درس های نهضت ملی کردن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد: درس شماره یک این است که ابزارهایی مثل حمله نظامی و کودتا و تحریم همه در واقع یک روح در سه بدن است همه آنها ابزارهای تداوم سلطه زورگویانه کشورهای قدرت مند کم تعداد بر بقیه دنیاست. درس دوم این است که عنصر اصلی این هدف گذاری ها به ضعف کشاندن بنیه تولید ملی است.
به گزارش جماران، فرشاد مومنی در ادامه سخنان خود در نشست «وجوه ملی و بین المللی اقتصاد سیاسی کودتای 28 مرداد» گفت: مهندس لطف الله میثمی در مصاحبه ای که با مجله نسیم بیداری شماره 68 که اسفند 89 منتشر شده است واقعا مظلومیت مصدق را نشان می دهد و در پاسخ به آنها که می گویند تلاش برای ملی سازی مصدق کاری رادیکال بوده است میگوید مصدق اصلا رادیکال نبود در آن زمان، دولت های پس از جنگ دوم در انگلستان و فرانسه، بخش بزرگی از معادن را ملی کردند و ملی سازی در کشورهای صنعتی کاملا متداول بود. در همین راستا آندره فونتن در کتاب تاریخ جنگ سرد خود می نویسد "در دوره پس از جنگ جهانی دوم اگر کسی می گفت امور را به بازار بسپارید به او مثل یک آدم مجنون نگاه می کردند" یعنی جمع بندی این بود که دو جنگ جهانی جزو تبعات بازارگرایی افراطی بوده است و روح زمانه روح ملی کردن بود و این در اروپای غربی هم انجام می شد. بعد می گوید در کشورهای در حال توسعه این مساله وجود داشت. میثمی در مصاحبه خود می گوید همزمان با مصدق در ایران، مکزیکی ها هم نفت خود را ملی کردند اما قدرت های بزرگ آنقدر روی مکزیک حساس نبودند که درباره ایران و ملی شدن نفتش حساسیت به خرج دادند.
مصدق اعلام کرده بود که حاضر است به شرکت ایران انگلیس غرامت بدهد
این استاد تمام دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه گفت: به گفته آقای میثمی مصدق اعلام کرده بود که حاضر است غرامت ملی شدن نفت را هم حتی بیشتر از مکزیک بپردازد اما انگلیسی ها نپذیرفته بودند و بر رفتن مصدق و جلوگیری از ملی شدن نفت تاکید داشتند. چون شرکت نفت ایران انگلیس بیش از مقدرات نفتی ایران روی مسائل سیاسی و اجتماعی و امنیتی ایران مداخله داشت و تعداد و آشفتگی آوری هایش از حدود متعارف فراتر رفته بود، زنده یاد انور خامه ای در کتاب خود با عنوان اقتصاد بدون نفت، این مداخله ها را با جزئیات توضیح داده و مستنداتش را هم آورده است.
پیشنهادهای دیگری هم بود اما جمع بندی کردند که کم آسیب ترین راه ملی سازی صنعت نفت است
او در ادامه گفت: آقای دکتر محمد علی موحد در مصاحبه ای که درباره مصدق کرده است می گوید همان زمان که ملی شدن نفت در جریان بود ایده های دیگری هم مطرح شد مثلا یکی از ایده ها ایده رزم آرا بود. رزم آرا پیشنهاد کرد که می پذیریم از ملی کردن نفت صرف نظر کنیم در مقابل شما استاندارد 50 – 50 را در سهم بری ایران بپذیرید چنانچه این ایده در مکزیک پذیرفته شده بود. اما انگلیسی ها در برابر این پیشنهاد آنچنان توپ و تشری به رزم آرا زدند که دیگر آن را تکرار نکرد. موحد توضیح می دهد که در کمیسیون 5 سناریوهای دیگر هم مطرح شد و همه به جمع بندی رسیدند که کم آسیب ترین و پر دستاوردترین سناریو ملی سازی صنعت نفت بود و بزرگترین هنر مصدق این بود که حتی شاه را هم با این مساله همراه کرده بود.
