پایگاه خبری جماران: در اسفندماه 1401 خانم عالیه روحانی همسر استاد شهید مطهری دار فانی را وداع گفت.
یکی از زنانی که ارتباط نزدیکی با ایشان داشت، خانم عفت مرعشی همسر مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی بود.
به همین مناسبت خبرنگاران جماران با ایشان گفت و گویی را انجام داده که مشروح آن در پی می آید:
لطفا از کیفیت آشناییتان با خانم عالیه روحانی همسر شهید مطهری بفرمایید.
در سال 1345 که آشیخ اکبر به دلیل فراری بودن تصمیم گرفت از قم به تهران مهاجرت کند، در نائب السلطنۀ تهران در خانهای ویلاییِ دو طبقه مستقر شدیم. من سه فرزند قد و نیم قد به نامهای فاطی، محسن و فائزه داشتم که پشت سر هم بودند و با هم یک سال فاصله سنی داشتند. محسن و فاطی به مدرسه علوی پسرانه و دخترانه میرفتند. طبقه دوم خانه ما خالی بود لذا آیت الله خامنهای با خانواده آنجا مستقر شدند و با منصوره خانم همسر آیت الله خامنهای مأنوس شدم. بعد از دستگیری آشیخ اکبر که آیت الله مطهری با خانواده به دیدن ما برای سرکشی آمدند با اعظم خانم یا عالیه خانم همسر آیت الله مطهری آشنا شدم. او هم شش یا هفت بچه قد و نیم پشت سر هم داشت.
سالهای 45 تا 55 برای همه انقلابیون پرحادثه بود و برای ملاقات به زندان هم میرفتیم. کم کم با بقیه همسران انقلابیون نیز آشنا شدم از جمله همسر شهید عراقی، همسر شهید بهشتی، همسر شهید مفتح و همسر شهید باهنر. آشیخ اکبر از زندان همیشه سفارش رفت و آمد با این خانوادهها را داشت و از طریق ما کمکهایی به اکثر خانوادههای زندانیان که آن زمان مبارزات اسلامی داشتند، میرسید و با هم این کارها را انجام میدادیم. لذا میشود گفت، قبل از انقلاب رفت و آمدهایی بود با هم کمکدهی میکردیم و به خانوادههای زندانیان سر میزدیم.
آشیخ اکبر از سال 46 ساخت منزلی را در قلهک آغاز کرده بود که به زندان افتاد اما من پیگیر شدم، خانه را تمام کردم و به محله شمالی تهران کوچ کردیم. در قلهک به خانوادههای شهید مطهری، شهید بهشتی و شهید مفتح که آن طرفها زندگی میکردند، هم محله شدیم، با هم مأنوس شدیم و رفت و آمدها زیاد شد.
این دوستیها چگونه و تا چه زمانی ادامه داشت؟
دوستیها عمیق و عمیقتر میشد، مخصوصاً بعد از انقلاب و بعد از شهادت آیت الله مطهری به دست گروه فرقان که در دو یا سه ماه بعد از پیروزی انقلاب اتفاق افتاد؛ بعد هم ترور شهید عراقی و پسرش حسام، و شهادت آیت الله بهشتی و آیت الله مفتح همگی توسط گروه فرقان انحرافی رخ داد که باید از این مسائل در انقلاب مخصوصاً الان جلوگیری کرد. قبل از انقلاب در منطقه قلهک که همسایه بودیم ارتباط ما با این خانوادهها دو چندان شده بود، اما با خانم مطهری ارتباط ما بیشتر بود و در اکثر سفرهای زیارتی و مخصوصاً سفر به عربستان، مکه، مدینه و مشهد، ما را همراهی میکردند.
همه خانوادههای شهدا اخلاق بسیار خوبی داشتند و زندگی فرزندانشان را به خوبی اداره میکردند. به ویژه خانم مطهری که شیرین صحبت میکردند و خوابها و رؤیاهای خود را خیلی شیرین تعریف می کردند. روابط ما بسیار عمیق و حتی روزانه و زیاد شده بود. بعد از انقلاب به صورت ناشناس با هم میرفتیم و به خانوادههای رزمندگان سر میزدیم و به آنها از طریق گروهی به نام انصار کمک میرساندیم. آشیخ اکبر به عنوان رئیس مجلس یا رئیس جمهور که در بعضی از سفرهای کاری استانی برای بازدید یا افتتاح میرفتند همراه ایشان میرفتیم و همسر شهید مطهری هم با ما میآمدند. همسران شهدا در این سفرها ما را همراهی میکردند، هم روحیه ما را خوب میکردند و هم به سفر و همراهان اعتبار میدادند.
