پایگاه خبری جماران: 1- انسان موجودی «در حال شدن» میباشد و در مسیر این شدن از سرمایه و ظرفیت فطرت و خرد از باطن وجود خود، و رسولان الهی با کتابهای آسمانی از بیرون، بهرهمند است تا به شخصیت خود و زیست و زندگی خود،در ابعاد فردی و اجتماعی و نیز مادی و معنوی یا دنیوی و اخروی، بپردازد و «شدنی» جامع و کامل از خود داشته باشد و «خلیفه» شایسته حق تعالی گردد.
2- از منظر اسلام ثقلین، رابطه میان شهروندان و حاکمان جاده دوسویه میباشد. سند و تجسّم این سخن حکومت و زمامداری رسول رحمت (ص) در مدینه النبی و امامت امیرالمؤمنین(ع) در مدت پنج ساله بس دشوار حکومت علوی است.
علی (ع) در بخشی از خطبهی سخنرانی 34 نهج البلاغه، در حالی که زمام حکومت کشور پهناور اسلامی را در دست دارد و به انواع و اقسام دشواری و دردسر مبتلا است، با صراحت و صدای رسا به عموم مسلمانان میگوید:
«ای مردم هم من بر عهده شما حقوقی دارم و هم شما حقوقی دارید که من و حکومتم باید آنها را پاس بدارد؛ اما حقوق شما بر من یکی این است که خیرخواه شما باشدم و برایتان خیر بخواهم، و حقوق مالی شما را بپردازم، دیگر اینکه آگاهی و دانائی را به شما بیاموزم تا در جهل و نادانی نمانید و علاوه برآن در تربیت و تأدیب شما بکوشم تا فرهنگتان ارتقاء یابد. و اما وظیفه شما که حقوق من بر عهده شما است؛ اینکه به بیعت با من وفادار باشید، و در سرّ و علن و آشکار و نهان ناصح و خیرخواه منِ حاکم و حکومت باشید، و دیگر اینکه وقتی به شما فراخوان دادم، اجابت کنید و فرامین حکومتی را (قوانین اجتماعی) اطاعت کنید.»
اگر حکومتی در رابطه خود با ملت این جاده دو طرفه را نداشته باشد، حق ندارد خود را حکومت اسلامی و پیرو سیره علوی بداند.
3- باید توجه داشت تا اسلام را ناقص و تک ساحتی نبینیم و یا ناقص به دیگران معرفی نکنیم، چرا که دین اسلام و آورده نبی رحمت و اهل بیت عصمت (عله و علیهم السلام) اولاً ساحت عقیده و اندیشه دارد و ثانیاً عرصه گسترده اخلاق دارد و در مرتبه سوم احکام و مجموعهای از بایدها و نبایدهای لازم و غیرلازم دارد تا مصالح و منافع انسان تأمین و حفظ شود و مفاسد مضار از او دفع گردد.
در این چشم انداز، در عرصه احکام و ساحت بایدها و نبایدها، انسان موحّد و متخلق به فضائل اخلاقی و پیراسته از رذائل نفسانی؛ وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دارد تا علاوه بر خود که باید صالح و به صلاح آراسته باشد، دیگران نیز در همین مسیر انسانیت زندگی کنند. البته این وظیفه اسلامی شرایط و ضوابط و درجات و مراتبی دارد که درجای خود باید بدان پرداخت، اما یکی از مهمات آن این است که در دوگانه حکومت و حاکمان با ملت و شهروندان؛ هر دو طرف وظیفه دارند آن دیگری را به خوبیها و معروفها دعوت کنند و امر نمایند و از بدیها و زشتیها باز دارند و چنین نیست که تنها حاکمان و اصحاب قدرت وظیفه دارند جلوی خطا و لغزش شهروندان را بگیرند تا به سوء عاقبت و خرابی دنیا گرفتار نشوند؛ بلکه یکایک ملت و عموم شهروندان نیز وظیفه و حق دارند حاکمان و قدرتمندان را امر به معروف و نهی از منکر کنند و در برابر ارتکاب گناهان و معاصی حاکمان بی تفاونت نباشند و ساکت نمانند.
آنچه در این عصر و زمان در جوامع بشری، افراد متشکل در احزاب و از طریق رسانههای عمومی ناظر و ناصح حکومت و حاکمان میباشند خود جلوه روشن امر به معروف و نهی از منکر است و همان «نصیحتی» است که علی(ع) فرمود شهروندان وظیفه و حق دارند حکومت را از آن زاویه مخاطب قرار دهند. اما آیا گویندگان مذهبی در جامعه ما به این بخش از امر به معروف و نهی از منکر توجه دارند و دعوت میکنند؟! واقعاً چنین غفلت بزرگی قابل اغماص و بخشش نیست و از آنجائی که توان و تأثیر حکومت و حاکمان در وضعیت جامعه مقدم و چندین برابر ظرفیت شهروندان است، پس صلاح و فساد آنها باید در درجه اول اهمیت و اهتمام باشد چرا که اگر به خصوص سخنگویان دینی در جامعه متهم به جانبداری از قدرت و حاکمان گردند، پیامدهای تلخ آن را باید بر عهده چه کسانی گذاشت؟!
درحالی که به دلالت روشن قرآن مبلغان «رسالات الله» تنها باید خشیت و پروای اورا داشته باشند و به همین جنبه ایجابی و مثبت اکتفا نکنند، بلکه در جانب سلبی، از غیر خدا، از احدی خوف و خشیتی نداشته باشند. اگر عموم مؤمنان از عالمان راستین چنین عملی ببینند، این خود دعوت به حق با عمل و از راه غیر زبان است که بدان توصیه شده ایم.
4- در نگاهی آسیب شناسانه و البته به دور از افراط و تفریط؛ افراط امیدواری خوش خیالانه و تفریط ناامیدی مأیوسانه؛ ما نه اسلام ثقلین را به جامعیت و اصالت و با روش خردمندانه و عقلانی، شناختهایم و بالتبع، نه آن را در جانها و جوامع مسلمانی محقق گردهایم! در حالی که صلاح و فساد جامعه اسلامی نقش دو گروه «علماء» و «امراء» نقشی بی بدیل و تعیین کننده است و پیامبر اکرم(ص) صلاح آنها را موجب صلاح امت و فسادشان را موجب فساد امت اعلان کردهاند. یعنی اگر دینداری – در ساحت اندیشه و عمل- اصیل و جامع باشد، از جمله امر به معروف و نهی از منکر با شرایط و مراتب مربوطه، در جای خود قرار میگیرد و موجب صلاح حاکمان و زمامداران و عموم مؤمنان میگردد و اما اگر دینداری وارونه گردد، میوه تلخ آن و ثمره فاسد آن اعوجاج، انحراف در فکر و عمل جامعه و افراد متدین خواهد شد و به صورت خاص امر به معروف و نهی از منکر هم در مظلومیت و یک سونگری قرار خواهد گرفت و کسی که معروف و منکر را نمی شناسد و یا زمینه و احتمال تأثیری هم وجود نداشته باشد، اقدام به آن میکنند که معلوم است نتیجه آن دین گریزی و بحرانهای اخلاقی و اجتماعی خواهد بود.
خداوند همگان – اعم از حاکمان و ملت- را مؤفق به شناخت و عمل به وظیفه بفرماید.