رییس موسسه دین و اقتصاد در ادامه با بیان این که لطف الله میثمی در یک مصاحبه مثالی می زنند و می گویند وقتی قرار شد هیات خلع ید برود و شرکت را تحویل بگیرد برای این که کار به رادیکالیسم کشیده نشود مهندس بازرگان که اهل اصول و موازین بود از سوی مصدق انتخاب شد اما وقتی بازرگان با این استدلال که تخصصی در این زمینه ندارد قبول نکرده بود مصدق در پاسخ گفته بود که به همین دلیل و دقیقا برای تداوم روال قبل او را انتخاب کرده است و می رود که خلع ید کند اما مطمئن شود که روال قبل فعالیت ها تثبیت می شود. یا مثلا تاکید کرده بود که هیات خلع ید با قطار سلطنتی برود تا همگان بدانند که ملی شدن صنعت نفت تصمیم همگان از جمله شاه و دربار هم هست.
او افزود: در برابر این همه لطافت و نرمش مصدق، اما مخالفان خشن ترین مقابله ها را کردند. مثلا انور خامه ای در کتاب اقتصاد بدون نفت فصلی را اختصاص داده به این که سرمایه داران آمریکایی و دولت آمریکا گفته بودند که نباید هیچ سازشی با مصدق کرد. اکنون برخی می گویند کاش مصدق وام بانک جهانی می گرفت و یا با پیشنهاد آمریکایی ها برخورد دیگری می کرد در حالی که این حرف ها خیلی سست است ولو با حسن نیت زده شود. این تحلیل ها که از موضع شرایط امروز زده می شود خیلی سست است.
برخورد آمریکایی ها با مصدق براندازانه بود
به گفته مومنی: در صفحات 333 و 334 کتاب خون و نفت، نوشته منوچهر فرمانفرمائیان و ترجمه مهدی حقیقت خواه آمده است که برخورد آمریکایی ها با مصدق براندازانه بود در برابر تمام آن اقدامات مثلا آرام کننده و نرمی که مصدق داشت می گوید واکنش این بود که می خواستند مصدق را به زانو در آورند و بدنام کنند و شما می بینید که آن استراتژی بدنام کردن الان هم علیه مصدق با این که مثلا بیش از شصت سال از فوت او گذشته همچنان ادامه دارد.
او افزود: فرمانفرمائیان در کتاب خود می گوید اینها طراحی چهار مرحله ای را بلافاصله در دستور کار قرار دادند و با بازی مذاکره می خواستند وقت کشی کنند اول مرحله برنامه آنها تحریم گسترش یافته بود که مشمول جلوگیری از فعالیت تمام نفتکش هایی شد که به هر نحوی از جمله معاوضه، نفت ایران را حمل می کردند بعد می گوید آمریکایی ها و انگلیسی ها در همان روزها یک آگهی دادند که در 33 روزنامه در بیست کشور دنیا منتشر شد. آنجا نوشته بودند مالکیت ایران بر نفتش یک مالکیت غصبی است و هر نفتکشی که نفت ایران را حمل کند عمل غیرقانونی انجام داده است. بر این اساس بود که قراردادهای مصدق با هند و ترکیه و ایتالیا بعد از اطلاعیه این دو کشور از طرف آن کشورها فسخ شد. بعد فرمان فرمائیان می گوید برای روشن شدن خطر چالش با انگلستان، بازرسان انگلیسی یک نفتکش ایتالیایی حامل نفت ایران را در دی ماه 1331 در بندر عدن توقیف کردند و محموله را ضبط و بلافاصله با تشکیل دادگاه علیه شرکت ایرانی شکایت کردند و از آن رای گرفتند. این محور اول بود.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: محور دوم این بود که به کارشناسان فنی و حقوقدانان و حسابدارانی که به استخدام شرکت ملی نفت ایران درآمده بودند اجازه خروج از کشورهایشان برای رفتن به ایران داده نشد. حتی به دولت هایشان فشار آورده شد تا به اتباع خود روادید خروج از کشورشان را ندهند. در ایالات متحده سفارت انگلیس از نصب یک آگهی از جلوی ساختمان کمیته روابط خارجی که شرکت های نفتی آریکایی را تشویق می کرد که کارشناسان فنی به ایران بفرستند جلوگیری کرد و وزارت خارجه آمریکا حتی کارشناسان فنی آمریکایی را که در سایر نقاط کار می کردند، از گرفتن روادید منع کرد.
