پایگاه خبری جماران: تولیت آستان حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) گفت: در روایت است که اگر انسان نسب به زمان خودش شناخت داشته باشد، کمتر گرفتار اشتباه میشود. دقیقاً امام همین را میفرمایند که حوزهها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست داشته باشد و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکسالعمل مناسب باشند. یعنی وقتی میبینیم غرب دارد در فضای مجازی شب و روز توطئه میکند، مهیا باشیم. امام میفرمایند طوری برنامهریزی کنید که از آنها جلوتر باشید.
به گزارش جماران، برنامه حضور در آستانه شهادت امام جعفر صادق (ع) میزبان «حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی قاضیعسکر» بود تا در گفت و گو با «محمدحسین رنجبران» به واکاوی اندیشههای امام روح الله در خصوص حوزههای علمیه و روحانیت انقلابی بپردازند. روحانیتی که با تفکر امام (ره)، نهضت انقلاب اسلامی را به حرکت و رژیم پهلوی و ابرقدرتهای حامی این رژیم را به زانو درآورد.
قاضیعسکر تجربیات فراوانی به خصوص در عرصه بینالملل دارد و با علمای زیادی همنشین بوده است. وی اکنون تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(س) را برعهده دارد و سالهای سال نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت بوده است.
امام نگران آینده روحانیت بود
حجتالاسلام و المسلمین قاضیعسکر با اشاره به خاطرهای از دیدار مسئولان نهاد ائمه جمعه با حضرت امام (ره) اظهار داشت: در آن دوره سه ساله اول، یک جلسهای به همراه مقام معظم رهبری و مرحوم آیتالله مشکینی، مرحوم آیتالله ملکوتی، مرحوم آیتالله خاتمی و مرحوم آیتالله طاهری خدمت حضرت امام (ره) رسیدیم. امام مطالب مختلفی را مطرح کردند از جمله فرمودند من نگران آینده روحانیت هستم. باید خیلی مراقب باشید که گرفتار تشریفات و دنیاگرایی نشوید.
وی افزود: بعد فرمودند که مرحوم صاحب جواهر، در هوای پنجاه درجه نجف کنار پنجره مینشست، جواهر را مینوشت و متوجه نبود که هوا ۵۰ درجه گرم است. ما علمای سلفمان اینجور بودند و من نگرانم یک روز جوری نشود که مردم بگویند اینها تاحالا دستشان به دنیا نمیرسید و حالا که رسید، نتوانستند خودشان را مدیریت کنند.
قاضیعسکر ادامه داد: این حرف آنقدر مؤثر واقع شد که آیتالله مشکینی رضوانالله تعالی علیه، با یک حالت بکایی خطاب کرد به حضرت امام که آقا من بارها گفتهام که من محافظ نمیخواهم، من ماشین بنز نمیخواهم. بگذارید همانطور که ساده زیست هستم، همانطور زندگی کنم و اینها نمیگذارند. امام فرمودند من نظرم شماها نیست. دیدید که با شهید بزرگوار مرحوم آیتالله مطهری چه کردند. من نظرم در بحث کلان روحانیت است.
تأکید زیاد امام خمینی (ره) بر سادهزیستی/ زندگی امام از طریق نذورات تأمین میشد
تولیت آستان حضرت عبدالعظیم حسنی با بیان اینکه امام خیلی روی بحث سادهزیستی تأکید داشتند، خاطرنشان کرد: یادم هست که همین حسینیه را عدهای آمدند که ما نه از سهم امام و نه از بودجههای دولتی، بلکه از بودجه شخصی و پول خمس داده شده میخواهیم اینجا را سنگ و فرش کنیم؛ چون شما میهمان خارجی دارید و یک جوری باشد که آبرومندانه باشد. امام فرمودند تا من هستم، به اینجا دست نزنید. و میبینید که هنوز هم به همان حالت مانده است.
وی بیان داشت: امام به هیچ وجه از بودجههای دولتی و وجوهات استفاده نمیکردند. من در کویت به مدت یکسال منبر میرفتم؛ عدهای آنجا نذر امام کرده بودند و به من مقداری طلا دادند که آوردم و در تهران تحویل دادم؛ یک بخش عمدهای از زندگی امام از طریق همین نذوراتی که برای ایشان بود، تأمین میشد. با آن عظمت علمی و آن درایت سیاسی، آن مدیریت فرهنگی و آن آیندهنگری که داشتند.
ماجرای گلایه حضرت امام از آیتالله مشکینی
قاضیعسکر با اشاره به خاطره دیگری گفت: به مناسبت سمینار ائمه جمعه خدمت حضرت امام آمده بودیم. همینجا آیتالله مشکینی ایستاده بودند و گزارش میدادند. ابتدا از امام تمجید کردند؛ وقتی امام شروع به صحبت کردند، اولین مطلبشان این بود که من از آقای مشکینی گلهمندم که با من اینجور صحبت نکنید. فیلم این دیدار هست. میخواستند بگویند که ما بنده ضعیف خدا هستیم و اینطور که با ما صحبت میکنید، ممکن است ما باور کنیم.
وی افزود: امام در تمام دوران قبل از انقلاب، وقتی در قم تشریف داشتند و در مسجد سلماسی برای روحانیون تدریس میکردند، همان موقع هم اجازه نمیدادند کسی دنبالشان حرکت کند. در پاریس در نوفللوشاتو همین اتفاق افتاد. در نجف هم وقتی تشریف میبردند برای زیارت، اجازه نمیدادند کسی همراه ایشان حرکت کند. اگر کسی حرکت میکرد، از او سوال میکردند که شما با من کاری دارید؟ اگر کاری ندارید شما بفرمایید خودتان بروید. یک عدهای با فاصله همراه امام حرکت میکردند. عکسهای نوفللوشاتو را هم اگر دیده باشید، مرحوم آیتالله اشراقی، با فاصله دنبال امام حرکت میکنند.
ابتکار عمل امام در مطرح کردن بحث ولایت فقیه
تولیت آستان حضرت عبدالعظیم حسنی با اشاره به ضرورت تشکیل حکومت اسلامی از دیدگاه حضرت امام اظهار داشت: امام خمینی (ره) اسلام را یک دین همهجانبه و دین کامل میدانست و این دین وقتی میتوانست در جامعه برنامه را برای هدایت مردم، اجرا کند و مردم را به حقوقشان برساند که دارای حکومت باشد. لذا بحثهای ولایت فقیه را وقتی در نجف بودند، مطرح و تدریس کردند.
وی ادامه داد: آن موقع هم سابقه نداشت. البته قبلاً برخی از علما در این زمینه کتاب نوشتند اما امام با ابتکاری که داشت در حوزه علمیه نجف، که اصلاً این مسائل به آن شکل مطرح نمیشد، مسئله ولایت فقیه را مطرح کرد که نوارهای آن به اینجا میآمد و ما میگرفتیم و گوش میکردیم. از همان زمانی که نهضت امام در قم شروع شد، اصلاً تفکر امام چنین تفکری بود.
آیندهنگری امام و وعده افول شوروی و آمریکا که محقق شد
قاضیعسکر ویژگیهای شخصیت امام را ویژگیهای منحصر به فرد خواهند و گفت: اولاً امام یک مجتهد مسلم و شخصیتی بود که حوزه علمیه و علما دقیقاً و به راحتی مرجعیت امام را نوشتند و هیچ دغدغه خاطر هم نداشتند. دوم اینکه ایشان یک مفسر قرآن به تمام معنا بود؛ در حوزه فلسفه و دانش مرتبط با علوم اسلامی سرآمد همه بود. در کنار اینها امام آیندهنگر بود.
وی افزود: ایشان چطور میفهمد که شوروی در حال فروپاشی است؟! یک نامه دربسته را به دست آیتالله العظمی جوادی آملی میدهند و میگویند که نامه را تسلیم نکنید؛ باز کنید و بخوانید و ایشان هم در مجلسی که آن طرف گورباچف، رهبر یک ابرقدرت نشسته است، بدون ترس و لکنت شروع میکند به خواندن؛ آقای گورباچف! من صدای شکسته شدن استخوانهای مارکسیست را میشنوم و از این پس باید مارکسیست را در موزههای تاریخ مشاهده کرد.
نماینده سابق رهبر انقلاب در امور حج و زیارت بیان داشت: بعد میبینید که در مبارزه با شاه، به مردم میگویند که شاه رفتنی است. روزی که شاه از ایران رفت، مردم روزنامهها را به دست گرفته بودند که با تیتر بزرگ نوشته بودند شاه رفتنی است. به مردم امید میداد که صدام از بین خواهد رفت و شما پیروزید. بارها فرمود شما پیروزید.
وی ادامه داد: من زمانی که نمازجمعه اصفهان را اداره میکردم، بعضی وقتها خانواده شهدا گله میکردند و میگفتند بعضیها به ما ریشخند میزنند امام این همه میگوید صدام رفتنی است، او روز به روز دارد قویتر میشود. اما روزی همه دیدند که صدام را از آن بیغوله بیرون آوردند با آن وضعیت آشفته که آمریکاییها داخل دهانش را نگاه میکردند و در کمال ذلت و خواری، او را دستگیر و بعد هم اعدامش کردند. بنابراین محقق شد.
قاضیعسکر بیان داشت: جای دیگری امام میفرمایند من با اطمینان میگویم که ایران ابرقدرتها را به خاک مذلت مینشاند. امروز شما میبینید دیگر خبری از شوروی نیست. تبدیل به روسیه شده و آن هم با شرایطی که شما میبینید که تبدیل به چند کشور شده است. الان آمریکا در حال افول است و کارش به جایی رسیده که بیشتر کشورهای دنیا میگویند دیگر از دلار استفاده نمیکنیم؛ حتی کشورهایی مثل عربستان شما میبینید یک چرخش پیدا میکند و دیگر حتی حاضر نیست به حرف آمریکا گوش کند و به سمت شرق گرایش پیدا میکند.
امام چگونه نماینده ابرقدرت شرق را تحقیر کرد
وی با اشاره به خاطره دیدار ادوارد شواردنادزه، وزیر امور خارجه شوروی که برای تسلیم پاسخ گورباچف به نامه امام به ایران آمد، گفت: قاعده این بود که گورباچف در پاسخ بگوید که نه این تحلیل شما درست نیست و ما همچنان استوار ایستادهایم ولی او چنین چیزی ننوشت. مرحوم حاج احمدآقا میگفتند که وقتی قرار شد شواردنادزه بیاید، امام حاضر نبودند برایش صندلی بگذارند و میگفتند که بیاید همینجا بنشیند.
قاضیعسکر خاطرنشان کرد: دلیل این رفتار امام این بود که اینها ۷۰ سال علیه دین تبلیغ کردند. اولاً امام شکست مارکسیست را در کاخ کرملین اعلام کرد. و بعد هم آنها همیشه ما را تحقیر کرده بودند؛ و امام میخواست آنها را تحقیر کند.
وی افزود: حاج احمدآقا میگفتند آخر ما با التماس امام را راضی کردیم و یک صندلی معمولی گذاشتند و ایشان آمد نشست. امام خیلی مؤدب بود و آداب را بسیار رعایت میکردند ولی ایشان در آن دیدار با همان شبکلاه و همان پیراهن آمد و یک شمد هم روی زانویش انداخت و گفتند بفرمایید. او گفت ما دنبال رابطه خوب با ایران هستیم و امیدواریم که چنین و چنان شود. امام در پایان فرمودند که اینها جواب من نشد و بلند شدند رفتند.
وقتی رهبر معظم انقلاب نماینده ابرقدرت غرب را تحقیر کرد
نماینده سابق ولی فقیه در امور حج و زیارت بیان داشت: در مورد رهبری عزیز و بزرگوارمان هم این صحنهها اتفاق افتاده است. ترامپ چقدر جنایت کرد و علیه ایران تبلیغ و تحریف کرد؛ آن وقت نخست وزیر ژاپن میآید خدمت مقام معظم رهبری و در صحبتهایش میگوید من حامل پیام آقای ترامپ رئیس جمهور آمریکا هستم.
وی افزود: آقا با کمال شجاعت، میفرمایند من رئیس جمهوری آمریکا را شایسته این نمیدانم که پیام ایشان را دریافت کنم و لذا پیام ایشان را از شما نخواهم گرفت. ما داریم چه میگوییم؟! یک روز وقتی سفیر آمریکا به شاه مملکت گفت که باید بروید، نپرسید چرا باید بروم، گفت کجا باید بروم! یعنی شاه این مملکت اختیار نداشت. اما امام با رهبر یکی از دو ابرقدرت آن روز دنیا اینطور برخورد میکند و بعد هم مرحله به مرحله مردم را جلو میبرد و نمیگذارد متوقف شوند.
مواضع امام باید بیان شود تا جلوی انحراف در انقلاب گرفته شود
قاضیعسکر با تأکید براینکه مواضع و ویژگیهای فکری امام باید در مدارس، دانشگاهها و حوزههای علمیه تدریس شود، گفت: این ویژگیها و مواضع امام باید بیان شود تا جلوی انحراف در انقلاب گرفته شود و نسل جوان ما باور کند که این انقلاب، یک انقلاب الهی است و باید کنار این انقلاب بمانند و این راه را ادامه دهند. راهی جز این نیست.
روزی که پایههای انقلاب سست شود، روز تجزیه ایران است
وی خاطرنشان کرد: این را به ضرس قاطع عرض میکنم که همه مردم شریف ما باید بدانند، اگر خدایی ناکرده یک روزی پایههای انقلاب اسلامی در این مملکت تضعیف شود، آن روز، روز تجزیه ایران است؛ روز انتقام گرفتن قدرتهای شیطانی از ملت ایران خواهد بود و دیگر نخواهند گذاشت مردم سر بلند کنند و روی پای خودشان بایستند و استقلالشان را حفظ کنند.
توکل به خدا رمز موفقیت امام بود
قاضیعسکر، مهذب بودن، عالم به تمام معنا در همه حوزهها بودن و قدرت مدیریت افکار عمومی و مدیریت مردم را از دیگر ویژگیهای امام خمینی (ره) خواند و گفت: یکی از مهمترین ویژگیهای امام، عدم دلبستگی به دنیا بود. توکل به خدا رمز موفقیت امام بود. امام کاملاً متوکل بود و لذا هر جایی که به بحران میرسیدیم امام خط شکن بود. مثلاً پاوه دارد سقوط میکند؛ رهنمود میدهد که بروید و نگذارید. آبادان و خرمشهر سقوط میکند، اما میفرماید نباید این اتفاق بیفتد.
وی افزود: در تمام لحظهها امام مدیریت نظامی کرد و به جایی رسید که یک وجب خاک کشور ما در اختیار دشمن قرار نگرفت. شما سابقه کشور را مطالعه کنید؛ هر بار که جنگ شد، گوشهای از کشور را تجزیه کردند. خیلی از این کشورها که اسم نمیبرم قبلاً جزو خاک ایران بود. اینها را بردند و ایران به وضعیتی در آمد که در مقابل قدرتهای بزرگ تسلیم شد. ما دستمان خالی بود. در خرمشهر مردم و بسیجیها با سلاحهای معمولی میجنگیدند. اما امام ایستاد.
روزگاری یک سلاح عادی نداشتیم اما امروز موشک قارهپیما میسازیم
تولیت آستان حضرت عبدالعظیم حسنی بیان داشت: الان هم میبینید بعد از ایشان، خلف صالح امام با چه درایت و مدیریتی مملکت را آورده است جلو و ما را به جایی رسانده است که اگر روزی سلاح عادی هم نداشتیم، امروز موشکهای قارهپیما و هواپیمای نظامی را خودمان داریم میسازیم. از یک طرف دارند ما را متهم میکنند که پهپادهایی که در جنگ اوکراین استفاده میشود برای ایران است. اینها ساده نیست و جوانان ما باید توجه داشته باشند که امام چه کرد و رهبری ما چگونه توانست راه و مسیر امام را درست طی کند که ما بتوانیم این شرایط را داشته باشیم.
هشدار امام نسبت به مقدسمآبها و کجفهمی در دین
قاضیعسکر با بیان اینکه امام روی کجفهمی بسیار حساس بود، اظهار داشت: فهم بعضیها از اسلام فهم درستی نیست. فهمشان از حکومت دینی، فهم درستی نیست. این عین عبارت امام است. آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانینما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورد است. این را یک مرجع تقلیدی مطرح میکند که خودش نسبت به روحانیت حساس است و حاضر نیست که ساحت مقدس روحانیون خدشهدار شود.
