باید اذعان کرد که امروز اغلب مشکلات سیاسی ، اقتصادی و فقر از ناحیه توهمات و آدم های متوهم سرچشمه گرفته است و اگر مسئولان واقعا در صدد برطرف کردن و جبران آن هستند ، تنها راه رهایی در مرحله اول علاج و انزوای آدم های متوهم از عرصه های سیاسی و اجرایی و بعد بازگشت به مکتب امام و حواریون امام می باشد و بس.
در طول تاریخ ، سوء استفاده های زیادی از سوی افراد نامیزان و گروه های فرصت طلب، نسبت به نیمه شعبان و وجود مبارک حضرت حجت امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) شده است و علمای شیعه همواره در برابر این انحرافات ایستاده و روشنگری کرده¬اند. این موضوع ریشه تاریخی دارد. وقتی پیرامون فرقه های مختلف شیعی تحقیق و بررسی می کنیم در می یابیم که اکثر آنها به انگیزه های مادی ، سیاسی و غیره پا به عرصه های دینی سیاسی و اجتماعی گذاشته و علاوه بر خود دیگران را گرفتار این انحرافات کردند.
مثلا فرقه « واقفیه» که شیعه هفت امامی هستند ، بنیانگذاران این فرقه برای این که اموال نزد خود را به خاطر نمایندگی از امام کاظم (علیه السلام ) داشتند به امام بعدی « امام رضا علیه السلام» ندهند ادعای غیبت امام کاظم را کرده و شایعه به راه انداختند آن حضرت به شهادت نرسیده ، بلکه غیبت کرده و بعداً بر می گردند. شیخ طوسی در الغیبة می نویسد: اولین کسانی که بر امامت امام هفتم شیعیان توقف کردند، علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی بودهاند که «در مال دنیا طمع کردند و به حطام آن دل بستند.»
یا فرد دیگری به نام «محمد بن علی شَلمغانی» که در دستگاه نیابت نائب دوم با « محمد بن عثمان عَمری» همکاری می کرد، انتظار داشت بعد از درگذشت نائب دوم ، نیابت به او منتقل شود ولی چون حسین بن روح نوبختی برای نیابت سوم برگزیده شد ، حسادت وی شعله ور گشت و او نیابت نائب سوم را منکر شد و خود ادعای نیابت مستقل نمود.
در سده های اخیر نیز دقیقا فرقه های : بابیت ، بهائیت در ادامه همین لغزش های مادی ، اخلاقی و سیاسی به وجود آمدند. علی محمد باب وقتی در مقابل فقهای شیعه ادعای بابیت کرد و گفت که «من نماینده امام زمان هستم» ، چون عده ای ساده لوح اطرافش جمع شدند، او متوجه ظاهر نگری و حماقت آنان شد در مرحله بعد گفت «من خودِ امام زمان هستم.» حتی حماقت طرفدارانش باعث شد و او ادعای پیامبری هم کرد و کارش به جایی رسید که بعضی از مشاهیر تبریز در معجزات و کرامات وی مقالات و کتاب ها نوشتند و او را « معجزه قرن» نامیدند.
متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب نیز شبیه این ماجراها گاهی کمرنگ و گاهی پر رنگ اتفاق افتاد که با هوشیاری حضرت امام خمینی و افشای علما و فقهای تیزبین تا حدودی نتوانستند مردم را فریب بدهند. در زمان حیات امام خمینی افراد متعددی مدعی ارتباط با امام زمان شدند و می خواستند به قول خودشان پیامی از طرف ایشان به امام خمینی برسانند ، حتی یک آقای محترمی ، طی دست خطی نوشته که فردی با امام زمان ارتباط دارد در دو مرحله به امام پیام آورده و پیروزی انقلاب را به ایشان بشارت داده ، اما رهبر کبیر انقلاب هرگز اعتنا ، میدان و اجازه دیدار به این جور آدم های متوهم و ظاهر نگر نداد. در موردی که بعضی مسئولین برجسته خیلی اصرار کرده بودند ، امام فرموده بود: « اگرشخص مدعی راست می گوید، من یک دیوان اشعار گم کردم اول جای آن را از حضرت سوال کند و برایم بیاورد ، بعد در خدمتشان هستم.» اما او رفت و هرگز برنگشت.
بعدها به خاطر غفلت هایی که متاسفانه انجام گرفت در دهه هشتاد کار به جایی رسید این انحرافات در سطح مسئولین رده بالا مشاهده گردید و رئیس جمهور وقت با کد « اللهم عجل لولیک الفرج... » وارد میدان شد و به نوعی و با عبارت های مختلف ادعای ارتباط با امام زمان کرد که ماجرای «هاله نور» و این که « الان آقا امام زمان(عج) خودشان دارند جامعه را اداره میکنند!» یا « پول یارانه ها متعلق به امام زمان است» یا « در دانشگاه کلمبیا یقین داشتم مولایم خواهد آمد و صحنه را اداره خواهد کرد» از آن جمله بود به گونه ای که ترفند های ایشان از مرحله عوام فریبی گذشت و به مرحله خواص فریبی رسید ، بسیاری از شخصیت های به ظاهر برجسته حوزوی ، دانشگاهی و سیاسی اطراف وی جمع شدند و برایش معجزه و کرامات تراشیدند وکف زدند و ثنا گویی کردند.
می گفتند در ارومیه هنگام سخنرانی دست به دعا برداشت فوری باران شروع به باریدن گرفت . می گفتند در زلزله کرمان دیوارهایی که عکس احمدی نژاد بر آن نصب بود سالم مانده و تخریب نشده بود. گفتند اگر قرار بود پیامبری مبعوث شود ، او حتما این آقا می شد. وی را همانند علی محمد باب « معجزه قرن یا هزاره سوم » خواندند و چه خسارت ها و پیامدهای ناگواری از این ناحیه بر پیکر نظام و انقلاب و مردم وارد شد که فقط خدا می داند و شاید سالها بگذرد تا بخشی از آن روشن شود.
متاسفانه این گونه پروژه ها همچنان ادامه پیدا کرد و هنوز هم البته با شکل و شمائل جدید و نو ادامه دارد. یکی از آنها ، حرکت تشکیلاتی پس مانده های انجمن حجتیه با نام « ظهور در آینده نزدیک » بود که پشت پرده آن هنوز هم به درستی برای مردم روشن نشده است، این پروژه اگر چه با موضع گیری بعضی از شخصیت های حوزوی و آگاه در ظاهر شکست خورد و متوقف شد ولی درخفا همچنان این تلاش و تکاپوها ادامه دارد ، چون رد پای همان افراد در بعضی مراکز حساس از جمله صدا و سیما همچنان مشاهده می شود و باید مردم و مسئولان به هوش باشند.
آنچه مسلم است نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران براساس واقعیت و عقلانیت و با بهره گیری از مکتب امام و حواریون امام ، مانند شهید مطهری و شهید بهشتی استوار شده و از هرگونه خیال بافی ، تخیل و توهم مبراست و باید اذعان نمود که امروز اغلب این مشکلات سیاسی ، اقتصادی و فقر از ناحیه همین توهمات و آدم های متوهم سرچشمه گرفته است و اگر مسئولان واقعا در صدد برطرف کردن و جبران آن هستند ، تنها راه رهایی در مرحله اول علاج و انزوای آدم های متوهم از عرصه های سیاسی و اجرایی و بعد بازگشت به مکتب امام و حواریون امام می باشد و بس.
باز نشر و تکمیل : 15 اسفند 1401 ( 14 شعبان 1444 )