او افزود: حالا ببینید آنها که می گویند دنیا دنیای روابط متقابل است چقدر دور از واقعیت نگاه می کنند و بدیهی ترین چیزهایی که در گذشته و حال و قطعا در آینده در این زمینه وجود دارد را مورد بی اعتنایی قرار می دهند. مرحله سوم که فرمانفرمائیان به آن اشاره می کند این است که بانک انگلیس تمام ذخایر ارزی ایران را مسدود کرد و این تعرض به حقوق مالکیت کشور بود انگلیس همچنین از پرداخت حق الامتیازهای معوقه مربوط به قبل از ملی کردن نفت هم خودداری کرد. و در مرحله چهارم وقتی دیدند در موضع مصدق کوچکترین تغییری حاصل نشد تدارک یک حمله نظامی به نام عملیات آژاکس را در دستور کار قرار دادند که هدفش ساقط کردن دولت مصدق بود. یعنی قبل از کودتا می خواستند با حمله نظامی این کار را انجام دهند و بعد آمریکایی ها انگلیسی ها را متقاعد کردند که کودتا از حمله نظامی کم هزینه تر است.
مومنی در ادامه گفت: مساله مداخله خارجی در شرایطی که قدرت نامتقارن است اجتناب ناپذیر است و آنچه که تفاوت و شکاف قدرت با خارجی ها را می تواند پر کند این است که حکومت روابط خود را با مردمش خوب کند. شما به یاد دارید وقتی که اوایل انقلاب، ایران را تهدید به حمله هوایی و نظامی می کردند رهبران ایران به طعنه می گفتند فوقش ماها را می کشید ولی با کل جمعیت ایران طرف هستید. تنها چیزی که به یک حکومت که از نظر بنیه تولیدی و توان نظامی از قدرت های بزرگ ضعیف تر است، قدرت چانه زنی می بخشد روابط صمیمانه و مبتنی بر اعتمادش با مردم است و من می خواهم این را بگویم این یکی از بزرگترین درس هایی است که من از مطالعه تجربه های تاریخی ایران گرفته ام و آن هم این است که حمله نظامی یا کودتا یا تحریم همه یکی از اهدافش این است که در مناطق استراتژیک که قدرت های بزرگ مطامع بزرگ دارند نباید حکومت های ملی قدرتمند شکل گیرد.
مصدق اهل شوک درمانی نبود
او با بیان این که «مصدق به توازن قوا اهتمام داشت اما آن را به شیوه غیرشتابزده دنبال می کرد» در ادامه گفت: به تعبیر امروزی به شیوه غیرمبتنی بر شوک درمانی. مثلا به جای شوک اصلاحات ارضی تحت اراده خارجی ها که در زمان شاه پدیدار شد به صورت درون زا و مبتنی بر اندیشه توسعه برنامه هشت محوری بازآرایی مناسبات زراعی و توسعه روستایی و کشاورزی ایران را دنبال می کرد. مصدق عمیقا توجه داشت که مالک در ماجرای مناسبات روستایی و کشاورزی ایران فقط مالک نیست. او حداقل هشت مسئولیت دیگر هم بر دوش دارد و تا زمانی که ما تمهیدات نهادی برای جایگزینی به صورت نهادمند و توسعه گرا را انجام نداده ایم ، اگر صرفا مالکیت زمین را جابجا کنیم این دستاورد نخواهد داشت. یا می گوید که مالک به غیر از این که مالک زمین است سرمایه گذار در زمینه جامعه روستایی و تولید کشاورزی هم هست.
به گفته فرشاد مومنی، در نگاه مصدق مسئولیت بعدی مالک این است که مدیر تولید هم هست مسئولیت بعدیش این است که مسئول تقسیم کار عقلایی در ماجرای تولید کشاورزی هم هست مسئولیت دیگر مالک تعیین نوع کشت است و همچنین مسئولیت تعیین زمین مناسب برای هر کشت معین هم به عهده مالک است و او علاوه بر اینها مسئولیت حفاظت از سرمایه های اقتصادی اجتماعی روستاها را هم بر عهده دارد.
