محسن اسماعیلی، عضو مجلس خبرگان رهبری، گفت: تعریف ما از «انقلابی» چیست؟ وقتی تعریف عوض شود یک کسانی انقلابی معرفی میشوند که ضدانقلابترین آدمها هستند. این به خاطر تغییر مفهومی است که اتفاق میافتد. اینکه با خودمان عهد کنیم که نسبت به تغییر اصطلاحات و تعریفها بی تفاوت باشیم، کار خوبی نیست و بزرگان و قدمای ما هم به تعریفات حساسیت نشان میدادند و نسبت به تک تک قیود آن بحث میکردند. به قول شهید مطهری گاهی یک مصرع ناپخته ممکن است یک ملت را قرنها عقب بیاندازد. مثال خود ایشان این است که «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» از طاعون و وبا برای مملکت ما آسیبزاتر بوده و هست.
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه وقتی تعریف عوض شود یک کسانی انقلابی معرفی میشوند که ضدانقلابترین آدمها هستند، گفت: کسانی که خیال میکنند خیلی متشرع هستند اما اخلاقشان سیئه یا عقایدشان باطل است، معلوم است که چه آثاری بر جامعه میگذارند. هرچه بیشتر اینها در تشرع و تدیّن خودشان پافشاری میکنند، بیشتر باعث گریز مردم از دین و دینداری میشوند. یک وقتی خدمت آیتالله جوادی آملی بحث شد و تعبیر ما «گریز مردم» و تعبیر ایشان «ستیز مردم» بود. اینها باعث دینستیزی مردم میشوند.
به گزارش جماران، محسن اسماعیلی در نشست علمی «تحولات تاریخی مفهوم فقه و آثار جدایی آن از اخلاق» پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، گفت: «فقه» از واژههایی است که در طول تاریخ تحول مفهومی زیادی به خودش دیده است. حداقل سه یا چهار تحول در مفهومش اتفاق افتاده و بر اساس این تحولها، تعریفش هم متفاوت شده است. کنفسیوس در چند کتاب این جمله را آورده که «من اصلاحات در کشورم را از اصلاح واژهها آغاز میکند». چون تا واژهها اصلاح و اصطلاحات شفاف نشوند، هیچ اصلاحات دیگری در کشور مؤثر و ماندگار واقع نخواهد شد.
عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: ما در تاریخ خودمان مشکلی داریم که مفاهیم عوض شده و چون مفاهیم عوض شده، دستور کار جامعه عوض میشود. کسانی که میخواهند بر خلاف مسیر آب در جامعه حرکت کنند، خیلی کم هستند؛ کسانی که میتوانند مقاومت داشته باشند و از خیلی قضایا چشمپوشی کنند. معمولا عموم مردم خریدار چیزی هستند که بازارش گرم است و خریدار دارد. مثلا کلمه «استاد» یک موقع چه عظمت و معنایی داشته و الآن به چه کسانی اطلاق میشود؟ عوض شدن این مفاهیم در روند جامعه اثرگذار است.
تعریف ما از «انقلابی» چیست؟
وقتی تعریف عوض شود یک کسانی انقلابی معرفی میشوند که ضدانقلابترین آدمها هستند
وی ادامه داد: تعریف ما از «انقلابی» چیست؟ وقتی تعریف عوض شود یک کسانی انقلابی معرفی میشوند که ضدانقلابترین آدمها هستند. این به خاطر تغییر مفهومی است که اتفاق میافتد. اینکه با خودمان عهد کنیم که نسبت به تغییر اصطلاحات و تعریفها بی تفاوت باشیم، کار خوبی نیست و بزرگان و قدمای ما هم به تعریفات حساسیت نشان میدادند و نسبت به تک تک قیود آن بحث میکردند. به قول شهید مطهری گاهی یک مصرع ناپخته ممکن است یک ملت را قرنها عقب بیندازد. مثال خود ایشان این است که «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» از طاعون و وبا برای مملکت ما آسیبزاتر بوده و هست.
