در رفراندم 12فروردین 58 ، حتی یک رای باطله نداشتیم یا کمتر داشتیم و بعد از آن نیز نمایندگان مجلس با آراء اکثریت به مجلس راه می یافتند ؛ اما امروز مردم چندان تمایلی به تعیین سرنوشت خود نشان نمی دهد و مسئولان انتخابی با کمترین در صد برگزیده می شوند و گاهی آراء باطله از آراء کاندیدای ریاست جمهوری بیشتر می شود . چرا چنین شده ، چون از مردم سالاری دینی ، تعیین سرنوشت و جمهوریت نظام ، فقط پوسته ، اسکلت ، شعار و حرف خشک و خالی باقی مانده است. تا دیر نشده ناچاریم به مکتب امام و حواریون امام برگردیم.
انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی ( ره ) و استقامت و مجاهدت های حواریون امام و همراهی بزرگوارانه اقشار مختلف مردمِ شریفِ ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید و پس از 2500 سال به حاکمیت سلطنتی ، طاغوتی و استبدادی در ایران برای همیشه پایان داد.
امام خمینی ( ره ) در همان آغازین روزهای ورود به ایران ، دولت موقت تشکیل داد و آن را مؤظف به برگزاری همه پرسی کرد ، دوازدهم فروردین 58 ، یعنی حدود 50 روز بعد ، با یک حضور حماسی و گسترده مردم در همه پرسی ، انقلاب به تکامل و اوج رسید ؛ مردم ایران با حضور آگاهانه و متعهدانه در اولین انتخابات آزاد تاریخ ایران ، نظام مقدس جمهوری اسلامی را برای اداره کشور انتخاب کردند.
رفراندوم از ساعت ۸ صبح روز ۱۰ فروردین ماه ۱۳۵۸ آغاز شد ، از لحظات نخستین ازدحام جمعیت برای شرکت در همه پرسی بسیار پر شور و با شکوه بود به حدی که پیش از غروب آن روز امام خمینی (ره) دستور به تمدید زمان برگزاری انتخابات داد و روز بعد هم ادامه پیدا کرد و سرانجام شامگاه ۱۱ فروردین ماه پس از دو روز حماسه ، شمارش آرا حدود ساعت ۲ بامداد ۱۲ فروردین ماه به پایان رسید.
آن ایام واجدان شرایط شرکت در انتخابات ۲۰ میلیون و ۸۵۷ هزار و ۳۹۱ نفر بودند که از این تعداد ۲۰ میلیون و ۳۰۹ هزار و ۵۹۵ نفر در انتخابات شرکت کردند که با توجه به تعداد شرکت کنندگان حضور حد اکثری مطلق را در این انتخابات شاهد شدیم. با توجه به اینکه تعرفههای رأی گیری از دو قسمت « آری » و « نه » تشکیل شده بود هیچگونه رأی سفید و باطله ای از صندوقها خارج نشد و در نهایت مردم ایران با رأی ۲/۹۸ درصدی خود ساختار سیاسی، اجتماعی ایران را تغییر دادند و نظام جمهوری اسلامی به جای نظام سلطنتی در ایران مستقر شد. به همین دلیل ۱۲ فروردین از آن روز « جمهوری اسلامی » نام گرفت.
1. در آن ایام حضور حماسی مردم نشان داد ، انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی به جای حکومت بر ابدان مردم در دل ، جان و قلب آنها جای دارد. از اقشار مختلف مردم ؛ شیعه ، سنی ، مسیحی ، کلیمی ، زرتشتی ، یهودی ، بی حجاب ، با حجاب ، پیر ، جوان ، میانسال ، زن ، مرد ، دختر ، پسر ، همه و همه آمدند و با چه احساس مسئولیتی ، شوقی و اشکی آراء خود را به صندوق ها سرازیر کردند. حتی بعضی ها به یک بار بسنده نمی کردند با ترفندهایی سعی داشتند برای چندمین بار سر صندوق ها حاضر شده و دوباره رای بدهند و می دادند ؛ این اصرار و اهتمام با چشم پوشی از اشکال قانونی ، می تواند نهایتِ عشق و شیداییِ توده مردم به نظام جمهوری اسلامی را نشان دهد.
