آیت الله سید عباس قائم مقامی گفت: امر درونی قابلیت اقناع پذیری ندارد و اینکه بگوییم من می خواهم شما را به تسلیم وادار کنم، از درون ماهیت ستیزه جویی ایجاد می کند. اگر این مهم با قدرت معطوف شود از امور وحشتناک در می آید.
به گزارش جماران از روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، آیت الله سید عباس قائم مقامی در ویژه برنامه ماه محرم در خانه اندیشمندان علوم انسانی گفت: اگر بخواهیم بررگترین چالش در دوران دین و دینداری را در یک تک گذاره بیان کنیم مسئله تقابل و رویارویی جزمیت و نسبیت است. تلقی این است که دین و دین داری مبتنی بر جزمیت است. ما در دوره جدید با یک روند و فرآیند نسبیت گرایی مواجه هستیم. این چالش میان دین و دوران جدید و در دوران مدرن به صورت فزاینده ای تعمیق بخشیده شده است. آیا این چالش حقیقی است و آیا ذات ایمان دینی با جزمیت آمیخته است و اگر چنین باشد باید برای رویارویی، تقابل و عقب نشینی رفته رفته باید آن را پذیرفت.
وی افزود: دیوید هیوم می گوید شرک بر توحید مقدم است. در ذات چرک چندگانگی و تکثر است اما توحید بدنبال یگانگی است و یگانگی بدنبال یکسان سازی است. چندگانگی در ذات طبیعت و هستی امر غیرقابل انکار است اگر ایمان را به معنای همسان و هم معنای جزمیت بدانید و جزمیت را غیرقابل باور دینی بدانید من با دیوید هیوم هم فکر هستم.
این روحانی در ادامه افزود: امر درونی، شخصی و غیرقابل دسترس است. امر درونی در ذات خود دگرستیز است. ایمان به خودی خود امری درونی است.
وی در ادامه با اشاره به اهمیت ایمان بیان کرد: شما نمی توانید یک مکانیزم تعریف شده برای تکرار ایمان در فرد دیگری ارائه بدهید حتی الهیات مسیح هم به این چیزها ملتزم است. می گویند ایمان یک اتفاق و فیض و روزی الهی و از جانب خداوند است. شما نمی توانید برای ایمان نسخه بنویسید تا قانون مند و قاعده مند شود.
آیت الله قائم مقامی افزود: فرقه هم مبتنی بر امر ایمانی و درونی و فاقد منطق بیرونی است و قابلیت انتقال ندارد. با همه این اوصاف و اظهارات دیوید هیوم، ما ناگزیریم مقابل امر ایمانی همدلی ایجاد کنیم مگر اینکه انکار کور داشته باشیم.
وی افزود: در دوره مسیح باهم در دوران مدرن به تفاهم رسیدند و گفتند مسیحیت فرقه مذهبی است با همه ویژگی های یک فرقه و از دل آن چیزهای زیادی بیرون آمد.
این روحانی افزود: امر درونی قابلیت اقناع پذیری ندارد و اینکه بگوییم من می خواهم شما را به تسلیم وادار کنم، از درون ماهیت ستیزه جویی ایجاد می کند. اگر این مهم با قدرت معطوف شود از امور وحشتناک در می آید.
وی تاکید کرد: در همه ارجاعاتی که به امر ایمانی می شود همیشه دیگران هستند که دچار اشتباه می شوند اما فرد مومن و صاحب امر ایمانی دچار اشتباه نمی شود زیرا از خودش خبر دارد.
وی با اشاره به اتفاقی که در حادثه عاشورا رخ داد و اهمیت وجدان، گفت: راوی می گوید در مسجد نشسته بودم. یک آقایی وارد شد و بغل من نشست. نمازش را خواند و بعد بلند گفت خدایا من را می شناسی من شریف زاده هستم و انتظار بهترین عنایات را از تو دارم. بهترین جای بهشت را می خواهم، راوی سر برمی گرداند می بیند که او شمربن ذی الجوشن است. راوی به او می گوید تو حکم خدا را زیر پا گذاشتی و الان می خواهی به بهشت بروی. اولین چیزی که در اینجا به ذهن می رسد وجدان است.
وی افزود: همه هنر اهل بیت در همین است که در برابر رویارویی با امر ایمانی ایستادند. ما در مجلس اهل بیت با یک تعریف از ایمان مواجه هستیم. این امر ایمانی مطلق نیست و قیدی دارد. امر ایمانی به خودی خود پذیرفتنی نیست. هیچ کس نمی تواند از دیگری انتظار پذیرش تسلیم داشته باشد این شرک است.