راجع به معنای فقه حساسیت نشان بدهیم
اسماعیلی با تأکید بر اینکه راجع به معنای فقه حساسیت نشان بدهیم، اظهار داشت: در لغت فقه را به درک عمیق و دانش ژرف در همه زمینهها معنا کردهاند، ولی کم کم تبدیل به دانش عمیق در حوزه دین تبدیل شده است. بعد از گذشت چند قرن، آهسته آهسته میرسیم به جایی که از دانش دین تبدیل به دانش احکام و فروعات دین میشود. قطعا در زمان شهید اول این اتفاق جا افتاده بوده و به مروز زمان از دانش فروعات دین به دانش فروعات فردی دین تبدیل میشود و از فقه جامعه ساز هم فاصله میگیرد.
وی افزود: از مرحوم آقای بروجردی نقل میکنند که فقه شریعت یک چیز است و فقه متشرعه چیزهای دیگری است. قدیمیترین متنی که من پیدا کردم که این تعریف جدید در آن تثبیت شده، کتاب «القواعد و الفوائد» شهید اول است که خیلی کتاب خوبی است و من نمیدانم چرا یک مقدار در حوزههای ما متروک است. اولین قاعده این کتاب تعریف فقه است و میگوید «والفقه لغة: الفهم، و اصطلاحاً: معرفة الأحکام الشرعیة العملیة بأدلتها التفصیلیة» و آنجا میگوید این تعریف جا افتاده است و ابداعی من نیست. شهید اول متوفای سال 786 است و من هرچه وقت گذاشتم نتوانستم دقیقا پیدا کنم که چه وقتی و چه کسی این کار را کرده است. یکی از چیزهایی که به نظرم نیازمند تحقیق است و وقت میخواهد، این است که سه قرن قبل از او را از نظر سیاسی مورد مطالعه قرار بدهیم و ببینیم چرا و توسط چه کسانی این گردش مفهومی در معنای فقه اتفاق افتاده؛ هر اتفاقی افتاده، در فاصله ابن براج و شهید اول است.
ما با چشم خودمان مدعیانش را دیدهایم که نمیتوانستند قرآن از رو بخوانند
عضو مجلس خبرگان رهبری در خصوص آثار این تحول مفهومی گفت: اولین اثری که گذاشت و امروز ما با این اثر دست به گریبان هستیم، محور شدن فروعات عملی در میان آموزههای دینی است؛ اصالت با فروعات عملی شده و آهسته آهسته عقاید و جهانبینی که در همه حرکات آدمی اصل است و از آن گذشته اخلاق، جایگاه فرعی پیدا کرد و تبدیل به یک بحث اختیاری شد؛ به گونهای که به قول علامه طباطبایی ممکن است یک کسی مجتهد مسلم هم شود و از رو خواندن قرآن هم بلد نباشد. ما با چشم خودمان هم مدعیانش را دیدهایم که نمیتوانستند قرآن از رو بخوانند.
وی افزود: آرام آرام فروعات عملی فردی اصالت پیدا کرد و هیچ جدیّتی راجع به عقیده، جهانبینی و نوع نگاه به هستی دیده نمیشود. شاهد آن همین رسالههای توضیح المسائلی است که دست همه ما هست و انگار تنها چیزهایی که مردم لازم دارند بلد باشند، اینها است. در حالی که اگر بخواهیم ارزش گذاری کنیم، ارزش حقایقی که باید به آن بپردازیم یا اخلاقی که باید در عمل نشان بدهیم، کمتر نیست و حتما بیشتر است. چون رعایت فروعات فرعی و فردی بدون عقاید صحیح و اخلاق حسنه نه تنها اثر مثبتی ندارد، بلکه اثرات منفی دارد.