وی افزود: مقصود ایشان همان افرادی بودند که وقتی مرحوم حاج آقا مصطفی از یک لیوان آب خورد گفتند این لیوان را آب بکشید چون امام فلسفه میگوید! آخر کجفهمی از این بیشتر؟ اگر کسی فلسفه نداند، چطوری میتواند فهم درست عقلانی از اسلام داشته باشد؟! یا کسانی که با رژیم شاه سازگاری داشتند و اصلاً حاضر نبودند با رژیم شاه مبارزه کنند. معتقد بودند که همین که مردم یک نمازی بخوانند و یک روزهای بگیرند، همین کافی است.
در حوزه به امام طعنه میزدند که مسئول این خونها کیست؟!
قاضیعسکر ادامه داد: من در حوزه علمیه قم برخی را میدیدم که میگفتند مسئول این خونها کیست؟ خب ما این همه صدر اسلام شهید دادیم! چه کسی مسئول این خونها بود؟ اسلام نیاز به خون دارد. وقتی حادثه کربلا اتفاق میافتد و امام حسین و یارانشان به شهادت میرسد چه کسی مسئول این خونها بود؟ امام دارد میفرماید "و علی الاسلام والسلام" که فاتحه اسلام را باید خواند. برای اینکه آن اسلامی که یزید و معاویه میشوند سردمدار آن، دیگر اسلام نیست. اسلام باید رهبری آن با امام معصوم و بعد از او، نائبان امام معصوم باشد.
وی تصریح کرد: اینکه میگویم ایشان برای خودش ذرهای امتیاز قائل نشد، اینجا مشخص میشود که میفرماید خدا میداند که شخصاً برای خود ذرهای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر زد، مهیای مؤاخذه هستم.
اهل منبر مطالبی نگویند که مردم از اسلام زده شوند
قاضیعسکر در خصوص توصیه امام به شناخت صحیح از اسلام بیان داشت: نسل امروز ما نسل فهیمی است، دانشمند است، سطح فکری و ضریب هوشیاش بالا آمده است. دیگر با ۵۰ سال پیش فرق میکند. مطالبی نباید بگوییم که خدایی ناکرده مردم از اسلام زده شوند. امام در این باره میفرماید که از همه اهل منبر از همه محراب، از همه مسلمانها عاجزانه، با کمال عجز و تواضع استدعا میکنم این اسلامی که الان به دست شما افتاده است، وارونه نشانش ندهید. همانطور که هست عرضه کنید که اگر اسلام را همانطور که هست عرضه کنید، دنیا قبولش میکند.
بحث زنان فقط پوشش نیست
وی گفت: مثلاً همین بحث بانوان که امروز جامعه ما با آن مبتلا هست؛ شما دیدید روزی که مقام معظم رهبری برای خانمها سخنرانی کردند ایشان فرمودند اصلاً ما از غرب طلبکار هستیم. اینها شخصیت زن را له کردند و بعد ایشان آمدند با استفاده از آیات و روایات در فاصله یک ساعت، شخصیت و جایگاه زن را از نگاه اسلام مطرح کردند.
قاضیعسکر ادامه داد: من به دوستان هم خیلی گفتم که باور بفرمایید اگر این نگاه را ما بتوانیم به غرب و شرق عالم منعکس کنیم، هیچ خانمی از اسلام گریزان نیست. بعد فرمودند بحث زنان فقط پوشش نیست. پوشش و حجاب یکی از نگاههای اسلام است آن هم برای حفظ و حراست از شخصیت بانوان است که بانوان آلت دست مردان هوسباز قرار نگیرند که به عنوان یک وسیله از آنها استفاده کنند و بعد هم رها کنند.
وقتی تشریفات حوزههای علمیه زیاد شد، محتوا کنار میرود
وی بیان داشت: امام در مورد تشریفات میفرمایند تشریفات حوزههای روحانیت دارد زیاد میشود. وقتی تشریفات زیاد شد، محتوا کنار میرود و این موجب نگرانی است. زندگی صاحب جواهر را با زندگانی روحانیون امروز بسنجیم، خوب میفهمیم که چه ضربهای به دست خودمان به خودمان میزنیم. دیگر از این صریحتر؟ از این زیباتر؟ چقد راه را زیبا نشان میدهد که ما وقتی میتوانیم مردم را کنار خودمان داشته باشیم که مردم احساس کنند ما دنبال دنیا نیستیم و دنبال قدرت نیستیم و دنیازده نیستیم. قدرت هم اگر داریم برای این است که به نفع مردم از آن استفاده کنیم.
ای کاش به فرمایش امام عمل میکردیم!
تولیت آستان حضرت عبدالعظیم حسنی با قرائت بیانات امام در خصوص برخورد با جوانان اظهار داشت: حضرت امام میفرمایند امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامیمان احساس میکنند که میتوانند اندیشههای خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز حرفهای آنان را بشنوید و اگر بیراهه میروند، با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنها دهید. ای کاش عمل میکردیم!
وی افزود: امام بعد از آن میفرمایند به جای پرخاش و کنار زدن آنها با پدری و الفت با آنان برخورد کنید. اگر آنان هم پرخاش کردند، آغوشتان را باز کنید و اینها را قبول کنید. اگر قبول هم نکردند مأیوس نشوید. در غیر این صورت خدایی ناکرده به دام لیبرالها و ملیگراها و یا چپ و منافقین میافتند و گناه این کمتر از التقاط نیست.
قاضیعسکر گفت: امام در ادامه میفرمایند وقتی ما میتوانیم به آینده کشور و آیندهسازان امیدوار شویم که به آنان در مسائل گوناگون بها دهیم و از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم و به همه شیوهها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنها میشود، احاط داشته باشیم؛ خب چرا از راه دیگری استفاده کنیم؟ امامی که در سن بالا اینقدر روحیهاش جوان است و اینقدر میفهمد نیاز نسل جوان چیست و چگونه باید با نسل جوان برخورد کرد.
وی خاطرنشان کرد: الان هم همینطور است. چند وقت پیش رهبر انقلاب با جوانان دیدار داشتند. اصلاً طرف پشت تریبون جلوی رهبری نسبت به دفتر آقا و برخی سیاستها دارد اعتراض میکند و رهبری عزیزمان با یک بیان بسیار زیبا این جوان را اقناع میکند.
رسالتمان را فراموش کردیم و از خط اصیل امام فاصله گرفتیم
قاضیعسکر با بیان اینکه وقتی رسالتهایمان را فراموش کردیم، از خط اصیل امام فاصله گرفتهایم، اظهار داشت: رسالت اصلی ما این بود که بیشتر ایدئولوژی اسلام را در عمل برای مردم، هم تبیین کنیم و هم نشان دهیم. وقتی وارد جناحبندیهای سیاسی شدیم و درگیریهای سیاسی برایمان مهم شد، اندیشههای امام یادمان رفت؛ آنجا آسیب دیدیم و متأسفانه ادامه پیدا کرد.
وی خاطرنشان کرد: مثلاً این بحث شایستهسالاری را امروز هم به آن نیاز داریم. شما در صحیفه نور ملاحظه میکنید که امام میفرمایند ـ همین حرفهایی که در روایات ما هم هست ـ که اگر به شما برای سمتی پیشنهادی شد، اگر شایستگیاش را دارید و میتوانید به خوبی از عهدهاش بربیایید اگر نپذیرید گناه کردهاید. بعد عکسش را هم میفرمایند که اگر سمتی به شما پیشنهاد شد و میدانید که نمیتوانید از عهدهاش بربیایید، اگر بپذیرید گناه کردهاید. آیا ما اینطور هستیم؟
ما نمیتوانیم کاری کنیم که مردم ناراحت و دلزده شوند
قاضیعسکر بیان داشت: اگر نمیتوانیم، بیخود نرویم این سمت را بگیریم و خراب کنیم و مردم را ناامید کنیم. مردم ما ۴۰ و چند سال است پای این انقلاب ایستادهاند؛ ما نزدیک ۳۰۰ هزار شهید دادهایم. ما در مقابل خانواده شهدا مسئولیم. ما نمیتوانیم سیاستهای غلط را دنبال کنیم. ما نمیتوانیم برنامهریزی غلط داشته باشیم و کاری کنیم که مردم ناراحت و دلزده شوند.
در حوزههای اقناعی دین کمکاری کردیم
نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت با بیان اینکه در حوزههای اقناعی دین کمکاری کردیم، گفت: مجله زن روز یک مجله بسیار بدی بود که در مسیرهای فمنیستی و سکولار حرکت میکرد؛ ولی وقتی راجع به حقوق زن آنجا مطلبی نوشته میشود، مرحوم شهید مطهری احساس خطر میکند؛ نمیگوید شأن و جایگاه من بالاتر از این است که بیایم در این مجله فاسد مطلب بنویسم. دقیقاً راجع به حقوق زن در اسلام مطالبی را مینویسد که بعداً کتاب شد. یا در مورد حجاب مطالبی را مینویسد که کاملاً علمی و دقیق و قابل ارائه است.
وی افزود: خب ما در این حوزهها کم کار کردیم. من روزی که شهید عزیز حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید، داخل جمعیت بودم جلوی دانشگاه تهران. اطرافم را که نگاه میکردم میدیدم خیلی از زنانی که حجاب درستی هم نداشتند در مراسم حضور دارند و به شدت گریه میکنند. خب ما چطور اینها را طرد کنیم؟ ما باید اینها را با منطق و استدلال در آغوش اسلام نگه داریم.
خاطرهای از برخورد حاج قاسم با یک زن بدحجاب
قاضیعسکر با ذکر خاطره دیگری از سردار حاج قاسم سلیمانی بیان داشت: در ایام فاطمیه، من پنج شب را در کرمان سخنرانی داشتم. دو سه سال اتفاق افتاد که موقع رفتن با شهید عزیزمان حاج قاسم همسفر شدیم. نشسته بودیم کنار هم. یک خانمی آمد که حجاب درستی هم نداشت. ایشان را شناخت. یک مشکلی داشت. حاج قاسم قشنگ با او صحبت کرد و بعد هم محافظش را صدا زد و فرمود که این مشکلی که این خانم دارند را تلفنشان را یادداشت کنید که رسیدیم به کرمان برویم صحبت کنیم که انشاءالله مشکل ایشان حل شود. نه یک جمله به او گفت چرا سر و صورتت اینطوری است و چرا با این پوشش آمدی؟ با محبت با او برخورد کرد. این فردا میتواند بگوید خواهرم این حجاب اگر مطرح شده در اسلام، برای شما مصونیت میآورد و مراعات کنید. نمیخواهیم جامعهمان یک جامعه بیبندوبار باشد.
حجاب دلیل اجتماعی بودن زن است/ باید میدان را برای بانوان باز کنیم
وی گفت: خب این نظر اسلام است. اصلاً حجاب برای کجاست؟ آیا ما در خانه حجاب میخواهیم؟ خب آنجا که همسرش است و فرزندانش که محرم هستند. برادر و عموها و داییها هستند که محرم هستند. اصلاً حجاب دلیل اجتماعی بودن زن است. اسلام حجاب را مطرح کرد که وقتی زن وارد جامعه میشود، شخصیتش حفظ شود و آلت دست قرار نگیرد و ابزار هوسبازان قرار نگیرد. بیاید در جامعه نقشآفرین باشد. یکی از اشکالاتی که داریم همین است که میدان را برای بانوان باز نکردیم. چه اشکالی دارد که زن وزیر شود؟ الان سفیر زن داریم و حتی از اهل سنت هم هستند.
وقتی زن مورد تعرض قرار میگیرد، دادگاه باید از او دفاع کند
قاضیعسکر خاطرنشان کرد: بنابر تأکید امام باید کجفهمی را کنار بگذاریم و اسلام را همانطور که هست معرفی کنیم. در روایت آمده که وقتی امام زمان (عج) ظهور میکنند عدهای میگویند امام دین جدید آورده است! در صورتی که دین جدید نیست؛ بلکه آنقدر به اسلام پیرایه بستهاند که مردم فکر میکنند آن پیرایهها اسلام است!
وی افزود: خب الان هم همینطور است. باید دفاع کرد. اصلاً دادگاههای ما وقتی زن مورد تعرض قرار میگیرد، باید از او دفاع کنند. در غرب خودشان آمار میدهند که از هر ۴ زن در انگلستان، ۳ نفرشان مورد ضرب و حرج از طرف شوهرانشان قرار میگیرند.
خشونت برای موقعی است که کسی میفهمد اما میخواهد لجاجت کند
قاضیعسکر اظهار داشت: این بردگی جنسی که در غرب به راه انداختند و شخصیت زن را از بین بردند و بنیان خانواده را از هم پاشاندهاند، بیاییم مقایسه کنیم. بگوییم این نظر اسلام و این نظر غرب است. کدام را میپسندید؟ حتماً وجدان پاک نظر اسلام را قبول میکند. ما فکر میکنیم که کارهای دینی را و مسائل عقیدتی را با خشونت میشود حل کرد. خشونت برای موقعی است که کسی میفهمد اما میخواهد لجاجت کند.
نظر حجتالاسلام قاضیعسکر در مورد رفتار امام جمعه رشت
وی در خصوص رفتار اخیر امام جمعه رشت و اظهاراتش در خصوص زنان بدحجاب حاضر در همایش گفت: این برای این است که ما امر به معروف و نهی از منکر را درست نشناختهایم. فضلبن عباس همراه پیغمبر است. میگوید به جایی رسیدیم که یک نفر از پیغمبر سوال کرد و ایشان میخواست پاسخش را بدهد. یک خانمی آمد از آن طرف بگذرد که نظر مرا را جلب کرد و من با نگاهم این خانم را بدرقه کردم و صورتم دنبال این خانم رفت. پیغمبر در حالی که داشتند پاسخ سوال آن فرد را میدادند، متوجه من شدند و با دست صورت مرا برگرداندند. فضلبن عباس میگوید وقتی پاسخ آن مرد را دادند، اصلاً متعرض من نشدند و به من نگفتند ـ حالا به بیان امروزی ـ که آقای فضلبن عباس تو خجالت نمیکشی همراه با پیغمبر هستی و به نامحرم نگاه میکنی! بعد هم اصلاً مرا ملامت نکردند. ولی با دستشان که صورت مرا برگرداندند، مرا ادب کردند. اسلام این است.
امام میفرمودند حوزهها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را در دست داشته باشد و چند قدم جلوتر از حوادث باشند
نماینده سابق ولی فقیه در امور حج و زیارت بیان داشت: در روایت است که اگر آدم شناخت داشته باشد نسب به زمان خودش، کمتر گرفتار اشتباه میشود. دقیقاً امام همین را میفرمایند که حوزهها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست داشته باشد و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکسالعمل مناسب باشند. یعنی وقتی میبینیم غرب دارد در فضای مجازی شب و روز توطئه میکند و در ماهواره و شبکههای معاند دارند علیه ما تبلیغ میکنند، مهیا باشیم. امام میفرمایند طوری برنامهریزی کنید که از آنها جلوتر باشید.
هشدار امام به حوزهها درباره آیندهنگری در تغییر شیوههای اداره امور
وی افزود: بعد میفرمایند چه بسا شیوههای رایج اداره امور مردم، در سالهای آینده تغییر کند و جوامع بشری برای حل مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا کنند. علمای اسلام از هماکنون برای این موضوع فکری کنند. اصلاً نیاز به شرح و بسط ندارد. یعنی من نمیتوانم با شیوههای ۵۰ سال قبل جوان امروز را تربیت و هدایت کنم.
قاضیعسکر اظهار در همین خصوص افزود: من اگر فضای مجازی را درست نشناسم که نمیتوانم بگویم که مردم وارد فضای مجازی نشوید. خب جوان با یک دکمه میرود تفحص میکند. کرونا که آمد جوانانمان را داخل فضای مجازی فرستادیم و برنامه شاد گذاشتیم. چارهای هم نبود. حالا این جوان رفته است. من برای اینکه کنترلش کنم، با منع کردن نمیتوانم. باید جوری این جوان را توجیه کنم که بفهمد چه کسانی پشت این صحنه هستند.
رهبر انقلاب؛ پایهگذار کرسیهای آزاداندیشی/ آزادی هدیه خدا به مردم است
وی با اشاره به ضرورت توجه به اجرای نهضت آزاداندیشی بیان داشت: خود قرآن به ما میگوید که پیغمبر یکی از نقشهایش این است که زنجیرهای بردگی و اسارت را از دست و پای مردم باز کند و اینها را آزاد کند. آزادی هدیه خداوند به مردم است. ما نباید نگران باشیم. حضرت آقا در اوایل دوره رهبریشان که به قم تشریف آوردند و همچنین در دوره ریاست جمهوریشان، کرسیهای آزاداندیشی را مطرح کردند. فرمودند در قم، باید این کرسیهای آزاداندیشی رایج شود.
