پایگاه خبری جماران: مدتی قبل شماری از اسناد مربوط به آراء امام خمینی در برخی ادوار انتخابات مجلس و خبرنگان رهبری برای نخشتین بار منتشر شد.
ترکیب آراء امام در این برگه ها نکات جالب و شایان تحلیلی برای تحلیلگران و مورخان داشت.
در خصوص این موضوع با آیت الله موحدی کرمانی یعنی یکی از شخصیت هایی که امام در برگه های رأی خود مربوط به انتخابات مجلس دوم نام ایشان را نوشته است گفت و گویی را انجام داده ام که مشروح ـن در پی می آید:
در ابتدا درباره شخصیت امام و خاطراتی که از ایشان دارید بفرمایید.
امام بینیاز هستند از اینکه من درباره ایشان چیزی بگویم. شخصیت امام «اوضح من الشمس» است؛ از خورشید تابناک، روشنتر و واضحتر هستند.
لطفا درباره نگاه فراجناحی امام و حتی رأی دادنهای ایشان که به طیفها و سلیقههای مختلف رأی دادند بگویید، و در این زمینه چه درسی میتوانیم از حضرت امام بگیریم؟
باید از بیانات خود امام مطالبی در بیاوریم که امام چنین مشی را داشتند. امام درباره بنیصدر در دورهای نظری داشتند اما بعداً وی را تأیید نکردند، یا مهندس بازرگان را به عنوان رئیس دولت تأیید کردند اما این تأیید را ادامه ندادند. به عبارت دیگر هویت و مقصد این افراد بعدها بیشتر روشن شد و به نظر من امام تأیید خود را برداشتند.
تنوع و تکثرگرایی در رأی دادن امام را تحلیل بفرمایید که ناشی از چیست و چه مقدار اهمیت دارد؟
به نظر من امام در مقطعی خواستند با توجه به تکثر و رأی به تکثر، مقداری جامعیت جمهوری اسلامی را بیشتر کنند، اما فکر میکنم به مرور زمان ماهیت برخی روشن شد و امام از تکثرگرایی دست برداشتند.
اگر خاطرهای از دیدگاه حضرت امام درباره شما در خاطر شریفتان هست، بفرمایید.
یک بار من در مجلس بودم، تلفن مجلس زنگ خورد و گفتند حاج احمد آقا با شما کار دارد. حاج احمد آقا به من گفت: «نظر امام این است که بعد از شهادت آیت الله اشرفی اصفهانی، شما به کرمانشاه بروی». من گفتم: «هم به مجلس برسم و هم به کرمانشاه، برای من خیلی سخت است و مصلحت نمیبینم مجلس را رها کنم. سلام من را به امام برسانید و بگویید که واقعاً انجام درخواست شما برای من مشکل است». البته در ادامه گفتم که «امام هر چه امر کنند، من امتثال میکنم». حاج احمد آقا گفت که «امام امر نمیکنند اما دوست میدارند به کرمانشاه بروی». من گفتم، «اگر دوست بدارند من اطاعت میکنم». لذا قبول کردم و به کرمانشاه رفتم.
این یک خاطره شیرین بود که از امام داشتم. اینکه ایشان فرمودند، «دوست میدارند به بروی» اشارۀ لطف امام به من بود. اینکه این لطف از کجا ریشه میگیرد را نمیدانم و ناشی از بزرگواری امام بود.
حضرتعالی قبل از انقلاب و در دوران نهضت با امام ارتباط داشتید؟
قبل از انقلاب روحانیت مبارز فعالیتهای زیادی داشت، من در آن مجموعه بودم و با بزرگانی مثل آیت الله بهشتی، آیت الله مطهری و شخصیتهای دیگر جلسات خصوصی داشتیم. در دیدارها با امام، ایشان من را شناختند و هم فعالیتهایی ما به گوش ایشان رسیده بود. یادم است سفری به کربلا رفتم و درخواست ملاقات با امام کردم، امام اجازه دادند و ملاقات مفصلی با ایشان داشتم. امام به حاج احمد آقا گفتند: «در این موقعیت که انقلاب به مراحل حساس رسیده، چطور فلانی تهران را رها کرده و به نجف آمده است؟ و اعلامیهای که از تهران صادر میشود اسم او هم هست، در حالی که در ایران نیست!»
حواس امام جمع بود و به من لطف و عنایت داشتند که در نجف و عراق هستم، چگونه در اعلامیهای که در تهران صادر میشود، امضای من پای آن وجود دارد؟
من به حاج احمد آقا گفتم که «وقتی عازم عتبات شدم، به دوستان و آیت الله بهشتی وکالت دادم که هر اعلامیهای صادر میکنید، امضای من هم پای آن باشد». یادم است اعلامیهای حساس و خطرناک بود. شاید آقای محلاتی بود که تک تک با ما تماس میگرفت که اسم شما در اعلامیه باشد یا نه؟ چون میدانستند امضا حساسیت و خطر بزرگی دارد، لذا خواستند به خصوص از ما سوال کنند و از همه سوال کردند و من گفتم حتماً امضای من باشد.
پس امام در نجف تبعید بودند، به دیدار ایشان رفتید؟
بله دیدار مفصلی داشتم و اخبار ایران و جامعه روحانیت را از من سوال کردند. آن زمان بعضی گفته بودند که جامعه روحانیت به دنبال تشکیل مجلس آزاد باشد و یک مجلس اسلامی ـ مردمی تشکیل دهد تا مبارزه از طریق آن ادامه پیدا کند. یعنی برخی میگفتند که مبارزه از این کانال پیگیری شود و ما مجلس شورای اسلامی واقعی میخواهیم که در آن آراء عموم مردم باشد.
این سخن و پیشنهاد به گوش امام در نجف رسیده بود، در دیدار با امام، ایشان فرمودند: «برو و به کسانی که این سخن را میگویند، بگو که این پیشنهاد خطرناکی است. اگر بخواهیم مجلس شروع به کار کند و مردم را به رأی دادن دعوت کنیم باید موافقت شاه باشد یا شاه را قبول کنیم در حالی که شاه را قبول نمیکنیم».
در این مدت گرفتار زندان و ساواک و شکنجه شدید؟
بله، شکی نیست و از ما دست برنمیداشتند.
اولین حکم شما از امام برای کجا بود؟
اولین حکم من از امام برای امامت جمعه و نمایندگی امام در کرمانشاه بود که 5 یا شش سال در آن منطقه حضور داشتم.
تقدیر و تشکر میکنم از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار ما گذاشتید.