پایگاه خبری جماران: بعد از سخنان دکتر ظریف در کلاب هاوس، دوستان بسیاری را دیدم که درباره این مطالب، داد سخن سر داده اند و له یا علیه آن نکاتی را متعرض می شوند.
در این باره چند نکته را می توان متذکر شد.
نکته اول:
به نظر می رسد درباره درستی یا نادرستی این سخنان و امثال آن، باید ابتدا نکات را مطرح کرد و حقیقت آنها را معلوم نمود و تنها پس از آن است که می توان به صحت و سقم مطالب ظریف پی برد.
۱- تخصصی بودن مسأله و ناآگاهی گروه های عمده جامعه نسبت به موضوع هسته ای.
به عبارت دیگر مردم نمی دانند که انرژی هسته ای چگونه تولید می شود و بود و نبود کدام بخش از چرخه هسته ای به کدام بخش از تولید ضرر می رساند. اینکه مثلا اگر آب سنگین تولید نشود آیا توانمندی هسته ای برای مصارف صلح آمیز از بین می رود یا فقط ممانعت در مصارف نظامی حاصل می شود؟ و هزاران سؤال مختلف از این دست.
۲- تخصصی بودن مذاکره دیپلماتیک و ناآگاهی مردم از نوع این گفت و گوها.
به عبارت دیگر اینکه عموم مخاطبین نمی دانند که در گفتگوهای دیپلماتیک آیا به کار گیری الفاظ صریح و یا لحن تند و یا استفاده از صدای بلند خوب است یا نه؟ و اینکه مثلا اگر دیپلمات ما به اقامتگاه طرف مقابل برود، کار درستی است یا نه؟ و آیا اگر از ملاقات اجتناب کنیم، کار درستی است یا نه؟ توجه کنیم که بسیاری از مردم از نوع ادبیات صریح و بی رودربایستی لذت می برند و ممکن است تصور کنند همین نوع ادبیات در محاورات دیپلماتیک هم پسندیده است.
۳- بی اطلاعی از اهداف بلند مدت و میان مدت نظام در موضوع هسته ای.
به عبارت دیگر مستمعین نمی دانند که واقعا نظام ما به دنبال چه منافعی است. مثلا بخش بزرگی از مردم تصور می کنند که ما واقعا در این حوزه در صدد یافتن توانایی نظامی هستیم و اگر آن را به زبان نمی آوریم صرفا با الفاظ بازی می کنیم. طبیعی است که از منظر ایشان، دست آورد مذاکرات اگر به محدودیت این توانایی منجر شود، نتیجه ای باطل است.
توجه به این نکته لازم است که اگر ما نتوانیم منافع انرژی هسته ای را در یابیم و احصاء کنیم اصلا نمی توانیم در مورد هزینه هایی که بابت آن پرداخت می کنیم ارزش گذاری کنیم. و اگر انتظارات و اهداف خود را نشناسیم، نمی توانیم منافع و مضارّ آن را مقایسه نماییم.
۴- بی اطلاعی از توانایی های بالقوه و بالفعل نظام.
به عبارت دیگر مردم نمی دانند که مثلا اگر قلب راکتوری را بتن بریزند، آیا به راحتی می توان در مدت کوتاه آن را احیاء کرد؟ و یا اگر سانتریفیوژهای نسل اول را منهدم کرده باشیم آیا ضرری به سیر تولید می زند و یا نسل های بعدی این وسیله در اختیار است؟ و یا اگر فلان کارخانه تعطیل شود آیا به سبب وجود مشابه، ضرری به فرآیند تولید وارد می شود؟
۵- بی اطلاعی از مضرات توافق نکردن.
به عبارت دیگر بسیاری از مردم نمی دانند که اگر برجام به نتیجه می رسید، آیا همه مشکلات اقتصادی حل می شد؟ مثلا مستمعین و مخاطبین نمی دانند که توافق، اگر حاصل بشود چه میزان نتایج ملموس در زندگی آنها دارد؟ و اگر حاصل نشود چه مقدار با راه های دیگر می توان از ضرر های آن جلوگیری کرد؟ و اساسا آیا غرب حاضر است بعد از توافق هسته ای، درهای رفاه را بر مردم ایران بگشاید؟
نکته دوم:
به سبب آنچه در بالا مطرح شد من هیچگاه منتقدین برجام را جدی نگرفتم. و هیچگاه نخواستم درباره برجام به تحلیل ها گوش کنم. چرا که وقتی پاسخ سؤالات بالا را نمی دانم، چگونه می توانم درباره اصل و فرع انرژی هسته ای اظهار نظر کنم ؟ و چگونه می توانم سخن کسانی را دنبال کنم که یا مثل من هیچ نمی دانند، ولی با تهوّر سخن می گویند و یا اگر مطلع هستند، من ابزاری برای راستی آزمایی سخنان ایشان در اختیار ندارم.
و نکته آخر :
من اگرچه درباره محتوای سخنان ظریف چیزی برای گفتن ندارم، ولی او را دیپلماتی صادق و کارشناسی عالم می دانم. و از سخنان او در این سالها و از جمله در همین کلاب هاوس دریافتم که بر موضوع مسلط است. و معتقدم که او در این مورد، جهان را و منافع ملی ما را، هم خوب می شناسد و هم بهتر از دیگران می تواند آن منافع را تأمین کند. من مخالفین او را هم خوب می شناسم و در سایر موضوعات که در آنها تبحر دارم، بخشی از آنها را صادق نیافته ام.
پس به حکم «رجوع جاهل به عالم»، در این مسأله از ظریف تقلید می کنم.