نگاه متفاوت مصدق به اصلاحات ارضی
او ادامه داد: مصدق می گوید اگر شما یک باره نهاد مالکیت را بزنید اینها را بلاتکلیف نگه دارید بحران ایجاد می شود من در کلاس هایم هم گفته ام و ادعای من این است که اگر کسی ارزیابی انتقادی توسعه گرا از نقاط قوت و ضعف اصلاحات ارضی از نقطه عطف 1341 به این سو در ایران نداشته باشد گویی سی درصد از آنچه که برای فهم اقتضائات یک برنامه توسعه گرا لازم است را نمی داند واقعا پدیده اصلاحات ارضی خیلی خارق العاده است و به عنوان یک کارشناس کوچکی که روی آن وقت گذاشته به شما عرض می کنم که این دقت هایی که مصدق در این زمینه داشته است فوق العاده است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اگر خواستید توضیحات دقیق خود مصدق را ملاحظه کنید توصیه می کنم کتاب خاطرات و تالمات مصدق را بخوانید در این کتاب دقیقا توضیح داده شده که مصدق چقدر با دقت و با جزئیات از طریق قوانین و مقرراتی که وضع می کرد مثلا آرام آرام چطور یک قوانین و مقرراتی وضع می کرد که قدرت زمین دارها را کم کند و بخش هایی از سود آنها را به صورت مالیات بگیرد و و مقید بود که در آن زیرساخت های فیزیکی و نهادی هشت محوری که توضیح دادم در همان مناطق روستایی هم این ها هزینه شوند و این که چقدر از این منابع، صرف آموزش سواد و مهارت کشاورزان شود.
این اقدامات یک راهبرد توازن بخشی و مشارکت محوری سیاسی و اقتصادی او واقعا بی نظیر است. یا مثلا مصدق در زمینه توازن بخشی بین ساختار قدرت و جامعه دانایان ببینید چه اختیارات ویژه ای به دانشگاه ها داده بر خلاف اکنون که خیلی ها فکر می کنند که دانشگاهیان را تحقیر و مصلوب الاختیار کنند و بترسانند و تصور می کنند با این کارها خیری برای جامعه ایجاد می شود ببینید که مصدق با چه تاملاتی دقت داشته است که نهاد علم نهادی مدنی و صاحب قدرت چانه زنی در برابر حکومت باشد. بنابراین اختیارات ویژه ای به دانشگاه ها داده بود و دست حکومت را از دست اندازی به مقدرات دانشگاه تا جایی که توانست کوتاه کرده بود و واقعا این دقت ها و حساسیست هایش عالی بود.
مصدق به آزادی مطبوعات اهتمام داشت
او با تاکید بر این که «ماجرای ملی شدن نفت را به شرطی می توانید خوب و دقیق بشناسید و برخورد انتقادی عالمانه و اعتلابخش در برابر آن داشته باشید که در آن به نرم افزارهایی که مصدق برای اداره حکومت در ایران و به کار گرفته بود هم توجه داشته باشید. مثلا یکی از اهتمام های حیرت انگیز مصدق آزادی مطبوعات بود. » ادامه داد: تعابیری وجود دارد از مشاهیر متخصصین رسانه ها در ایران که می گویند آزادی مطبوعاتی که در دوره مصدق تجربه شد نه در دوره قبل از او و نه در دوره بعد از او هرگز تا امروز تکرار نشده است. ما از جنبه اقتصادی می گوییم که رکورد تراز تجاری مثبت بدون نفت او تا امروز تکرار نشده است اما رکوردهای از این دست او واقعا خارق العاده است و این که چقدر نرم ولطیف و آرام آرام برنامه هایش را پیش می برد. مثلا زور دربار را کم کرد و بودجه دربار را کاهش داد و به خوبی مراقبت بود که تجربه میرزا تقی خان امیر کبیر تکرار نشود، چون میرزا تقی خان رادیکال عمل کرد و همه را علیه خودش برانگیخت. در این زمینه استاد فقید آقای دکتر ابراهیم باستانی پاریزی در آثارشان راجع به دکتر مصدق مطالب جالبی ارائه داده اند
ماجرای دستگیری مصدق به جرم مشروطه خواهی