تولیت آستان حضرت عبدالعظیم حسنی افزود: شهید مطهری در حسینیه ارک قم، فلسفه مارکسیست میگفتند که بعداً مباحث آن کتاب شد. خیلی از علما میآمدند. من یادم نمیرود که مرحوم شهید مطهری مینشست روی منبر مثل یک استاد مارکسیست و نظریه و فرضیههای مارکسیست را مطرح میکرد؛ بعد که خوب مطرح میکرد، میگفت خب به این نظریه این اشکال وارد است.
وی خاطرنشان کرد: الان ما شناختمان از مسیحیت در دنیا چگونه است؟ ما چه تفاوتی بین مسیحیت کاتولیک و پروتستان قائل هستیم؟ آیا خبر داریم از فعالیتهای تبشیری مسیحیها در دنیا که برای جذب نسل جوان از چه شیوههایی استفاده میکنند که درمانگاه و بیمارستان و مدرسه میسازند؟! خب من تا نشناسم چطور میتوانم بگویم اسلام دین برتر است.
در معرفی اسلام به زبان روز دنیا عقیبم
قاضیعسکر گفت: ما در این زمینهها عقبیم! البته خیلی کار شده و طلاب فاضل جوان ما اندیشههای خوبی دارند و خوب هم مطرح میکنند ولی نسبت به جهان ما عقبیم. ما میخواهیم اندیشههای مذهب اهل بیت را به دنیا معرفی کنیم. چقدر کشور هست؟ در آلمان چند روحانی شیعه داریم که به زبان مسلط باشد و در دانشگاهها بتواند برای اساتید و دانشجوها صحبت کند؟ در فرانسه چند نفر داریم؟ در مالزی و اندونزی؟ در انگلستان یا ایتالیا ما چقدر داریم که به زبان آنها مسلط باشند و بتوانند این اندیشهها را بیان کنند و با تفکر آنها هم آشنا شوند.
از دست دادن تحمل یک خطر برای جامعه اسلامی است
وی در خصوص موضعگیری عدهای درخصوص بیانات شیخ حسین انصاریان در شبهای قدر اظهار داشت: همین که ما متأسفانه تحملمان را از دست میدهیم یک خطر برای جامعه اسلامی است. باید آستانه تحملمان را بالا ببریم. اولاً ببینیم این عالم مجاهدی که سالها مبارزه کرده است و در کنار امام و رهبری بوده است؛ و همین الان مقام معظم رهبری ایشان را چقدر دوست دارند و منبرهای ایشان چقدر مفید است. تلویزیون هر روز دارد پخش میکند.
قاضیعسکر ادامه داد: اتفاقاً چند روز پیش ایشان برای سالگرد حضرت عبدالعظیم حسنی به حرم آمدند سخنرانی کردند؛ یک صحبتی با هم داشتیم و اتفاقاً ایشان گفت این حرفی که من زدم، برگرفته از یک روایتی است در تحفالعقول نقل شده است. امام آنجا میفرمایند شما حتی برای اینطور افراد دعا کنید. خب اگر ما طالب این باشیم که گنهکارها برگردند مگر خود قرآن نمیگوید؟ «قل یا عبادی الذین اسرفو علی انفسهم لاتقنطوا من رحمتالله انالله یغفرالذنوب جمیعا». به پیغمبر میگوید به اینها بگویید اگر گناه کردند، برنگردند و مأیوس از رحمت خدا نشوند. خداوند همه را میبخشد. خب آدمی که گناه کبیره کرده و حالا در پیشگاه خدا توبه میکند، خدا قبول میکند؛ آنوقت من نعوذبالله از خدا جلوتر میافتم؟
نماینده سابق ولی فقیه در امور حج و زیارت در خصوص اهمیت رأی و نظر مردم اظهار داشت: یک وقتهایی برخیها تحت تأثیر القائات شیطانی قرار میگیرند. کمااینکه در اغتشاشات اخیر این اتفاق افتاد و بعد هم بیچارهها پشیمان شدند و عذرخواهی هم کردند. این را کنار میگذاریم.
«میزان رأی مردم است» ریشه دینی و اسلامی دارد
وی ادامه داد: امام در خصوص رأی مردم میفرمایند اگر این آراء عمومی خواست مردم نبود، من رها میکردم. امام هم همیشه میفرمودند که میزان رأی ملت است. این برگرفته از همین اندیشههای دینی و اسلامی است. البته فرض کنید مثلاً مردم بگویند ما اسلام را نمیخواهیم! خب این پذیرفته است؟ ممکن است خودشان طالب یک حکومت سکولار باشند ولی وظیفه روحانیت است که این را تبیین کند که حکومت سکولار به درد شما نمیخورد. جامعه اگر سکولار شد دیگر تمام تفکر اسلامی و دین و دیانت مردم از بین میرود.
قاضیعسکر بیان داشت: جایگاه رأی مردم را امام فرمودند. مقام معظم رهبری هم بارها فرمودند. در قانون اساسی ما است. مردم وقتی پای صندوق رأی میآیند، همانطور که رهبر یک رأی دارد و تعیین کننده است، مردم هم همینطور هستند. اگر رهبری به یک نفر رأی دادند و تعداد بیشتری از مردم به یک نفر دیگری رأی دادند و او جلو آمد، آیا رهبر میفرماید که من باطل اعلام میکنم؟ بلکه میفرمایند هر کسی را که مردم رأی بدهند.
نفوذ همه جا ممکن است؛ حتی در حوزه
وی در خصوص احتمال نفوذ برخی اندیشهها در حوزه علمیه اظهار کرد: نفوذ همه جا ممکن است. یک وقتی برخی دوستان از وزارت اطلاعات پیش من آمدند و بعضی نمونهها را که اینها نفوذی بودند در حوزه علمیه شناسایی کرده بودند و من هم از آنها خواهش کردم برای جمع روحانیون حج هم این مطالب را بگویند. بالاخره اگر ما فکر میکنیم که دشمن آرام نشسته، اشتباه میکنیم. در روایت است که کسی که خوابیده است باید توجه داشته باشد که دیگران نخوابیدهاند.
قاضیعسکر ریشه بخشی از تفکراتی که القا میکنند رأی مردم جایگاهی ندارد را برگرفته از کجفهمی دانست و گفت: یک مقدار آن کجفهمی است و یک مقدارش هم بعید نیست که نفوذ باشد. نفوذ که شاخ و دم ندارد. ما خیلی افراد را داریم که فریب میخورند و از جرگه روحانیت شیعه جدا میشوند. باید بدانیم که پشت صحنه اینها را فریب دادهاند و گرفتار کردهاند. راههای مختلفی هم برای فریب دارند. ولی باید آن بحث نهضت آزاداندیشی در همه جا و حتی در مساجد رواج پیدا کند.
رهبر انقلاب بهترین الگو هستند
وی با اشاره به برخی آسیبهای جایگاه ائمه جمعه بیان داشت: بهترین الگو، خود رهبری است. ایشان بهترین راه را مشخص میکند. خدا نعمت بزرگی به ما داده است. ایشان دوره ریاست جمهوری، در شیراز برای حافظشناسانی که از گوشه و کنار دنیا آمده بودند نزدیک به ۳ ساعت راجع به ویژگیهای حافظ سخنرانی کردند که وقتی تمام شد، چند دقیقه برای ایشان کف میزدند.
تولیت آستان حضرت عبدالعظیم حسنی خاطرنشان کرد: ابتدای ماه رمضان، ایشان برای قاریان صحبت کردند؛ چقدر از این قراء مشهور دنیا را اسم آوردند و سبکهایشان را بیان کردند و درباره نمونه قرائتهای آنها صحبت کردند. با شعرا ایشان مینشینند و آن شاعر هنوز شعر را کامل نگفته، ایشان انتهایش را بیان میکند. عرب زبان دارد شعر میخواند آقا از او اشکال میگیرد که اینجای شعر قافیهاش درست نیست. خب چنین رهبری مگر در قرآن نگفته است که ما الگو داریم؟ پیغمبر و ائمه الگو هستند.
سیاستهای کلی نظام باید در صحنه اجرا شود
قاضیعسکر بیان داشت: همین سیاستهای کلی نظام که آقا چقدر وقت گذاشتهاند و مجمع تشخیص در گذشته وقت گذاشته است و آقا ابلاغ کردهاند، اینها نباید به کتابخانهها برود. باید در صحنه جامعه عمل شود. اگر این اتفاق بیفتد مطمئن هستم این مردمی که ما میبینیم، دست از اسلام و روحانیت و دین برنخواهند داشت. تاحالا هم نشان دادند. امیدواریم که قدردان باشیم. اگر خدایی ناکرده ما قدرناشناس باشیم، فردای قیامت معلوم نیست که با ما چه خواهند کرد.
این درست نیست که زمان بررسی صلاحیت کاندیداها کم باشد و بعد هم بگوییم احراز نکردیم
نماینده سابق ولی فقیه در امور حج و زیارت با اشاره به چگونگی برگزاری انتخابات پرشور گفت: اگر ما واقعاً میخواهیم رأی مردم را داشته باشیم، باید بستر را فراهم کنیم. اولاً زمان را باید زیادتر کنیم. اینکه یک زمان محدودی را میگذاریم که شورای نگهبان میخواهد اینها را بررسی کند و بعد بگوید احراز نکردم، این درست نیست. ما این زمان را توسعه دهیم تا کاملاً بروند افراد را بشناسند.
سلایق مختلف را باید در انتخابات دخالت دهیم
وی تصریح کرد: ما باید سلایق مختلف را حتماً در انتخابات دخالت دهیم. برای اینکه بالاخره جامعه که یکدست نیست. سلایقی هم که ما میگوییم، قانون اساسی برای ما مشخص کرده است. کسی که ملتزم به اسلام و قانون اساسی است و ولایت فقیه را قبول دارد و معتقد به نظام اسلامی است؛ حالا ممکن است فکرش با من متفاوت باشد. نباید اینها را محدود کنیم. بگذاریم بیایند.
قاضیعسکر اظهار داشت: نظرات امام هم راجع به انتخابات مشخص است و کتاب هم شده است؛ به نظر من از حالا باید در صدا و سیما و مراکز فرهنگی و خطبههای نمازجمعه اینها برای مردم تبیین شود. اگر هم واقعاً مردم به هر کسی رأی دادند طبق میزان رأی مردم است، بایستد. ما هم خدا را باید شاکر باشیم که مسئولیتی از دوش ما برداشته شد.
وی افزود: اگر امروز ما روی آراء مردم و خون شهدا خدایی نکرده معامله کنیم، خیلی ضرر کردهایم. اصلاً چه ارزشی دارد ۴ سال نمایندگی یا ریاست جمهوری؟ من فردای قیامت این همه مطالبهگر خواهم داشت که چرا با رأی ما این کار را کردی. چرا به اقتصاد لطمه زدی؟ چرا به سیاست بد کردی؟ باید آن کسی که میرود، واقعاً چنین بین خودش و خدا قرار دهد.
حضور کمرنگ مردم در انتخابات دشمن را تقویت میکند
قاضیعسکر گفت: اگر مردم حضورشان در انتخابات کمرنگ باشد، به این معنی است که دشمنانمان را تقویت کردهایم. دشمن فهمیده است نقشههایش مؤثر واقع میشود و فتنهانگیزیاش را بیشتر میکند. حضور مردم در عرصه باید حتماً زیاد باشد و از آن طرف هم میدان را باز کنیم. نگاه رهبری هم همین بوده است و امیدواریم در این دوره اینها بیشتر شود.
علیه هم فضاسازی نکنیم
وی در انتها توصیه کرد: علیه هم فضاسازی و همدیگر را تخریب نکنیم. اینها لوازم انتخابات است. من اگر دیدم فردی بهتر از من دارد اداره میکند چه اشکال دارد که کنار بروم و بگویم مردم به ایشان رأی دهید. اجازه دهیم دیگران حرف بزنند و به هم نپریم. اگر اینطور باشد من تصور میکنم که انتخابات خیلی خوبی خواهیم داشت و حتماً هم مردم، چون امروز همه چیز را بیشتر میفهمند، در انتخابات شرکت بیشتری خواهند داشت.
به گزارش جماران، مشروح این برنامه در پی می آید:
رنجبران: حاج آقا سلام علیکم؛ خیلی خوش آمدید.
قاضیعسکر: بسمالله الرحمن الرحیم. من خودم را شایسته این محبت شما نمیدانم. من طلبه کوچکی بیشتر نیستم. خدمت مخاطبان این برنامه عرض سلام و ادب دارم. در خدمت شما هستم.
رنجبران: حس و حال حسینیه جماران برای شما چگونه است؟ اولین باری که اینجا آمدید کی بود؟ خاطرتان هست چند سال پیش بود؟
قاضی عسکر: ما سال ۶۰ از طرف شورای مرکزی ائمه جمعه به عنوان دبیرخانه ائمه جمعه انتخاب شدیم. اولین بار بود که نهاد امامت جمعه ساختار پیدا کرد. آن موقع مقام معظم رهبری بودند و ۴ نفر از ائمه جمعه و نمایندگان ولی فقیه، شامل مرحوم آیتالله مشکینی، مرحوم آیتالله ملکوتی، مرحوم آیتالله خاتمی و مرحوم آیتالله طاهری. ما تا سال ۶۳ تقریباً به همان شکل در خدمت ائمه جمعه بودیم که به دستور حضرت آقا ساختار و تشکیلات نوشته شد و جلسات هم در محضر ایشان در ریاست جمهوری تشکیل میشد.
دوران جنگ بود و مشکلات خاص خودش. تازه هم انقلاب شکل گرفته بود و مردم توقعاتی از روحانیت داشتند. ما احساس کردیم چون آقایان مثلاً یک ماه تا یک ماه و نیم و گاهی تا دو ما طول میکشید تا جلساتشان تشکیل شود و ممکن است مطالب ما بماند و به موقع عمل نکنیم، به نظرم آمد که استعفایی تقدیم کنیم. این اتفاق افتاد. یک روز مرحوم حاج احمد آقا زنگ زدند و گفتند که حضرت امام شنیدند شما استعفا دادید، گفتند که من دلیلش را بپرسم.
من یک مقدار توضیح دادم. ایشان فرمودند که پس بیایید به خود امام بگویید. ما در همین منزل کناری خدمت ایشان رسیدیم. خب برای من آن جلسه بسیار خاطرهانگیز شد.
رنجبران: اولین بار بود که ایشان را میدیدید؟
قاضی عسکر: اولین باری بود که محضرشان با جمعی از اعزهای که عضو دبیرخانه بودند، حضوری خدمت ایشان رسیدیم. من هم آن موقع سنم زیاد نبود ولی دوستان من را موظف کردند که در محضر ایشان گزارش بدهم.
رنجبران: حدوداً ۳۰ سالتان بود دیگر؟ ۲۷ سال.
قاضی عسکر: بله ۲۷ سال. من هم اجازه گرفتم و مطالبی را خدمتشان عرض کردم. خیلی از آن جلسه درس گرفتم. اولاً که امام عادت نداشتند که بین صحبت کسی، حرف او را قطع کنند و بیانشان را بفرمایند. مطالب من را کامل شنیدند و بعد هم تأملی کردند. این درس دومی بود که به ما دادند. فرمودند که اگر قرار است کسی استعفا کند، من باید در این سن و سال استعفا کنم و شما بروید و با قوت به کارتان ادامه دهید. من تا چند روز آینده خواهم گفت که چه کنید.
رنجبران: دلایلی که گفته بودید خیلی محکم بود.
قاضیعسکر: به هر حال یک نهادی که مربوط به روحانیت است، باید بتوانند عهدهدار رهبری فکری جامعه باشند. مدیریت فرهنگی بدانند و بتوانند اسلام را آنگونه که هست به مردم عرضه کنند. وقتی این بحث مطرح شد، امام فرمودند که به زودی خواهم گفت.