2. امام خمینی در اولین فرصت ، طی حکمی به مرحوم بازرگان ، او را به انتقال قدرت و تثبیت ارکان نظام جمهوری اسلامی از قبیل: انتخابات نمایندگان خبرگان ، تدوین و تصویب قانون اساسی ، انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری که همه حکایت از « تعیین سرنوشت مردم به دست خود » داشت ، مؤظف کرد. از مجموع سخنرانی ها و مصاحبه های امام در آن ایام بر می آید که او چقدر در تشکیل این ارکان و ساختارها اهتمام و شتاب ویژه از خود بروز می داد. به طوری که در سایه این پیگیری ها در مدت تقریبا یک سال همه این ارکان وجود خارجی به خود گرفتند و مستقر شدند.
در هیچ انقلابی و کشوری سابقه ندارد ، هنوز پنجاه روز از پیروزی آن نگذشته انتخابات برگزار شود. اما در انقلاب اسلامی ایران شد. امام سعی داشت تا مردم در « تعیین سرنوشت آینده خود » نقش جدی ، آگاهانه و مسئولانه داشته باشند. او با توجه به اوج محبوبیتی که در میان اقشار مختلف مردم داشت، اگر بدون مراجعه به آرای عمومی ، نظام سیاسی کشور را «جمهوری اسلامی» اعلام می کرد ، مردم با دل و جان قبول میکردند و کسی اعتراض نداشت ، اما رهبر کبیر انقلاب اجرای رفراندم و « رجوع به آرای عمومی ملت » درباره تغییر نظام سیاسی کشور و تأسیس سایر ارکان و ساختارها را در اولویت قرار داد و عملی کرد.
3. خمینی کبیر در ده سال رهبری حکیمانه خویش همواره به نقش مردم در « تعیین سرنوشت خویش » اهتمام ویژه داشت و در مقام عمل نیز به آن پایبند بود ؛ اما متاسفانه ما هرچه از زمان حضور آن راحل گرامی فاصله گرفتیم به همان اندازه و به تدریج از مبانی و تفکرات او پرت و بیگانه شدیم ؛ چنانکه شدت و سرعت این بیگانگی در آغاز حاکمیت جریان انحرافی بیشتر نمایان شد ؛ افرادی و تفکری در کشور و لایه های گوناگون ارکان نظام نفوذ و رسوخ کردند که از حیث « تعیین سرنوشت مردم به دست خود » زاویه آشکاری با امام ، رهبری و سایر حواریون امام داشتند. بر همین اساس تفکر قانون گریزی ، خودمحوری ، قیم مآبی و سلیقه سالاری به اوج خود رسید و از اینجا بود نطفه ناکارآمدی ها ، نارضایتی ها و فاصله ها میان ملت و مسئولان منعقد گردید و امروز شاهد حاصل و پیامدهای
ناگوار آن ، یکی پس از دیگری درعرصه های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی هستیم.
این ایام یک بار دیگر به گذشته ها مرور کنیم و ببینیم کجا بودیم و اکنون به کجا رسیدیم؟ در رفراندم 12فروردین 58 ، حتی یک رای باطله نداشتیم یا کمتر داشتیم و بعد از آن نیز نمایندگان مجلس با آراء اکثریت به مجلس راه می یافتند ؛ اما امروز مردم چندان تمایلی به تعیین سرنوشت خود نشان نمی دهد و مسئولان انتخابی با کمترین در صد برگزیده می شوند و گاهی آراء باطله از آراء کاندیدای ریاست جمهوری بیشتر می شود . چرا چنین شده ، چون از مردم سالاری دینی ، تعیین سرنوشت و جمهوریت نظام ، فقط پوسته ، اسکلت ، شعار و حرف خشک و خالی باقی مانده است.
تا دیر نشده ناچاریم به مکتب امام و حواریون امام برگردیم.
11فروردین 1402