مومنی ادامه داد: مثلا این که من نمی دانستم که مصدق به جرم مشروطه خواهی چقدر آزار و آسیب دیده است و باستانی پاریزی یکی از دیالوگ های او را با محمدعلی شاه آورده است که آدم حیران می ماند که یک آدم در آن سن و سال چقدر با پختگی و در عین حال چقدر با شجاعت با محمدعلی شاه صحبت کرده است مثلا من نمی دانستم که مصدق از آن زمان سابقه زندان شدن و تبعید شدن داشته است من نمی دانستم که مصدق در دوره رضاشاه و پیش از رضاشاه به خاطر این که با کودتا و سپس با قرارداد 1919 مخالفت کرده است چند بار هم حبس و حصر شده است و خاطرات باستانی پاریزی همچنین نشان از اهتمام مصدق به سازمان یابی مردم داشته است این که چقدر تشکل های صنفی را تقویت و چقدر به احزاب رسیدگی کرده و مثلا با احزاب مخالفش مدارا می نمود و همه را دعوت می کرده به این که به دنبال توسعه و دموکراسی باشند.
این استاد دانشگاه درباره درس های نهضت ملی کردن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد گفت: به نظر من درس شماره یک این است که ابزارهایی مثل حمله نظامی و کودتا و تحریم همه در واقع یک روح در سه بدن است همه آنها ابزارهای تداوم سلطه زورگویانه کشورهای قدرت مند کم تعداد بر بقیه دنیاست. درس دوم این است که عنصر اصلی این هدف گذاری ها به ضعف کشاندن بنیه تولید ملی است. جالب است که احمد اشرف «موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران، عصر قاجاریه» می گوید در کل دوره قاجار تمام کوشش هایی که در حکومت یا از سوی مردم با باغیرت برای رشد تولید بوده است با مداخله خارجی ، شکست خورد و در این شکست عنصر مداخله خارجی در کنار جهل و فساد حکومت نقش تعیین کننده داشته است.
گردن صنعت در ایران را بزنید
او در ادامه گفت: احمد سیف در کتاب بسیار درخشان «اقتصاد ایران در قرن 19» برای یکی از فصول عنوان «تجارت آزاد رقابت و گردن زدن صنعت در ایران قرن 19» انتخاب کرده است این عنوان یک آدرس میانبر است تا بفهمید چرا من اادعا می کنم که همه ماجرا محوریتش ضعف بنیه تولیدی بوده است چون اساس اقتدار و قدرت نظام ملی، تولید فناورانه است سیف در کتاب خود شواهدی را می آورد که نشان می دهد به هر راهی متوسل شدند تا راه را برای سلطه کالاهای خارجی و واردات محور کردن اقتصاد ایران هموار کنند و اجازه شکل گرفتن صنعت ملی را در ایران ندهند.
مومنی با بیان این که «با توجه به مطالب کتاب هایی که گفتم حالا کتاب ریچارد نفیو را هم نگاه کنید آنجا که هدف گذاری از تحریم را می گوید آنجا به صراحت می گوید ما باید کاری کنیم که گردن صنعت فناورانه را در ایران بزنیم. و آن چیزی که مساله را خیلی غم انگیز می کند ترکیب جهل و فسادی است که ما در داخل داریم که با اینها بعضی وقت ها همراستایی در سیاست گذاری ها می کنند.» افزود: مثلا درست از نقطه عطف 1385 که تحریم ها در ایران وارد نقطه عطف جدید شده است، سیستم بانکی ایران در پشتیبانی اعتباری از صنایع ایران و کشاورزی ایران دقیقا همراستایی با اهداف تحریم کننده ها کرده است. اینها خیلی جای درد دارد که ما می گوییم در گزینش مسئولان کوتوله پسندی را رایج کرده کرده اند و کوتوله پروری می کنند. باب مشارکت با دانشگاهیان را به شکل های مختلف بسته اند و بعد رسانه ها را تحت فشار قرار می دهند که انتقاد نکنند، فکر می کنند اگر رسانه نقد کند دولت تضعیف می شود. هنوز به این بلوغ فکری نرسیده اند که تضعیف دولت از طریق سیاست گذاری های اشتباه اتفاق می افتد. نقد کننده ها که زوری ندارند بگذارید حرفشان را بزنند هر کدام به نفع خود و مصالح کشور دیدید اعتنا کن و هر کدام را هم ندیدی اعتنا نکن اینها که زوری ندارند.