این روحانی در ادامه بیان کرد: حضرت ابی عبدالله و اهل بیت ایشان، یک ورژن از امر ایمانی به نام امر ایمانی توحیدی را مطرح کردند. بنابراین در اینجا همه خصوصیات امر ایمانی مطلق حذف می شود. تنها عنصری که می تواند امر ایمانی را مهار کند و از مهارت های ایمان بهره مند شود، توحید است.
وی در ادامه با اشاره به اهمیت توحید اظهار کرد: توحید یک اکسیر عظیم و عجیبی است. اگر شما همه آموزه های اهل بیت را زیر و رو کنید هدف اصلی اهل بیت، آموزش توحید است.
عباس قائم مقامی بیان کرد: در امر ایمانی شما به دنبال استنباط یگانگی خدا هستید اما در توحید به دنبال یگانگی خدا نیستید. چه کسی گفته توحید یعنی رسیدن به یگانگی خدا. توحید فعل انسان است و ما باید به توحید برسیم.
وی در ادامه با طرح یک سوال گفت: چه تفاوتی بین امر ایمانی توحیدی و غیر توحیدی وجود دارد؟ راز اصلی این است که در امر ایمانی توحیدی از راه اثبات می خواهید به خدا برسید آن یکی می خواهید از راه ابطال به خدا برسید.
وی تاکید کرد: حقیقت مطلق چون رها است شما نمی توانید آن را ثابت کنید.
وی در پایان گفت: ما در اینجا دوتا رویارویی داشتیم. در امر ایمانی با وصف توحیدی، قابل گفتگو وجود دارد و می توانید گفتگو کنید. اما امر توحیدی، همه خصوصیات امر ایمانی را ندارد و وجهه بیرونی دارد. مشخصا توحید یعنی کشف یکانگی و سازگاری و هم پوشانی. این توحید قابلیت نقد دارد.
مریم غنیزاده بافقی: کسی به بزرگی حضرت زینب(س) وجود ندارد
مریم غنیزاده بافقی در ششمین شب از سلسله نشستهای خانه اندیشمندان علوم انسانی به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) به ایراد سخنرانی پرداخت.
مریم غنی زاده بافقی در ویژه برنامه ماه محرم در خانه اندیشمندان علوم انسانی گفت: یکی از سوالات پر تکرار که هر فرد یا گروهی در حادثه عاشورا با آن مواجه می شود این است که در فاصله اندکی از رسول خدا، جامعه ای که خود را منتسب به اسلام و پیامبر می دانست چطور چنین فاجعه ای را رقم زد و با بی تفاوتی رفتار و سکوت کرد. چه اتفاقی برای جامعه اسلامی افتاد که همه در قتل فرزند پیامبر به اتحاد نظر و عمل رسیدند.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: حادثه عاشورا در یک روز اتفاق نیفتاده است. بالغ بر ۵ ماه امام حسین (ع) و فرزندانشان به دلیل مخاطره جانی، آواره بودند. مهمترین سلبریتی آن زمان ۵ ماه آواره بود. این امر در منظر مردم اتفاق افتاد. اگر شما آن زمان مصاحبه می گرفتید همه این اقدام را، وقیح می دانستند. قتل فرزند پیامبر ساده نبود اما چطور شد که از مسلمانان، صدایی بلند نشد؟ برای پاسخ دادن به این پرسش ما وقتی ادعیه معتبری را می بینیم انگشت اتهام به سمت مجریان این قضیه، یعنی واژه ای به نام امت است. در دعای ندبه و عاشورا به کلمه امت اشاره شده است.
وی افزود: گروهی جمع شدند و اصرار کردند که فرزند رسول خدا را از بین ببرند. امام در نامه ای که به محمد حنفی دارند می گویند من بدنبال این هستم که امت را درست کنم و برای همین قیام کردند. خدای متعال در قرآن، وقتی بحث ارسال رسل می شود مخاطب را امت قرار داده است. خداوند رسولان را فرستادند تا امت را درست کنند. جامعه به تنهایی حرکت نمی کند و نیازمند ساختار و نظام است.
وی افزود: این ساختارها هستند که تعیین کننده توزیع ثروت و تولید قدرت و فرهنگ در جامعه هستند که چگونه ایجاد شود و در اختیاری چه کسی قرار گیرد. همه اینها به ساختارهای جامعه ارتباط دارد. روسای ساختارها و مسئولانی که بر روابط حاکم بودند همیشه در مقابل رسالت پیامبران قرار می گرفتند و مردم را مدیریت می کردند. من با این مقدمه وارد فضای اسلام، کوفه، امام حسین و حادثه عاشورا می شوم. وی با اشاره به ساختار اجتماعی آن زمان گفت: نخست ساختار اجتماعی آن زمان بود. ساختار آن زمان قومی و قبیله ای بود. منزلت مردم مرتبط با قبیله آنها بود. اگر کسی از طرف قبیله ای طرد می شد، حیات اجتماعی او از بین می رفت. امام می خواستند با قوم گرایی و عشیره گرایی مقابله کنند. امام می فرمودند ملاک ایمان است نه روابط نسبی. این مهم، جزو ماموریت نخستین پیامبر بود و مجری آن امیرالمومنین (ع) بود. امیرالمومنین (ع) این ساختارها را از بین بردند و هزینه آن را هم دادند. این فضای اجتماعی آن زمان بود. پس از رسول الله، مدیریت جامعه تغییر کرد و ساختار قومیتی برگشت.