اما دو سه تا بحث قبل آن اتفاق افتاده بود که فکر میکنم گفتنش برای شما و مخاطبان جالب باشد. در آن دوره سه ساله اول، یک جلسهای با این اعزهای که گفتم و شخصیتهایی که مطرح کردم، آمدیم اینجا که آن موقع مقام معظم رهبری بودند و آن ۴ بزرگوار. این مربوط به قبل از استعفا است. امام مطالب مختلفی را مطرح کردند از جمله فرمودند من نگران آینده روحانیت هستم. باید خیلی مراقب باشید که گرفتار تشریفات و دنیاگرایی نشوید. کسانی که امام را دیدند، میدانند امام یک ابهت خاصی داشت و وقتی حرف میزد این حرف در قلب نفوذ میکرد. حتی چشمها به حدی گیرایی داشت که آدم نمیتوانست به چشمها خیره شود. چهره خیلی جذاب بود. بعد فرمودند که مرحوم صاحب جواهر، در هوای پنجاه درجه نجف کنار پنجره مینشست، جواهر را مینوشت و متوجه نبود که هوا ۵۰ درجه گرم است. ما علمای سلفمان اینجور بودند و من نگرانم یک روز جوری نشود که مردم بگویند اینها تاحالا دستشان به دنیا نمیرسید و حالا که رسید، نتوانستند خودشان را مدیریت کنند.
این برای آن موقع است که ما وقتی از خدمت حضرت امام بیرون میآمدیم، در همین سراشیبی، مرحوم آقای توسلی هم بودند ـ خدا رحمتشان کند ـ یک عکس دستهجمعی هم گرفتیم که من آن عکس را دارم؛ در همین سراشیبی اینجا انداختیم؛ بعد آن قضیه که پیش آمد، ایشان فرمودند که شما بروید مشغول کار شوید؛ خبرش را هم منعکس کردند و در صحیفه نور هم این فرمایش امام هست. دو روزی که گذشت، من دیدم که امام خودشان حکم صادر کردند و مرحوم آقای توسلی، مرحوم آقای رسولی محلاتی و همچنین حضرت آیتالله شیخ حسن صانعی به اعضای قبلی اضافه شدند و ما از ایشان حکم گرفتیم و تا رحلت حضرت امام، ما از طرف ایشان منصوب شدیم. امتیاز کار در این بود که ایشان اختیارات کامل را به دبیرخانه دادند. یعنی مسئله گزینش ائمه جمعه، بررسی شکایات، عزل آنها و امثال اینها را کاملاً به اعضای دبیرخانه ائمه جمعه واگذار کردند و ما خیلی دستمان باز شد و میتوانستیم خیلی سریع مسائل را بررسی کنیم و در جهت حفظ انقلاب جهتدهی کنیم.
ما دیگر تا سال ۶۸ بودیم و از آن به بعد، مقام معظم رهبری حکم دادند که تا آخرین حکم ایشان، بنده در خدمت عزیزان بودم. امیدوارم که این نکاتی که گفته میشود، در درجه اول برای ما درس باشد. چون امام خیلی روی بحث سادهزیستی تأکید داشتند. من یادم هست که همین حسینیه را عدهای آمدند که ما نه از سهم امام و نه از بودجههای دولتی، بلکه از بودجه شخصی و پول خمس داده شده میخواهیم اینجا را سنگ کنیم؛ چون شما میهمان خارجی دارید و یک جوری باشد که آبرومندانه باشد و میخواهیم اینجا را فرش کنیم. امام فرمودند تا من هستم، به اینجا دست نزنید. و میبینید که هنوز هم به همان حالت مانده است.
من هیچوقت این لحظات یادم نمیرود. بعد هم به مناسبت همین سمینارهای ائمه جمعه، مکرر خدمت ایشان میرسیدیم. همینجا آیتالله مشکینی ایستاده بودند و گزارش میدادند. ابتدا از امام تمجید کردند؛ وقتی امام شروع به صحبت کردند، اولین مطلبشان این بود که من از آقای مشکینی گلهمندم که با من اینجور صحبت نکنید. فیلم این دیدار هست. میخواستند بگویند که ما بنده ضعیف خدا هستیم و اینطور که با ما صحبت میکنید، ممکن است ما باور کنیم.
یک وقتی مرحوم آقای فخرالدین حجازی، همینجا چنین صحبتی کرد و باز امام گله کردند.
رنجبران: در دیداری که امام به آقای مشکینی گله کردند، شما حضور داشتید؟
قاضیعسکر: بله من خودم اینجا بودم.
رنجبران: برخورد امام را پیشبینی میکردید یا شوکه شدید؟
ایشان روحیهشان کاملاً ضدتشریفات بود و با سادگی کامل زندگی میکردند ولی آن ابعاد شخصیتی و عظمت فکری ایشان، عظمت روحی و شجاعت ایشان، همه اینها واقعاً باید برای مردم باز شود؛ مردم بفهمند و به خصوص نسل جدید ما بیشتر با امام آشنایی پیدا کنند. اینها آن دوره را ندیدند و ما باید بیشتر برایشان صحبت کنیم.
رنجبران: اتفاقاً یکی از دلایلی که ما این برنامه را شروع کردیم، تأکید مقام معظم رهبری بر تبیین اندیشههای امام برای نسلهای مختلف و به خصوص نسل جوان بود. حاجآقا از اینجا شروع کنیم که بالاخره تا قبل از اینکه نهضت انقلاب اسلامی شکل بگیرد، شاید خیلی از بزرگان و علما که در حوزه بودند به نوعی اولویت را بر تدریس علوم دینی بر تعالیم اسلامی میدانستند نه حکومت اسلامی و شاید آن موقع، حتی بعضیها نسبت به امام، موضع داشتند که وارد مبارزه شدند. رویکرد و نگاه امام به حوزه، چگونه بود که وارد شدند و چنین تحول عظیمی شکل گرفت؟
قاضیعسکر: ما در دورههای قبل از امام شخصیتهای زیادی را داریم که با همین فکر و با همین تفکر، وارد شدند. مانند مرحوم میرزای شیرازی رضوانالله تعالی علیه یا مرحوم سیدجمالالدین اسدآبادی و یا مرحوم شیخ فضلالله نوری در دوره مشروطیت.
قبل از اینها هم ما زیاد داشتیم شخصیتهایی که فهمشان از اسلام، فهمی شبیه امام بود. به این معنا که بالاخره اگر بنا باشد که اسلام حکومت نداشته باشد و ما فقط بخواهیم برای مردم حلال و حرام را بیان کنیم، اینطوری همیشه طاغوتها مسلط میشوند و مانند دوره ائمه اصلاً راه را میبندند. حضرت موسی بنجعفر (ع) را سالها در زندان نگه داشتند و ارتباطشان را با مردم قطع کردند. امام سجاد (ع) را کاملاً بایکوت کرده بودند و اجازه نمیدادند امام با مردم ارتباط برقرار کند. دوره امام حسن عسگری (ع) امام را محصور کردند در ارتش که حضرت مهدی (عج) اصلاً به دنیا نیایند. یکی از وظایفی که به دوش پیامبران گذاشته شده که قرآن بیان میکند، «ان اعبدوالله و اجتنبوا الطاغوت». خب امام چنین دریافتی از اسلام داشت. یعنی اسلام را یک دین همهجانبه و دین کامل میدانست و این دین وقتی میتوانست در جامعه برنامه را برای هدایت مردم، اجرا کند و مردم را به حقوقشان برساند که دارای حکومت باشد. لذا بحثهای ولایت فقیه را وقتی در نجف بودند، مطرح و تدریس کردند. آن موقع هم سابقه نداشت. البته قبلاً برخی از علما در این زمینه کتاب نوشتند اما امام با ابتکاری که داشت در حوزه علمیه نجف، که اصلاً این مسائل به آن شکل مطرح نمیشد، مسئله ولایت فقیه را مطرح کرد که نوارهای آن به اینجا میآمد و ما میگرفتیم و گوش میکردیم. از همان زمانی که نهضت امام در قم شروع شد، اصلاً تفکر امام چنین تفکری بود.
رنجبران: فرمودید که قبل از امام هم برخی از علما نظریه ولایت فقیه را مطرح کرده بودند؟
قاضیعسکر: مثلاً شخصیتهای بزرگی مانند مرحوم میرزای شیرازی وقتی با انگلیسها درافتادند و جلو افتادند. علمای دوره مشروطیت اینجا مطرح بود.
رنجبران: ولی مانند امام نظریهای نبود؟
قاضیعسکر: نه این جامعیتی که امام در این حوزه داشت را نداشتند. بعد از گذشت ۱۴ قرن، امام میآید و این افکار را شروع میکنند به بیان کردن و اسلام انقلابی را برای مردم تبیین میکند. این خیلی زمان برد. از خرداد ۴۲ تا بهمن ۵۷ زمان برد تا امام کم کم زمینه را برای مردم فراهم کرد. جنایات رژیم پهلوی را تبیین میکرد و مفاسدشان را میگفت و ویژگیهای انقلاب اسلامی و حکومت دینی را هم برای مردم بیان میکرد. اینطور بود که به کمک علمایی که در داخل داشتیم و تعدادیشان شهید شدند و عدهای را زندان بردند و تبعید کردند و رفته رفته مردم آگاه شدند و انقلاب شکل گرفت.
ویژگیهای شخصیت امام، یک ویژگیهای منحصر به فرد بود. امام اولاً یک مجتهد مسلم و شخصیتی بود که حوزه علمیه و علما دقیقاً و به راحتی مرجعیت امام را نوشتند و هیچ دغدغه خاطر هم نداشتند. دوم اینکه ایشان یک مفسر قرآن به تمام معنا بود؛ در حوزه فلسفه و دانش مرتبط با علوم اسلامی سرآمد همه بود. در کنار اینها امام آیندهنگر بود. ایشان چطور میفهمد که شوروی در حال فروپاشی است؟! یک نامه دربسته را به دست آیتالله العظمی جوادی آملی میدهند و میگویند که نامه را تسلیم نکنید؛ باز کنید و بخوانید و ایشان هم در مجلسی که آن طرف گورباچف، رهبر یک ابرقدرت نشسته است، بدون ترس و لکنت شروع میکند به خواندن؛ آقای گورباچف! من صدای شکسته شدن استخوانهای مارکسیست را میشنوم و از این پس باید مارکسیست را در موزههای تاریخ مشاهده کرد.
بعد میبینید که در مبارزه با شاه، به مردم میگویند که شاه رفتنی است. روزی که شاه از ایران رفت، مردم روزنامهها را به دست گرفته بودند که با تیتر بزرگ نوشته بودند شاه رفتنی است. به مردم امید میداد که صدام از بین خواهد رفت و شما پیروزید. بارها فرمود شما پیروزید. من زمانی که نمازجمعه اصفهان را اداره میکردم، بعضی وقتها خانواده شهدا گله میکردند و میگفتند بعضیها به ما ریشخند میزنند امام این همه میگوید صدام رفتنی است، او روز به روز دارد قویتر میشود. اما روزی همه دیدند که صدام را از آن بیغوله بیرون آوردند با آن وضعیت آشفته که آمریکاییها داخل دهانش را نگاه میکردند و در کمال ذلت و خواری، او را دستگیر و بعد هم اعدامش کردند. بنابراین محقق شد.
امام شخصیتی جامع بود. وقتی شما آن اوصاف را میخوانید، تا او را ندیده باشید، باور نمیکنید. بگذارید من همینجا این جمله را بگویم. نامه را گورباچف گرفته، مدتی روی آن مطالعه کرده و حالا میخواهد پاسخ دهد؛ روزی که قرار شد "شواردنادزه" (وزیر امور خارجه شوروی) به ایران بیاید، قاعدتاً باید بگوید که نه این تحلیل شما درست نیست و ما همچنان استوار ایستادهایم ولی گورباچف چنین چیزی ننوشت. مرحوم حاج احمدآقا میگفتند که وقتی قرار شد ایشان بیاید، امام حاضر نبودند برایش صندلی بگذارند و میگفتند که بیاید همینجا بنشیند. چرا؟ اینها ۷۰ سال علیه دین تبلیغ کردند. اولاً امام شکست مارکسیست را در کاخ کرملین اعلام کرد. و بعد هم آنها همیشه ما را تحقیر کرده بودند؛ و امام میخواست آنها را تحقیر کند. میگفتند آخر ما با التماس امام را راضی کردیم و یک صندلی معمولی گذاشتند و ایشان آمد نشست. امام خیلی مؤدب بود و آداب را بسیار رعایت میکردند ولی ایشان در آن دیدار با همان شبکلاه و همان پیراهن آمد و یک شمد هم روی زانویش انداخت و گفتند بفرمایید. او گفت ما دنبال رابطه خوب با ایران هستیم و امیدواریم که چنین و چنان شود. امام در پایان فرمودند که اینها جواب من نشد و بلند شدند رفتند.
رنجبران: بدون خداحافظی.
قاضیعسکر: اصلاً یک چیزهایی را باید مرتب گفت تا مردم بدانند. در قضیه رهبری عزیز و بزرگوارمان هم این صحنهها اتفاق افتاده است. ترامپ چقدر جنایت کرد و علیه ایران تبلیغ و تحریف کرد؛ آن وقت نخست وزیر ژاپن میآید خدمت مقام معظم رهبری و در صحبتهایش میگوید من حامل پیام آقای ترامپ رئیس جمهور آمریکا هستم. آقا با کمال شجاعت، میفرمایند من رئیس جمهوری آمریکا شایسته این نمیدانم که پیام ایشان را دریافت کنم و لذا پیام ایشان را از شما نخواهم گرفت. ما داریم چه میگوییم؟! یک روز شاه در این مملکت، سفیر آمریکا به او میگوید باید از مملکت بروید؛ نمیگوید چرا باید بروم، میگوید کجا باید بروم!
یعنی شاه این مملکت اختیار نداشت اما میبینید امام با رهبر یکی از دو ابرقدرت آن روز دنیا اینطور برخورد میکند و بعد هم مرحله به مرحله مردم را جلو میبرد و نمیگذارد متوقف شوند. تا جایی که وقتی امام میخواهند از دار دنیا بروند آن جمله معروف را میفرمایند که با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل پروردگار از خدمت خواهران و برادران مرخص میشوم. اینها چیزهایی است که حتماً باید تدریس شود.
رنجبران: خیلی خوب اشاره کردید به این حرکت انقلابی امام که یک انقلابی در حوزهها ایجاد کرد و نسلی را امام تربیت کردند که بخشی از آنها به رحمت خدا رفتند؛ بخشی دیگر مانند شما و مقام معظم رهبری که خدا حفظتان کند، هنوز حضور دارند و یک نسل ریشهداری هستند. یک نسل استخواندار. امام چه کرد با حوزهها که چنین نسلی تربیت شد؟ حوزهای که بیشتر در مورد تعلیم و تعالیم اسلامی و درس خواندن کار میکرد اما وارد یک فضای دیگری، فضای مبارزاتی و حکومت اسلامی شد که جان خودش را باید کف دست میگرفت. آن مسیری که امام پایهریزی کردند، بعد از انقلاب چگونه ادامه پیدا کرد؟ برخی معتقدند که شاگردانی که امام تربیت کرد و حرکتی که امام پایهگذاری کرد، به آن معنا ادامه پیدا نکرد یا آن روحانیتی که تربیت یافته امام بودند، اینقدر درگیر کار اجرایی کشور شدند که وقتی که باید در حوزهها بگذارند را کمتر گذاشتند.
قاضیعسکر: امام چند مطلب را خیلی خوب مدیریت کردند. مورد اول آن، تربیت نیروهای لایق و شایسته بود که اینها بتوانند پا به پای امام همراهی کنند و این ایدهها را پرورش دهند، تبیین کنند و مردم را آگاه کنند. مثل آیتالله شهید مرتضی مطهری، مانند شخصیتهای برجسته مرحوم آیتالله مدنی، مرحوم آیتالله صدوقی، آیتالله بهشتی و این طرف خود مقام معظم رهبری و امثال آنها، مرحوم آیتالله ربانی شیرازی که مردم میشناسند. مرحوم شهید بهشتی رضوانالله تعالی علیه یک انسان کاملاً مدیر، مدبر، فهیم و آیندهنگر و مسلط به مبانی دینی و اسلامی بود. یادم نمیرود در تحصن دانشگاه تهران، که ایشان هم تشریف میآوردند، موقع ورود، خبرنگاران خارجی اطراف ایشان بودند. ایشان چند سال آلمان بود و زبان آلمانی و انگلیسی میدانست و با آن قوتی که داشت، پاسخ سوالات اینها را میداد و بعد هم به دنبال این بود که در شورای انقلاب آینده را درست ترسیم کنند و خط دهی اصلی هم از امام بود.