مومنی به تناقض های عملکرد روسیه در کودتای 28 مرداد و قبل از آن اشاره کرده و گفت: روسیه در نهضت ملی شدن صنعت نفت علیه مصدق خیلی کارشکنی کرد و بدیهی ترین حقوق دولت ایران را نادیده گرفت و طلب مالی ایران را تا زمانی که کودتا نشده بود نداد. یعنی کاملا با انگلیس و آمریکا هماهنگ بودند تا بنیه تولیدی در ایران شکل نگیرد. این در حالی بود که مصدق به دنبال تنش آفرینی نبود و معتقد بود اگر تشنج آفرینی و بهانه دهی های مشکوک به خارجی ها کنار گذاشته شود می توان به رشد اقتصادی رسید. همچنان کهه ژاپن و کره توانستند از این بحران سربلند بیرون بیاید. دولت مصدق در همان زمان کوتاه ظرفیت های بالایی در اقتصاد ایجاد کرد و جالب است که بعد از کودتا برای این که تمام دستاوردهای دوران دولت ملی را در زمینه شکل گیری صنعت ملی از بین ببرند دقیقا همان کاری را کردند که روس ها در ترکمنچای کرده بودند یعنی کاهش حقوق گمرکی و سود بازرگانی واردات از روسیه احمد سیف در کتابی که عرض کردم نشان داده است که خودشان چه دامپینگ های وحشتناکی می کردند برای این که اگر احیانا تولید کننده ایرانی هنوز بود به زانو دربیاورند.
رییس موسسه دین و اقتصاد در ادامه سخنان خود در نشستی که به منظور 28 مرداد برگزار شده بود گفت: نکته بسیار حیاتی دیگری که در تجربه دکتر مصدق وجود دارد پرهیز از شوک درمانی است. مرحوم رضا قلی مستنداتی را به من نشان دادند که دکتر مصدق به اطرافیانش گفته بود هر کسی که ما را ترغیب می کند به هر بهانه ای حکومت دستش را به روی مردمش دراز کند این را به عنوان یک حرکت مشکوک می دانست چون فکر می کرد اگر ایران بخواهد از این مسیر سخت عبور کند حتما باید پشتیبانی مردم را داشته باشد.
ریچارد نفیو در کتاب هنر تحریم ها می گوید ما باید درد ناشی از تحریم را در پایین ترین لایه های اجتماعی هم تسری بدهیم تا مردم را به حکومتشان سرخورده و بدگمان کنیم. عین این مساله در دوره دکتر مصدق هم بوده است. مارک گازیوروسکی در کتاب "سیاست خارجی آمریکا و شاه" شواهد زیادی در این باره می آورد و می گوید آمریکایی ها معتقد بودند تا وقتی مردم پشتیبان مصدق هستند هیچ کاری نمی توانند بکنند و هدفشان را بدبین کردن مردم به مصدق قرار می دهند. آنجا با جزئیات اسنادش را نشان می دهد و می گوید استراتژی این بود که رهبران مذهبی ایران را از مصدق با وجود درستکاری و پرهیزکاری اش بترسانند.
