پایگاه خبری جماران: سوم اسفندماه سالگرد صدور «منشور روحانیت» از سوی امام خمینی بود. این پیام که در ماههای پایانی عمر شریف امام راحل توسط ایشان صادر شد، حاوی توصیه های مهمی است که کماکان شایسته بررسی و بازخوانی است.
به همین مناسبت، با حجت الاسلام و المسلمین محمد کاظم تقوی مدیر تحقیقات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) دفتر قم، گفت و گویی را انجام دادیم.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با وی در پی می آید:
با توجه به اینکه امروز سالروز صدور پیام منشور روحانیت از سوی حضرت امام است، علاقهمندیم به مهمترین ویژگیهای این منشور و نکات مهم آن اشاره کنید.
با نثار سلام و صلوات الهی به روح قدسی حضرت امام اعلی الله مقامه، منشور روحانیت را باید یکی از بیانیههای تاریخی امام به حساب آورد. این منشور عصاره نگاه حضرت امام درباره ماهیت و رسالت حوزه و روحانیت است. همچنین افکار و اندیشههایی که مایه بالندگی فکر و اندیشه و فقاهت و اجتهاد در حوزه باشد در این بیانیه تاریخی آمده است. در ابتدا دو نکته مقدماتی عرض میکنم:
نکته اول اینکه حضرت امام در یک خاندان روحانی به دنیا آمد، نشو و نما کرد و با تمام زوایای حوزه و روحانیت آشنا بود. ایشان عمر خود را در حوزه و در صنف روحانیت سپری کرد؛ عمر شریف و بابرکت امام به تحصیل و تدریس علوم اسلامی و تحقیق و تألیف آثار گرانقدر علمی سپری شد. همچنین منصب سنگین و خطیر مرجعیت و زعامت جامعه اسلامی را بر عهده داشت.
نکته دوم اینکه حضرت امام از ماهیت و سرشت حوزهها کاملاً آگاه بود. به ظرائف و دقائق نهاد روحانیت توجه داشت و متفطن آن بود، اما نسبت به سرنوشت حوزه و روحانیت و رسالتی که این نهاد به عنوان حاملان و وارثان علوم قرآن و اهل بیت(ع) دارند، دغدغه داشت و به آن بسیار اهتمام میورزید؛ به گونهای که مجموعه بیانات و بیانیههای ایشان در یک جلد قطور از مجلدات تبیان درباره حوزه و روحانیت است و دغدغه و افکار و اندیشههای خود را درباره این صنف بیان کرده است.
با ذکر دو مقدمه به برخی از فرازهای منشور روحانیت اشاره میکنم.
منشور روحانیت بسیار مفصل و پرمحتوا است. حضرت امام در آغاز به تکریم شهدای روحانیت میپردازد؛ کسانی که در این صنف جان عزیز خود را فدا کردند و بر سر پیمانی که داشتند شربت شهادت نوشیدند. بیان ایشان این است: «در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی علمای اسلام اولین کسانی بودهاند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است. کدام انقلاب مردمی اسلامی را سراغ کنیم که در آن حوزه و روحانیت، پیشکسوت شهادت نبودهاند و بر بالای دار نرفتهاند و اجساد مطهرشان بر سنگفرشهای حوادث خونین به شهادت نایستاده است». این عبارت درباره قدرشناسی و تکریم از شهدای روحانیت است.
در دو فراز حضرت امام خدمات علمی و عملی حوزهها را مورد توجه قرار میدهد. در بخش خدمات علمی به کارنامه درخشان علمای راستین در عرصههای مختلف علوم اسلامی میپردازد که رسالت بزرگ و خدمت درخشان آنها، فهم و نشر علوم قرآن و اهل بیت(ع) بوده است. امام همچنین به خدمات عملی و مجاهدات علمای دین و روحانیت راستین، تحمل اسارتها، زندانها و آزارها اشاره میکنند. هچنین تأکید میکنند همین کارنامه درخشان در عرصه علم و عمل هنری بود که موجب نفوذ کلمه روحانیت و مقبولیت آنها در میان مردم شد؛ اینجا دیگر زر و زور و ثروت ثروتمندان و زور زورمندان تعیین کننده نبود.
پس از چند فرازی که عرض کردم، حضرت امام به خطراتی که متوجه حوزه و روحانیت است اشاره میکند. ایشان چه در گذشته و چه نسبت به آینده به دو خطر «ارعاب و زور» و «خدعه و نفوذ» توجه دارند که اگر این نهاد خدمتگزار دین و خدمتگزار بندگان خدا گرفتار ترس شود، اسیر زور زورمندان گردد و یا مکر و خدعه خدعهگران و نفوذ دادهشدگان در آن اثر گذارد، سرمایه روحانیت را بر باد میدهد.
در همین بخش حضرت امام به دوران انقلاب اشاره و خطر متحجرین را گوشزد میکنند که با افکار و اعمال منحط و رفتار غلط خود چه آزار و اذیتهایی که به مبارزین نداشتند. حتی اشاره میکنند که خطراتی که از گذشته از سوی متحجرین با افکار منحط خود متوجه حوزهها بود، این نهاد را در معرض تبدیل شدن به کلیسای قرون وسطی قرار داده بود.
خوب است که بدانیم تنها جایی که امام زبان به شکوه گشود و از برخی ناملایمات دوران مبارزات سخن به میان آورد در همین منشور روحانیت است. طبعاً معلوم است که امام نمیخواهد آزار و اذیتهایی که متوجه خود بود را واگویه کند که همیشه از این مسئله پرهیز داشت، میخواست خطر متحجرین و خطر تفکرات گروههایی که در ذیل عنوان انجمن حجتیه و با عناوین پر زرق و برقی مثل «ولایتی» و «اهل ولایت» بودند و افکار منحط خود را ترویج میکردند، یادآوری کنند.