مهمترین ویژگیهای ایشان چه بود؟
از مهمترین ویژگیهای مهم همسر شهید مطهری میتوانم به سرزنده بودن و اهتمام جدی به تربیت و زندگی فرزندان اشاره کنم و اینکه به هیچ وجه زیادهخواه نبودند. با توجه به دوران جنگ، بعد از شهادت همسرشان با همه سختیها میساختند، دم بر نمیآوردند و در محافل دوستانه و رفت و آمدها، ایشان را خانم مؤمنهای دیدم که سعی کامل داشت رفتار خود را با اسلام واقعی هماهنگ کند.
اگر نکات ناگفتهای از ایشان در خاطر دارید بفرمایید و اینکه موفقیتهای شهید مطهری تا چه میزان متاثر از ایشان بود؟
متأسفانه آیت الله مطهری سه ماه بعداز انقلاب شهید شدند و اگر زنده بودند هم اکنون در موقعیتهای بالایی قرار داشتند و به قول علی آقای مطهری اگر آیت الله مطهری زنده بودند شاید بعد از امام خمینی(ره) رهبر انقلاب میشدند. ولی به نظر من با هفت بچه قد و نیم قد در تهرانِ بی در و پیکر و مملو از فسادِ قبل از انقلاب، آیت الله مطهری به عالیه خانم مدیون است که اینچنین بچههای خوبی را تربیت کرده است و آیت الله مطهری قبل از انقلاب به موقعیتهای خوبی رسیدند چه در سخنرانیها در مساجد و دانشگاه ها و چه در کار اداری که انجام میدادند و میشود گفت همه اینها را مدیون همسرشان بودند.
به لحاظ سیاسی و جناحی همسر آیت الله مطهری به کدام جناحها گرایش داشت؟
فکر نمیکنم ایشان گرایش سیاسی خاصی داشتند. عشق به انقلاب و موفقیت آن در نظر ایشان مهم بود. بعد از تثبیت انقلاب و گذر از حوادث دهه شصت که آرامش نسبی ایجاد شده بود همه در فکر پیروزی در جنگ تحمیلی بودیم. کم کم بحث چپ و راست و روحانیون و روحانیت شکل گرفت اما هدف ما با خانواده شهدا از جمله خانم مطهری این بود که وارد این جریانات نشویم، هر چند در موارد مختلف در محافل خصوصی نظراتی داشتیم ولی علنی نمیکردیم. تا بالاخره با ظهور پدیده احمدینژاد و صحبتهای تفرقهانگیزانه ایشان از سال 84، اختلافات جدیتر شد و مقداری گرایشات و صحبتهای بعضی از فرزندان کدورتها و سوء تفاهماتی را بین ما پیش آورد و کمی فاصله را زیاد کرد ولی همچنان علاقه جای خود را داشت، ارتباطات ضعیف شد اما همچنان باقی بود.
غیر از شما دو بزرگوار در حلقه دوستان صمیمیتان کدام از همسران بزرگان قرار داشتند.
همان طور که قبلاً گفتم با همه خانوادههای شهدا مثل همسر شهید مطهری، همسر شهید بهشتی، همسر شهید عراقی و همسر شهید باهنر رفت و آمد داشتیم، مخصوصا با خانواده شهید باهنر ارتباطات ما خیلی ویژه بود چون ایشان کرمانی بود و از قبل با هم آشنا بودیم. گهگاهی که رنجشی پیش میآمد خانمها در جامعه مطرح نمیکردند بلکه به صورتهای مختلف سعی میکردند به آشیخ اکبر برسانند و در نهایت به صورت داخلی تا جایی که میشد مشکلات را حل میکردیم.
بعد از شهادت این بزرگان، همسر شهید مطهری خیلی نگران امنیت مسئولین بود و همیشه سفارش میکرد که مواظب امنیت مسئولین انقلاب باشید و بلایی که بر سر برخی مسئولین رده اول انقلاب آمد، دیگر تکرار نشود. به من سفارش میکرد که مواظب آشیخ اکبر باشم و هم به خود شیخ اکبر میگفت که خیلی مواظبت کنید و همه رهبران انقلاب را باید حفظ کرد.