مرحوم آقای سیدصادق طباطبایی رحمتالله علیه، در خاطراتش نوشته است و من از ایشان شنیدم که میگفت وقتی میخواستیم از پاریس به تهران بیاییم، در هواپیما امام یک پاکتی به من دادند و فرمودند این پاکت پیش تو باشد و وقتی رسیدیم تهران به من بده. من این را آوردم ولی چون احساس میکردیم که ممکن است در فرودگاه همه چیز را از ما بگیرند، آن را به یکی از خدمه هواپیما دادم و گفتم من این را بعداً از شما میگیرم. میگفت نهایتاً آمدیم و دیدیم اتفاقی نیفتاد و وقتی آن پاکت را گرفتیم، متوجه شدیم آن چیزی که امام به دست من دادند، پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بوده است. مرحوم آقای حسن حبیبی که حقوقدان بودند، روی آن کار کرده بودند.
اگر میآید ۱۲ بهمن ۵۷ اعلام میکند که من تو دهن این دولت میزنم و من دولت تعیین میکنم، برای این بود که برای نظام اسلامی برنامه داشت؛ از جمله همین قانون اساسی و بعد هم در فاصله کوتاهی همین قانون اساسی را به رأی گذاشتند و خبرگان قانون اساسی تشکیل شدند و رد و ایراد کردند تا کامل شود و چنین قانون اساسی جامعی تهیه شد.
پس امام، هم شخصیتها و شاگردانی را پرورش داد که در نهضت تنها نباشند و بتوانند مدیریت کنند؛ خیلی هم بودند مانند مرحوم آیتالله شهید قدوسی که در مدرسه حقانی ایشان در بحث تربیت نیرو واقعاً نمونه بود. ساعت ۱۰ شب به حجرهها سر میزد تا ببیند طلبه دارد مطالعه میکند یا نه.
رنجبران: و هنوز هم دارد از همان تربیتیافتگان استفاده میشود.
قاضیعسکر: بله. این نکته اول. نکته دوم این بود که امام یک فرد مهذبی بود. از نظر تربیت روحی، در اوج عرفان قرار داشت. اوج عرفان ایشان را خیلیها نفهمیدند و نشناختند. وقتی امام تفسیر سوره حمد را میگویند چنان مطالب عرفانی عمیقی را بیان میکنند که خیلیها متوجه عمق عرفان ایشان نشدند. ویژگی دیگری که امام داشت این بود که میتوانست آینده را ببیند و براساس همان هم به مردم وعده میداد و آیندهنگر بود.
از نظر مدیریت کردن مردم و مدیریت کردن افکار عمومی، ایشان برجسته است. من خواهشم این است که عزیزان صاحب اندیشه که امروز دارند روی این مسائل کار میکنند، بروند حرفهای امام را مرحله به مرحله کنترل کنند؛ ببینند امام در هر دوره زمانی چه مطالبی بیان کردند و کی به نتیجه رسید و امام از چه راهی رفت تا اینها را به نتیجه برساند. اولاً خود این برای ما قابل فهم نیست؛ همان روزی که امام در بهشت زهرا سخنرانی کردند، من جزو کمیته استقبال حضرت امام بودم. کنار جایگاه نشسته بودم. وقتی امام فرمودند من دولت تعیین میکنم، من تو دهن این دولت میزنم، شاید خودیها هم باور نمیکردند و میگفتند مگر چنین چیزی میشود؟! ارتش هنوز حضور دارد و تا بن دندان مسلح هستند و دولتهای غربی همه پشت رژیم شاه هستند. اما ۱۰ روز طول کشید تا انقلاب در ۲۲ بهمن پیروز شد.
آن روز که حکومت نظامی اعلام شد، بعدش آمدند گفتند که هدف ما این بود که حکومت نظامی اعلام کنیم و بعد امام را دستگیر کنیم و ببریم جایی که بین امام و مردم فاصله بیفتد ولی امام فرمودند مردم گوش نکنید و به میدان بیایید. امام مدیریت کرد. مرحوم آقای شهید محلاتی به صدا و سیما رفتند و گفتند این صدای انقلاب اسلامی ایران است و بعد شما دیدید که اصلاً نگذاشت آنها تصمیم بگیرند. این مدیریت را نمیتوانیم نادیده بگیریم که شخصیتی در این سن و سال میتواند این چنین مدیریت کند و به نتیجه برساند که در آخر احساس کند وظیفهاش را انجام داده است.
از همه مهمتر عدم دلبستگی به دنیا است. توکل به خدا رمز موفقیت امام بود. امثال من، ضعیف هستیم و توکلمان به خدا قوی نیست ولی امام کاملاً متوکل بود و لذا هر جایی که به بحران میرسیدیم امام خط شکن بود. مثلاً پاوه دارد سقوط میکند؛ رهنمود میدهد که بروید و نگذارید. آبادان و خرمشهر سقوط میکند، اما میفرماید نباید این اتفاق بیفتد. تمام لحظهها امام مدیریت نظامی کرد و به جایی رسید که یک وجب خاک کشور ما در اختیار دشمن قرار نگرفت. شما سابقه کشور را مطالعه کنید؛ هر بار که جنگ شد، گوشهای از کشور را تجزیه کردند. خیلی از این کشورها که اسم نمیبرم قبلاً جزو خاک ایران بود. اینها را بردند و ایران به وضعیتی در آمد که در مقابل قدرتهای بزرگ تسلیم شد. ما دستمان خالی بود. در خرمشهر مردم و بسیجیها با سلاحهای معمولی میجنگیدند. اما امام ایستاد و الان میبینید بعد از ایشان، خلف صالح امام با چه درایت و مدیریتی مملکت را آورده است جلو و ما را به جایی رسانده است که اگر روزی سلاح عادی هم نداشتیم، امروز موشکهای قارهپیما و هواپیمای نظامی را خودمان داریم میسازیم. از یک طرف دارند ما را متهم میکنند که پهپادهایی که در جنگ اوکراین استفاده میشود برای ایران است. اینها ساده نیست و جوانان ما باید توجه داشته باشند که امام چه کرد و رهبری ما چگونه توانست راه و مسیر امام را درست طی کند که ما بتوانیم این شرایط را داشته باشیم.
بنابراین اولاً امام مهذب بود و ثانیاً عالِم به تمام معنا در همه حوزهها بود و ثالثاً قدرت مدیریت افکار عمومی و مدیریت مردم را داشت.
این ساده است؟ من خودم را عرض میکنم. ما وقتی میخواهیم یک خانواده چند نفره را مدیریت کنیم چقدر سخت است. آن وقت مدیریت کشوری مانند ایران با آن همه تنوع افکار و تنوع قومیتها، امام بتواند چنان مدیریت کند که بر قلبها حکومت کند و مردم عاشق و شیفته امام شوند.
من هر دو را بودم. روزی که امام آمدند گفتند حدود ۴ میلیون و خردهای به استقبال امام آمدند؛ امام در این مدت کشور را مدیریت کردند و جنگ و سختیها بود اما وقتی امام از دار دنیا رفتند، گفتند حدود ۱۱ میلیون جمعیت آمد. من از نزدیک میدیدم که مردم آنچنان ضجه میزدند و شیون میکردند که باور بفرمایید اگر عزیزترین کسانشان فوت میشد اینطور ضجه نمیزدند. اینطور بود که امام هر حرفی میزد، مردم باور داشتند چون میدانستند امام اول خودش عمل میکند و بعد میگوید.
اگر امام میفرمود، مردم قانع باشید، میدانستند زندگی امام یک زندگی ساده و به دور از تشریفات است. اگر میفرمود با فساد مبارزه کنید، خودش از کسانی بود که مراقبت میکرد و به مرحوم حاج احمدآقا بارها میفرمودند که من دوست ندارم شماها در تشکیلات حکومتی وارد شوید و تا زنده بودند امام اجازه ندادند. برای اینکه به مردم بگویند هدف ما، شما هستید. میفرمود به من رهبر نگویید؛ به آن جوانی بگویید که به خودش نارنجک میبندد. چرا اینطور حرف میزد و دقیق مشخص میکرد مشکل کجاست؟
من این نکته را بگویم. شاید برای شماها هم جالب باشد. روزی که قضیه انفجار مقر حزب جمهوری اتفاق افتاد، من آن روز تهران بودم. اول صبح خبر را شنیدم. منزل پدر خانم ما تجریش بود و نزدیک بودم. آمدم به دفتر حضرت امام. مقام معظم رهبری، مرحوم آقای موسوی اردبیلی و مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی آمدند و مرحوم حاج احمدآقا هم بودند؛ بحث این بود که حالا چطوری این خبر را به امام بدهیم. بالاخره ایشان ناراحتی قلبی داشت و نگران بودند که نکند این خبر، امام را تحت تأثیر قرار دهد. یک ساعتی منتظر ماندند و سر ساعت امام زنگ زدند و آقایان تشریف بردند. امام از رادیو شنیده بودند که این اتفاق افتاده و بلافاصله به اینها گفته بودند که بروید و نگذارید مجلس از اکثریت بیفتد که اگر یادتان باشد برخی نمایندگان را روی برانکارد به مجلس آوردند. فرموده بودند که بروید بالاخره این اتفاقات میافتد؛ من اینجا خودم حضور داشتم. مردم به شدت گریه میکردند ولی امام اشک به چشمش نیامد. امام خیلی عاطفی بود. ولی فرمودند آنچه که در مورد شهید بهشتی برای من مطرح است، مظلومیت ایشان است که از شهادت ایشان، برای من اهمیتش بیشتر است. مضمونش این بود که چه اتهاماتی به شهید بهشتی زدند و چه کردند با ایشان و مردم اینجا گریه و زاری میکردند.
این نکته قابل توجه است که این رهبری، همان جایگاهی است که پیامبر و ائمه معصومین داشتند. چرا امیرالمومنین اینقدر در بین مردم محبوبیت داشت؟ چرا پیغمبر اینقدر عاشق پیدا کرد که وقتی از مکه به مدینه هجرت کردند مردم عاشقانه مینشستند به چهره پیغمبر نگاه میکردند. برای اینکه آن ویژگیهای الهی را میدیدند. امام هیچ وقت برای خودش کار نکرد.
»»»گزارش تصویری/ مصاحبه با حجتالاسلام والمسلمین قاضی عسکر در برنامه حضور
رنجبران: حاج آقا عظمت این حرکتی که امام انجام داد؛ اگر بخواهم دقیق بخوانم از صحبتهای ایشان این بود که اگر غیر از روحانیون، جلودار حرکت انقلاب و تصمیمات بود، امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمریکا و جهانخواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامی و انقلابی چیزی برای ما نمانده بود. یعنی چقدر به جایگاه روحانیون تأکید داشتند. بعد میگویند روحانیون بدانند قدمی انحرافی، مقدمه سقوط مذهب و احکام اسلامی و حکومت عدل الهی است.
قاضیعسکر: جالب است که در همین زمینه امام صراحت هم داشت. یعنی یک تفکیکی قائل شد بین اسلامی که پیغمبر معرفی کردند و اسلام ناب و بین اسلام آمریکایی. حتی تعابیری که شاید به نظر ما قشنگ نمیآمد، اما امام میفرمود تا بدانند که دنبال کدامیک از روحانیون باید حرکت کنند. این را هم عرض کنم که یکی از ویژگیهای امام این بود که وقتی قلم به دست میگرفت و پیامی مینوشت اینطور نبود که پاکنویس کند. یعنی اینقدر این قلم روان، زیبا و جوانپسند بود که هر جایش را شما میخوانید، به خصوص پیامهایی که ایشان در مورد حج میدادند، بسیار زیبا بود.
مثلاً روی کجفهمی امام بسیار حساس بود. فهم بعضیها از اسلام فهم درستی نیست. فهمشان از حکومت دینی، فهم درستی نیست. این عین عبارت امام است. آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانینما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورد است. این را یک مرجع تقلیدی مطرح میکند که خودش نسبت به روحانیت حساس است و حاضر نیست که ساحت مقدس روحانیون خدشهدار شود.
رنجبران: منظورشان چه کسانی بود؟
قاضیعسکر: اسم نیاوردند. ولی همانهایی بودند که وقتی امام فلسفه میگفت و مرحوم حاج آقا مصطفی از یک لیوان آب خورد گفتند این لیوان را آب بکشید چون امام فلسفه میگوید! آخر کجفهمی از این بیشتر؟ اگر کسی فلسفه نداند، چطوری میتواند فهم درست عقلانی از اسلام داشته باشد؟!
یا کسانی که با رژیم شاه سازگاری داشتند و اصلاً حاضر نبودند با رژیم شاه مبارزه کنند. معتقد بودند که همین که مردم یک نمازی بخوانند و یک روزهای بگیرند، همین کافی است. مگر میشود دینی که این همه قوانین و مقررات برای اداره جامعه و خانواده، سیاست و اقتصاد دارد. خود طلبهها درحوزههای علمیه متاجر و مکاسب محرمه میخواندند. خب اینها اقتصاد اسلامی است. در مذمت ربا قرآن و روایات بحث کرده است. خب وقتی حکومت نباشد آیا میشود یک اقتصاد بدون ربا داشت؟ امام نگاهش اینطوری بود و آنها نمیفهمیدند و گاهی مقابل امام میایستادند و مخالفت میکردند.
رنجبران: حتی بعد از انقلاب؟
قاضیعسکر: نه قبل از انقلاب. حالا بعد از انقلاب هم کمی بودند ولی قبل از انقلاب، من در حوزه علمیه قم برخی را میدیدم که میگفتند مسئول این خونها کیست؟ خب ما این همه صدر اسلام شهید دادیم! چه کسی مسئول این خونها بود؟ اسلام نیاز به خون دارد. وقتی حادثه کربلا اتفاق میافتد و امام حسین و یارانشان به شهادت میرسد چه کسی مسئول این خونها بود؟ امام دارد میفرماید "و علی الاسلام والسلام" که فاتحه اسلام را باید خواند. برای اینکه آن اسلامی که یزید و معاویه میشوند سردمدار آن، دیگر اسلام نیست. اسلام باید رهبری آن با امام معصوم و بعد از او، نائبان امام معصوم باشد.
اینکه من میگویم ایشان برای خودش ذرهای امتیاز قائل نشد، اینجا مشخص میشود که میفرماید خدا میداند که شخصاً برای خود ذرهای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر زد، مهیای مؤاخذه هستم. اینکه میگویم باید تدریس شود، اینهاست. دقیقاً همان چیزی که امیرالمؤمنین فرمود که «أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأَنْ یقَالَ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَا أُشَارِکهُمْ فِی مَکارِهِ الدَّهْرِ» آیا درباره خودم به این قناعت کنم که به من امیرالمومنین گفته شود ولی در ناگواریها و مشکلات روزگار با مردم سهیم نباشم؟!
یا مثلاً در بحث معرفی کردن اسلام؛ من خیلی گاهی غصه میخورم که اینقدر زیباییها در قرآن و احادیث و سیره پیامبر و ائمه وجود دارد که امام رضا (ع) فرمودند «لَوْ سمعوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا» اگر مردم زیباییهای سخنان ما را بشنوند، از ما تبعیت خواهند کرد. چرا متأسفانه برخیها این زیباییها را بد تبیین میکنند؟ نسل امروز ما نسل فهیمی است، دانشمند است، سطح فکری و ضریب هوشیاش بالا آمده است. دیگر با ۵۰ سال پیش فرق میکند. مطالبی نباید بگوییم که خدایی ناکرده مردم از اسلام زده شوند. عین این عبارات را امام چگونه مطرح میکند؟ میفرماید از همه اهل منبر از همه محراب، از همه مسلمانها عاجزانه، با کمال عجز و تواضع استدعا میکنم این اسلامی که الان به دست شما افتاده است، وارونه نشانش ندهید. همانطور که هست عرضه کنید که اگر اسلام را همانطور که هست عرضه کنید، دنیا قبولش میکند.
رنجبران: و ما چگونه حرکت کردیم!
قاضیعسکر: مثلاً ما در همین مسائلی که امروز جامعه ما با آن مبتلا هست، بحث بانوان؛ شما دیدید روزی که مقام معظم رهبری برای خانمها سخنرانی کردند ایشان فرمودند اصلاً ما از غرب طلبکار هستیم. اینها شخصیت زن را له کردند و بعد ایشان آمدند با استفاده از آیات و روایات در فاصله یک ساعت، شخصیت و جایگاه زن را از نگاه اسلام مطرح کردند. من به دوستان هم خیلی گفتم که باور بفرمایید اگر این نگاه را ما بتوانیم به غرب و شرق عالم منعکس کنیم، هیچ خانمی از اسلام گریزان نیست. بعد فرمودند بحث زنان فقط پوشش نیست. پوشش و حجاب یکی از نگاههای اسلام است آن هم برای حفظ و حراست از شخصیت بانوان است که بانوان آلت دست مردان هوسباز قرار نگیرند که به عنوان یک وسیله از آنها استفاده کنند و بعد هم رها کنند.
