداف دولت متبوع خود در ارتباط با برنامهای که برای ایران تدراک دیده شده بود چنین تأکید میکند: «تأمین دسترسی به بازار ایران جهت کالا و خدمات آمریکا و برقراری یک جو مساعد برای بخش خصوصی آمریکا. تأمین دسترسی قابل اطمینان به نفت و مواد معدنی ایران به قیمتهای قابل تحمل برای خودمان و سایر اعضای او. ای. سی. او».
پایگاه خبری جماران: بعد از کودتای انگلیسی - آمریکائی ۲۸ مرداد 1332 آمریکایی ها بر ایران حاکم شدند.
آنها سعی کردند در ادامه سیاست دولت بریتانیا برنامههائی را برای تثبیت موقعیت خود در ایران به عنوان یک پایگاه استراتژیک پیاده کنند. به همین جهت هم برنامههائی برای تغییرات وسیع در ایران تدوین کردند و سپس با اعزام بیش از بیست هزار نفر از مأموران خود با عنوان مستشار این برنامهها را به اجرا گذاشتند. در رأس این برنامه اصلاحات ارضی قرار داشت تا علاوه بر از بین بردن کشاورزی سنتی و تبدیل ایران به مصرف کننده محصولات کشاورزی آمریکائی و اسرائیلی نسبت به تغییر ایران از یک جامعه روستائی به یک جامعه شهری اقدام نمایند. هدف از این برنامهها که در ابعاد نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار بود تحقق یابد باید در وهله اول باورهای فرهنگی و دینی و جایگاه مذهب و موقعیت روحانیت تضعیف گردد. این کار هم با تغییرات وسیع فرهنگی توأم شد تا فرهنگ غربی را جایگزین فرهنگ دینی کنند.
این موضوع از اهداف و سرفصلهای مهم در اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا است که به آن اشاره شده است. البته مطابق با رسم دیپلماسی تلاش گردیده تا اجرای آن را به رژیم پهلوی نسبت دهند.
در زیر به بخشی از گزارش سفارت آمریکا در همین زمینه (تضعیف موقعیت روحانیت) اشاره میکنیم. در این سند این تغییرات را بر اساس تقلید از آنچه در غرب صورت گرفت که منجر به منتفی کردن نقش کلیسای کاتولیک در جامعه شد معرفی کرده که حاکی از نشناختن عمق فرهنگ دینی در جامعه ایران دارد.
ریچارد هلمز (رئیس سابق سازمان «سیا» که برای تحقق اهداف آمریکا به عنوان سفیر در سال ۱۳۵۲ به ایران اعزام شده بود در یک بند از برنامههای آمریکا بر بخشی از اهداف دولت متبوع خود در ارتباط با برنامهای که برای ایران تدراک دیده شده بود چنین تأکید میکند: «تأمین دسترسی به بازار ایران جهت کالا و خدمات آمریکا و برقراری یک جو مساعد برای بخش خصوصی آمریکا. تأمین دسترسی قابل اطمینان به نفت و مواد معدنی ایران به قیمتهای قابل تحمل برای خودمان و سایر اعضای او. ای. سی. او». (اسناد سفارت آمریکا- جلد 8- سند شماره ۱۳- ص 110).
سولیوان که در سال ۱۳۵۶ به عنوان سفیر آمریکا به ایران اعزام شده بود هم در بخشی از گزارش خود به دولت متبوعش در ارتباط با دینزدائی به سبک غرب و تضعیف موقعیت روحانیت در طول حاکمیت رضاشاه و پسرش محمدرضا شاه چنین گزارش داده است.
(البته وقوع انقلاب اسلامی نشان داد چقدر با عمق فرهنگ دینی مردم ناآشنا و نسبت به شناخت جامعه ایران خام بودهاند):
«در زمان دو شاه پهلوی، غربگرائی مشروعیت و مقامی کسب کرده بود و توانسته بود خاطرات گذشتۀ اسلامی را از اذهان بسیاری از افرادی که به مدارس غربی شده میرفتند و یا تحصیلات عالیه خود را در خارج از کشور میگذرانیدند عملاً بزدایند. پس از کمال آتاتورک در ترکیه و بعد از جنگ جهانی دوم شاهان پهلوی دائم در تلاش بودند که نهادهای اسلامی را به عنوان بقایای ارتجاعی گذشتهای که دیگر مناسب زمان حال نبوده و مطرود است به مردم بشناسانند. برای اینکه این پیشگوئیشان باور مردم شود، در این جهت گامهائی نیز برداشتند. *مثلا حکومت سعی میکرد که از کمکهای مالی مستقیم مردم به ملاها جلوگیری کرده و آنان را متکی به مستمریهای دولتی نماید. به وسیلۀ دور کردن و جداسازی ملاها تا حد امکان از انظار عموم، به تمسخر گرفتنشان، به بند کشیدن بسیاری از رهبرانشان در زندانهای ساواک و اصرار بر اینکه ایران باید آیندۀ غیرمذهبی داشته باشد، شاهان ایران سعی داشتند که ایران به اجبار از طریق یک مرحلۀ غربی شدن که شامل جدائی حکومت از مذهب باشد که در اروپا طی طریقی چندساله داشت، بگذرانند»* (اسناد سفارت آمریکا جلد 12- سند شماره ۹- ص 53- بهمن ۱۳۵۶).