کسانی که خیال میکنند خیلی متشرع هستند اما اخلاقشان سیئه یا عقایدشان باطل است، معلوم است که چه آثاری بر جامعه میگذارند. هرچه بیشتر اینها در تشرع و تدیّن خودشان پافشاری میکنند، بیشتر باعث گریز مردم از دین و دینداری میشوند.
اسماعیلی تأکید کرد: کسانی که خیال میکنند خیلی متشرع هستند اما اخلاقشان سیئه یا عقایدشان باطل است، معلوم است که چه آثاری بر جامعه میگذارند. هرچه بیشتر اینها در تشرع و تدیّن خودشان پافشاری میکنند، بیشتر باعث گریز مردم از دین و دینداری میشوند. یک وقتی خدمت آیتالله جوادی آملی بحث شد و تعبیر ما «گریز مردم» و تعبیر ایشان «ستیز مردم» بود. اینها باعث دینستیزی مردم میشوند.
وی افزود: مرحوم نائینی کسی است که تا آخر رفته و صاحب مکتب است. ایشان به حوزههای علمیه کنایهای میزند و میفرماید که امام صادق(ع) یک جمله فرمود «لاَ یَنْقُضُ اَلْیَقِینَ بِالشَّکِّ» و شما چند جلد کتاب از آن نوشتهاید و چقدر نکات دقیق و عمیق در آوردهاید؟ این همه آیه راجع به عدالت و حریّت داریم و هیچ استفادهای از آنها نکردهاید؛ چون برای شما مهم نبود. به تعبیر امروزی، شما فقط به حقوق خصوصی پرداختید و حقوق عمومی فراموش شد. میگوید، امتیاز شیعه از غیر شیعه عدالت و آزادی است و ما فراموش کردهایم. لذا هیچ کتاب فقهی نداریم که از آیات مربوط به عدالت و آزادی، قواعد مربوط به عدالت و آزادی را استخراج کند. اینها قابل انکار نیست که بالأخره هر چیزی در جامعه مشتری بیشتر دارد مردم به سراغ آن میروند.
عضو مجلس خبرگان رهبری یادآور شد: اثر دیگری که گذاشته رشد ظاهرگرایی و مناسکگرایی در جامعه است. ما الآن چه جامعهای را دیندار میدانیم؟ چه فردی را دیندار میدانیم؟ شاخص ما برای ارزیابی چیست؟ اگر بخواهیم بگوییم این جامعه دینی شده یا نشده، آیا ملاک این است که چند نفر جمکران میروند؟! چقدر اعتکاف میروند؟! اینها بد نیست و خوب است؛ ولی آیا ملاک این است؟! روایتی که همه ما دیدهایم میگوید اگر میخواهید ارزشگذاری کنید، راجع به میزان راستگویی، امانتداری و امثال اینها ارزیابی کنید.
وی ادامه داد: چرا شاخص ارزیابی ما از دینداری جامعه عوض شده است؟ کسانی که میخواهند بگویند سطح دینداری جامعه پایین آمده به ظواهر نگاه میکنند و کسانی هم که میخواهند بگویند بالا رفته به ظواهر نگاه میکنند. حتما ظواهر مهم است، ولی ملاک نیست. مهم بودن با ملاک بودن فرق میکند. به این دلیل ملاک شد که محور دینداری «فقه مصطلح» شد. اگر فقه قدیم بود و همان معنایی که قرآن از آن یاد میکند، ما نباید دچار این اشتباه در ارزیابیها میشدیم.