رنجبران: آن جمله طلایی ایشان که در بجنورد هم سالهای پیش فرمودند که آنهایی که در ظاهر حجابشان ناقص است، از کجا معلوم که از من رهبر انقلاب باطن بهتری نداشته باشد.
قاضیعسکر: اصلاً این نگاه را ببینید. ما باید اینطور این امام را بشناسیم. در مورد تشریفات، ایشان میفرمایند تشریفات حوزههای روحانیت دارد زیاد میشود. وقتی تشریفات زیاد شد، محتوا کنار میرود و این موجب نگرانی است. زندگی صاحب جواهر را با زندگانی روحانیون امروز بسنجیم، خوب میفهمیم که چه ضربهای به دست خودمان به خودمان میزنیم. دیگر از این صریحتر؟ از این زیباتر؟ چقد راه را زیبا نشان میدهد که ما وقتی میتوانیم مردم را کنار خودمان داشته باشیم که مردم احساس کنند ما دنبال دنیا نیستیم و دنبال قدرت نیستیم و دنیازده نیستیم. قدرت هم اگر داریم برای این است که به نفع مردم از آن استفاده کنیم.
یک نکته زیباتر هم بگویم در مورد برخورد نسل جوان. ما با نسل جوان چگونه برخورد میکنیم؟ باور بفرمایید این نسل جوان عاشق اسلام و روحانیت هستند. عاشق اهل بیت هستند اما چرا ما نتوانستیم اینها را جذب کنیم؟ من دارم عین عبارت امام را میخوانم. امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامیمان احساس میکنند که میتوانند اندیشههای خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز حرفهای آنان را بشنوید و اگر بیراهه میروند، با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنها دهید. ای کاش عمل میکردیم!
رنجبران: گناه این کمتر از التقاط نیست؛ یعنی برای کسانی که این زمینه را فراهم میکنند...
قاضیعسکر: بعد میفرمایند وقتی ما میتوانیم به آینده کشور و آیندهسازان امیدوار شویم که به آنان در مسائل گوناگون بها دهیم و از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم و به همه شیوهها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنها میشود، احاط داشته باشیم؛ خب چرا از راه دیگری استفاده کنیم؟ امامی که در سن بالا اینقدر روحیهاش جوان است و اینقدر میفهمد نیاز نسل جوان چیست و چگونه باید با نسل جوان برخورد کرد.
رنجبران: حاج آقای قاضیعسکر از کجای انقلاب، حالا نمیگویم منحرف، ولی آن مسیر اصیل امام را فراموش کردیم؟ به خصوص در حوزههای روحانیت.
اگر نمیتوانیم، بیخود نرویم این سمت را بگیریم و خراب کنیم و مردم را ناامید کنیم. مردم ما ۴۰ و چند سال است پای این انقلاب ایستادهاند؛ ما نزدیک ۳۰۰ هزار شهید دادهایم. این همه خانواده شهدا هستند. من هر از چندی به دیدن این خانواده شهدا میروم و خدا شاهد است در برابر اینها احساس حقارت میکنم. یک پیرزن یا پیرمرد ایستاده یا به منزلشان که میرویم، چنان از انقلابش حرف میزند و میگوید من خودم بچهام را فرستادم و به شهادت بچهام افتخار میکنم. ما در مقابل اینها مسئولیم. ما نمیتوانیم سیاستهای غلط را دنبال کنیم. ما نمیتوانیم برنامهریزی غلط داشته باشیم و کاری کنیم که مردم ناراحت شوند و دلزده شوند.
در بحث تزکیه، ما باید اول مهذب شویم. وقتی من خودم متخلق به اخلاق اسلامی نباشم، چطور میتوانم دیگران را به اخلاق اسلامی دعوت کنم؟ امام میفرمایند تزکیه بر همه چیز مقدم است. طلبهای که در مدرسه درس میخواند همدوش با درس، تزکیه لازم دارد. اول باید مهذب شود.
من یادم است در قضایای قم آن اتفاقاتی که افتاد، در خرداد ۴۲ امام فرمود اگر به من هم اهانت کردند شما عکسالعمل نشان ندهید. اما میفرمود من دست طلاب را هم میبوسم، دست مراجع را هم میبوسم. یعنی برای خودش اهمیت قائل نبود. مهذب بود و خداوند هم مؤیدش کرد. «ان تنصروالله ینصرکم». اینها وعده الهی است که دارد محقق میشود.
یک نکته هم بگویم راجع به نگاه بلند امام که روحانیت را با دانشگاهیها نزدیک کند. این خیلی تفکر قشنگی بود. دانشگاهیها آرام آرام به دلیل ارتباطشان با کشورهای دیگر، ممکن بود تفکر غربزدگی پیدا کنند. حوزه هم ممکن بود با دانشگاه فاصله پیدا کند. امام وحدت حوزه و دانشگاه را مطرح کرد. میفرماید من به شما و به تمام نسلهایی که بعد از شما و ما خواهند آمد هشدار میدهم که ملت و روحانیت، دانشگاه و روحانیت از هم جدا نشوند که جدا شدن اینها هلاکت ملت و هلاکت اسلام و هلاکت کشور است. اینها باید با هم کار کنند. یکسری باید دین را بشناسند. «لیتفقهوا فیالدین و لینذروا قومهم إذا رجعوا إلیهم». قرآن میگوید که دین را بشناسند و بیایند در جایگاه رفیع تبیین اسلام بنشینند. خب شما شهدای جلیلالقدری که داشتیم شهید دادمان، شهید رجایی؛ اینها واقعاً مهذب بودند. اینها دین را میگرفتند و اجرا میکردند. هر جا گیر میکردند میآمدند سوال میکردند.
ما باید این مسیر را طی کنیم و یک مقدار هم دارد دیر میشود. زمان با را باید دقیقاً بشناسیم و به جلو برویم.
رنجبران: این زبان مشترکی که امام واقعاً خیلی از مرزها را شکستند و به معنای واقعی کلمه به مردم نزدیک شدند. بعد از انقلاب، ما چه کردیم؟ برخی معتقدند حوزه ما از مردم کمی فاصله گرفته است. از زبان مردم و از آنچه باید در زندگی مردم اجرا شود. برخی هم مخالف این دیدگاه هستند. شما کدام را قبول دارید؟
قاضیعسکر: من معتقدم الآن نمیشود راجع به این مسئله صریح موضعگیری کرد. برای اینکه اینها یکسری مقدماتی دارد که باید اول به آن بپردازیم. چون اگر ما تحلیل درستی ارائه ندهیم، در نتیجهگیری اشتباه خواهیم کرد.
امام اینجور بود و با کسی هم رودربایستی نداشت. یعنی عزیزترین کسانشان هم اگر گاهی موضعی میگرفتند که با اسلام سازگاری نداشت، ایشان رسماً موضعگیری میکرد و از مسیر نادرست به جاده اصلی برمیگرداند. ما نیاز به چنین چیزی داریم. رهبری ما هم دقیقاً همینطور هستند. شما نگاه کنید همین امسال آقا آمدند شعار سال را مهار تورم اعلام کردند. اما فقط این را نفرمودند. در مشهد سخنرانی کردند و این بحث را باز کردند. سخنرانی کردند برای کارگزاران و مسئولان نظام و متخصصین و کارآفرینان و راهکار نشان دادند که اگر من گفتم مهار تورم، باید از این مسیر بروید تا بتوانید تورم را مهار کنید. خب اگر ما به فرمایش ایشان گوش نکنیم، نتیجه این میشود که گرفتار خواهیم شد. این کلمات نورانی امام و رهبری باید جزو اسناد اصلی و بالادستی ما باشد و اینها را به برنامه تبدیل کنیم. چرا برنامههای ما عقب است؟ برای ۱۰ سال آینده، برای ۲۰ سال آینده در تمام حوزهها برنامهریزی کنیم تا نگذاریم به انحراف کشیده شود.
رنجبران: فکر میکنم در مورد هر نکتهای که گفتید بشود با امروز مقایسه کرد. الان مردم توقع دارند که ما قدری به مسائل روز بپردازیم. مثلاً در بحث حجاب که الان یک مسائل مختلفی درباره آن مطرح میشود. ما یکسری تندرویهایی داریم و یکسری کندرویهایی که رعایت نمیشود. اگر بخواهیم از دیدگاه امام و رهبری به این موضوع نگاه کنیم، به خصوص الان، نقش حوزهها و علما در این قضیه چه هست؟ چگونه باید حرکت کنند؟ بالاخره نقطه نظری در جامعه به وجود آمده است. برخی میگویند شاید باید از اول انقلاب به درستی بیشتر تبیین میکردیم و آموزش میدادیم و شاید در این زمینه کمکاری کردیم. اما الان باید چه کرد؟ الان وظیفه حوزهها و روحانیت در این زمینه چیست؟
ایشان در سمینار ائمه جمعه سراسر کشور سخنرانی کرد. کلیپش پخش شد و همه شنیدند که گفت این دختری که در خیابان با آن وضعیت است، اینها بچههای ما هستند. اینها را دوقطبی درست نکنید. این درست همان منطقی است که اسلام میخواهد.
من یک نمونهاش را عرض میکنم و شما ببینید اگر با این منطق با دخترانمان صحبت کنیم آیا میپذیرند یا خیر؟ آمدند متهم کردند اسلام را به اینکه زن را در خانه زندانی کرده است. ما بررسی میکنیم و میبینیم که اسلام نه تنها زن را زندانی نکرده بلکه اجازه داده در جامعه درس بخواند و درس خواندن را برای او واجب کرده است. خود پیغمبر در مسجد جا نداشت، دوتا خطبه میخواند. یکی برای آقایان و یکی هم برای بانوان. پیغمبر فرمود بگذارید زنان هم بیایند. در میدان جنگ، ام سلیم خنجر به دست گرفته و در کنار پیغمبر دارد دور میزند؛ وقتی ایشان مجروح شدند و روی زمین افتادند، لبخند میزنند که این چیست در دستت؟ میگوید یارسولالله من میخواهم اگر یکی از این مشرکان آمد سوی شما و خواست جسارتی بکند، با همین خنجر شکمش را بدرم. پیغبر نفرمود زن باید برود در خانه بنشیند؛ لبخند زد و در حقش دعا کرد. مگر بانوان صدر اسلام محدثه در بین آنها نبود. مگر خود زهرای مرضیه اجتماعی نبود؟ مگر همسر پیغمبر تجارت نمیکرد؟ مگر حضرت خدیجه کار اقتصادی نمیکرد؟ خب نگاه اسلام این است که زن در کنار مرد میتواند در تمام حوزهها حضور داشته باشد. امروز هم شما از مراجع تقلید سوال کنید که آیا زن میتواند در رشتههای مربوط به صنایع تحصیل کند؛ میگوید بله.
رنجبران: همین دیشب تیم هاکی روی یخ دختران ما نائب قهرمان آسیا شد.
قاضیعسکر: بله. شما از مراجع بپرسید که آیا زن میتواند در حوزه انرژی هستهای تحصیل کند؟ میگوید بله. الان دختران ما در دانشگاهها دارند در زمینه انرژی هستهای درس میخوانند. در صنعت هستند. زنان ما مطالب علمی و اختراعاتشان را بیان میکنند. خب این نظر اسلام است. اصلاً حجاب برای کجاست؟ آیا ما در خانه حجاب میخواهیم؟ خب آنجا که همسرش است و فرزندانش که محرم هستند. برادر و عموها و داییها هستند که محرم هستند. اصلاً حجاب دلیل اجتماعی بودن زن است. اسلام حجاب را مطرح کرد که وقتی زن وارد جامعه میشود، شخصیتش حفظ شود و آلت دست قرار نگیرد و ابزار هوسبازان قرار نگیرد. بیاید در جامعه نقشآفرین باشد.
رنجبران: مطلب دیگری که عدهای عنوان میکنند و به نظر من هم درست است، این است که اولاً این طرح و نقشه که در این ۶ ماه اخیر پیاده شد، کاملاً مشخص شد که از سوی دشمن طراحی شده است. بعضیها جسارتاً اشتباه کردند و در پازل دشمن بازی کردند. مگر مشکلی تا الان بوده؟ خیلیها با همان حجاب ناقص بودند و همه به یکدیگر احترام میگذاشتند. مثل همین حضورشان در مراسمهای شبهای قدر. حتی همین شهید عزیز غیرت، شهید الداغی، خانواده ایشان یک حجاب معمولی دارند ولی ایشان خودش را به خاطر آنچه که اعتقاد همهمان است فدا کرد. پس نشان میدهد که باید رفتارهایمان را قدری اصلاح کنیم.
قاضیعسکر: این همان چیزی است که امام اشاره فرمودند که باید کجفهمی را کنار بگذاریم و اسلام را همانطور که هست معرفی کنیم. در روایت آمده که وقتی امام زمان (عج) ظهور میکنند عدهای میگویند امام دین جدید آورده است! در صورتی که دین جدید نیست؛ بلکه آنقدر به اسلام پیرایه بستهاند که مردم فکر میکنند آن پیرایهها اسلام است! خب الان هم همینطور است. باید دفاع کرد. اصلاً دادگاههای ما وقتی زن مورد تعرض قرار میگیرد، باید از او دفاع کنند. در غرب خودشان آمار میدهند که از هر ۴ زن در انگلستان، ۳ نفرشان مورد ضرب و حرج از طرف شوهرانشان قرار میگیرند. این بردگی جنسی که در غرب به راه انداختند و شخصیت زن را از بین بردند و بنیان خانواده را از هم پاشاندهاند، بیاییم مقایسه کنیم. این نظر اسلام و این نظر غرب است. کدام را میپسندید؟ حتماً وجدان پاک نظر اسلام را قبول میکند. ما فکر میکنیم که کارهای دینی را و مسائل عقیدتی را با خشونت میشود حل کرد. خشونت برای موقعی است که کسی میفهمد اما میخواهد لجاجت کند.
رنجبران: الان دوباره بگوییم به نظرم قدری بیانصافی هم میشود ولی اینقدر فضا را سنگین میکنیم که یک امام جمعه بزرگواری وارد جمعی میشود و میبیند چند خانم حجابشان نادرست است، بعد در آن جو سنگین میگوید من از شماها بیزارم! خب اینقدر جو را سنگین کردهاید که اینطور میشود وگرنه مگر میشود که این بنده خدا به ذهنش نرسد که نباید این حرف را بزند؟!
قاضیعسکر: این برای این است که ما امر به معروف و نهی از منکر را درست نشناختهایم. فضلبن عباس همراه پیغمبر است. میگوید به جایی رسیدیم که یک نفر از پیغمبر سوال کرد و ایشان میخواست پاسخش را بدهد. یک خانمی آمد از آن طرف بگذرد که نظر مرا را جلب کرد و من با نگاهم این خانم را بدرقه کردم و صورتم دنبال این خانم رفت؛ پیغمبر در حالی که داشتند پاسخ سوال آن فرد را میدادند، متوجه من شدند و با دست صورت مرا برگرداندند. فضلبن عباس میگوید وقتی پاسخ آن مرد را دادند، اصلاً متعرض من نشدند و به من نگفتند ـ حالا به بیان امروزی ـ که آقای فضلبن عباس تو خجالت نمیکشی همراه با پیغمبر هستی و به نامحرم نگاه میکنی! بعد هم اصلاً مرا ملامت نکردند. ولی با دستشان که صورت مرا برگرداندند، مرا ادب کردند. این اسلام است.
بحث عالم به زمان بودن همین است. در روایت است که اگر آدم شناخت داشته باشد نسب به زمان خودش، کمتر گرفتار اشتباه میشود. دقیقاً امام همین را میفرمایند که حوزهها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست داشته باشد و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکسالعمل مناسب باشند. یعنی ما داریم میبینیم غرب دارد توطئه میکند در فضای مجازی شب و روز در ماهواره و شبکههای معاند دارند علیه ما تبلیغ میکنند. امام میفرمایند طوری برنامهریزی کنید که از آنها جلوتر باشید.
