پایگاه خبری جماران: مرحوم عماد افروغ اگرچه در زمره منتقدان روشنفکران ایرانی تعریف میشد و مواجهه روشنفکران سکولار و پیرو میشل فوکو و مارتین هایدگر با انقلاب را از چالشهای انقلاب اسلامی میدانست و سعی میکرد همچنان یک جامعه شناس و فعال فرهنگی درقاب انقلاب اسلامی دیده شود؛ اما در تبیین موجه و معقول نسبت میان تجدد و سنت، حاکمیت و مردم، جامعه و فرهنگ، به ویژه فربه ترین عناصر آن یعنی دین، عدالت و انسانیت با روشنفکران ایرانی آرمان و دغذغهای مشترک داشت و چون آنان همواره میکوشید تا فضایی مناسب و راهی درست برای امکان زیستن مومنانه و انسانگونه در ایران آینده ایجاد نماید.
به همین خاطر از فقدان روشنفکران ملتزم به انقلاب اسلامی و حقیقتگرایی که حقیقت را در وجه هستی شناسی و مردمداری آن باور داشته باشند رنج میبرد و آن را فریاد میزد.
مرحوم استاد عماد افروغ هرچند به اقتضای درک اوضاع و احوال سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه خود و بر اساس پیشفرضها، دلبستگیها و آموختههای خویش میگفت و مینوشت اما پیوسته میخواست با نوشتهها و گفتههایش بگوید که در امتداد همان مسیر بلند پر فراز و فرود گام برمی دارد!
در دیدارها و گفتگوهای مختلفی که با او داشتم دریافتم که حامل همان تفکر در چارچوب پارادایمهای انقلاب اسلامی است.
هنر او تنها استفاده حرفهای از واژهها و استعمال هنرمندانه کلمات نبود او در زدودن اندیشه دینی و حکمرانی از غبار تعصب و تنگ نظری ویرایش آن از جهل و جمود و ستم نیز هنرمندانه عمل می کرد.
این اواخر هنگامیکه تلفنی جویای احوال او میشدم و یا درخواست گفتگو میکردم ؛ با تاثر و تاسف از اتفاقات و آنچه بر سر انقلاب و آرمانهای امام آمده است و از بیتوجهی زمامداران به عواقب آن و بیتدبیری در مواجهه با آن سخن میگفت و زجر میکشید.
خداوند آن استاد شجاع و فرزانه را با بندگان مخلصش محشور فرماید.