گازیوروسکی می گوید استراتژی آنها این بود این تصور را در مذهبی ها دامن بزنند که اگر مصدق بماند کمونیست ها همه کاره می شوند بعد می گوید بساطی برپا کردند با پرچم و پلاکارد حزب توده سخیف ترین اهانت ها را به مقدسات دینی می کردند. جز استثناهایی مثل ایت الله بروجردی یا آیت الله طالقانی یا آیت الله بهشتی، بخش اعظم روحانیون ما فریب این دسیسه را خوردند و موضع ضد مصدقی بخش بزرگی از از روحانیون مطرح ما تابع بازی خوردن از این ترفند مشترک آمریکایی ها و انگلیسی ها بود من دلم می خواهد که با ین بهانه بگویم شاید کمتر کسی بداند که اولین بار که شهید بهشتی زندان افتادند به خاطر سخنرانی کوبنده شان در اصفهان در جهت دفاع از دولت مصدق بود. حالا می خواهد عظمت اشخاص را بشناسید این طوری نگاه کنید به مساله.
شهید بهشتی به خاطر مصدق زندانی شد
مومنی در ادامه گفت: در دفاع آیت الله طالقانی از مصدق به اندازه کافی مستندات هست ولی از شهید بهشتی عمدتا ما که توفیق جلسات خصوصی داشتیم را می توانیم بگوییم که مثلا چه چیزهایی از ایشان شنیدیم و چه دقت ها و ذکاوت های کم نظیری. بنابراین حتی در میان نخبگان روحانیت این بازی را خوردند و صف خودشان را از طریق خودشان صف بخشی از مردم را از جریان توسعه خواه و ضداستبدادی و ضداستعماری مصدق جدا کردند. بنابراین من می خواهم خدمتتان عرض کنم که بزرگترین درس کودتا این است که اگر حکومتی بخواهد در برابر حمله نظامی خارجی ها، کودتای خارجی ها و تحریم های خارجی ها دوام بیاورد از نظر سیاسی و اجتماعی و تلطیف روابط با مردم و از نظر اقتصادی اهتمام بر ارتقای بنیه تولید ملی است.
توصیه های معمار تحریم های ایران برای اثربخشی تحریم ها
به کتاب ریچارد نفیو توجه کنید آنجا گوید ما باید حکومت ایران را ترغیب کنیم به سمت سیاست های تورم زا و اشتغال زدا. بعد نکات جزئی را در این زمینه ذکر می کند که چطور ترکیب سیاست های تورم زا و اشتغال زدا مردم و جوانان و به ویژه تحصیل کردگان را از حکومت سرخورده و مایوس می کند و بعد می شود هر امتیازی بخواهی از آن حکومت بگیریم. من می گویم تجربه مصدق را به عنوان آنچه که تاریخ می گوید و تجربه عهدنامه گلستان و ترکمنچای و قبلی ها و بعدی ها را بخوانید و کتاب هنر تحریم های ریچارد نفیو را بخوانید که همین الان هم همین کار را می کنند. و من یک بار با حکومت گران گرامی گفتم به هر دلیلی اگر شما می خواهید حرف کارشناسان داخلی را بی اعتنایی کنید حداقل بروید شیوه لقمان حکیم را در پیش بگیرید اینهایی که عریان می گویند از چه کانالی می خواهند شما را مجبور کنند که مطامع آنها را در دستور کار قرار دهید. هر چییزی که آنها گفتند باید به این سمت بکشانیم شما خط قرمز اعلام کنید. شما که خدا را شکر بلدید تند تند خط قرمز معرفی کنید این که ما اراده کنیم که حتما در برابر مطامع آنها ایستادگی کنیم و اجازه ندهیم آن سیاست هایی که می گویند در بر دارنده منافع آنهاست در ایران اجرا شود .
او در پایان گفت: اگر بتوانیم از این تجربه های خیلی خارق العاده درس بگیریم آن گاه می توانیم از موضع یک دولت توسعه خواه دارای قدرت چانه زنی در نظام بین المللی وارد شویم اگر کسانی مثلا ژست های رادیکال مثل آخوندهای تندرویی که ماجرای جنگ های ایران و روس را با شعارهای پوچ و توخالی به سر ایران آوردند کسانی هم هستند که همان ژست ها را می گیرند و ظاهرشان خیلی تند و ضدامپریالیسستی است اما عملا ما را درگیر تشنج های پرهزینه ای می کنند که جز سرخوردگی و فلاکت مردم و دست نشانده شدن حکومت عاقبتی ندارد.