بعد میفرمایند چه بسا شیوههای رایج اداره امور مردم، در سالهای آینده تغییر کند و جوامع بشری برای حل مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا کنند. علمای اسلام از هماکنون برای این موضوع فکری کنند. اصلاً نیاز به شرح و بسط ندارد. امام دارد میفرماید آقایان چرا برای اینکه در روایات ما آمده است که «بچههایتان را طبق آداب زمان تربیت کنید؛ اینها در زمانی هستند غیر از زمان شما». من نمیتوانم با شیوههای ۵۰ سال قبل جوان امروز را تربیت و هدایت کنم.
رنجبران: من میتوانم براساس همین فرمایش صریح امام، این را بپرسم که حوزههای ما میتوانند یک طرح یا ایده جدیدی در مورد حجاب بدهند؟
قاضیعسکر: بله. اصلاً من حرف بالاتری میزنم. امروز من اگر دنیا را نشناسم، نمیتوانم برنامهریزی کنم. من اگر فضای مجازی را درست نشناسم که دنیا در حوزه فضای مجازی دارد چکار میکند، نمیتوانم بگویم که مردم وارد فضای مجازی نشوید. خب جوان با یک دکمه میرود تفحص میکند. کرونا که آمد جوانانمان را داخل فضای مجازی فرستادیم و برنامه شاد گذاشتیم. چارهای هم نبود. حالا این جوان رفته است. من برای اینکه کنترلش کنم، با منع کردن نمیتوانم. همان بحثی که در مورد تقوا وجود دارد، باید جوری این جوان را توجیه کنم که بفهمد چه کسانی پشت این صحنه هستند و قدرتهای شیطانی که دلشان برای ما نسوخته است.
شما دیدید که داعش را آمریکاییها به وجود آوردند و خودشان هم گفتند اما وقتی آمدند مسلط شدند، دیدید با ایزدیها چه کردند؟ دختران اینها را در اینترنت در معرض فروش گذاشتند! مگر آدم باید چقدر نادان باشد که اینها را تجزیه و تحلیل نکند. اینها شعار شیعه و سنی دادند و اولین بار در موصل که سنی بودند، علما و مردم اهل سنت را شهید کردند. آمدند با آثار تمدن مقابله کردند و موزهها را از بین بردند. نباید اینها را متوجه شویم که دنیا برای ما چه طراحی کرده است؟ باید مسنجم شویم.
یک بحث دیگری که مهم است، نهضت آزاداندیشی است. خود قرآن به ما میگوید که پیغمبر یکی از نقشهایش این است که زنجیرهای بردگی و اسارت را از دست و پای مردم باز کند و اینها را آزاد کند. آزادی هدیه خداوند به مردم است. ما نباید نگران باشیم. آقا در اوایل دوره رهبریشان که به قم تشریف آوردند و همچنین در دوره ریاست جمهوریشان، اصلاً کرسیهای آزاداندیشی را ایشان مطرح کردند. فرمودند در قم، باید این کرسیهای آزاداندیشی رایج شود.
خداوند رحمت کند شهید مطهری را، رضوان خدا بر ایشان؛ در حسینیه ارک قم، ایشان فلسفه مارکسیست میگفتند که بعداً کتاب شد. خیلی از علما میآمدند. من یادم نمیرود که مرحوم شهید مطهری مینشست روی منبر مثل یک استاد مارکسیست و نظریه و فرضیههای مارکسیست را مطرح میکرد؛ بعد که خوب مطرح میکرد، میگفت خب به این نظریه این اشکال وارد است. الان ما شناختمان از مسیحیت در دنیا چگونه است؟ ما چه تفاوتی بین مسیحیت کاتولیک و پروتستان قائل هستیم؟ آیا خبر داریم از فعالیتهای تبشیری مسیحیها در دنیا که برای جذب نسل جوان از چه شیوههایی استفاده میکنند که درمانگاه و بیمارستان و مدرسه میسازند؟!
خب من تا نشناسم چطور میتوانم بگویم اسلام دین برتر است. باید ببینم دنیا را و ببینم در دنیا چه میکنند. نظام خانواده در غرب از هم پاشیده شده است. من چون در ایام تبلیغی، سخنرانی داشتم در برخی کشورها، بعضی خانوادهها پیش من گریه میکردند که ما آمدهایم اینجا ولی دختر ۷ ـ ۸ ساله ما به مدرسه رفته و در کلاس مختلط مینشیند. استخر میبرند و برنامههای آموزش جنسی در کلاس و در سن کودکی یاد میدهند؛ بچهام بزرگ شده در دانشگاه برنامههای اردوهای مختلط میگذارند و استخر مختلط میگذارند؛ بچهام دارد از دست من میرود و من دیگر مالک این بچه نیستم.
چند شب پیش تلویزیون نمونهاش را نشان داد. من یک زمانی در سوئد سخنرانی میکردم؛ یک آقایی آمد به من گفت آقا اینجا وضع خیلی خطرناک است؛ گفتم چطور؟ گفت یک بچه اگر در مدرسه اظهار کند من تحت فشار عقیدتی هستم، میآیند بچه را به زور از پدر و مادر مسلمانش جدا میکنند و میدهند به یک خانواده مسیحی و این پدر و مادر مسلمان نمیفهمند این بچه چه شد و کجا رفت؟ غرب اینطور دارد بیرحمانه با مسائل مردم و زنان و خانواده برخورد میکند و تا من نشناسم چطور میتوانم جوانم را قانع کنم و بگویم جوان، الگوی تو غرب نیست. تو بهترین الگو را داری. الگوی اسلامی اینهمه مطالب زیبا دارد.
رنجبران: حاج آقا حوزههای ما در این زمینه کجا ایستادهاند؟
قاضیعسکر: ما عقبیم! البته خیلی کار شده و طلاب فاضل جوان ما اندیشههای خوبی دارند و خوب هم مطرح میکنند ولی نسبت به جهان ما عقبیم. ما میخواهیم اندیشههای مذهب اهل بیت را به دنیا معرفی کنیم. چقدر کشور هست؟ در آلمان چند روحانی شیعه داریم که به زبان مسلط باشد و در دانشگاهها بتواند برای اساتید و دانشجوها صحبت کند؟ در فرانسه چند نفر داریم؟ در مالزی و اندونزی؟ در انگلستان یا ایتالیا ما چقدر داریم که به زبان آنها مسلط باشند و بتوانند این اندیشهها را بیان کنند و با تفکر آنها هم آشنا شوند.
رنجبران: یک نکتهای که در ماه مبارک رمضان قدری متدینین را ناراحت کرد این بود که یکسری علمای شناخته شده ما، من دیگر اسم میبرم، آشیخ حسین انصاریان شبهای قدر در مورد حجاب نظری را گفت که بارها هم اعلام شده بود و خود حضرت آقا هم گفته بودند. ولی فضای اخلاقی ما به سمتی رفت که توهین به یکی از علمای عزیز و دوست داشتنی ما صورت بگیرد.
قاضیعسکر: همین که ما متأسفانه تحملمان را از دست میدهیم یک خطر برای جامعه اسلامی است. باید آستانه تحملمان را بالا ببریم. اولاً ببینیم این عالم مجاهدی که سالها مبارزه کرده است و در کنار امام و رهبری بوده است؛ و همین الان مقام معظم رهبری ایشان را چقدر دوست دارند و منبرهای ایشان چقدر مفید است. تلویزیون هر روز دارد پخش میکند. اتفاقاً چند روز پیش ایشان برای سالگرد حضرت عبدالعظیم حسنی به حرم آمدند سخنرانی کردند؛ یک صحبتی با هم داشتیم و اتفاقاً ایشان گفت این حرفی که من زدم، برگرفته از یک روایتی است در تحفالعقول نقل شده است. امام آنجا میفرمایند شما حتی برای اینطور افراد دعا کنید. خب اگر ما طالب این باشیم که گنهکارها برگردند مگر خود قرآن نمیگوید؟ «قل یا عبادی الذین اسرفو علی انفسهم لاتقنطوا من رحمتالله انالله یغفرالذنوب جمیعا». به پیغمبر میگوید به اینها بگویید اگر گناه کردند، برنگردند و مأیوس از رحمت خدا نشوند. خداوند همه را میبخشد. خب آدمی که گناه کبیره کرده و حالا در پیشگاه خدا توبه میکند، خدا قبول میکند؛ آنوقت من نعوذبالله از خدا جلوتر میافتم؟
رنجبران: حاج آقا اینکه عدهای حمله میکنند و بیاخلاقی میکنند، جزو همان مقدسمآبهایی نیستند که امام خمینی میفرمودند؟
قاضیعسکر: من میخواهم نکته دیگری را بگویم. ما همینها را هم نباید طرد کنیم. اگر کسی مسیر غلط و اشتباه را طی کرد، این را هم باید از فرزندان خودمان بدانیم اما او را خالی کنیم. شاید غفلت کرده؛ شاید نمیدانسته است. شاید اگر حق را بفهمد بپذیرد. این برمیگردد به اینکه ما باید شیوههایمان را عوض کنیم و آیندهنگر باشیم.
من یک جمله دیگری را هم بخوانم؛ آن زمانی که امام این حرفها را میزد، هنوز فضای مجازی خودش را خیلی نشان نداده بود؛ اما امام میفرماید بر تمام مسلمانان (خواهش میکنم روی عبارات دقت کنید) و پیشاپیش آنان، بر علمای روحانی و طلاب حوزههای علمیه اسلامی واجب است ـ یعنی از نظر شرعی مانند نماز است ـ که علیه سمپاشیهای دشمنان اسلام به هر وسیله ممکن قیام کنند تا اینکه بر همگان آشکار شود که اسلام برای اقامه حکومتی عدلگستر آمده است.
من یک وقتی یک سال در دهه محرم در مسکو منبر میرفتم؛ ما را به کتابخانه بزرگشان بردند و دیدیم کتابهایی که در حوزه اسلام هست، اکثراً منابعی است که مربوط به برادران اهل سنت است. قسمتی که مربوط به تشیع بود، خالی بود و چندتا کتاب بیشتر نبود. خب من چطوری میتوانم در مسکو تبلیغ فرهنگ شیعه کنم و چگونه میتوانم دین و اسلام را و فرهنگ اهل بیت را به آنها بفهمانم. این جزو اولویتهای ما است.
اولاً باید به زبانهای مختلف مسلط باشیم و فرهنگ اسلام و آن هم درست ترجمه کنیم و همانطور که کسی بانی میشود و فقرا را اطعام میکند، دنیا را پر کنیم. دنیا تشنه اسلام است.
مثلاً همین بحث نگاه اسلام به غرب؛ یک وقتی من در یکی از کشورها با یکی از اسقفهای بزرگشان گفتگو داشتم. گفتم شما میدانید اسلام چقدر نگاهش نسبت به اهل کتاب وسیع است. گفت بگویید. گفتم یک جمله امیرالمومنین دارند که آن را میگویم شما ببینید با مسلمانان اینطور برخورد میکنید؟ گفتم در شهر انبار، معاویه شبیخون زده و نیروهای امیرالمومنین را به شهادت رسانده و غارت کرده؛ از جمله از یک زن اهل کتاب، زینتآلاتش را کشیدند و اهانت کردند و غارت کردند. این هم داد میزده و از مسلمانان کمک میخواسته است ولی کسی کمکش نرفته است. این خبر به امیرالمؤمنین میرسد؛ ایشان میآید خطبه میخواند. ایشان کیست؟ پیشوای شیعیان. این دیگر در نهجالبلاغه بیان شده و گویای فرهنگ شیعه است. میگوید «فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً» اگر یک مسلمان ـ خواهش میکنم مردم به این عبارات توجه کنند ـ به خاطر اینکه به یک زن اهل کتاب جسارت شده و کسی از او دفاع نکرده، از این غصه بمیرد، من علیبنابیطالب او را ملامت نخواهم کرد بلکه شایسته تقدیرش میدانم. اصلاً تعجب کرد. گفتم شما ببینید این همه فلسطینیها را دارند قتلعام میکنند ولی آیا شما در دفاع از این ملت مظلوم چیزی گفتید؟ کجا ما میتوانیم این حرفها را پیدا کنیم. این حرفها برای ما است.
من خیلی خوشحال شدم از تشییع پیکر شهید عزیز ارامنه که چند روز پیش به خاک سپرده شد. باید از این مردم تشکر و قدردانی کرد که مثل بچههای خودشان او را بدرقه کردند. گفتند بستگان این شهید از دار دنیا رفتهاند. تلویزیون با هر خانم محجبهای که مصاحبه کرد، گفتند ما مثل خواهرش و مثل مادرش هستیم و با چه عظمتی ایشان را در مشهد و در تهران تشییع کردند. خود عزیزان کشیش ارامنه کلی تشکر کردند. این فرهنگ اسلام است.
رنجبران: آقای قاضیعسکر جایگاه رأی مردم و نظر مردم در نظریه ولایت فقیه امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب چه است؟
قاضیعسکر: برای نظر و رأی مردم دوتا بیان باید داشت. یکی اینکه یک وقتهایی تحت تأثیر القائات شیطانی قرار بگیرند. کمااینکه در اغتشاشات اخیر این اتفاق افتاد و بعد هم بیچارهها پشیمان شدند و عذرخواهی هم کردند. این را کنار میگذاریم. اما جایگاه رأی مردم، یک جایگاه کاملاً مشخصی است. این را من نمیگویم. امیرالمومنین ۲۵ سال از قدرت کنار گذاشته میشود. بعد مردم جمع میشوند و کنار خانه امیرالمومنین، آنقدر جمعیت زیاد است که امیرالمومنین فرمودند من نگران شدم که حسنین زیر دست و پای مردم بروند. چه فرمود ایشان؟ در گام اول فرمودند اگر این خواست مردم نبود و بعد هم فرمود اگر خدا پیمان نگرفته بود از دانشمندان که در مقابل ظالم بایستند و از مظلوم دفاع کنند، من افسار خلافت را روی دوش شترش میانداختم هر جا میخواست برود. مرا با حکومت چکار؟ اینکه حق او بود. او امام المسلمین بود ولی معلوم میشود که رأی مردم تعیینکننده است.
رنجبران: پس چرا یک تفکری قبلاً در حوزهها بوده و الان هم هست که آنچنان رأی مردم را نمیبیند؟
قاضیعسکر: به هر حال این تفکر را همانطور که عرض کردم باید بیاییم از جایگاه قرآن و روایات و سیره پیغمبر و اهل بیت برای مردم تبیین کنیم که بفهمند رأی مردم مؤثر است. البته فرض کنید مثلاً مردم گفتند ما اسلام را نمیخواهیم! خب این پذیرفته است؟ ممکن است خودشان طالب یک حکومت سکولار باشند ولی وظیفه روحانیت است که این را تبیین کند که حکومت سکولار به درد شما نمیخورد. جامعه اگر سکولار شد دیگر تمام تفکر اسلامی و دین و دیانت مردم از بین میرود.
حسینبن علی (ع) هم فرمود وقتی جامعه گرفتار یزید شده است حالا باید قیام کرد و باید از جانمان برای دفاع از اسلام بگذریم. پس این هم نیاز به تبیین دارد. اما جایگاه رأی مردم را امام فرمودند. مقام معظم رهبری هم بارها فرمودند. در قانون اساسی ما است. مردم وقتی پای صندوق رأی میآیند، همانطور که رهبر یک رأی دارد و تعیین کننده است، مردم هم همینطور هستند. اگر رهبری به یک نفر رأی دادند و تعداد بیشتری از مردم به یک نفر دیگری رأی دادند و او جلو آمد، آیا رهبر میفرماید که من باطل اعلام میکنم؟ بلکه میفرمایند هر کسی را که مردم رأی بدهند.
ولی یک ضوابطی هم گذاشتند که اینها نتوانند مسیر اسلام را منحرف کنند. حرف برای گفتن خیلی زیاد است. من فقط چند نمونه را فرصت کردم از فرمایشات نورانی امام برای شما بخوانم ولی فقط ما بسنده به این نکنیم. صحیفه نور در اختیار ما است. کتابهای زیادی را دفتر نشر آثار امام رضوانالله تعالی علیه به صورت تحلیلی، راجع به اندیشههای امام تألیف کردهاند و در برخی دانشگاهها برخی از اینها دارد تدریس میشود. بعد از امام چون فرصت رهبری به حمدلله بیشتر بوده است، از سال ۶۸ تا الان، رهبری مرتب برای مردم در مجامع مختلف سخنرانی کردند. رهبری با طبقات مختلف مردم صحبت کردند و اینها همه الگو و راهنماست.