اسماعیلی گفت: آفت دیگری که به وجود آورد این بود که محبت و الفت را در جامعه کمرنگ کرد. حقوق خشک است؛ این طور که نمیشود زندگی کرد. در جامعهای که فقط بر اساس حقوق و یا فقط بر اساس فقه مصطلح میخواهد اداره شود که نمیتوان در آن زندگی کرد؛ در کنارش احسان هم هست. آن احسان، نرمی و لطافت است که خشکی حقوق و فقه مصطلح را از بین میبرد و زندگی را دلپذیر میکند. الفت مثل ملاتی است که آجرها را به هم میچسباند، و الّا اگر ما وحدت هم داشته باشیم مثل آجرهای خشکی هستیم که روی هم چیده شده است. این عقاید و اخلاق است که الفت را به وجود میآورد. اگر هرکسی بخواهد بدون انعطاف، احسان و ایثار روی حقوق خودش اصرار کند، زندگی جهنم میشود.
وی با اشاره به اینکه یکی دیگر از آفات مهم این است که گفتمان فقه فردنگر بر فقه جامعهساز غلبه پیدا کرد، اظهار داشت: علی رغم زحمتی که امام کشیده و همه تحولی که اتفاق افتاد، هنوز هم گفتمان فقه فردنگر در مبانی، استنباطها و هنگام تعارضات غالب است. اهداف اساسی و امور مهم از نظر دین، نقش ثانوی پیدا کردهاند و جایشان را دادهاند به اموری که اهم و اساسی نیستند. امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه میفرماید کسی که وقتش را برای امور مهم میگذارد، اولین نتیجه نامطلوبش این است که برای امور اهم انرژی ندارد.
واقعا ما نیاز داریم آیات الاحکام جدید بنویسیم
برخوردهایی که امام در دهه اول میکرد، کجا است؟
عضو مجلس خبرگان رهبری تأکید کرد: یکی از پیشنهادات من این است که واقعا ما نیاز داریم آیات الاحکام جدید بنویسیم. بین ما مرسوم است و همه شنیدهایم که میگویند 500 آیه الاحکام داریم. این 500 آیه فردی هستند و یکی هم در مورد عدالت و آزادی و عمران و آبادی نیست. همه قرآن آیات الاحکام است و ما 500 آیه را آوردهایم. ما به این معنا نیازمند آیات الاحکام هستیم که نگاه کنیم چه چیزهایی باقی مانده است. مرحوم حکیمی میگوید یک عروه الوثقی دیگر نیاز داریم که با مبانی فقه جواهری استنباط کنیم و احکام سیاسی و اجتماعی را بگوییم. بعد از انقلاب یک مقدار کارهایی هم کردهایم ولی واقعا چشمگیر نیست. من یک وقتی در شورای نگهبان هم بودهام و دیدهام که فقهای آنجا هم حداکثر فقهای معمول هستند و یک مسأله جدید اجتماعی که مطرح میشود، استنباطی وجود ندارد.
وی یادآور شد: برخوردهایی که امام در دهه اول میکرد، کجا است؟ ایشان میخواسته این فقه عروه دیگری باشد که نبوده است. مثلا میخواستیم حقوق کار را با اجاره اشخاص در فقه حل کنیم؛ معلوم بود که نمیشود. نمیتوانیم هزار سال صبر کنیم که عروه جدید تولید شود؛ والّا پاسخ نداریم. نکته دیگر اینکه شهید صدر میگوید در ارائه همین فقهی که داریم تجدید نظر کنیم. آیا الآن هم در ارائه توضیح المسائل به مردم باید از نجاسات و طهارت شروع کنیم؟! ایشان اساسنامهای برای تحول در آموزش و پژوهش حوزه نوشته است. فلسفتنا و اقتصادنا قسمتهایی از آن طرح بزرگ تحول در حوزه علمیه بوده است.
اسماعیلی گفت: من معتقدم در همین توضیح المسائل فعلی باید دو تحول به وجود بیاید. یک اینکه حقایق و اخلاقیات لازم و دو اینکه فرعیات، فردیات و عباداتی که الآن داریم را بازنگری داشته باشیم تا بشود با نسل جوان صحبت کرد. این میتواند در حل بسیاری از مشکلات ما در جامعه کمک شایانی داشته باشد.