پس از چند دهه که از صدور پیام منشور روحانیت گذشته است، جا دارد طلاب و فضلای جوان به این پیام مفصل و مشروح مراجعه کنند، آن را مورد مطالعه و مداقّه قرار دهند و از درسهای آن برای خود توشه برگیرند.
به نظر شما کدام بخش از فراز منشور روحانیت اهمیت زیادی دارد؟
فرازی که خیلی قابل توجه است و امام در آن افق آینده را مورد توجه قرار داد، «اجتهاد پاسخگو» است. امام صرفاً کارنامه روحانیت و خطرات متوجه حوزهها را بیان نکرد، بلکه راهکار نشان داد و مهمترین مؤلفۀ پویایی، کارآمدی و سازنده بودن فکر و اندیشه حوزوی را مطرح کرد و آن نظریه بسیار مهم و گرانقدر «تأثیر زمان و مکان در اجتهاد» است.
امام چه بسا در منشور روحانیت، از فقه یک معنای جدیدی ارائه میکند. البته در اندیشه ایشان جدید نبود؛ امام در سال 1329 در کتاب «اجتهاد و تقلید»، فقه را تعریف کرده بود به اینکه فقه، قانون معاش و معاد و راه وصول به قرب پروردگار بعد از علم به معارف است. حضرت امام همان را به گونهای دیگر و متناسب با دهه شصت و فضای پس از انقلاب مطرح کرد و گفت که «فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است». فقه اگر بخواهد در همیشه مقتضیات زمان را در نظر داشته باشد، پویا بوده و جلوبرنده زندگی انسان مؤمن و متعهد و ملتزم به احکام شرع باشد، نباید زندگی را با عسر و حرج و سختی و مشقت مواجه کند. اگر چنین باشد فقه سازنده، کارآمد و پیش برنده نخواهد بود.
آیا می توانید مبنای قرآنی و روایی این دیدگاه امام را شرح دهید؟
در قرآن کریم و سخن و سیره پیامبر اکرم(ص)، شریعت اسلام آسان و یُسر است. در آیات قرآن آمده است: «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ" و "وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ»، در دین و احکام شرع حرج و مشقت وجود ندارد. یا پیامبر(ص) فرمود که «بُعِثْتُ بِالْحَنِیفِیةِ السمْحَةِ السهْلَةِ» من دین و شرعی برای شما آوردم و راه سعادت و نجاتی برای شما فرستادم که آسان است و با سماحت و بزرگواری با شما مواجه میشود. لذا فقهای بزرگ، علمای راستین و زمانشناس و علمای جامع که اصول و فروع دین و معارف و احکام دین را میشناسند باید به گونهای از قرآن و سنت استنباط، استتناج و اجتهاد کنند که ثمره آن در هر عصر، سرزمین و نسلی مایه گره در زندگی انسانها نباشد.
امام در منشور روحانیت میفرماید: «اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمیدانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست؛ زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسألهای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد و یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند؛ بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است؛ واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی میطلبد. مجتهد باید به مسایل زمان خود احاطه داشته باشد».
آیا تا امروز حوزه های علمیه و روحانیون به این مشی امام توجه و اهتمام کافی داشته اند؟
من با تلخی اعتراف میکنم که پس از گذشت بیش از سه دهه از صدور این منشور، بیانیه و پیام راهگشا و افقی که امام به روی فقه و فقاهت گشوده، متأسفانه چندان مورد توجه علما و اندیشمندان قرار نگرفته است. در حوزههای فقاهت و اجتهاد به این مسأله چنان که شایسته بود و نیاز جامعه است، توجه نشده است. چه قدر موضوعات برای احکام فقهی وجود دارد که در گذر زمان و تطورات و گذر زندگی دگرگون شده است.
امام در منشور روحانیت تصریح میکند که اگر موضوعی عوض شود حکم آن نیز تغییر میکند، در حالی که ما احکامِ موضوعاتی که مربوط به چند صد سال پیش است را بیان میکنیم. اینجاست که باید بیان کنیم که چقدر از سخن امام صادق(ع) دور هستیم که «العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس» کسی که عالم به زمان خود باشد و نیازها و مقتضیات زمان خود را بشناسد مورد هجوم مشکلات قرار نمیگیرد، مشکلات بر سرش آوار نمیشود و دشواریها به او رو نمیکند.
اگر فقه ما برای زندگی فردی انسان و برای مدیریت جامعه امروز در عرصه بانکداری، در عرصه هنر، در عرصه سیاست و اداره جامعه راهگشا نیست، بن بست، مشکل و گره دارد به گمان بنده به خاطر این است که به این اصل اساسی و بنیادین یعنی «تأثیر زمان و مکان در اجتهاد» توجه نمیشود؛ در حالی که به برداشت بنده مهمترین فراز و مطلب در منشور روحانیت همین مسأله است.
امیدواریم که فقها و مجتهدین و فضلای جوان با زمانشناسی و البته با پایبندی به روش جواهری و منهج و سیره فقها در استنباط و اجتهاد احکام و با استفادۀ درست و عاقلانه و عقل محور از کتاب و سنت و با استفاده از علوم و دانشها و تجربیات بشری عقلا و خردمندان بتوانند اجتهاد و استنباطی داشته باشند که در عین حال که اصیل و راستین است، روزآمد، کارآمد و گرهگشای زندگی انسان و جوامع امروزی باشد.