رنجبران: شاید عدهای بگویند که آیا نفوذ ممکن است در حوزهها اتفاق بیفتد؟
ما باید بدانیم که تمام سازمانهای جاسوسی دنیا دارند علیه ما برنامهریزی میکنند. شاید نزدیک به ۲۰ و چند سال قبل، کتابی را نیروی انتظامی اگر اشتباه نکنم چاپ کرده بود که اسرائیل یک همایش بینالمللی برگزار کرد برای شناخت تشیع. اینکه چطور یک جوان شیعه حاضر میشود به دنیا پشت پا بزند و شهادت را انتخاب کند برای دفاع از اسلام. آن موقع اینها نشست گذاشتند که ببینند این ویژگیهای اسلام چیست تا بعد اینها را تخریب کنند. از جمله همین ولایت فقیه، زدن شخصیتهای دینی و مذهبی و سیاسی و علمی، که این کارها را هم کردند.
بنابراین باید بدانیم دنیا دارد بیدار عمل میکند و مرتب علیه ما کار میکند. ما نباید بخوابیم. ما باید بیش از آنها تحرک داشته باشیم.
رنجبران: آیا آن کسانی که به نحوی در حوزه طوری تبیین میکنند که انگار نظر و رأی مردم در حکومت اسلامی جایگاهی ندارد، میتوانیم بگویید که متأثر از جریان نفوذ در حوزه است؟
قاضیعسکر: یک مقدار آن کجفهمی است و یک مقدارش هم بعید نیست که نفوذ باشد. نفوذ که شاخ و دم ندارد. یک روحانی عمامه به سر را از کویت به انگلستان میبرند و خود دولت انگلستان شبکه در اختیارش میگذارد و بعد این با لباس روحانیت به همسر پیغمبر و به مقدسات اهانت میکند. برای اینکه مردم را به شیعه بدبین کند و جنگ شیعه و سنی راه بیندازد. آمریکا هم یک روحانی دیگر را از یک کشور همسایه ما میبرد و شبکه در اختیارش میگذارند. آخر هدایت یک شبکه چقدر هزینه دارد؟ خودشان گفتند که پول ما را انگلیس دارد میدهد و شما هم این جرأت و توان را داشته باشید که بروید از آنها بگیرید. آخر نباید بفهمیم که نفوذ تا چه حد خطر دارد و چقدر گسترده است؟
ما خیلی افراد را داریم که فریب میخورند و از جرگه روحانیت شیعه جدا میشوند. باید بدانیم که پشت صحنه اینها را فریب دادهاند و گرفتار کردهاند. راههای مختلفی هم برای فریب دارند. ولی باید آن بحث نهضت آزاداندیشی در همه جا و حتی در مساجد رواج پیدا کند. چه اشکالی دارد که وقتی منبری دعوت میکنیم، آن چیزی که خودش میخواهد را نگوید. من یک وقتی در نمازجمعه اصفهان در همان اوایل حضورم، یک سؤالی را مطرح کردم در خطبه نمازجمعه و گفتم مردم، من دوست ندارم که آن حرفی که من به ذهنم میآید برای شما بگویم؛ شما اگر دوست دارید مطلب خاصی در خطبهها مطرح شود به من بگویید و من به پیشنهادات برتر جایزه میدهم. شاید حدود ۱۴۰ ـ ۱۵۰ تا نامه برای من آمد و من خیلی از این نظرات استفاده کردم. شاید بیش از یک سال، خطبه اول من بحث مدیریت دینی از نگاه اسلام بود. من که شروع کردم بعضی گفتند ما اصلاً نمیدانستیم اسلام در مورد مدیریت این همه حرف دارد. من هم فقط قرآن و حدیث میگفتم و دنبال علم مدیریت امروز نمیرفتم.
من دیدم اینها ۱۳۰ ـ ۴۰ نفر هستند و یک کتابی را برای همهشان فرستادم. به همراه یک نامه تشکر. یک نفر بعداً برای من نامه نوشت که از اینکه برای من کتاب فرستادید از شما تشکر میکنم ولی آنچیزی که باعث شد بیشتر خوشحال شوم این بود که اولین بار بود در نظام جمهوری اسلامی که یک نفر نامه مرا خواند و جواب داد. من از این بیشتر شادمان شدم.
رنجبران: حاج آقا اینقدر شما گفتنی دارید که من حیفم میآید گفتگو را تمام کنم. در مورد نمازجمعهها گفتید و چون از اول هم گفتید که با حکم امام در این عرصه بودید؛ من میخواهم تأثیر این نمازجمعهها و خطبهها را اشاره کنید و اینکه چه چیزهایی گفته شود. همه هم بزرگوار و علمای عزیز ما هستند و قطعاً احترام دارند ولی مثلاً بعضی موقعها یک چیزهایی گفته میشود که آسیب میزند به اعتماد عمومی. مثلاً نکتهای از قرآن گفته میشود که اگر هر کسی در خانه طلا و زیورآلات نگه دارد، دچار عذاب الهی خواهد شد. خب مردم پیش خودشان میگویند وضعیت اقتصاد ما این است و ما راه حل دیگری نداریم.
قاضیعسکر: البته آن اشاره به خانه ندارد. «وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ» معنایش این است که اقتصاد اسلامی یک اقتصاد پویا است. پول باید در چرخش باشد و در گردش تولید برود که هم اشتغال ایجاد کند و هم تولید را توسعه دهد؛ عرضه زیاد شود و به طور طبیعی عرضه و تقاضا بازار را تنظیم کند. اینکه ما آمدهام راه تولید را بستیم که آقا امسال فرمودند که موانع تولید را بردارید. چند شب پیش آقای رئیسی به مپتا تشریف برده بودند؛ آقایی میگوید من پنج سال پیش اتومبیل برقی تولید کردهام و استاندارد به من پنج سال است مجوز نداده است! خب این چه منطقی است؟ حالا یک ماه، دوماه، سه ماه بروند از نظر فنی بررسی کنند و نمونههای مشابه اتومبیلهای برقی در دنیا وجود دارد که اروپا تا چند سال دیگر اتومبیلهای بنزینیاش را جمع میکند. الان موتور سیکلت برقی هم تولید کردهاند و استاندارد باید زودتر تأیید بدهد. اگر این آقا انجام نمیدهد، کنارش بگذارید و یک آدمی بیاید که از نظر علمی مسلط باشد و کمک کند.
در مسائل منبر و خطابه هم به نظرم باید این را باب کرد و اجازه بدهیم مردم حرفهایشان را بزنند و طبق نیاز جامعه صحبت کنیم و عقاید شخصی خودمان را قاطی دین نکنیم.
میدانید که یک گزارش هفتگی از قدیم تهیه میشد که نه به این معنا امام جمعهها همین که ما میگوییم را بگویند، ولی با احتمال اینکه ممکن است فرصت نکرده باشند مسائل روز را کنکاش کنند، من آن موقع سعی میکردم تحلیلهای وزارت خارجه و دبیرخانه امنیت ملی و صدا و سیما و چند مرکز دیگر را بگیرم و از مجموعه اینها یک گزارشی را بدهم که امام جمعه در خطبه مطرح کند که فردا برای ما بار سیاسی نداشته باشد و برای مردم مشکل درست نکند.
همه اینها را در اسلام داریم که شما وقتی میخواهید صحبت کنید از مرز ادب خارج نشوید. من اگر میگویم، چون خودم عمل کردهام. من در خطبههای نماز جمعه به مردم گفتم مردم من وابستگی جناحی ندارم. اما من اگر تحلیل سیاسی کردم و ممکن است منطبق با این جناح یا آن جناح باشد، براساس جناح روی آن تحلیل نگذارید. چون این دیدگاه خودم است که دارم به شما میگویم. قابل نقد هم هست و میتوانید بگویید این حرف شما درست نیست. من ۵ سال آنجا خطبه خواندم و رسانه هم اینها را پخش میکرد. از آن زمان تا الان دیگر یک اتفاق در نمازجمعه اصفهان نیفتاد. مردم خوب و فهمیم هستند و خیلیهاشان دانشمند هستند.
یک وقتی بود تحصیلکرده در حوزه مسائل دینی نداشتیم، اما امروز شما میبینید میگویند این آقای استاد دانشگاه، رشتهاش عرفان اسلامی است. خب این تخصص پیدا کرده است و دکتری گرفته است و حتی فوق دکتری درس خوانده است و پرفسور شده است. الان چقدر حافظ قرآن داریم؟ اگر ببیند من منبری یا من امام جمعه خدایی نکرده یک آیه یا حدیث را اشتباه خواندم، خب این نسبت به من ایراد میگیرد. اینها را باید کار کرد.
البته من اینجا عرض کنم و چون از نزدیک دیدهام، شهادت میدهم که ائمه جمعه در سرتاسر کشور، اکثرشان خوب عمل میکنند و کارهای فرهنگی گسترده دارند و کنار مردم و با مردم هستند و با نسل جوان هستند. زندگیشان هم زندگی سادهای است چون سرکشی میکردم به ائمه جمعه، میدانم. ولی خب بعضی هم هستند که دقت نمیکنند و همین ها برای کشور هم بار سیاسی ایجاد میکند و هم متأسفانه یک عده را نسبت به روشها بدبین میکند.
بهترین الگو، خود رهبری است. ایشان بهترین راه را مشخص میکند. خدا نعمت بزرگی به ما داده است. ایشان دوره ریاست جمهوری، در شیراز برای حافظشناسانی که از گوشه و کنار دنیا آمده بودند نزدیک به ۳ ساعت راجع به ویژگیهای حافظ سخنرانی کردند که وقتی تمام شد، چند دقیقه برای ایشان کف میزدند.
باید با قرآن، با صحیفه سجادیه و با نهجالبلاغه بیشتر آشنا شویم و اینها را به برنامه تبدیل کنیم. همین سیاستهای کلی نظام که آقا چقدر وقت گذاشتهاند و مجمع تشخیص در گذشته وقت گذاشته است و آقا ابلاغ کردهاند، اینها نباید به کتابخانهها برود. باید در صحنه جامعه عمل شود. اگر این اتفاق بیفتد مطمئن هستم این مردمی که ما میبینیم، دست از اسلام و روحانیت و دین برنخواهند داشت. تاحالا هم نشان دادند. امیدواریم که قدردان باشیم. اگر خدایی ناکرده ما قدرناشناس باشیم، فردای قیامت معلوم نیست که با ما چه خواهند کرد. در روایات گاهی یک چیزهایی هست که ما وحشت میکنیم راجع به عالم بدون عمل. قرآن میگوید که چرا چیزی را میگویید که عمل نمیکنید. در روایت است که فردای قیامت جهنمیها از بوی تعفن بدن عالم بدون عمل در اذیت هستند. خدا فردای قیامت از ایشان سوال میکند و اگر باعث انحراف مردم شده باشند و ظلمی به مردم شده باشد و به خاطر حرفهای اینها این اتفاق افتاده باشد، فردای قیامت باید پاسخگو باشند.
رنجبران: بالاخره شما منصوب حضرت آقا هستید. آقا امسال از معدود سالهایی بود که با اینکه انتخابات در آخر سال برگزار میشود، اما ایشان از ابتدای سال به آن اشاره کردند و اهمیت انتخابات را مطرح کردند و اینکه یکی از شاخصههای قدرت ملی، حضور پرشور مردم در انتخابات است. به عنوان کسی که محضر آقا و امام را درک کردهاید فکر میکنید چگونه باید حرکت کرد که انشاءالله یک انتخابات پرشور با حضور گسترده و سلایق مختلف مردم داشته باشیم؟
قاضیعسکر: شما میدانید که هم امام و هم مقام معظم رهبری، در رابطه با حضور مردم در صحنه صحبتهای زیادی دارند. میطلبد یکی از برنامههای شما این باشد که نگاه امام به مسئله انتخابات چگونه بوده است. اینها یک لوازمی دارد. اگر ما واقعاً میخواهیم رأی مردم را داشته باشیم، حالا دور از جوسازیها که بحثش جداست، باید بستر را فراهم کنیم.
اولاً زمان را باید زیادتر کنیم. اینکه یک زمان محدودی را میگذاریم که شورای نگهبان میخواهد اینها را بررسی کند و بعد بگوید احراز نکردم، این درست نیست. ما این زمان را توسعه دهیم تا کاملاً بروند افراد را بشناسند. ما باید سلایق مختلف را حتماً در انتخابات دخالت دهیم. برای اینکه بالاخره جامعه که همه یکدست نیستند. سلایقی هم که ما میگوییم، قانون اساسی برای ما مشخص کرده است. کسی که ملتزم به اسلام و قانون اساسی است و ولایت فقیه را قبول دارد و معتقد به نظام اسلامی است؛ حالا ممکن است فکرش با من متفاوت باشد و ممکن است برای اقتصاد کشور راه حل دیگری داشته باشد و یا راه حل دیگری را برای تنظیم روابط با دولتهای دیگر داشته باشد. نباید اینها را محدود کنیم. بگذاریم بیایند. خب اگر این شد، در مجلس و امثالهم باید کاری کنیم که اجازه دهیم کارشناسان بیایند و هر طرح و لایحهای میخواهد مطرح شد کاملاً کارشناسی شود و بعد هم رأی دهیم و واقعاً بین خودمان و خدا تشخیص دهیم که تکلیفمان این است که به این قانون رأی دهیم. اگر هم بین خودمان و خدا به این نتیجه برسیم که این قانون اشتباه است، شجاعت این را داشته باشیم که رأی ندهیم.
اینکه رأی مخفی شده، این یک دلیلی داشته است. اینکه علما نشستند و این قانون را تدوین کردند برای این بوده است که خدایی نکرده کسی در رودربایستی سیاسی قرار نگیرد. و الا اگر من بدانم در حوزه انتخابیهام یک عده را علیه من راه میاندازند که مثلاً تظاهرات کنند و دیگر رأی به من ندهند، خب همه انسان هستند و ممکن است فردا طور دیگری رأی دهد. چون این رأی امانت است و برای آن قسم خورده است. این قسم که تشریفات نیست. خطوطش را هم رهبری ترسیم کردند.
قصدم از بیان این حرف، تعریف شخصی نیست. آن وقتی که آقای ریشهری به من گفتند که قرار است شما نماینده ولی فقیه شوید، گفتم من قبول نمیکنم. شما خودتان باشید و ما کمکتان میکنیم. ولی بعد چون نظر آقا بود، دیگر من تسلیم ایشان هستم و بودم. روزی که خدمت ایشان رفتم که رهنمودهای ایشان را گوش کنم عرض کردم که آقا من دنبال این سمت و مسئولیت نبودم ولی الان که شما این سمت را دادید، اگر یک هفته دیگر، یک ماه دیگر تشخیص دادید کسی بهتر از من میتواند حج را اداره کند، شما فقط به خودم بگویم، من خودم بسترش را فراهم میکنم و کنار میروم تا آن فردی که شایستهتر است بیاید.
اگر امروز ما روی آراء مردم و خون شهدا خدایی نکرده معامله کنیم، خیلی ضرر کردهایم. اصلاً چه ارزشی دارد ۴ سال نمایندگی یا ریاست جمهوری؟ من فردای قیامت این همه مطالبهگر خواهم داشت که چرا با رأی ما این کار را کردی. چرا به اقتصاد لطمه زدی؟ چرا به سیاست بد کردی؟ باید آن کسی که میرود، واقعاً چنین بین خودش و خدا قرار دهد.
رنجبران: انشاءالله. خیلی لطف کردید. من خیلی از شما سپاسگذارم. برایتان آرزوی توفیق دارم و انشاءالله سایهتان مستدام باشد. انشاءالله در این مسئولیت جدید مانند مسئولیتهای قبلی بدرخشید. خادمی حضرت عبدالعظیم حسنی (س) بر دوش شماست. خوش به سعادتتان. برای ما دعا کنید.
قاضیعسکر: سلامت باشید. اجازه دهید من یک حسن استفاده کنم. حضرت عبدالعظیم خیلی مقام والایی دارند؛ همانطور که زیارت ایشان، ثواب زیارت امام حسین را دارد و معروف به کربلای ایران است. ایشان خیلی مورد توجه امام هادی بودند. ما برنامههای فرهنگی متنوعی در حرم حضرت عبدالعظیم (س) طراحی کردیم که دارد اجرا میشود. خواهش من از مردم این است که بیشتر بیایند که هم ثوات زیارت را ببرند و هم از این برنامهها استفاده کنند. ما هم به عنوان خدمتگزار، در خدمت مردم هستیم.