وی با اشاره به ساختار سیاسی آن زمان اظهار کرد: بعد از پیامبر ساختار سیاسی تغییر کرد. تلاش معاویه برای موروثی کردن قدرت این بود که حکومت پادشاهی شود. معاویه اولین کسی است که برای خود تاج و قصر ساخت. نماز جمعه را چهارشنبه خواند و شراب خورد و ساختار جامعه را تغییر داد. قومی که ۲۰ سال ساختار پادشاهی داشتند نمی توانستند برای تشکیل حکومت عدل، تاب بیاورند.
مریم غنی زاده بافقی با اشاره به ساختار اقتصادی اظهار کرد: اکثر عاشورا پژوهان معتقد هستند که یکی از مهمترین دلایلی که منجر به عاشورا و قتل امام حسین (ع) شد دنیاپرستی مردمان آن زمان بود. حاکمان، دنیا پرست بودند و بعد این به بدنه مردم سرایت کرد. شهر کوفه در زمان خلیفه دوم ساختار نظامی داشت. برای جنگ آورانی که به مرزهای رم و ایران حمله می کردند والی کوفه نخست آن را به ۷ محله تقسیم کرد. سپس والیان بعدی آمدند و به ۴ محله تقسیم کردند و در هر قسمت یک قبیله زندگی می کرد. هر کدام از زیرمجموعه ها عریف یعنی سرپرست داشتند. عریف ها دفاتری مانند ثبت احوال داشتند و وقایع ۴ گانه را ثبت می کردند و مسئول، تقسیم بیت المال شده بودند. حاکمیت از طریق عریف به مردم کوفه یارانه می داد. مردم کوفه کاری جز جنگ آوری نداشتند. پس از تهدید مردم در پی ورود مسلم ابن عقیل، مردم به مسلم پشت کردند و در ادامه مردم کوفه، امام حسین (ع) را یاری نکردند.
این استاد دانشگاه افزود: در آن زمان یکی از بحث ها سلامت نسل بود. امام می فرمودند هر شخصی که متولد می شود باید منشا تولد طیب باشد. همین قوانین الان در بحث های کیفری ما وجود دارد. منشا فحشا از زمان عثمان خلیفه سوم و اوج آن در زمان معاویه بود. خلیفه دوم زنان را می زد و تحقیر می کرد و با شلاق زن ها را می زد و احادیث پیامبر را جعل می کرد در صورتیکه پیامبر حتی کنیز خود را هم نمی زد.
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی ادامه داد: بعد از قرن ۱۵ مردم دسترسی به ازدواج نداشتند و به الگوی رقیب ازدواج، روی آوردند.
وی درباره ازدواج سفید بیان کرد: الان هم به دلیل بمباران فرهنگی جوانان به ازدواج سفید روی آورده اند که نه ازدواج است و نه سفید است و نه پاک.
وی تاکید کرد: تاریخ تکرار می شود و امروزه دولت های مختلف با همین مهندسی ساختارها به مدیریت رفتار اشخاص می پردازند. اگر نتوانیم بر جنگ پیدا و پنهان خانواده که از زمان افلاطون ایجاد شده، پیروز شویم انسان هایی نخواهند آمد تا باور به بقیه الله داشته باشند. در گذشته برای تشکیل خانواده باید ازدواج می کردید اما الان می توانید هم باشی داشته باشید. در کشورهای غربی افراد گاها برای اینکه با عدم ازدواج مالیات کمتر می دهند و درآمد آنها برای مالیات مشخص نیست و کمک رفاهی می گیرند تن به ازدواج رسمی نمی دهند. مهمترین موضوع این است بچه هایی که در خانواده هایی که ازدواج نکردند، بدنیا می آیند گرفتار مرگ و میر و قتل بیشتری می شوند. در ایران با خانواده مقابله نمی شود و در قانون اساسی به این مهم، اشاره شده است.
وی در پایان گفت: کسی به بزرگی حضرت زینب(س) وجود ندارد. ایشان به دلیل مشکلات جسمی حتی نماز شب خود را نشسته می خواندند. این شکستگی زینب برای حسرتی است که بعد از پیامبر و امیرالمونین (ع) برای او ایجاد شد.